زنان تاثیرگذار ایران: لیلی امیر ارجمند

ایران وایر می نویسد : تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهره ها گره خورده است، هر یک خشتی گذاشته اند تا سقفی پدیدار شده، خشت هایی که گاه به قیمت زندگی و جان شان تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریده اند. در این میان، زنان ایرانی در این گذار طولانی، نویسنده برگ های بسیاری از کتاب تاریخ دویست سال اخیر ما بوده اند.
تاثیر مهم آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و ... یک لیست پر و پیمان فراهم کرده است. مجموعه ای که از امروز ایران وایر منتشر می کند، یک مقدمه است. افرادى که اسمشان در این فهرست آمده، نماینده میلیون ها زن ایرانى هستند که هر روز در ایران و کشورهاى دیگر بر زندگى خانواده و اجتماع خود تاثیر مى گذارند.
 
*********
تشکیل کتابخانه برای کودکان، ایده اولیه اوست. ایده‌ای که خیلی زود تبدیل به شکل‌گیری مهمترین مراکز فرهنگی و ادبی کشور می‌شود. مرکزی برای تربیت هنرمندان و نویسندگان، ساخت و نمایش فیلم و کارهای هنری...جایی که هنوز پابرجاست و بسیاری از سینماگران و شخصیت‌های مطرح فرهنگی و ادبی خود را وامدار  آن می‌دانند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ابتکار لیلی جهان‌آرا معروف به لیلی امیر ارجمند و با حمایت فرح دیبا تاسیس می‌شود. لیلی همکلاسی و دوست فرح دیبا در مدرسه راضی بود. پدر لیلی، عبدالله جهان آرا، کارمند دارایی و مادرش ناهید شاهرخ کارمند موزه ایران باستان است. تحصیل برای آن‌ها موضوع مهمی است. لیلی از دانشگاه تهران لیسانس ادبیات فرانسه می‌گیرد و بعد برای ادامه تحصیل به آمریکا می رود و در دانشگاه «راتگرز»  در مقطع کارشناسی ارشد در رشته کتابداری تحصیل می‌کند. فامیلی امیر ارجمند از نام خانوادگی همسرش حسینعلی امیر ارجمند گرفته است. او  استاد فیزیک دانشگاه تهران بود. لیلی پس از بازگشت از امریکا  ایده تشکیل کتابخانه برای کودکان را با فرح درمیان می‌گذارد. فکر تاسیس این کتابخانه از زمان دانشجویی به سراغش می‌آید و خودش در مصاحبه با بی بی سی در این‌باره می‌گوید: «پروفسوری داشتیم به نام مری گیور که ادبیات کودکان را تدریس می کرد. شاید الهام‌بخش 'معجزه ای' که در ایران بنام کانون انجام دادیم، او بود.»  فرح پهلوی همان وقت دستور می‌دهد قطعه‌ای از زمین پارک فرح را که در باغ جلالیه در دست ساخت است، در اختیار همکلاسی‌اش قرار دهند.
 
یک کتابخانه برای یک شهر کافی نبوده و به فکر ساخت کتابخانه‌های کودک در تهران و شهرهای دیگر می‌افتند. او قبل از به پایان رسیدن ساختمان کتابخانه دست به کار می‌شود و برای بچه‌ها کتابخانه سیار درست می‌کند. مقداری کتاب می‌خرد و سمت مدارس جنوب شهر که پرداخت هزینه کتاب برای خانواده‌ها مقدور نیست می‌رود و کتاب‌ها را بین بچه‌ها پخش می‌کند و اولین کتابخانه‌های کودک را شکل می‌دهد. بعد از ساخت کتابخانه پارک فرح، ساختمان‌هایی هم برای کتابخانه در جنوب شهر احداث می‌شود و اولین مراکز کانون پرورش فکری شکل می‌گیرد. اما یکی از اولین مشکلات کانون پرورش فکری تهیه کتاب بوده که باز هم فرح دیبا برای کمک به  ایده دوستش پیشقدم می‌شود او کتاب «دخترک دریا» را ترجمه  و طراحی می‌کند و به فروش می‌رساند. عواید فروش این کتاب سرمایه اولیه انتشارات کانون پرورش فکری است. از دیگر کارهای لیلی امیر ارجمند تاسیس یک کتابخانه مرجع در مرکز کانون است. او مهمترین کتاب های جهانی حوزه کودک و نوجوان را گردآوری می‌کند تا نویسندگان و تصویر سازان وطنی آن‌ها را ببینند و الهام بگیرند. او تا قبل از انقلاب 57 ریاست کانون پرورش فکری را برعهده داشت. لیلی ارجمند عنوان کرده که گمان نمی‌کرده یک روزی ایده‌اش تبدیل به یک مرکز فرهنگی مهم شود.
 
کانون پرورش فکری آخرین سمت لیلی امیر ارجمند است. او سمت‌های دیگری هم داشته؛ رئیس کتابخانه ملی، استادیار کتابداری دانشگاه تهران، رئیس کتابخانه شرکت ملی نفت و عضو هئیت مدیره موزه علوم و فنون بود.  
 
لیلی امیر ارجمند بعد از انقلاب از سوی تندروها به فساد متهم شد. مقالات زیادی درباره فساد او نوشته شده و نحوه رفتار و نوع لباس پوشیدن او در مهمانی‌های سلطنتی نقد شده است. آن‌ها برای  اثبات درستی گفته‌های خود به  کتاب خاطرات تاج الملوک، مادر محمدرضا شاه و خاطرات فریده دیبا؛ مادر فرح اشاره می‌کنند. در بخشی از کتاب خاطرات ملکه مادر نوشته شده : « «اگر آدم‌ها در حضور هم معاشقه، مغازله و زناشویی کنند لذتش دوچندان می‌شود و خودش همیشه مجالس چند نفره راه می‌انداخت. شوهر لیلی امیرارجمند، حسینعلی امیرارجمند هر وقت مردی زنش را می‌بوسید، او مؤدبانه تشکر می‌کرد.» فریده دیبا هم می‌نویسد: « البته من از بی‌پروایی جنسی لیلی ناراضی بودم، به‌ویژه در مسافرت‌های نوشهر و کیش عادت داشت بدون هیچ پوششی وارد دریا شود و برایش اهمیتی نداشت که ده‌ها نفر نگهبان و گاردی‌ها دارند او را تماشا می‌کنند.»
لینکهای مرتبط :
+48
رأی دهید
-2

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.