ایران وایر می نویسد : تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهره ها گره خورده است، هر یک خشتی گذاشته اند تا سقفی پدیدار شده، خشت هایی که گاه به قیمت زندگی و جان شان تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریده اند. در این میان، زنان ایرانی در این گذار طولانی، نویسنده برگ های بسیاری از کتاب تاریخ دویست سال اخیر ما بوده اند.
تاثیر مهم آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و ... یک لیست پر و پیمان فراهم کرده است. مجموعه ای که از امروز ایران وایر منتشر می کند، یک مقدمه است. افرادى که اسمشان در این فهرست آمده، نماینده میلیون ها زن ایرانى هستند که هر روز در ایران و کشورهاى دیگر بر زندگى خانواده و اجتماع خود تاثیر مى گذارند.
*********
حالا 49 سال از آن روز گذشته است؛ روزی که چهرههای ادبی و هنری ایران سیاهپوش شدند تا شاعری 32 ساله را در قبرستان «ظهیرالدوله» به خاک بسپارند.
او در یک تصادف رانندگی در خیابان «دروس» تهران کشته شد اما هنوز حرف آن روز، دل خیلیها را به درد میآورد. هنوز در محافل هنری از زن شاعری حرف میزنند که گامهای بزرگی برداشت؛ هنوز شعرهایش نقد و بررسی میشوند، کتاب هایش تجدید چاپ میشوند، درباره شخصیت و آثارش مستند ساخته میشود و از او خاطره نقل میکنند.
زندگی کوتاه «فروغ فرخزاد» تاثیر بزرگی بر شعر فارسی داشت. فروغ تنها زن شاعری است که از پیشگامان شعر معاصر به شمار میرود. 17 ساله بود که اولین مجموعه اشعارش منتشر شد و تا 23 سالگی، دو مجموعه شعر دیگر او رو نمایی شدند.
او سال 1314 در «امیریه»، یکی از قدیمیترین محلههای تهران به دنیا آمد. فروغ فرزند چهارم خانوادهای با هفت فرزند بود. پدرش سرهنگ و مادرش خانهدار بود. تنها 16 سال داشت که با «پرویز شاپور» ازدواج کرد. پرویز شاپور طنزپرداز و روزنامه نگاری بود که به خاطر نوشتن کاریکلماتور در مجله «توفیق» مشهور شد. او همسایه خانه پشتی فروغ و یکی از بستگان مادری او بود. آن ها صاحب فرزندی به نام «کامیار» شدند اما ازدواجشان دوام نیاورد. نامه نگاریهای پرویز شاپور و فروغ که از پیش از ازدواج آغاز شده بود و بعد از جدایی هم ادامه داشت، در کتابی به نام «اولین تپشهای عاشقانه قلبم» جمع آوری شده است.
فروغ فرخزاد بعد از جدایی، مدتی به اروپا سفر کرد. او در آن جا با زبان های آلمانی، ایتالیایی و فرانسه آشنا شد و پس از بازگشت به ایران، به استخدام «استودیو فیلم گلستان» درآمد. استودیو فیلم گلستان متعلق به «ابراهیم گلستان»، نویسنده و فیلمساز پیشروی ایرانی بود. بسیاری معتقدند حشر و نشر فروغ و ابراهیم گلستان باعث دگرگونی شعر او و ترقی فروغ شد. آن ها به دو مجموعه شعر «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» که پس از آشنایی با گلستان از فروغ منتشر شد، اشاره می کنند.
فروغ در استودیو گلستان در سمت منشی استخدام شد اما در آن جا کار تدوین یاد گرفت. نمایشنامه نویسی کرد، آثار نمایشنامه نویسان دیگر را ترجمه کرد، در نمایشی به کارگردانی «پری صابری»، نمایشنامه نویس و کارگردان روی صحنه رفت و بعد ساخت مستند را آغاز کرد.
او چهار سال قبل از مرگش، مستندی از جذامخانهای در تبریز به نام «خانه سیاه است» ساخت. این فیلم در فستیوالهای مختلف مورد توجه قرار گرفت و جایزه بهترین مستند «جشنواره اوبر هاوزن» را از آن خود کرد.
«خانه سیاه است» فقط یک فیلم و یک جایزه برای فروغ نبود. فروغ موقع بازگشت از جذامخانه، پسری را همراه خود آورد و مادر خوانده «حسین منصوری» شد. حسین که با پدر و مادرش در جذامخانه روزگار میگذرانده، در قسمتهایی از مستند «خانه سیاه است» حضور دارد. او پس از مرگ فروغ به لندن رفت و بعدها به آلمان مهاجرت کرد.
حسین منصوری علوم اجتماعی خوانده اما همین چند سال زندگی در کنار فروغ فرخزاد، او را به سمت شعر و شاعری سوق داده است. او در حال حاضر شاعر و مترجم است.
فروغ فرخزاد برادری به نام «فریدون» داشت. او ترانه سرا، خواننده، کمدین و مجری برنامههای رادیو و تلویزیون بود. فریدون در آلمان تحصیل کرده بود و دکترای علوم سیاسی داشت. او بعد از انقلاب مدتی را در بازداشت گذراند و بعد مهاجرت کرد و در آلمان به قتل رسید.
در بزرگداشتی برای فروغ، فریدون درباره خواهرش حرف میزند و میگوید: «زمانی که اشعار فروغ در مجله های آن زمان به چاپ میرسید، بسیاری فحش و ناسزا به او میدادند و او را به هرزه بودن متهم میکردند چون او در شعرش از چیزهایی سخن میگفت که جامعه مردسالار آن دوره بازگو کردن اینها را از سوی یک زن نمیپذیرفت. وقتی او از بازوان عشقش حرف میزد، حتی روشنفکرها هم به او توهین میکردند. اما فروغ قصد عقب نشینی نداشت. او میگفت به من نگویید شاعره، من شاعر هستم و وقتی یک مرد شاعر میتواند ازعشقش حرف بزند، من هم میتوانم.»
انتشار کتاب های فروغ فرخزاد بعد از انقلاب در دورههای مختلف متوقف شده اما هیچگاه شعرهای او از یاد جوانان نرفته است.
فروغ فرخزاد و پرویز پورحسینی در «نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده» اثر لوییجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری در ۱۳۴۲. عکس از آرشیو کاوه گلستان.
فروغ فرخزاد در «نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده» اثر لوییجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری در ۱۳۴۲.
فروغ فرخزاد و پری صابری در «نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده» اثر لوییجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری در ۱۳۴۲.
فروغ فرخزاد و پرویز فنیزاده در «نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده» اثر لوییجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری در ۱۳۴۲.
فروغ فرخزاد در «نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده» اثر لوییجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری در ۱۳۴۲.
فروغ فرخزاد در «نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده» اثر لوییجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری در ۱۳۴۲.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان