ایران وایر می نویسد : تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهره ها گره خورده است، هر یک خشتی گذاشته اند تا سقفی پدیدار شده، خشت هایی که گاه به قیمت زندگی و جان شان تمام شده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریده اند. در این میان، زنان ایرانی در این گذار طولانی، نویسنده برگ های بسیاری از کتاب تاریخ دویست سال اخیر ما بوده اند.
تاثیر مهم آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و ... یک لیست پر و پیمان فراهم کرده است. مجموعه ای که از امروز ایران وایر منتشر می کند، یک مقدمه است. افرادى که اسمشان در این فهرست آمده، نماینده میلیون ها زن ایرانى هستند که هر روز در ایران و کشورهاى دیگر بر زندگى خانواده و اجتماع خود تاثیر مى گذارند.
*********
«سوسن تسلیمی»، بازیگر و کارگردان ایرانی است که در سوئد زندگی میکند. بسیاری او را بهترین بازیگر زن سینمای ایران نامیدهاند. او که اولین فرد غیراروپایی است که با نقش اول روی صحنه تآتر سوئد رفته، در سال ۲۰۰۲ از سوی حزب بوروژواهای این کشور به عنوان نامزد پست وزارت فرهنگ معرفی شد. سینماگران ایرانی تسلیمی را اولین زن صاحب سبک بازیگری در ایران میدانند.
تسلیمی در سال ۱۳۲۸ در خانوادهای فرهنگی در شهر رشت متولد شد. پدرش «خسرو»، مدیر تولید و تهیهکننده و مادرش «منیره آخوندنیا» از بزرگترین بازیگران سینما و تآتر زمانه خود بود.
او که در ۲۹ سالگی جان باخت، برای بازی در فیلم «مهتاب خونین»، به عنوان بهترین بازیگر سال انتخاب شد. اما هنگامیکه میخواستند این جایزه را به وی اهدا کنند، او دیگر در قید حیات نبود و سوسن پنج سال و نیمه برای دریافت آن روی سن رفت.
سوسن پس از اتمام دوران دبیرستان، در کنکور چندین رشته، از جمله اقتصاد و تآتر شرکت کرد و در سال ۱۳۴۸ وارد دانشکده هنرهای زیبا در رشته تآتر شد. او از سال ۱۳۵۱ فعالیت حرفهای خود را در کارگاه نمایش «آربی آوانسیان»، از کارگردانان سینما و تآتر و نمایشنامهنویس آغاز کرد. کارگاهی که تسلیمی آن را محلی برای پیدا کردن زبانی جدید در حرفه نمایش توصیف کرده که تاثیر بسیاری بر شکلگیری وی داشته است.
یکسال پس از ورود سوسن به کارگاه تآتر، «داریوش فرهنگ»، بازیگر و کارگران پا به زندگی او گذاشت و از آن پس به همراه وی و دیگر کارگردانان و بازیگرانی چون «بهرام بیضایی»، «بیژن مفید» و «هرمز هدایت» فعالیت کرد. زندگی او با داریوش فرهنگ در جایی ختم شد و انقلاب ۵۷ آغازی بود بر تغییر مسیر زندگی سوسن تسلیمی.
سال ۱۳۵۸ که هنوز حجاب در ایران به شکل رسمی اجباری نشده بود، سوسن تسلیمی با تآتر «دایره گچی قفقازی» روی صحنه رفت. اما عدهای او را پیش از شروع تآتر تهدید کردند که :«اگر این اجرا انجام شود، از صحنه شلیک میکنیم که فکر نکنید هر کاری دلتان خواست میتوانید انجام دهید.»
تهدیدها، توقیفها و فشارها بر جامعه فرهنگی از همان زمان آغاز شده بود تا آنکه یک سال بعد، زمانیکه تسلیمی در کتابخانه تآتر شهر مشغول به کار بود، برای نوشتن یک نامه در اعتراض به قطع شدن حقوقش اخراج شد. دستمزد وی به خاطر یک ماه عدم اجرای نمایش پرداخت نشده بود اما جوابیه و توضیح سوسن تسلیمی در این خصوص «توهین» تلقی شد و در نهایت حکم اخراج وی روی تابلوی اعلانات قرار گرفت. این اخراج روی فعالیت تآتر وی هم تاثیر گذاشت و از آن پس نتوانست روی صحنه حاضر شود.
تسلیمی که در کنار تآتر، به سینما هم روی آورده بود، تا سال ۱۳۶۰ دو فیلم توقیفشده داشت؛ «چریکه تارا» که اولین فیلم وی با همراهی بهرام بیضایی بود، هیچوقت اکران نشد. او اما برای بازی در این فیلم از سوی «جشنواره سنسباستین» مورد تقدیر قرار گرفت. «مرگ یزدگرد» نیز در حالیکه تآتر آن اجرا شده بود، توقیف شد. یکی از دلایل توقیف فیلمهای او، اجباری شدن حجاب در ایران و بیحجابی بازیگران فیلمهایش بود.
کار مشترک دیگری از تسلیمی و بیضایی در سال ۱۳۶۴، فیلمی ماندگار در تاریخ سینمای ایران به جای گذاشت؛ «باشو، غریبهای کوچک». تسلیمی این فیلم را «ضد جنگ و خشونت و وحشیگری» و «فیلمی انسانی برای صلح و دوستی و ستایش عشق» توصیف کرده است.
نقشهای متفاوت و خاصی که تسلیمی در سینمای ایران ایفا کرد، از زنی مردپوش تا نقش فردی با چند شخصیت، او را یکی از ماندگارترین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران کرده است. این بازیگر معتقد است که اگرچه در آن زمان زنان بسیاری در نقشهای اول بازی میکردند اما تصویری که آنها از جنسیت خود ارایه میدادند، آن چیزی نبود که تسلیمی در تآتر و سینما به دنبال آن بود.
او در نهایت در سال ۱۳۶۶ در حالیکه چندین فیلم سانسور یا توقیف شده داشت، ایران را به قصد سوئد ترک کرد؛ درست بعد از فیلم شاید وقتی دیگر: «یک زمانی در زندگی وجود دارد که انگار پشت چراغ قرمز، پایت را روی ترمز میگذاری و به خودت توقف میدهی؛ لحظهای که میخواهی بعد از آن دوباره از نو شروع کنی.»
تسلیمی پس از مهاجرت به کشور سوئد، به فعالیت خود در زمینه تآتر ادامه داد. او تصمیم داشت تا نوع تآتر ایران را به بقیه دنیا نشان دهد. برای همین، نه فرهنگ و نه زبان متفاوت نتوانست سد راهش شود.
او در سال ۱۳۷۰ اولین تآتر خود را در سوئد به اجرا درآورد؛ «مِدِآ» از آثار کلاسیک یونان اقتباس شده و داستان زنی مهاجر بود. تسلیمی نوشتن متن و بازی آن را در چندین نقش، خود بر عهده گرفت و در حالیکه هنوز به زبان سوئدی مسلط نشده بود، ۹ ماه روی آن کار کرد.
او بعدتر اجرای «مدآ ۲» را پیشنهاد داد و برای نقشی که در آن بازی کرد، از سوی جایزه آکادمی سوئد به عنوان بهترین بازیگر سال انتخاب شد.
تسلیمی در سال ۲۰۰۰ تصمیم گرفت که به کارگردانی فیلم روی آورد و اولین فیلم خود را با عنوان «خانه در جهنم» کارگردانی کرد. ایده این فیلم از فیلمنامهای برگرفته شده که این بازیگر سالها پیش در ایران نوشته بود. این فیلم در «جشنواره فیلم گوتنبرگ» به عنوان فیلم افتتاحیه به نمایش درآمد.
رشد و پیشرفت تسلیمی در تآتر سوئد باعث شد که او از سال ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۰۲ عضو هیات مدیره انستیتو فیلم این کشور باشد و در وزارت فرهنگ نیز به عنوان عضو هیات مشاوران تآتر فعالیت کند. او خود را «شیفته» تآتر میداند و بزرگترین کارش را «شب دوازدهم» شکسپیر معرفی میکند که در سال ۲۰۱۰ اجرا شد.
تسلیمی که سالها است ایران را ترک کرده، نامش همچنان در سینمای این کشور ماندگار است. او باور دارد: «امکان ندارد که کسی سوار هواپیما شود و هفت ساعت بعد ریشههایش را قطع کند. ایران در تو هست؛ جایی که تو متولد شدی و وجود داری. با مهاجرت تو، وطنت را در خودت حمل میکنی.»