زنان تاثیرگذار ایرانی: لیلا حاتمی
رأی دهید
تاثیر مهم آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعی شان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژه های علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و ... یک لیست پر و پیمان فراهم کرده است. مجموعه ای که از امروز ایران وایر منتشر می کند، یک مقدمه است. افرادى که اسمشان در این فهرست آمده، نماینده میلیون ها زن ایرانى هستند که هر روز در ایران و کشورهاى دیگر بر زندگى خانواده و اجتماع خود تاثیر مى گذارند.
*********
وقتی میخندد، روی گونههایش چال میافتد و زیر چشمش خط های نامنظم؛ زیباتر می شود. آرام و شمرده حرف میزند و سعی میکند زیاد در معرض دید قرار نگیرد. از مصاحبه بیزار است و دوست ندارد زندگی خانوادگی و کاری او با هم گره بخورند. وقتی به او زنگ میزنم و میگویم خودت میدانی چرا جزو تاثیرگذارترینها هستی؟ در پاسخ فقط یک جمله میگوید: «خودت میدانی که مصاحبه دوست ندارم.»
لیلا حاتمی الان ۴۳ ساله است و 20 سالی میشود که یکی از مهمترین بازیگران سینمای ایران است. بسیاری از منتقدان فیلم معتقدند اگر او بازیگر نمیشد، سینمای ایران حتما چیزی کم داشت. او بازیگرنقش اول اولین فیلم «اسکار» گرفته ایران، یعنی «جدایی نادر از سیمین» است. بارها در جشنوارههای معتبر جایزه گرفته و یا روی کرسی داوری نشسته است.
لیلا حاتمی فرزند یک زوج هنری است. پدرش «علی حاتمی»، یکی از تاثیرگذارترین سینماگران ایرانی است که به خاطر نوشتن دیالوگهای شاعرانه و کاربرد آن ها در سینما، «سعدی سینمای ایران» لقب گرفته و مادرش «زری خوشکام»، یکی از بازیگران مشهور سینمای ایران در قبل از انقلاب بوده است.
لیلا از کودکی بازیگری را تجربه کرده است. 10 سالگی نقش کودکی «کمال الملک» را در فیلم «کمال الملک» پدرش بازی میکند و در نوجوانی، در فیلم «دلشدگان» دوباره جلوی دوربین پدر میرود و نقش یک دختر نابینا را بازی میکند. اما اصلا قرار نبوده به شکل جدی وارد سینما شود.
او در دبیرستان ریاضی فیزیک میخواند و بعد به لوزان سوییس میرود که در رشته مهندسی برق تحصیل کند. البته پس از دو سال، انصراف میدهد و دانشجوی ادبیات فرانسه میشود. اما به دلیل بیماری پدرش، ادبیات فرانسه را هم رها میکند و به ایران بر میگردد.
سال ۷۵ و همزمان با فوت علی حاتمی، لیلا در فیلمی که همنام خودش است، نقش یک زن نازا را بازی میکند. فیلم «لیلا» مورد توجه رسانهها قرار میگیرد و اوبرای بازی در این فیلم هم مورد تحسین منتقدان داخلی و هم مورد توجه جشنوارههای بینالمللی قرار میگیرد.
فیلم لیلا زندگی خانوادگی او را هم تحت تاثیر قرار میدهد. او و «علی مصفا» در این فیلم، یک عاشقانه تمام عیار را به تصویر میکشند؛ عاشقانهای که پشت دوربین شکل می گیرد و منجر به ازدواج آن ها با هم میشود.
لیلا حاتمی و علی مصفا بارها نقش یک زوج را بازی کردند و هر بار مورد تحسین منتقدان قرار گرفتند. آنها یک دختر و پسر کوچک دارند که تصویرشان بارها روی فرش قرمز جشنوارههای مختلف کنار پدر و مادر منتشر شده است.
سال گذشته، او عضو هیات داوران بخش اصلی «جشنواره کن» بود و در جایگاهی نشست که هیچکدام از بازیگران زن ایرانی تجربهاش نکردهاند. او تمام مدت در کن با حجاب مورد قبول جمهوری اسلامی حاضر شد، لباسهای بلند پوشید و از روسری یا کلاهی که همه موهایش را میپوشاند، استفاده کرد. روز آخر جشنواره اما با «ژیل زاکوب» ۸۴ ساله، رییس جشنواره کن به رسم ادب، احوالپرسی و روبوسی کرد و این ماجرا بهانه رسانههای تندرو را برای انتقاد از او فراهم کرد. مقاله های تند و تیز دربارهاش نوشته شد و بارها خبرنگاران برای مصاحبه با او تماس گرفتند. او اما سیاست سکوت را در پیش گرفت و منتقدان را خسته کرد. با همه این تفاسیر، او هیچگاه نسبت به وقایع اجتماعی و سیاسی بی تفاوت و منفعل نبوده است.
در اولین دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، حضور او در سینمای ایران بسیار کم رنگ شد. لیلا حاتمی همراه همسرش علی مصفا، کافه کوچکی در «سینما جمهوری» راه اندازی کردند و نام آن را «آنتراک» گذاشتند. خودشان مشتریها را راه میانداختند و سانسهایی ویژه پخش فیلم کوتاه و مستند تدارک دیدند. کافه این زوج هنری خیلی زود به پاتوق جریان روشنفکری تبدیل شد. اما چند روز پس از سخنان لیلاحاتمی در کمپین «موج سوم» که برای دعوت از محمد خاتمی برای شرکت در انتخابات سال ۸۸ شکل گرفته بود، کافه آنتراک در شعلههای آتش سوخت و خاکستر شد. این آتش سوزی عمدی اعلام شد.
او هم مثل بسیاری از سینماگران، پس از انتخابات ۸۸ دچار کم کاری شد اما بازی او در فیلم جدایی نادر از سیمین، نقطه اوج او و سینمای ایران در ان روزهای تلخ بود. او همراه «اصغر فرهادی» و تیم جدایی نادر از سیمین در جشنوارههای مختلف شرکت کرد و دست آخر پا روی فرش قرمز اسکار گذاشت. زمانی که اصغر فرهادی خطاب به حاضران مراسم از مردم کشورش تشکر کرد و گفت جایزه را تقدیم میکنم به مردم سرزمینم؛ مردمی که برای همه فرهنگها و تمدن ها احترام قائلاند و با نفرت و خشونت سرسازگاری ندارند، چشم های لیلا حاتمی برق میزد، روی گونهاش چال افتاده بود و چشم هایش می خندید.
دیدگاه خوانندگان
۴۳
ابوسفیان بیرونی - آمستردام، هلند
خواهرم ،هموطنم ، بانوی ایرانی .
چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۸
۴۳
ابوسفیان بیرونی - آمستردام، هلند
خواهرم ،هموطنم ، بانوی ایرانی .
چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۸
۴۳
ابوسفیان بیرونی - آمستردام، هلند
خواهرم ،هموطنم ، بانوی ایرانی .
چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۸
۴۳
ابوسفیان بیرونی - آمستردام، هلند
خواهرم ،هموطنم ، بانوی ایرانی .
چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۸
۴۳
ابوسفیان بیرونی - آمستردام، هلند
خواهرم ،هموطنم ، بانوی ایرانی .
چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۸