جناب تلویزیون! خورشید دم غروب، آفتاب صلات ظهر نمیشه
رأی دهید
حدود 800 هزار نفر پای گزارش عادل فردوسیپور در اینستاگرام AFC نشستند. البته این عدد در زمانیهایی به 500 هزار نفر هم میرسید اما به هر حال تعداد بالایی است. تعداد دنبال کنندگان صفحه فارسی AFC به نزدیکیهای دو و نیم میلیون نفر رسید.
همه این اتفاقات نشان میداد که بخش قابل توجهی از مردم عادل فردوسیپور را دوست دارند ودلشان برای او و گزارشهایش تنگ شده و متقابلا این نوع برخورد با برنامه ساز محبوب خود را توهین میدانند. بغض عادل در ابتدای گزارش هم نشان داد که دل تهیه کننده و مجری نود هم برای مردم تنگ شده است.
از کنار این 800 هزار نفر به سادگی عبور نکنید. این افراد میتوانستند به صورت رایگان و بدون هیچ زحمتی، فینال جام باشگاههای آسیا را از تلویزیون ایران ببینند اما این کار را نکردند و بازی را با صدای فردوسیپور گوش کردند. گزارشگری که الحق و الانصاف یک سروگردن از همه گزارشگران تلویزیون بالاتر است.
از آن سو مدیر شبکه سه سعی کرد با لطایفالحیل، مردم از صفحه اینستاگرام AFC به پای تلویزیون بکشاند. حضور علی پروین و و کنایهاش به فردوسیپور از جمله این کارها بود.
این دست و پا زدن مدیر جوان شبکه سه و البته مجری جوان فوتبال برتر، نشان داد که کارشان میلنگد. اگر واقعا مسیر درستی را طی کردهاند، چرا باید از یک لایو زنده این همه به وحشت بیفتند؟
AFC با یک پخش زنده اینستاگرامی که در بسیاری از زمانها بیکیفیت هم بود، چهار ستون صداوسیما را به لرزه انداخت و الان معلوم شده که چرا صداوسیما به دنبال در اختیار گرفتن شبکه نمایش خانگی است.
شبکه نمایش خانگی هم سریال دارد و رئالیتی شو و این برای صداوسیما با آن بودجه نجومی قابل قبول نیست. مدیران تلویزیون فقط میخواهند خودشان باشند و لاغیر. آنها میگویند در این اتوبانی که ساخته شده است، حق ندارید با ماشینهای خودتان بیاید. اتوبوس ما هست و همه را جابهجا میکند. حالا کولر ندارد و پنجرهاش باز نمیشود، اشکال ندارد. مهم این است که همه در مدار هستیم.
شاید در دهه 70 و 80 این تفکر جواب میداد اما حالا با وجود شبکههای اجتماعی، داستان کمی فرق کرده است. مردم دیگر با ماشینهای شخصی و با کیفیت خود به دل جاده میزنند و از کنار اتوبوس قدیمی صداوسیما رد میشوند و یک بوق هم برایش میزنند.
من اگر جای رییس صداوسیما بودم، همین امروز راه خروج را به علی فروغی نشان میدادم. دلیل آن همچون روز روشن است. این مدیر جوان کاری کرده است که حتی یک لایو اینستاگرام تبدیل به یک رقیب جدی برای تلویزیون شود. این مدیر جوان کاری کرده است که بسیاری از مخاطبان شبکه سه تلویزیون، دیگر پای برنامههای فوتبالی این شبکه ننشینند.
البته این را بگویم که اگر من رییس صداوسیما بودم، فروغی بدون سابقه را مدیر شبکه سه نمیگذاشتم.
کار سختی نبود. میشد با گفت و گو موضوع عادل را حل کرد اگر کمی مدیریت چاشنی کار بود. نه تنها عادل را حفظ نکردند، بلکه با یک برنامه کاریکاتوری از نود سعی کردند جای او را پر کنند. به قول محمد ابراهیم(محمدعلی کشاورز) فیلم مادر:«خورشید دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نمیشه». تا خود فردوسیپور هست مردم زیر بار بدل او نمیروند.
پرسپولیس فینال آسیا را باخت درست مثل تلویزیون. فردوسیپور، برنده واقعی فینال آسیا بود. او نشان داد که باید در مدار مردم باشیم نه مدیرانی که میآیند و میروند.
همه این اتفاقات نشان میداد که بخش قابل توجهی از مردم عادل فردوسیپور را دوست دارند ودلشان برای او و گزارشهایش تنگ شده و متقابلا این نوع برخورد با برنامه ساز محبوب خود را توهین میدانند. بغض عادل در ابتدای گزارش هم نشان داد که دل تهیه کننده و مجری نود هم برای مردم تنگ شده است.
از کنار این 800 هزار نفر به سادگی عبور نکنید. این افراد میتوانستند به صورت رایگان و بدون هیچ زحمتی، فینال جام باشگاههای آسیا را از تلویزیون ایران ببینند اما این کار را نکردند و بازی را با صدای فردوسیپور گوش کردند. گزارشگری که الحق و الانصاف یک سروگردن از همه گزارشگران تلویزیون بالاتر است.
از آن سو مدیر شبکه سه سعی کرد با لطایفالحیل، مردم از صفحه اینستاگرام AFC به پای تلویزیون بکشاند. حضور علی پروین و و کنایهاش به فردوسیپور از جمله این کارها بود.
این دست و پا زدن مدیر جوان شبکه سه و البته مجری جوان فوتبال برتر، نشان داد که کارشان میلنگد. اگر واقعا مسیر درستی را طی کردهاند، چرا باید از یک لایو زنده این همه به وحشت بیفتند؟
AFC با یک پخش زنده اینستاگرامی که در بسیاری از زمانها بیکیفیت هم بود، چهار ستون صداوسیما را به لرزه انداخت و الان معلوم شده که چرا صداوسیما به دنبال در اختیار گرفتن شبکه نمایش خانگی است.
شبکه نمایش خانگی هم سریال دارد و رئالیتی شو و این برای صداوسیما با آن بودجه نجومی قابل قبول نیست. مدیران تلویزیون فقط میخواهند خودشان باشند و لاغیر. آنها میگویند در این اتوبانی که ساخته شده است، حق ندارید با ماشینهای خودتان بیاید. اتوبوس ما هست و همه را جابهجا میکند. حالا کولر ندارد و پنجرهاش باز نمیشود، اشکال ندارد. مهم این است که همه در مدار هستیم.
شاید در دهه 70 و 80 این تفکر جواب میداد اما حالا با وجود شبکههای اجتماعی، داستان کمی فرق کرده است. مردم دیگر با ماشینهای شخصی و با کیفیت خود به دل جاده میزنند و از کنار اتوبوس قدیمی صداوسیما رد میشوند و یک بوق هم برایش میزنند.
من اگر جای رییس صداوسیما بودم، همین امروز راه خروج را به علی فروغی نشان میدادم. دلیل آن همچون روز روشن است. این مدیر جوان کاری کرده است که حتی یک لایو اینستاگرام تبدیل به یک رقیب جدی برای تلویزیون شود. این مدیر جوان کاری کرده است که بسیاری از مخاطبان شبکه سه تلویزیون، دیگر پای برنامههای فوتبالی این شبکه ننشینند.
البته این را بگویم که اگر من رییس صداوسیما بودم، فروغی بدون سابقه را مدیر شبکه سه نمیگذاشتم.
کار سختی نبود. میشد با گفت و گو موضوع عادل را حل کرد اگر کمی مدیریت چاشنی کار بود. نه تنها عادل را حفظ نکردند، بلکه با یک برنامه کاریکاتوری از نود سعی کردند جای او را پر کنند. به قول محمد ابراهیم(محمدعلی کشاورز) فیلم مادر:«خورشید دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نمیشه». تا خود فردوسیپور هست مردم زیر بار بدل او نمیروند.
پرسپولیس فینال آسیا را باخت درست مثل تلویزیون. فردوسیپور، برنده واقعی فینال آسیا بود. او نشان داد که باید در مدار مردم باشیم نه مدیرانی که میآیند و میروند.