انتشار گزارش اخیر ایراناینترنشنال درباره جزییات کمک میلیاردی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، به خانوادههای لبنانی، واکنشهای گستردهای را در میان شهروندان به همراه داشته است و بسیاری از مخاطبان، با ارسال پیامهایی از این اقدام ابراز نارضایتی کردهاند.
این مردم معتقدند در شرایطی که شهروندان در ایران با مشکلات اقتصادی شدید دستوپنجه نرم میکنند، اختصاص چنین مبالغی برای کمک به حزبالله لبنان و طرفداران آن غیرقابل توجیه است.
منتقدان این کمک مالی تاکید دارند که مقامات جمهوری اسلامی همواره مدعی کمبود بودجه برای حل مشکلات داخلی هستند اما در عین حال، مبالغ هنگفتی را صرف حمایت از گروههای وابسته به خود در کشورهای دیگر میکنند.
پرسش اساسی مطرحشده از سوی مردم این است که آیا بهتر نبود این منابع مالی برای کاهش مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم ایران هزینه شود؟
یکی از نکات برجسته در واکنشها، حجم بالای خشم عمومی از این اقدام است.
بسیاری از مخاطبان ایراناینترنشنال که پیام ارسال کردهاند، در کنار بیان مشکلات اقتصادی خود، این پرسش را مطرح کردهاند که چرا وقتی مردم ایران برای تامین مایحتاج اولیه، از جمله غذا و دارو، با مشکلات جدی روبهرو هستند، چنین کمکهایی به خانوادههای لبنانی اختصاص داده میشود؟
برخی از شهروندان گفتهاند که هنگام مراجعه به صندوقهای بازنشستگی برای دریافت مطالبات اندک خود، با پاسخ «خالی بودن صندوق» مواجه شدهاند اما همزمان شاهد اختصاص میلیاردها تومان به حزبالله لبنان هستند.
بر اساس اطلاعات منتشرشده، کمک مالی خامنهای شامل مبالغی بوده که به هر خانواده طرفدار حزبالله در بیروت تا سقف یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان و به خانوادههای ساکن مناطق خارج از بیروت تا سقف یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان اختصاص یافته است.
علاوه بر این، مبلغی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ دلار نیز به ۲۳۳ هزار و ۵۰۰ خانواده لبنانی پرداخت شده که مجموع این مبلغ به حدود هفت تریلیون تومان میرسد.
این کمکهای جمهوری اسلامی که سه ماه پیش انجام شده، به تایید نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله لبنان نیز رسیده است.
خشم عمومی نسبت به این کمکها تا حدی بالا گرفته که بسیاری از مخاطبان با ادبیاتی تند و انتقادی نسبت به تصمیمات خامنهای اظهار نظر کردهاند.
تحلیلهای جامعهشناختی نشان میدهند این حجم از عصبانیت، ریشه در نارضایتی عمیق مردم از عملکرد حکومت، بیتوجهی به مطالبات شهروندان و فساد گسترده دارد.
برخی از مردم حتی بر این باورند که حکومت جمهوری اسلامی، نه تنها ناکارآمد و فاسد است بلکه عمدا سیاستهایی را اتخاذ میکند که نوعی لجاجت با مردم تلقی میشود.
نکته دیگری که در پیامهای مخاطبان به چشم میخورد، اشاره به پیوندهای تاریخی و خانوادگی بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی با روحانیون شیعه لبنانی است.
برخی منتقدان بر این باورند که مقامات جمهوری اسلامی، بهویژه روحانیون حاکم، به دلیل وابستگیهای تاریخی، خود را ایرانی نمیدانند و به همین دلیل، منافع لبنان و عراق را بر ایران و مردم ایران ترجیح میدهند.
شواهد تاریخی نیز نشان میدهند پایهگذاری تشکیلات روحانیت شیعه در ایران در دوران صفویه، با ورود گروهی از روحانیون لبنانی انجام شد و این ارتباطات همچنان ادامه دارد.
همچنین، روابط خویشاوندی میان برخی از خانوادههای مذهبی ایران و لبنان، از جمله خاندان صدر که از متنفذترین خانوادههای مذهبی در ایران، لبنان و عراق به شمار میروند، همچنان پابرجاست.
برای نمونه، همسر احمد خمینی از این خاندان است و افراد وابسته به این خانواده، همچنان در نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی دارای نفوذند. محمد صدر، از مقامات ارشد جمهوری اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، از همین خاندان است.
علاوه بر این، پیوندهای مالی و سیاسی میان فرماندهان سپاه پاسداران و حزبالله لبنان نیز قابل توجه است. نمونهای از این روابط، ازدواج زینب سلیمانی، دختر قاسم سلیمانی، فرمانده کشته شده نیروی قدس سپاه پاسداران، با پسر هاشم صفیالدین، جانشین کشته شده حسن نصرالله است که نشاندهنده عمق این ارتباطات است.
در شرایطی که مردم ایران با مشکلات شدید اقتصادی مواجهاند، افشای این کمکهای مالی هنگفت به حزبالله لبنان، باعث افزایش نارضایتی و عصبانیت عمومی شده است.
