آیا ایران به میدان مین اسرائیل پا میگذارد؟
رهبر ایران حدود دو ماه پیش سیاست تهدید در برابر تهدید را اعلام کرده بود
امید پارسانژاد
بیبیسی
آیت الله علی خامنهای در پیام تسلیت به مناسبت ترور مصطفی احمدی روشن، یکی از دست اندرکاران برنامه اتمی ایران، گفت: "از مجازات مرتکبان این جنایت و عاملان پشت صحنه آن هرگز چشم پوشی نخواهیم کرد".
حسین شریعتمداری، نماینده رهبر ایران در روزنامه کیهان هم روز پنجشنبه ۲۲ دی در واکنش به ترور آقای احمدی روشن، در یادداشتی با عنوان "بگرد تا بگردیم" نوشت که "برای سیستم اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران که طی ۳۲ سال گذشته در جنگی تمام عیار با تمام سرویس های اطلاعاتی و امنیتی دشمن کارآزموده شده و تجربیات فراوان و پیچیده ای اندوخته است، ترور نظامیان و مقامات اسرائیلی به آسانی امکان پذیر است... امروزه جمهوری اسلامی ایران فدائیان پاکباخته و سینه چاک فراوانی در سراسر جهان دارد که تنها با یک اشاره از ژرفای دل و جان بر مجازات آنها مایه می گذارند".
آقای شریعتمداری این سئوال را مطرح کرده بود که چرا ایران "از حق قانونی خود برای مقابله به مثل" استفاده نمی کند؟
اکنون رسانه های ایران از قول یک "منبع امنیتی" که نامش فاش نشده است، نوشته اند که ایران به زودی وارد "فاز مقابله به مثل" خواهد شد.
این منبع امنیتی به سایت "ایران هسته ای" گفته است: "پاسخ ایران فرامرزی و فرا منطقه ای است و از این راهبرد تبعیت می کند که هیچ کدام از آمران و مباشران این پروژه ها هرگز در هیچ نقطه ای نباید احساس امنیت کنند".
او "عملیات ویژه اطلاعاتی علیه دشمنان" را امری خواند که حکومت ایران در آن "مهارتی ویژه و منحصر به فرد" دارد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم در اطلاعیه ای که پس از ترور آقای احمدی روشن منتشر کرد، بر ادامه "دفاع مقدس هسته ای" ایران تأکید کرد.
دلیل ابراز این سخنان چیست و چه تأثیری می تواند در وضعیت حکومت ایران داشته باشد؟
'در برابر تهدید، تهدید می کنیم'
این واکنش ها را می توان اجرای سیاست جدیدی تلقی کرد که آیت الله خامنه ای حدود دو ماه پیش آن را اعلام کرده بود.
او روز ۱۹ آبان در بازدید از دانشگاه افسری امام علی تهران گفت: "ما اهل تجاوز به هیچ ملتى و هیچ کشورى نیستیم... اما ملتى هستیم که هرگونه تجاوز را، بلکه هرگونه تهدید را، با استوارى و با قدرت کامل پاسخ خواهیم داد. ما ملتى نیستیم که بنشینیم تماشا کنیم قدرت هاى پوشالى مادى که از درون کرمخورده و موریانه خورده اند، ملت استوار و پولادین ایران را تهدید کنند. ما در مقابل تهدید، تهدید می کنیم... هم آمریکا بداند، هم دستنشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژیم صهیونیستى در این منطقه بداند؛ پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلکه هر گونه تهدیدى، پاسخى خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشى خواهد کرد".
شاید نخستین گام عملی در اجرای این سیاست تازه هنگامی برداشته شد که فرماندهان نظامی و مقامات ارشد دولتی ایران در مقابل "تهدید" غرب به تحریم خرید نفت از ایران، "تهدید" کردند که تنگه هرمز را خواهند بست.
تبادل "تهدید" به اینجا ختم نشد؛ ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا مستقر در خلیج فارس اعلام کرد که اجازه اخلال در رفت و آمد کشتی ها در تنگه هرمز را نخواهد داد.
روزنامه نیویورک تایمز هم نوشته است که دولت آمریکا از طریق کانال های محرمانه ارتباطی، برای شخص آیت الله خامنه ای پیام فرستاده است که بستن تنگه هرمز خط قرمزی است که اگر ایران از آن عبور کند، با پاسخ آمریکا مواجه خواهد شد.
"تهدید" تازه یک مقام امنیتی به "مقابله به مثل" در مقابل ترور دست اندرکاران برنامه اتمی ایران هم، هر چند رسمی نیست، می تواند تنها ادامه سیاست "تهدید در برابر تهدید" تلقی شود.
این ظن به ویژه به این دلیل محتمل به نظر می رسد که دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی معمولا پیش از یک عملیات مخفیانه، آغاز آن را اعلام نمی کنند.
اشاره مقام امنیتی مذکور به "مهارت ویژه و منحصر به فرد" ایران در "عملیات علیه دشمنانش" عمدتا به یادآوری ترور گسترده مخالفان جمهوری اسلامی در اروپا در اواخر دهه ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ و وقایعی چون انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین، الخبر عربستان و مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت تعبیر خواهد شد که ایران دست داشتن در آنها را رسما و قویا تکذیب می کند.
چنین تهدیدی می تواند مقامات اسرائیلی، آمریکایی و اروپایی را به همراه مخالفان و منتقدان فعال حکومت اسلامی ایران در سراسر جهان محتاط کند.
مقامات غربی دست داشتن در ترور دست اندرکاران برنامه اتمی ایران را تکذیب و این ترورها را محکوم کرده اند، اما رهبر ایران گفته است که ترور اخیر "با طراحی یا همراهی سرویس های سیا و موساد" انجام شده است.
اسرائیل طبق معمول اتهام دست داشت در این ترور را تأیید یا تکذیب نکرده است.
در گذشته بعضی از مقامات اسرائیلی گفته اند که باور عمومی مبنی بر اینکه موساد پشت چنین ترورهایی است، حتی اگر درست نباشد، به نفع اسرائیل و سازمان موساد تمام می شود.
میدان اسرائیل
اما اگر ایران واقعا "فاز مقابله به مثل" را عملا آغاز کند، چه خواهد شد؟
دولت اسرائیل سال ها است که جمهوری اسلامی ایران را به عنوان دشمن اصلی خود معرفی می کند.
ایران با حمایت از حماس، جهاد اسلامی، حزب الله لبنان و دولت سوریه مانع از پیشرفت روند صلح میان اعراب و اسرائیل می شود و پشتوانه اصلی محور "مقاومت" علیه این کشور است.
مقامات نظامی ایران همچنین تمرکز اصلی صنایع موشکی خود را بر کسب توانایی حمله به تمام خاک اسرائیل گذاشته اند و تا حدود زیادی به آن دست یافته اند.
مقامات اسرائیلی که معتقدند هدف اصلی برنامه اتمی ایران، دستیابی به توانایی تولید سلاح اتمی است، با توجه به وسعت کم خاک خود، چنین امری را خطری برای "موجودیت" اسرائیل معرفی می کنند.
اسرائیل سال هاست که برای یک سره کردن کار حکومت ایران بی تابی می کند. عالی ترین مقامات اسرائیلی بارها به اروپا و آمریکا سفر کرده اند تا دولت های غربی را برای اعمال فشار بیشتر بر ایران متقاعد کنند.
بعضی از آنها حتی این احتمال را مطرح کرده اند که اگر جامعه بین المللی در متوقف کردن برنامه اتمی ایران سریع و موفق عمل نکند، ممکن است اسرائیل به تنهایی و با توسل به حملات محدود و ناگهانی هوایی، تأسیسات اتمی ایران را منهدم کند.
دشواری عمده بر سر راه آمریکا برای افزایش فشار بر ایران، عدم همراهی دولت های روسیه و چین است که در شورای امنیت سازمان ملل حق وتو دارند و قدرت اقتصادی و نظامی آنها قابل نادیده گرفتن نیست.
مقامات ایران میگویند که ضاربان با چسباندن بمب به خودروی آقای احمدی روشن او و رانندهاش را به قتل رساندهاند و این شیوهای است که در ترورهای قبلی هم به کار گرفته شده بود
تهدید ایران به "مقابله به مثل" در برابر ترور دست اندرکاران برنامه اتمی اش و بستن تنگه هرمز یا اشاره دوپهلو و مؤکد سپاه پاسداران بر عبارت "دفاع مقدس هسته ای"، که هم می تواند به معنای دفاع از برنامه هسته ای ایران تعبیر شود و هم به معنای دفاع هسته ای از این کشور، بدون تردید می تواند در تقویت روحیه هواداران حکومت در داخل ایران موثر باشد.
این تهدیدها همچنین این پیام را با خود حمل می کند که صدمه زدن به برنامه اتمی ایران از طریق عملیات مخفیانه، برای دشمنان ایران بدون هزینه نخواهد بود و از این طریق می تواند تأثیری بازدارنده هم داشته باشد.
احتمال قوی این است که هدف از مطرح کردن این تهدیدها، همین هاست.
اما اگر نشانه ای از عملی شدن این تهدیدها بروز کند، ماجرا احتمالا به کلی دگرگون خواهد شد.
عملی شدن هر کدام از این تهدیدها یا ابهام زدایی احتمالی از عبارت "دفاع مقدس هسته ای" به سمت "دفاع هسته ای از ایران"، رویارویی ایران و غرب را وارد مرحله نهایی خواهد کرد.
در آن صورت متقاعد کردن کشورهای دیگر به حمایت از فشارها علیه حکومت ایران به جای قرار گرفتن در برابر آمریکا، اروپا و اسرائیل زخم خورده و متقاعد کردن افکار عمومی جهان در مورد ضرورت برخورد شدید با ایران بسیار آسان تر خواهد شد.
از جمله مهم ترین اتهاماتی که غرب علیه حکومت ایران مطرح می کند، "حمایت از تروریسم"، "تلاش برای دست یافتن به سلاح های کشتار جمعی" و "به خطر انداختن امنیت منطقه و جهان" است. عملی شدن تهدیدهای اخیر ایران، این اتهامات را اثبات خواهد کرد.
آیا راندن ایران به سمت پا گذاشتن به چنین میدانی، یکی از سودهایی نیست که اسرائیلی ها از سکوت در مورد دست داشتن موساد در ترور دست اندرکاران برنامه اتمی ایران می برند؟