جمعه ۲۶ مهر ۱۳۸۷ - ۱۷ اكتبر ۲۰۰۸
نگاهی به ایران در جنگ جهانی دوم : فکر نمی کنید دیر شده باشد اعلیحضرت؟
سال پیش درچنین روزهایی جهان در آستانه یک جنگ خانمانسوز قرارگرفت که شعله های آن دامان ایران را هم گرفت. ایجاد این جنگ و عملکرد رضاشاه در برابر آن تجربه بزرگی برای ملت ماست که بازخوانی آن مفید خواهد بود. در 31 آگوست 1939، هیتلر فرمان شماره یک آغاز جنگ جهانی دوم را صادر کرد. در این فرمان تاریخ حمله به لهستان اول سپتامبر ساعت 45/4 بامداد تعیین شده بود؛ جنگی که با بر جای گذاشتن 50 میلیون کشته و میلیون ها نفر معلول، خونین ترین جنگ تاریخ بشر است.در 11 شهریور 1318 یعنی درست یک روز پس از آغاز جنگ در اروپا، دولت ایران بیانیه یی به این شرح منتشر کرد؛ در این موقع که متاسفانه جنگ در اروپا مشتعل شده است، دولت شاهنشاهی ایران به موجب این بیانیه تصمیم خود را به اطلاع عموم می رساند که در این کارزار بی طرف مانده و بی طرفی خود را محفوظ خواهد داشت.حال قبل از اینکه به ابعاد این بیانیه و پیامد های آن بپردازیم، لازم است با واژه بی طرف و خصوصاً استراتژی بی طرفی در روابط بین الملل بیشتر آشنا شویم.استراتژی بی طرفیبر اساس یک تعریف سنتی، دولت بی طرف، دولتی است که استقلال سیاسی و تمامیت ارضی آن بر اساس یک توافق دسته جمعی توسط قدرت های بزرگ تضمین شده باشد، مشروط بر اینکه دولت مزبور از نیروی نظامی خود، مگر در حالتی که جنبه تدافعی داشته باشد، علیه دیگران استفاده نکند.دولت بی طرف نباید به اتحادیه های نظامی بپیوندد و نیز نباید پایگاه های نظامی در اختیار دیگران قرار دهد. بی طرفی به اشکال گوناگون تقسیم می شود که عبارتند از1- بی طرفی حقوقی 2- بی طرفی سنتی 3- بی طرفی موقت 4- بی طرفی پایدار 5- بی طرفی مثبت 6- بی طرفی منفی.که البته بی طرفی که از جانب دولت شاهنشاهی ایران اعلام شد، بی طرفی موقتی است. این نوع بی طرفی معمولاً در دوران جنگ و به منظور جلوگیری از گسترش آن به کشور های همجوار اتخاذ می شود. بنابر موازین بین المللی، دولتی که اعلام بی طرفی می کند، سعی دارد خود را از صحنه نبرد کنار بکشد و دول در حال جنگ هم موظف هستند بی طرفی کشور مزبور را محترم شمرند، البته محدودیت هایی هم شامل دولتی که اعلام بی طرفی کرده است، می شود. مثل خودداری از هرگونه کمک به طرف های درگیر و همچنین رفتار یکسان و برابر با متخاصمان. طبق مواد 2 و 6 قرارداد لاهه، مورخ 18 اکتبر 1907 کشور های بی طرف حق ندارند در سرزمین خود اسلحه و مهمات انبار کنند و به تقویت نیروی نظامی خود بپردازند.رفتار رضاخان با پدیده جنگ جهانی دوم را به دو بخش تقسیم می کنیم؛ بخش اول از ابتدای شروع جنگ تا حمله آلمان به شوروی، و بخش دوم بعد از حمله هیتلر به شوروی تا پایان که منجر به کناره گیری رضاخان از قدرت نیز می شود. در فاصله شهریور 1318 تا شهریور 1320 دولت ایران می کوشد اصول بی طرفی را کاملاً رعایت کند و در دیدار های مکرر سفیران و وزرای خارجه کشور های درگیر هم این مساله را به اطلاع آنان می رساند.در اینکه اصلاً رضاخان می دانسته بی طرفی یعنی چه، یا اینکه بی طرفی را به درستی اجرا کرده و همین طور سیاست رضاخان در برابر سیر حوادث درست بوده یا خیر اختلاف نظر زیادی وجود دارد. برخی معتقدند اصلاً فرقی نمی کرد که رضاخان چه استراتژی را اتخاذ می کرد، چرا که متفقین در هر صورت به ایران حمله می کردند، از آن طرف برخی دیگر بر این اعتقادند که اگر رضاخان به جای تعلل در اخراج کارشناسان آلمانی هر چه سریع تر به ماىموریت آنان در ایران خاتمه می بخشید و راه های ارتباطی ایران را جهت انتقال مواد غذایی و مهمات، به شوروی، در اختیار متفقین قرار می داد شاید حوادث به شکل دیگری رقم می خورد.نظریات گوناگونی پیرامون این قضیه وجود دارد، که برخی از آنها به شرح زیر است. برای مثال رضاشاه در ملاقاتی که در دوم آذر 1318 با سر جان سیمور وزیر مختار انگلیس در تهران به عمل آورد، دلیل بی طرفی ایران را چنین توجیه می کند؛ ایران نه به آن اندازه قدرتمند است که بتواند در جنگ شرکت کند و نه به آن حد ضعیف، که اجازه دهد حقوقش پایمال شود، بنابراین رویه بی طرفی برای ایران ضرورت دارد و برای قدرت های متخاصم نیز ارزشمند است. از طرفی رضاخان در مورد سیاست بی طرفی در چهار آبان 1318 خطاب به نمایندگان مجلس شورای ملی می گوید؛ «سیاست بی طرفی ایران ناشی از شرایط جنگ است و احیاناً برای دفاع از آن هنگام اضطراری لازم است که ما از لحاظ نظامی قوی و قدرتمند باشیم.» (موردی که شاید با مواد 2 و 6 قرارداد لاهه همخوانی نداشته باشد و خلاف اصول بی طرفی باشد.) در اینکه مردم ایران آن روز به شدت علاقه مند به شکست شوروی و انگلستان و همچنین پیروزی رایش و برتری نژاد آریایی بودند، تقریباً هیچ شکی وجود ندارد، چرا که ستم ها و جفا های بی شماری که دولتین روس و انگلیس به مردم ایران کرده بودند شهره خاص و عام بود و نفرت شدیدی در دل مردم نسبت به دول فوق الذکر وجود داشت. اما نظر سیاستمداران و دولتمردان شاید به وضوح این نبوده باشد و شاید به مرور زمان و با حدوث اتفاقات جدید دستخوش تغییر شده باشد، چرا که در برهه یی از زمان زمزمه هایی مبنی بر فروش ایران به شوروی از طرف هیتلر در ازای بالکان شنیده می شد که به شدت باعث نگرانی ایران شد و سران ایران هم این نگرانی را به اطلاع آلمان رساندند هر چند آلمان قویاً این مساله را تکذیب می کند و هیتلر در تماس تلفنی با رضاشاه به او اطمینان خاطر می دهد که آلمان در کنار ایران است و رضاشاه را دعوت به مقاومت در مقابل متفقین و حفظ سیاست بی طرفی می کند، چرا که به زعم هیتلر پیروزی نژاد آریایی نزدیک است.البته آن طور که از شواهد و قرائن پیداست شوروی این معامله (ایران به جای بالکان) را قبول نمی کند و دلایل زیادی جهت رد این پیشنهاد وجود داشته است.1- شوروی از قدرت نظامی ایران می ترسیده و گمان می برده رضاخان، نیروی نظامی منظم و قدرتمندی ساخته است که جدال با آن کار چندان ساده یی نخواهد بود. (در تایید این مطلب لازم به ذکر است که بعد از حمله هیتلر به شوروی و اتحاد انگلستان و شوروی، چرچیل انتقال مهمات به شوروی از راه ایران را پیشنهاد می کند که استالین در ابتدا قبول نمی کند و ترس خود را از درگیر شدن با ایران به وضوح اعلام می کند، اما چرچیل به وی اطمینان خاطر می دهد که مقاومتی از طرف نیرو های ایرانی در کار نخواهد بود و ارتش ایران ضعیف تر از آن است که در مقابل نیرو های متحد انگلستان و شوروی یارای مقابله داشته باشد.) 2- شوروی حمله به ایران را قرار گرفتن در مقابل منافع انگلستان می دانست و ترجیح می داد با بریتانیا درگیر نشود.مقدمات حمله به ایرانهمان طور که قبلاً ذکر شد، انگلستان از ابتدا نسبت به فعالیت کارشناسان و مستشاران آلمانی حساسیت داشت. اما شوروی در ابتدای امر مشکلی با حضور مستشاران آلمانی در ایران نداشت، چرا که آلمان متحد شوروی بود و طبعاً اختلاف نظر چندانی بین این دو کشور وجود نداشت. اما پس از حمله آلمان به شوروی، بازی به شکل دیگری رقم خورد و شوروی که انتظار چنین حمله یی از سوی آلمان را نداشت، بلافاصله با انگلستان همنوا شد و خواستار اخراج هر چه سریع تر کارشناسان آلمانی از ایران شد.چرچیل هم در اقدامی زیرکانه، دست دوستی خود را به سمت استالین دراز کرد و اعلام کرد بدون توجه به اختلافات عمیق و ریشه یی، اکنون زمان کمک و همکاری با شوروی است. استالین هم به گرمی دست درازشده بریتانیا را می فشارد و از این لحظه به بعد منافع انگلستان و شوروی و در ادامه امریکا به طور قابل ملاحظه یی با هم هماهنگ و مشترک می شود.بعد از پیشنهاد چرچیل دولتین شوروی و انگلستان، فشار هماهنگ خود را به ایران افزایش دادند. با بررسی های متعددی که انجام شد، چرچیل و استالین به این نتیجه رسیدند که بهترین راه کمک رسانی به شوروی، راه های ایران و دریای خزر است. انگلیسی ها معتقد بودند راه آهن تازه تاسیس ایران روش مناسب و امنی جهت انتقال مهمات و همچنین مایحتاج شوروی از جنوب به شمال ایران است و از آنجا هم از راه دریای خزر اسلحه و مهمات مورد نیاز شوروی را به آنها برسانند.در ابتدا بین چرچیل و استالین اختلاف نظر وجود داشت، چرا که استالین (همان طور که قبلاً هم ذکر شد) معتقد بود با توجه به درگیری شوروی در جبهه غرب با هیتلر، به صلاح نیست که در جنوب هم با ایران درگیر شود، آن هم ایرانی که به زعم استالین دارای ارتش نیرومند و منظمی بود. اما انگلستان به استالین اطمینان می دهد که ارتش ایران استحکام لازم را ندارد و با کوچک ترین حمله از هم پاشیده خواهد شد.به این ترتیب در 26 تیر در مورد حمله و اشغال ایران از شمال و جنوب بین دولتین بریتانیا و شوروی توافق حاصل شد. در 27 تیر شوروی و انگلستان دو یادداشت مشابه تسلیم ایران کرده و از فعالیت های کارشناسان آلمانی در ایران اظهار نگرانی می کنند و خروج آنان از ایران را خواستار می شوند. راجع به فعالیت کارشناسان آلمانی در ایران ذکر این نکته ضروری است که در آن زمان آلمان ها تقریباً بر تمام فعالیت های صنعتی ما نظارت داشتند و حتی بسیاری از صنایع تازه تاسیس در ایران آن روز به واسطه حضور آنان راه اندازی شده بود و ختم کلام اینکه اخراج آنان از ایران سبب فلج شدن صنعت ایران می شد.ایران در پاسخ هشدار اول شوروی و انگلستان چنین پاسخ داد؛ حضور آنان برای پیشبرد صنایع ایران ضروری است و نمی توان به زودی برای آنان جانشینی پیدا کرد، از آن گذشته تعداد این کارشناسان و مستشاران آنقدر زیاد نیست که دولت نتواند بر رفتار آنان نظارت کند و دولت ایران تمامی حرکات و اعمال آنان را زیر ذره بین دارد و نگرانی دول شوروی و انگلستان بیهوده است. در 25 مرداد دومین یادداشت متفقین به ایران واصل شد که حاوی این پیام بود که پاسخ ایران را قانع کننده ندانسته بود و مجدداً اخراج کلیه اتباع آلمانی مقیم ایران را خواستار شدند. در این شرایط، رضاشاه سیاست دفع الوقت را در پیش گرفت، که درباره عاقلانه بودن یا نبودن این استراتژی اختلاف نظر زیادی وجود دارد. گفته می شود آنتونی آیدن وزیر امور خارجه وقت انگلستان در ضیافتی که در لندن برگزار می شود و محمدعلی مقدم وزیر مختار وقت ایران در انگلستان هم در این ضیافت حضور دارد به او می فهماند که اگر ایران راه های خود را جهت حمل اسلحه و مهمات به روسیه، در اختیار متفقین قرار دهد، خود را از عواقب خطرناکی که دامن ایران را خواهد گرفت، نجات خواهد داد. از طرفی در آن زمان قدرت هیتلر و پیروزی های پی در پی او همه را تحت تاثیر قرار داده بود و تقریباً هر تحلیلگری شکست شوروی و پیروزی آلمان بر تمام جهان را امری بدیهی می دانست.ایران و ایرانی ها هم از این امر مستثنی نبودند و حتی امیدوار به پیروزی آلمان بودند، چرا که معتقد بودند هیتلر ما را از شر شیاطین سرخ بلشوویک و همچنین دشمنان تمدن بشری (انگلستان) رها خواهد ساخت.اشغال ایران سحرگاه سوم شهریور 1320 درست 11 روز پس از انتشار منشور آتلانتیک که طی آن چرچیل و روزولت آزادی و استقلال و حق تعیین سرنوشت را برای کلیه ملت های جهان به رسمیت شناخته بودند، کشور بی طرف ایران از شمال و جنوب و غرب مورد تهاجم شوروی و بریتانیا قرار گرفت. پس از حمله متفقین به ایران سیر اتفاقات و تصمیم گیری ها به اشکال مختلفی بوده است، در ابتدا نیرو های ارتش سعی می کنند در برابر حملات دشمن مقاومت کنند، اما به سرعت مشخص می شود پیش بینی های چرچیل درست از آب درآمده و نیروی نظامی ایران ضعیف تر از آن است که بتواند مقابل ارتش های قدرتمند شوروی و انگلستان قدعلم کند. در کاخ سلطنتی هم جلسات متعددی برگزار می شود تا استراتژی ایران در مقابل این حملات تعیین شود. رضاخان ابتدا به روزولت رئیس جمهور وقت امریکا تلگراف می زند و خواستار میانجیگری امریکا و دفاع از حقوق ایران به عنوان یک کشور بی طرف می شود و از وی می خواهد مانع از ادامه حملات متفقین به ایران شود، اما روزولت که احتمالاً از قبل در جریان این حمله قرار داشته، پاسخ مشخصی به رضاخان نمی دهد.در مذاکرات با متفقین پس از حمله به ایران، آنها دیگر، تنها به اخراج اتباع آلمانی رضایت نمی دهند و خواستار تحویل دادن کلیه آنها به دول روس و انگلیس می شوند که رضاخان قبول نمی کند و باز هم سیاست دفع الوقت را در پیش می گیرد.رضاخان در جلسات با هیات وزیران اعلام می دارد مشکل متفقین با شخص من است و من برای پایداری سلسله پهلوی، باید به نفع ولیعهد از سلطنت کنار بروم. منصور نخست وزیر وقت از وی می خواهد اعلیحضرت را از این تصمیم خود صرف نظر کنند و ملت و دولت را از نعمت وجود خودشان محروم نسازند. وی بیان می دارد به جای استعفای اعلیحضرت، دولت استعفا دهد و با روی کار آمدن دولتی که مورد وثوق متفقین علی الخصوص انگلستان باشد، حملات به ایران متوقف خواهد شد. در نهایت کابینه منصور استعفا می دهد و دست تقدیر و سرنوشت این گونه رقم می زند روزگار را؛ رضاخانی که سال های سال فروغی (که خود از عوامل مهم به قدرت رسیدن رضاخان بود) را خانه نشین کرده بود، به کمک او محتاج شده و دست یاری به سوی او دراز کرد. فروغی ابتدا با گفتن اینکه فکر نمی کنید کمی دیر شده باشد ناراحتی خود را ابراز می دارد ولی در نهایت قبول مسوولیت می کند. رضاخان به توصیه فروغی، دستور منع مقابله با متفقین را می دهد و ارتشی که رضاشاه کبیر آن همه به آن می نازید تنها پس از سه روز مقاومت، دست از مقابله با متفقین برمی دارد.سپس فروغی به رضاخان توصیه می کند بقای سلطنت خاندان پهلوی در کناره گیری قدرت از سوی رضاشاه به نفع ولیعهد است. پس از پیشروی های روزافزون متفقین در خاک ایران رضاخان کاملاً مستاصل و درمانده شده بود. نیرو های متفقین هم تا قزوین و قم پیش آمده بودند. سرانجام رضاشاه در 25 شهریور به نفع محمدرضا ولیعهد جوان از سلطنت استعفا داد و عازم بندرعباس شد و از آنجا هم سرنوشت خود را به دست انگلیسی ها سپرد. در 26 شهریور در حالی که محمدرضاشاه سوگند وفاداری به اصول مشروطیت را در مجلس شورای ملی یاد می کرد، نیرو های شوروی و انگلیس وارد تهران شدند و کلیه تاسیسات نظامی و راه آهن را اشغال کردند و بلافاصله مقدمات حمل مهمات و مایحتاج شوروی را از خلیج فارس به دریای خزر به وسیله راه آهن سراسری و راه شوسه جنوب به شمال فراهم کردند، اتباع آلمانی نیز به دست متفقین دستگیر شدند. و این پایان تلخ دیکتاتوری رضاخان بود و مهر تاییدی بود بر این نظریه که ظلم هیچ گاه پایدار نخواهد ماند. منابع؛ -----------1- اصول روابط بین الملل، دکتر حسین سیف زاده2- سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی3- خاطرات نصرالله انتظام4- ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان5- اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، دکتر عبدالعلی قوام6- تاریخ دیپلماسی و روابط بین الملل، دکتر احمد نقیب زاده
سعید جعفری - روزنامه اعتماد
bluestar - ایران - تهران |
رضا شاه یک دیکتاتور بود. ولی هدفش خدمت به ایران بود نه چپاولگری. درست برعکس پسرش. از صفات خوب رضاشاه این بود که طبق عادت نظامی هر روز ساعت 5 صبح از خواب بلند میشد و در طول زندگی هرگز لب به مشروب نزد. |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
darius mis - انکلستان - لندن |
ای مطرب خوش قاقا تو قی قی ومن قو قو تو دق دق ومن حق حق. تو هی هی و من هو هو !. ای ناطق امر قل ٬ ای شاخ درخت گل توکبک صفت بوبو من فاخته سان کوکو (مولوی ) |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
mafia_top - آمریکا - جکسون ویل |
bluestar - ایران - تهران. توی مزدور برو بشین همون صدا و سیما و روزنامه کیهان رو بخون تا چرت و پرت تو مغزت فرو کنن. محمدرضا شاه چپاول کرد؟ اگه محمد رضا پهلوی 10 چمدان دلار با خودش خارج از کشور برد جمهوری اسلامی تا حالا میلیون ها چمدان پول چپاول کرده! خدمتی که خاندان پهلوی به ایران کردند در هیچ دوره ای سابقه نداشته! حالا یه سری آخوند از دوران شاه اراجیف سرهم کردن فکر کردی چه خبره!؟ |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
farhad_uk - انکلستان - لندن |
درود به رضا شاه کبیر که هدفی جز خدمت به ایرا ن و ایرانی نداشت |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن |
darius mis - انکلستان - لندن . خدا بهت عقل بده !! |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن |
خیلی جالب بود . مرسی . ولی چه کار اشتباهی که رضا شاه وا داد . الان اگه گردن خامنه ای بره آیا حکومت رو دو دستی میده دست مجتبی ؟ |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
RajabRingo - سوپد - گوتنبرگ |
بلو استار -ایران - تهران - پس نتیجه میگیریم اگر رضا شاه صبحها خواب میموند و مشروب هم میخورد مملکت به باد میرفت وچون این دو کار را نکرد خداوند از او راضی بود ولی پسرش چون تا ساعت دوازده میخوابید و مشروب هم میخورد خدا امریکا را وسیله قرار داد خمینی را بیاورد و شاه را ببرد و شما انسانهای پاک ومعصوم را به جای ما کافران مرتد و مشروبخور در ان سرزمین حاکم کرد تا از این پس مردم در نازو نعمت و ازادی و ارزانی و ارامش وامنیت ابدی همراه با شادی ورقص و اواز باقی عمر را سپری کنند و هرگز اسم شاه را بر زبان نیاورند . با تشکر از شما و دولتمردان شما |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
mehraeen - ایران - تهران |
رضا شاه یک دیکتاتور بود و میهن پرست درست برخلاف خامنه ای دیکتاتور که ضد میهن هست . با این توصیف که در زمان رضاه شاه کبیر به علت شرایط اجتماعی و بی سوادی و جامعه طایفه ای دیکتاتوری تا حدی الزامی به نظر می آمد . بزرگترین خیانت رضا شاه نابودی دموکراسی بود . چه اگر دموکراسی مانده بود هرگز آخوندها به حکومت نمی رسیدند |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
Alireza88 - ایران - تهران |
دیکتاتوری در هر شکل آن بد است به امید تحقق دموکراسی در کشورمان ---. دوستان گرامی با شروع ماه مبارک رمضان و مسابقات لیگ فوتبال با راه اندازی برنامه های مختلف تلویزیونی مردم را دعوت به ارسال پیامک میکنند. هر پیامک میتوانند بعنوان برگ تاییدی برای صدا و سیما باشد که این بسیار بسیار خطرناک است. لطفاْ اطلاع رسانی کنید. |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
iraniii - ایران - ارومیه |
ببینم اگه رضا شاه دیکتاتور بود پس این دولت چیه؟رضاشاه کنار کشید اینا که نه تنها کنار نمیکشن ما رو هم میخوان بذارن کنار!!! |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
ARIYA_TEHRAN - ایران - تهران |
درود بر رضا شاه بزرگ ناجی ایران یک وطن پرست واقعی اگه اون نبود الان ایرانی هم نبود این ملاهای کثیف لقب دیکتاتور بهش دادن چون راضی به پیشرفت ایران نیستند در واقع شاید در اون موقع کاری بهتر از این نمیشد کرد. مرگ بر خامنه ای |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
آنتی اسلام - ایران - اهواز |
bluestar - ایران - تهران همه میدونند رضا شاه کی بود و چه کرد. همینطور راجع به محمد رضا شاه پهلوی و همین طور راجع به تو و جمهوری اسلامی ات. |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
garfild - ایران - تهران |
دیکتاتوری در هر صورتش بده ولی خاندان پهلوی هر کاری که کردن اصلا گیریم کاری هم نکرده باشن ( که کردن ) ولی حداقل داشته هامونو حفظ کردن --- این ملا جماعت اگه دائم الخمر بود فقط همیشه نشعه بود بهتر از این بود که بی ناموس باشه و اونو ترویج بده اونا که سنشون بیشتر ( قبل 57 حس کردن و دیدن ) این تفاوت رو به خوبی حس می کنن بیشتر از ماها . ما ملت ایران قبول کنیم یه کم قدر نشناسیم خود فروخته هم تومون کم نداریم که کلی سال این حال و روزمونه |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
amo danial - نروژ - اسلو |
bluestar - ایران - تهران - از اینکه محمد رضا شاه ایرانیان رو به جایگاه اصلی خودشون که لیاقتشون بود نشوند ناراحتی؟ لیاقت امثال شما همین. اخوندها هست با ایه ها و حدیث های شیطانیشون. |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان |
اگر رضا شاه نبود.باید مانند دوره قاجاریه تا به امروز با خر در خیابانها می رفتیم.رضا شاه مردی بود که برای نجات ایران از خرافات مذهبی تلاش بسیار کرد.کارهای زیادی برای راهی مردم انجام داد. گاش ایت الله رضا پهلوی مقداری غیرت پدر بزرگش را داشت. |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
amirpooya - ایران - تهران |
RajabRingo - سوپد - گوتنبرگ خیلیییییییییییییییییی خیلییییییییییییییییییی با نوشتت حال کردم واقعا زیبا جواب این کم خرد رو دادی. مرسی دوست عزیز. روح بزرگوار رضا شاه کبیر و شاهنشاه آریامهر محمد رضا پهلوی شاد و قرین رحمت و آسایش. |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
sourena1b - ایران - ایران |
بزرگترین اشتباه رضا شاه این بود که به عهدی که با آتاتورک بسته بودند که در هر دو کشور اجرا کنند وفا نکرد الان میبینبم که با اینکه ایران از همه نظر از ترکیه سرتر است اما چون آخوند دارد و آزادی ندارد ترکیه شده بهشت ایرانیان در صورتیکه در واقع اینطور نیست |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
mehranbeigi - کانادا - تورونتو |
اخر این مطلب نوشته ظلم هیچ وقت پایدار نمیماند خیلی جالبه یعنی دارین رضا خان رو با کسایی مثل خمینی خامنه ای احمدی نژادو رفسنجانی و این جور ادمها مقایسه مکنید . اگر همین الان از شما سوال کنن بگن چنتا از کارهایی بدی که رضا خان کرد بگین همون حرفهای 4 تا اخوند رو تحویل ادم میدین که هیچ کدام حقیقت نداره |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
mehranbeigi - کانادا - تورونتو |
اخر این مطلب نوشته ظلم هیچ وقت پایدار نمیماند خیلی جالبه یعنی دارین رضا خان رو با کسایی مثل خمینی خامنه ای احمدی نژادو رفسنجانی و این جور ادمها مقایسه مکنید . اگر همین الان از شما سوال کنن بگن چنتا از کارهایی بدی که رضا خان کرد بگین همون حرفهای 4 تا اخوند رو تحویل ادم میدین که هیچ کدام حقیقت نداره |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
Aryan33 - انگلیس - لندن |
رضاشاه یک میهن پرست ایرانی بود و به اریایی بودنش افتخار میکرد و ضد اسلام بربری بود. |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
Gharibeh-Ashena - المان - هانوفر |
mafia_top - آمریکا - جکسون ویل. امدن این رژیم غیر مردمی و خون اشام فقط و فقط بخاطر بیکفایتی و بی لیاقتی رژیم پهلوی وبخصوص محمد رضا وخواهرش اشرف وبرادرش غلام رضا به ایران ممکن شدو باعث شد تا مردم چنان از انها بیزار و متنفر شوند که براحتی فریب این مزدوران را بخورند و و از چاله به چاه بیافتند. انها بانی وباعث بر روی کار امدن این دجالها شدند. این را فراموش نکنید. نه شاه میخواهیم نه ملا. |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
irany awareh - سوید - استگهلم |
بلوستار-...سرت با طرز فگرت. مگه مشروب خوردن بده.اقلا از اون محمد عرب بیغمبرت یاد بگیر اون تا .. مرگش و گذاشت شراب خواری گرد. |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
punisher - ایران - شیراز |
bluestar - ایران - تهران. همه ی کاربران سایت هم تو ی مزدور رو میشناسند....... |
یکشنبه 1 شهریور 1388 |
|
ironwill - ایران - تهران |
دستور حمله به شوروی بدترین کاری بود که هیتلر می توانست انجام دهد انهم در حالی که در جبهه غرب نیز در حال نبرد بود و بعدها جبهه سومی نیز گشوده شد.با این کار المان تقریبا با تمام دنیا وارد جنگ شد. |
دوشنبه 2 شهریور 1388 |
|
bluestar - ایران - تهران |
RajabRingo - سوپد - گوتنبرگ . خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی. معلومه که مطالعه تاریخی نداری. و گر نه میدانستی که یکی از علتهای فروپاشی سلسله ها و نظامها خوشگذرانی حاکمان آنست. نکنه فکر کردی افشاریان رو هم آمریکایی ها برکنار کردند؟ یا صفویه؟ یا زندیه هم حتما به دست آمریکاییان برکنار شدند؟ جالبتر از تو اون یکیه که خیلیییییییی خیلییییی با نوشته بدون منطق تو که معلومه از سر نا آگاهی نوشته شده حال میکنه. |
دوشنبه 2 شهریور 1388 |
|
IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان |
bluestar - ایران - تهران. خوشحالم از این که در این مرحله خودت را به همه نشان دادی.که چه شخصیت بسیچی داری |
دوشنبه 2 شهریور 1388 |
|
bluestar - ایران - تهران |
IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان . اگه بسیجی ها شخصیتشون مثل منه پس خوش به حالشون. چه بسیجی های با شخصیتی! |
سهشنبه 3 شهریور 1388 |
|
saeed1 - کانادا - تورونتو |
IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان. رضاشاه بسیار قدرت طلب بود. من منکر کارهای زیادی که برای ایران انجام داد نمیشوم ولی چند تا کار خیلی بد انجام داد که اثرشان در آینده ایران بسیار منفی بود:. 1-قلع و قمح نخبگان مملکت بخاطر روحیه دیکتاتوری اش! قضایای زندان قصر و قتل نخبگان با تزریق هوا به رگهاشان!. 2-اقتصاد متمرکز دولتی از زمان رضاشاه آغاز شد. 3-رضاشاه خودش بسیار خرافی بود ولی بعضی وقتها یکباره ضد مذهبی میشد و اقدام به از بین بردن شعاعر مذهبی میکرد آنهم با زور!! همه میدانیم که کاربرد زور در مورد مسایل فرهنگی غلط است ! نتیجه آن اقدامات. بوجود آمدن گروههای رادیکال مذهبی شد!. 4-بدترین اقدام رضاشاه و محمد رضا شاه ایجاد دیکتاتوری و متعهد نبودن به مشروطه بود ! عملا مجلس هیچ کاره بود و شاه همه تصمیمها را خودش میگرفت و خودش انجام میداد!. بروید نگاهی به خاطرات سفرای روس و انگلیس بیندازید تا ببینید آنها چه قضاوتهایی راجع به شخصیت قلدر و بی فرهنگ رضاشاه دارند! |
سهشنبه 3 شهریور 1388 |
|
IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان |
bluestar - ایران - تهران . عزیز بجز اینکه خودت برای بسیجی بودن خودت شخصیت قایل شوید. saeed1 - کانادا - تورونتو . دوست عزیز حرف شما گاملا درست است و می دانید که رضا شاه یک ادم بی سواد بوده.ولی از طرف دیگر اگر شما به زمان او برگردید خواهید دید که بی سوادی.راه زنی.اقتصاد و ارتش ایران زیر صفر بود.و مرم زیر فقر و خرافات مذهبی .با تمامی شرایطی که شما بیان کردید ایشان حالا بوسیله انگیس یا هر کشور دیگر باعث پیشرفت ایران شد واگر نه باید مانند دوران قاچاریه که خودتان بهتر می دانید در ان دوره بر ایران چه گذشت.زندگی می کردیم |
سهشنبه 3 شهریور 1388 |
|
آنتی اسلام - ایران - اهواز |
. bluestar - ایران - تهران {.. اگه بسیجی ها شخصیتشون مثل منه پس خوش به حالشون. چه بسیجی های با شخصیتی!. ..} خود گویی و خود خندی؛ عجب مرد هنرمندی!!! به افتخار این بسیجی باشخصیت یه دست محمدی بزنید. و یک صلوات بندری بفرستید. |
سهشنبه 3 شهریور 1388 |
|