نه به تنفروشی شیک؛ اگرحالا نه، پس کی؟
نه به تنفروشی شیک؛ اگرحالا نه، پس کی؟
رضا گنجی
خبرنگار در رم
روبی از زنان جوانی است که در جریان تحقیقات درباره رسواییهای اخلاقی نخستوزیر ایتالیا، نامش بارها مطرح شد. |
اعتراض آنها به تصویری بود که در رسانههای ایتالیایی، از زن ارائه میشود و متهم اصلی، سیاستمداران و مشخصا نخستوزیر سیلویو برلوسکونی بود که هم به عنوان مالک پرمخاطبترین گروه رسانهای ایتالیا و هم به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور که رفتار نامناسبی از وی در خصوص ارتباط با زنان جوان گزارش شده است، در پایداری و تقویت این تصویر نادلخواه نقش مؤثری بر عهده دارد.
ماجرا از زمانی آغاز شد که رسواییهای جنسی آقای برلوسکونی، طوفانی از مباحثات جدی را در میان سیاستمداران ایتالیا به وجود آورد که در نهایت، با حرف و حدیثهای فراوان، به بقای برلوسکونی در منصب نخستوزیری ایتالیا منجر شد.
اواخر بهار سال گذشته، دختر جوانی به نام کریمه المحروق، معروف به روبی، ناگهان به شخصیت مطرح رسانهها بدل شد؛ او که به اتهام سرقت توسط پلیس بازداشت شده بود، با وساطت شخص برلوسکونی و توسط "نیکول مینهتی" از مخمصه رها شد، اما تحقیقات قاضیها، اتهاماتی را متوجه شخص نخستوزیر کرد مبنی بر این که او از دخترانی که به سن قانونی نرسیدهاند، در میهمانیهای خصوصیاش بهرهگیری جنسی کرده و آنها را به تنفروشی واداشته است.
از سوی دیگر، نیکول مینهتی که خود نیز دختری ۲۵ ساله و زیبارو است و توسط مقامات قضایی ایتالیا، در اتهام کشاندن دختران کمسن و سال به تنفروشی نزد نخستوزیر متهم شده است، به خاطر ارتباطات شخصیاش به یکباره به مقام بالایی در شهر میلان (مشاور شورای شهر) منصوب شده و این نیز بر دامنه اعتراضات افزوده است.
زنان معترض میگویند که زندگی ایتالیایی این نیست و زنان ایتالیایی اینها نیستند، بلکه زنان زحمتکشی هستند که با حقوق کم و با تلاش و کوشش خود و با توجه به استعداد و تواناییهایشان، مدارج ترقی را پله به پله طی میکنند. آنها میگویند تصویری که از زن در رسانهها و توسط سیاستمداران ارائه میشود، توجه صرف به زیبایی ظاهر و جنسیت زنانه را راه ترقی زنان معرفی میکند؛ چیزی که باعث شده است اکنون بسیاری از دختران ایتالیایی، آرزوی منطبق کردن خود با چنین الگویی را داشته باشند که از آن با واژه "اسکورت" در مفهوم "تنفروشی شیک" یاد میشود.
این گروه از زنان فمینیست که در میان آنان، افراد شناختهشدهای از احزاب حامی آقای برلوسکونی هم دیده میشوند، اکنون موضوع را مهمتر از تمایلات سیاسی یافتهاند و این پرسش را مطرح میکنند که اگر حالا وقت آن نیست که جلوی چنین پدیدهای گرفته شود، پس چه زمانی برای آن مناسب است؟
به نظر میرسد، اکنون تمام دلخوریهای این سالهای زنان ایتالیایی، همچون ضایعهای چرکین، سر باز کرده و رفتار سیلویو برلوسکونی سبب پدید آمدن موج نویی از فمینیسم در ایتالیا شده است. موج نویی که در دل خود، این پرسش را دارد که آیا داشتن قوانین مدرن و جامعه دموکرات و سکولار، به تنهایی میتواند متضمن خواست تاریخی زنان در دستیابی به حقوق انسانیشان به حساب آید؟
بلرزید! بلریزد! جادوگرها دارند می آیند!
زنان ایتالیا چندین بار در اعتراض به رفتارهایی که به نخستوزیر این کشور نسبت داده میشود، دست به تظاهرات زدهاند. |
اما با پایان جنگ جهانی دوم، این تلاشها تا حدودی به بار نشست و زنان حق رأی برابر با مردان را به دست آوردند. حدود سی سال بعد نیز درمیانه دهه هفتاد میلادی و در سایه مخالفتهای واتیکان، حق طلاق و سقط جنین به رسمیت شناخته شد؛ در این مدت، بسیاری از قوانین برای تضمین حقوق برابر زنان و مردان تغییر داده شد و اکنون وزارتخانهای نیز تحت عنوان "برابری فرصتها" وظایفی را در ارتباط با برابری میان گروههای اجتماعی، قومی و جنسیتی بر عهده دارد.
با این حال، با توجه به تحرکاتی که این روزها از سوی فمینیستها شاهد هستیم، به نظر میرسد این مجموعه تغییرات، برای زدودن فرهنگ مردسالار و نگاه تحقیرآمیز نسبت به زنان کافی نبودهاند. فمینیستها علاوه بر آنچه گفته شد، تعالیم مذهبی را که از سوی واتیکان ترویج میشود، در به وجود آمدن چنین نگاهی مؤثر میدانند، گو اینکه نتیجه آن در بهرهکشی جنسی از زنان که حاصل حقیر دانستن آنان نسبت به مردان است، هدف آنها نبوده باشد.
به همین دلیل، فمینیستهای ایتالیایی در دهههای پیش، برای رهایی از چنین فرهنگی در اعتراضات خیابانی خود فریاد میزدند:" بلرزید! بلرزید! جادوگرها دارند میآیند!" که اشاره داشت به سرکوبی که حکومت کلیسایی در سالهای قرون وسطی نسبت به زنان آگاهی که سعی میکردند در جامعه خودی نشان دهند، اعمال میکرد و آنها را به اتهام جادوگر بودن، محکوم به سوزاندن میکرد.
اکنون این نگرانی در میان برخی از معترضان وجود دارد که فرهنگ ضدزن، از چنین منظری در حال احیا شدن است. بخصوص که چند هفته قبل، پاپ بندیکت شانزدهم سخنان شدیداللحنی در رد سقط جنین بیان کرد و این موضوع دشواریهایی را در اجرایی کردن قوانینی از این دست در ایتالیا پدید آورده است.
زود باشید! دارد دیر می شود!
اما فرهنگ تحقیر و تبعیض نسبت به زنان، کم و بیش در بسیاری از کشورهای جهان رایج است و با آسانتر شدن ارتباطات و پیشرفت وسایل ارتباطی و افزایش آگاهیها، تلاش برای رسیدن به حقوق انسانی بدون توجه به جنسیت نیز در همه جا گسترش یافته و با شدت و ضعف ادامه پیدا کرده است.
در کشور ما نیز فعالان حقوق زن در سالهای اخیر کوششهای فراوانی در این رابطه کردهاند که همواره با سرکوب شدید حاکمیت مواجه شده است.
موضوعاتی که کنشگران این عرصه در ایران دنبال میکنند نسبت به کشورهای غربی بسیار ابتداییتر و اساسیتر هستند و مسیر پیگیری آنها نیز با سختیهای بیشتری روبرو است. تجمعات مسالمتآمیز ۲۲ خرداد ۸۴ در مقابل دانشگاه تهران و ۱۷ اسفند همان سال در پارک دانشجو که من هم در آنها حضور داشتم و نیز تجمع ۲۲ خرداد ۸۵ در میدان هفت تیر، همگی با خشنترین وجه از سوی نیروهای انتظامی و لباس شخصی سرکوب شدند و کمپین یک ملیون امضا نیز که در محدوده قوانین موضوعه کشور تعریف شده است، ارمغانی چون بازداشت و تبعید برای کوشندگان آن فراهم آورده است.
با این حال، وقتی در سیزدهم فوریه، نوع ایتالیایی اینگونه تجمعات را در میان هزاران زن و مرد ایتالیایی که در حمایت پلیس بودند، تجربه میکردم، با خود میاندیشیدم که اگرچه در ایتالیا هنوز هم زنان شأن انسانیشان را جستجو میکنند، اما مرحله اصلاح قوانین تبعیضآمیز را از سر گذراندهاند و دستکم از این نظر از ما جلوترند. صد سال از تعیین روز جهانی زن میگذرد و هنوز درکشورمان قوانینی رایج است که نسلهای آینده، از وجود آنها در این زمان تعجب خواهند کرد.
زمان به سرعت میگذرد و در این راه، مردان برابریخواه نیز باید همچون زنان، بدون توجه به نداهای تحقیرآمیز، در مسیر تحکیم عدالت و تلاش برای دستیابی به حقوق عادلانه و فرصتهای برابر برای زنان گام بردارند. اگر حالا نه، پس کی؟
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|