درستونادرستهای مقدماتی درباره بحرانی بهنام اضافهوزن و چاقی
رأی دهید
بامداد یکی از روزهای تیرماه سال ۱۳۷۷ خورشیدی، در آمریکا اتفاق عجیبی رخ داد؛ ۲۹ میلیون نفر از آمریکاییها که شب قبل براساس تعریفهای موجود، از نظر وزن، کاملاً سالم به شمار میآمدند، وقتی از خواب بیدار شدند، در ردیف افراد داری اضافهوزن و در معرض خطر سلامت قرار گرفته بودند؛ بیآنکه حتی یک گرم به وزنشان اضافه شده باشد.
آنهایی هم که صرفاً در رده افراد دارای اضافهوزن بودند، با اعلام ردهبندی جدید، در طبقهبندی چاق مفرط گروهبندی شدند، چون سازمان ملی سلامت براساس مطالعات و یافتههای خود تعریف «اضافهوزن» و «چاقی مفرط» را تغییر داده بود.
آیا این داستان میتواند بیانگر این باشد که مسئله چاقی مسئلهای برساخته نهادهای سلامت است و بیش از آنکه تحتتأثیر واقعیت باشد، تحت فشار سازمانهای وابسته به صنایع پزشکی، داروسازی، صنایع زیبایی و مد و امثال آن قرار دارد؟
این سؤالی است که پاسخ دادن ایدئولوژیک به آن ممکن است به قیمت جان مردم تمام شود.
بحرانی به نام اضافهوزن
براساس آمارهای ثبتشده از سوی سازمان بهداشت جهانی و همینطور نهادهای بالادستی ناظر بر آمار سلامت، در هر سال حدود ۷۵ درصد از مرگومیرها در جهان به عوامل مربوط به موارد غیرواگیردار و غیرمرتبط با تصادفات و رویدادهای خشونتآمیز است.
از این ۷۵ درصد، ۳۳ درصد مرگ سالانه بهدلیل تنگی و بسته شدن عروق و بیماریهای قلبی، ۱۸ درصد بهواسطه سرطانها، هفت درصد مربوط به بیماریهای مزمن دستگاه تنفسی، حدود چهار درصد بابت بیماریهای عصبشناختی مانند پارکینسون، حدود چهار و نیم درصد وابسته به بیماریهای گوارش و نزدیک به سه درصد مربوط به دیابت است.
اجماع تحقیقاتی علمی امروز نشان میدهد که در همه این عوامل و بهخصوص بیماریهای قلبی، دیابت و سرطان اضافهوزن و چاقیِ مفرط نقش اصلی در خطرپذیری برای ابتلا به این بیماریها را بازی میکند.
نهتنها رابطه میان اضافهوزن و بیماریهای قلب و عروق و دیابت مسئلهای تأییدشده است که درباره تعدادی از سرطانها شاهد مطالعات متعددی هستیم که نشان میدهد چطور اضافهوزن میتواند در بروز برخی سرطانها و بهطور خاص سرطانهای پستان، روده بزرگ، رحم، تیروئید، کلیه و کبد نقش داشته باشد.
تحقیقات تازهتر همینطور نشان میدهد که اضافهوزن که منجر به برهم خوردن تعادل دستگاه گوارش میشود، میتواند بر شکلگیری و توسعه برخی از بیماریهای عصبشناختی مانند پارکینسون، آلزایمر و مشابه آن نقش داشته باشد.
بهعبارت بسیار ساده، اضافهوزن و چاقی مفرط بازیگران اصلی در پشتصحنه اصلیترین عوامل مرگومیر آدمها است.
تغییر شرایط زندگی، فعالیت کمتر ناشی از شهرنشینی و همینطور استفاده از غذاهای دارای ارزش غذایی پایین اما دارای چربی بالاتر و سایر افزودنیهای کمککننده به چاقی باعث میشود افراد بیشتری در دنیای امروز ما نسبت به قبل دچار اضافهوزن باشند.
وزن مطلوب شما چقدر است؟
اگر مسئله به این شکل است، چرا سازمانهایی مانند سازمان بهداشت جهانی یا سازمان ملی سلامت در ایالات متحده دست به تغییر میزان و معیار تعریفکننده چاقی و چاقی مفرط زدند؟ آیا وقعاً پشت این رویداد توطئهای بین این نهادها و سازمانهای بیمه وجود دارد تا با اضافه کردن تعداد بیشتری از مردم به فهرست چاقی هزینه بیمه عمر و سلامت را افزایش دهند؟
در اینکه سازمانهای بیمه و سایر نهادهایی که با چنین مواردی سروکار دارند، تمام تلاش خود را برای سود بیشتر انجام میدهند شکی نیست، اما مسئله اصلی در مورد این تغییرات «افزایش دادهها» است. فرایند علم، برخلاف سایر روشهای درک و شناخت و تفسیر جهان، هیچگاه جواب قطعی در آستین ندارد بلکه بر اساس دادههای موجود بهترین نتیجهگیری خود را بیان میکند و با تغییر و افزایش دادهها میتواند نتیجهگیری خود را تغییر دهد. دلیل اعتماد به علم اتفاقاً به دلیل همین آمادگی تغییر درک خود بر اساس دادههای تازه است و نه ادعای در اختیار داشتن جواب قطعی و تغییرناپذیر.
دادههای جدید براساس مطالعه نسبت میان آنچه به میزان جِرم بدن معروف است و بیماریهای مختلف باعث تغییر معیارها میشود.
اما وزن مطلوب شما چیست؟ حتماً شما هم انبوهی از روشهای محاسبه وزن بر مبنای قد و سن را دیدهاید. برخی از این روشها را پزشکان استفاده بهکار میگیرند و همینطور انبوهی از اپلیکیشنها امروزه به شما درباره اضافهوزنتان براساس این معیارها هشداری میدهند. اگرچه اغلب این فرمولها و برنامهها برای میانگین جامعه نسبتاً دقیق هستند، اما تنها کسی که میتواند به شما بگوید آیا شخص شما دارای اضافهوزن خفیف یا حاد هستید یا نه، فقط پزشک متخصص است.
نه روزنامهنگار سلامت، نه مربی باشگاه ورزشی، نه اپهای عمومی، نه گروههای تلگرامی و نه اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی هیچکدام صلاحیت چنین تشخیصی را بهصورت فردی ندارند.
برخی از افراد بهدلایل ژنتیکی دارای بافت عضلانی، استخوانی یا چربی بیشتری هستند. اقوام و نژادهای مختلف ممکن است دارای ویژگیهای فیزیکی متفاوت باشند و در برخی افراد اضافهوزن یا کمبود وزن نشانگانی از بیماری دیگری است و کسی که میتواند معیارهایی که براساس میانگین تولید شده است را برای شما تفسیر کند و بگوید آیا نیاز به اصلاح وزن خود دارید، تنها و تنها پزشک متخصص است.
اضافهوزن و معیار زیبایی
در سالهای اخیر دیدگاههای مختلفی ظهور کردهاند که با استدلالهای گوناگون بیان میکنند مسئله چاقی مسئله سلامت نیست بلکه مسئله زیباییشناختی و تحمیل استانداردهای ساختهشده در جامعه است. بهخصوص در مورد زنان مسئله به تلاش تصویر استاندارد زن از سوی جامعه صنعتی یا تحتتأثیر بازار زیبایی تقلیل داده میشود.
همینطور گاهی کسانی به نام دفاع از تنوع و گوناگونی (دایورسیتی) هر هشداری نسبت به اضافهوزن را به چاقهراسی تفسیر میکنند و اتفاقاً با فشار بر همان بازاری که معتقدند استاندارد زیبایی را به جامعه تحمیل کرده است، سعی در «نرمالسازی» اضافهوزن غیرطبیعی دارند.
خوشبختانه یا متأسفانه علم و دادهها و عملکرد طبیعت چندان توجهی به برداشتهای ایدئولوژیک ما ندارد. چاقی ممکن است بهعنوان ویژگی ظاهری مورد استفاده یا سوءاستفاده صنعت و بازار قرار بگیرد، همانگونه که گرفته است، و به ابزاری برای سرکوب بدل شود، همانطور که شده است.
اما این مسئله در ذات خود و براساس آنچه امروز میدانیم، یکی از مهمترین نشانگانی است که هرسال در پشت بیشترین تعداد مرگومیر انسانها در سراسر جهان در حال ایفای نقش است و در دوران ما به همهگیری مهمی بدل شده است که بهخصوص در کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران با رشد سریعی همراه است.
آنهایی هم که صرفاً در رده افراد دارای اضافهوزن بودند، با اعلام ردهبندی جدید، در طبقهبندی چاق مفرط گروهبندی شدند، چون سازمان ملی سلامت براساس مطالعات و یافتههای خود تعریف «اضافهوزن» و «چاقی مفرط» را تغییر داده بود.
آیا این داستان میتواند بیانگر این باشد که مسئله چاقی مسئلهای برساخته نهادهای سلامت است و بیش از آنکه تحتتأثیر واقعیت باشد، تحت فشار سازمانهای وابسته به صنایع پزشکی، داروسازی، صنایع زیبایی و مد و امثال آن قرار دارد؟
این سؤالی است که پاسخ دادن ایدئولوژیک به آن ممکن است به قیمت جان مردم تمام شود.
بحرانی به نام اضافهوزن
براساس آمارهای ثبتشده از سوی سازمان بهداشت جهانی و همینطور نهادهای بالادستی ناظر بر آمار سلامت، در هر سال حدود ۷۵ درصد از مرگومیرها در جهان به عوامل مربوط به موارد غیرواگیردار و غیرمرتبط با تصادفات و رویدادهای خشونتآمیز است.
از این ۷۵ درصد، ۳۳ درصد مرگ سالانه بهدلیل تنگی و بسته شدن عروق و بیماریهای قلبی، ۱۸ درصد بهواسطه سرطانها، هفت درصد مربوط به بیماریهای مزمن دستگاه تنفسی، حدود چهار درصد بابت بیماریهای عصبشناختی مانند پارکینسون، حدود چهار و نیم درصد وابسته به بیماریهای گوارش و نزدیک به سه درصد مربوط به دیابت است.
اجماع تحقیقاتی علمی امروز نشان میدهد که در همه این عوامل و بهخصوص بیماریهای قلبی، دیابت و سرطان اضافهوزن و چاقیِ مفرط نقش اصلی در خطرپذیری برای ابتلا به این بیماریها را بازی میکند.
نهتنها رابطه میان اضافهوزن و بیماریهای قلب و عروق و دیابت مسئلهای تأییدشده است که درباره تعدادی از سرطانها شاهد مطالعات متعددی هستیم که نشان میدهد چطور اضافهوزن میتواند در بروز برخی سرطانها و بهطور خاص سرطانهای پستان، روده بزرگ، رحم، تیروئید، کلیه و کبد نقش داشته باشد.
تحقیقات تازهتر همینطور نشان میدهد که اضافهوزن که منجر به برهم خوردن تعادل دستگاه گوارش میشود، میتواند بر شکلگیری و توسعه برخی از بیماریهای عصبشناختی مانند پارکینسون، آلزایمر و مشابه آن نقش داشته باشد.
بهعبارت بسیار ساده، اضافهوزن و چاقی مفرط بازیگران اصلی در پشتصحنه اصلیترین عوامل مرگومیر آدمها است.
تغییر شرایط زندگی، فعالیت کمتر ناشی از شهرنشینی و همینطور استفاده از غذاهای دارای ارزش غذایی پایین اما دارای چربی بالاتر و سایر افزودنیهای کمککننده به چاقی باعث میشود افراد بیشتری در دنیای امروز ما نسبت به قبل دچار اضافهوزن باشند.
وزن مطلوب شما چقدر است؟
اگر مسئله به این شکل است، چرا سازمانهایی مانند سازمان بهداشت جهانی یا سازمان ملی سلامت در ایالات متحده دست به تغییر میزان و معیار تعریفکننده چاقی و چاقی مفرط زدند؟ آیا وقعاً پشت این رویداد توطئهای بین این نهادها و سازمانهای بیمه وجود دارد تا با اضافه کردن تعداد بیشتری از مردم به فهرست چاقی هزینه بیمه عمر و سلامت را افزایش دهند؟
در اینکه سازمانهای بیمه و سایر نهادهایی که با چنین مواردی سروکار دارند، تمام تلاش خود را برای سود بیشتر انجام میدهند شکی نیست، اما مسئله اصلی در مورد این تغییرات «افزایش دادهها» است. فرایند علم، برخلاف سایر روشهای درک و شناخت و تفسیر جهان، هیچگاه جواب قطعی در آستین ندارد بلکه بر اساس دادههای موجود بهترین نتیجهگیری خود را بیان میکند و با تغییر و افزایش دادهها میتواند نتیجهگیری خود را تغییر دهد. دلیل اعتماد به علم اتفاقاً به دلیل همین آمادگی تغییر درک خود بر اساس دادههای تازه است و نه ادعای در اختیار داشتن جواب قطعی و تغییرناپذیر.
دادههای جدید براساس مطالعه نسبت میان آنچه به میزان جِرم بدن معروف است و بیماریهای مختلف باعث تغییر معیارها میشود.
اما وزن مطلوب شما چیست؟ حتماً شما هم انبوهی از روشهای محاسبه وزن بر مبنای قد و سن را دیدهاید. برخی از این روشها را پزشکان استفاده بهکار میگیرند و همینطور انبوهی از اپلیکیشنها امروزه به شما درباره اضافهوزنتان براساس این معیارها هشداری میدهند. اگرچه اغلب این فرمولها و برنامهها برای میانگین جامعه نسبتاً دقیق هستند، اما تنها کسی که میتواند به شما بگوید آیا شخص شما دارای اضافهوزن خفیف یا حاد هستید یا نه، فقط پزشک متخصص است.
نه روزنامهنگار سلامت، نه مربی باشگاه ورزشی، نه اپهای عمومی، نه گروههای تلگرامی و نه اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی هیچکدام صلاحیت چنین تشخیصی را بهصورت فردی ندارند.
برخی از افراد بهدلایل ژنتیکی دارای بافت عضلانی، استخوانی یا چربی بیشتری هستند. اقوام و نژادهای مختلف ممکن است دارای ویژگیهای فیزیکی متفاوت باشند و در برخی افراد اضافهوزن یا کمبود وزن نشانگانی از بیماری دیگری است و کسی که میتواند معیارهایی که براساس میانگین تولید شده است را برای شما تفسیر کند و بگوید آیا نیاز به اصلاح وزن خود دارید، تنها و تنها پزشک متخصص است.
اضافهوزن و معیار زیبایی
در سالهای اخیر دیدگاههای مختلفی ظهور کردهاند که با استدلالهای گوناگون بیان میکنند مسئله چاقی مسئله سلامت نیست بلکه مسئله زیباییشناختی و تحمیل استانداردهای ساختهشده در جامعه است. بهخصوص در مورد زنان مسئله به تلاش تصویر استاندارد زن از سوی جامعه صنعتی یا تحتتأثیر بازار زیبایی تقلیل داده میشود.
همینطور گاهی کسانی به نام دفاع از تنوع و گوناگونی (دایورسیتی) هر هشداری نسبت به اضافهوزن را به چاقهراسی تفسیر میکنند و اتفاقاً با فشار بر همان بازاری که معتقدند استاندارد زیبایی را به جامعه تحمیل کرده است، سعی در «نرمالسازی» اضافهوزن غیرطبیعی دارند.
خوشبختانه یا متأسفانه علم و دادهها و عملکرد طبیعت چندان توجهی به برداشتهای ایدئولوژیک ما ندارد. چاقی ممکن است بهعنوان ویژگی ظاهری مورد استفاده یا سوءاستفاده صنعت و بازار قرار بگیرد، همانگونه که گرفته است، و به ابزاری برای سرکوب بدل شود، همانطور که شده است.
اما این مسئله در ذات خود و براساس آنچه امروز میدانیم، یکی از مهمترین نشانگانی است که هرسال در پشت بیشترین تعداد مرگومیر انسانها در سراسر جهان در حال ایفای نقش است و در دوران ما به همهگیری مهمی بدل شده است که بهخصوص در کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران با رشد سریعی همراه است.