روش جدید حذف مخالفان جمهوری اسلامی؛ قتل عمد زندانیان با قصور پزشکی
رأی دهید
پیشتر بکتاش آبتین، شاعر و فیلمساز زندانی عضو کانون نویسندگان ایران نیز در حالی که به دلیل بیماریهای زمینهای در زندان دچار بیماری کرونا شده بود و پزشکان در خصوص نگهداری او در این شرایط هشدار داده بودند، با وجود ابتلای مجددش به کرونا و وخامت حال جسمانیاش به دلیل ممانعت مسئولان زندان و انتقال دیرهنگام به بیمارستان جان خود را از دست داد.
مرگ بکتاش آبتین از نظر تمامی حقوقدانان جنایتی برنامهریزی شده با هماهنگی دستگاه امنیتی و قضایی بود که با واکنش گسترده جامعه مواجه شد. مسئولان سازمان زندانها و قوه قضاییه پس از این اتفاق مدعی شدند از این پس قوانین جدیدی درخصوص نحوه نگهداری زندانیان با هدف رعایت حقوق آنها اجرایی میشود؛ وعدهای که حالا با مرگ مهدی صالحی روشن است محقق نخواهد شد.
پیشتر نیز بهنام محجوبی، زندانی دستگیر شده در وقایع برخورد با دراویش گنابادی پس از تحمل دوران سخت حبس که همراه با شکنجه و انتقال به بیمارستان بیماران روانی بود در نهایت به دلیل مسمومیت دارویی جان خود را از دست داد. انتشار فایل صوتی بهنام محجوبی که از رفتار خشونتبار زندانبانان سخن گفته و اعلام کرده بود به او با اجبار داروهای مختلف دادهاند و آمپولهای گوناگون تزریق کردهاند، کنار زدن پرده از یک پروژه هدفمند و روشی تازه برای حذف مخالفان نظام است.
شاهین ناصری، شاهد شکنجه نوید افکاری در زندان شیراز هم یکی دیگر از زندانیانی بود که در مهرماه ۱۴۰۰ اعلام شد به دلایل پزشکی در زندان جان خود را از دست داده است. مرگی که با وجود سلامت جسمانی او که همبندانش نیز تایید کرده بودند تردیدی در مشکوک بودنش نیست.
بر اساس گزارش سازمان عفو بینالملل و نهادهای مختلف حقوق بشری دسترسی نداشتن زندانیان به خدمات درمانی و نامشخص بودن داروهای تجویزی برای این زندانیان و همچنین اصرار بر نگهداری زندانیان بیمار در شرایط نامناسب درمانی، هدفمند بودن این جنایتها را تایید میکند. در سال ۹۹ هم نسرین ستوده تنها یک هفته پس از آنژیوگرافی قلب به زندان بازگردانده شد؛ اقدامی که میتوانست به قیمت از دست دادن جان او تمام شود.
به گزارش ناظران حقوق بشر و پزشکان مختلف اگر خدمات درمانی به موقع و در محیطی خارج از زندان انجام شود از این مرگها بهراحتی پیشگیری خواهد شد. اکنون بر اساس تایید سازمان عفو بینالملل، زندانهای جمهوری اسلامی به اتاق انتظار برای مرگ زندانیان بهخصوص زندانیان سیاسی تبدیل شده است و مقامهای حکومتی حاضر به پذیرش مسئولیت خود در قبال جان شهروندان ایرانی در زندانها نیستند.
شکنجه، ایجاد درگیری و ضربوجرح زندانیان بهخصوص زندانیان عقیدتی و سیاسی، تجاوز، فشار روحی و روانی، تحقیر زندانیان با اشکال مختلف و فضای تنگ و نامناسب زندانها تنها بخش کوچکی از حقیقت زندانهای این نظام است.
مرگهای عامدانه در زندانهای ایران، نظام جمهوری اسلامی را تبدیل به حکومتی کرده است که نهتنها ادارهکننده یکی از بزرگترین زندانهای زندانیان سیاسی و عقیدتی جهان است، بلکه عنوان ادارهکننده مخوفترین اتاقهای انتظار مرگ را نیز به نام خود ثبت کرده است.