نشانگان آسپرگر؛ اختلالی که میتواند امتیاز باشد
رأی دهید
آیا عموم مردم شناخت یا تلقی واقعبینانهای از سندروم آسپرگر دارند؟ کسانی چون گرتا تونبرگ، کنشگر جوان سوئدی، بدون پرده پوشی از ابتلا به این "اختلال" صحبت میکنند و آن را حتی مزیت مینامند. اما آیا میتوان نتیجه گرفت که افکار عمومی هم این سندروم را میشناسد و بدون پیشداوری با افراد مبتلا روبرو میشود؟
واقعیت آن است که محبوبیت گرتا تونبرگ باعث آشنایی بیشتر مردم با اختلال آسپرگر یا تفاهم با او نشده، بلکه تونبرگ به همین دلیل مدام مورد توهین قرار میگیرد. مثلا بسیاری او را فردی متظاهر، خودشیفته و غیرقابل تحمل میدانند.
جامعه "افراد دارای اوتیسم" در آلمان، سندروم آسپرگر را گونهای اختلال پیچیده و چند وجهی رشد عصبی میداند که بر خلاف اشکال مختلف اوتیسم، بر هوش و زبان تاثیر نمیگذارد.
نخستین علائم سندروم آسپرگر در سه سالگی بروز پیدا میکنند. افراد مبتلا، در ارتباط با دیگران مشکل دارند و حضور یا تمرکز در محیطهای شلوغ برایشان دشوار است. تفاوت اصلی آنها با دیگران، در نحوه پردازش محرکهاست؛ هیچ ساز و کار و فیلتری ندارند که بتوان به کمک آن، روی چیز خاصی درنگ کرد و حواشی را نادیده گرفت.
الیزا کارو، دختر جوان مبتلا به آسپرگر میگوید همه چیز را به صورت همزمان و یکسان درک و دریافت میکند: «مغز من به همه محرکها اولویتی یکسان میدهد. هیچ مکانیسمی برای پردازش دادهها و دستهبندی آنها وجود ندارد که از طریق آن بتوانم به شکل خودکار و به میل خود، روی نکات لازم توجه و تمرکز کنم.»
آندریاس کروئنبرگ، موسس مجله "درک اوتیسم" نیز در تشریح دنیای ذهنی خودش مثال شاخصی میزند. او به"دویچلند فونک" میگوید: «ممکن است وقتی با شما در یک کافه صحبت میکنم، همه چیزهایی را که در اطراف اتفاق میافتد، اعم از صدای قهوهساز، مکالمه مشتریان ده میز عقبتر، عبور ماشینها و رهگذران از پشت شیشه، همه و همه را یک سان ببینم و بشنوم. همه چیز همانقدر واضح و قابل توجه است که چهره و حرفهای شما که روبروی من هستید.»
علائم و نشانههای آسپرگر
این که ذهن شما، وقایع، رفتارها و پدیدهها را از صافی بایدها و نبایدها نمیگذراند، عیب و نقصان است یا مزیت؟ افراد مبتلا به اوتیسم آسپرگر به این سوال، جواب دوم را میدهند. آنها مهارتهای خاصی دارند، عموما به دلیل تشخیص سریع اشتباهات و کمبودها، کمالگرا هستند. چیزی به نام دروغ نمیشناسند و آن چه را درست میدانند با صراحت بیان میکنند. میتوان گفت صداقت در آنها یک ویژگی عام است.
کلیشه رایج در باره افراد مبتلا به نشانگان اسپرگر این است که آنها فاقد احساسات هستند و بیشتر به یک ماشین شبیهاند.
الیزا کارو این برداشت قالبی را رد میکند و میگوید: «درست برعکس. این دیگران هستند که عدالت را فدای مصالح دیگر میکنند.» گرتا تونبرگ هم در گفتوگو با اشپیگل، سندروم آسپرگر را یک عامل کمکی در فعالیتهای خودش دانسته است: «وگرنه مثل بقیه حوانها و نوجوانها زندگی میکردم.»
تونبرگ یک بار در توییتر نوشته است: «من آسپرگر دارم و این بدان معناست که گاهی اوقات کمی نسبت به هنجارها متفاوت هستم. ولی - در شرایط مناسب - متفاوت بودن میتواند خارقالعاده باشد.»