بی بی سی فارسی پای «نظام» ایستاده است برای «تمام فصل‌ها»

مجید محمدی - ویژه خبرنامه گویا
این که مجری برنامه‌ی پرگار شبکه‌‌ی بی بی سی فارسی به جای نقش مجری گری که طرح ایده‌های دو یا چند طرف و نیز پرسش در این باب است خود این ادعا را به منزله‌ی اساس بحث و "شمای کلی از هندسه‌ی افکار عمومی" مطرح می کند که "بخش مهمی از جمعیت واجد شرایط رای دادن پای جمهوری اسلامی ایستاده‌اند" نشان می دهد که این شبکه به بوق جمهوری اسلامی تبدیل شده است. این گزاره هیچ جای پایی در عالم واقع ندارد و تنها نمایانگر فرو کردن سر در برف در برابر بیعت‌های مهندسی شده و اعتماد به نظامی است که مقامات آن هر روز صدها دروغ تحویل مردم و افکار عمومی جهانی می دهند.


اینها سوالاتی است که یک مجری بی طرف و حرفه‌ای قبل از طرح ادعای فوق از خود می پرسد: "بخش مهم" یعنی چه؟ آیا جمعیت واجد شرایط (کدام شرایط؟ توده‌ی بی شکل و رمه وار از منظر نظام جمهوری اسلامی؟) با نظارت استصوابی و اطلاع از تقلب انگیزه‌ای برای رای دادن دارد؟ چند درصد آنها؟ راهی برای دانستن درصد آنها هست؟ "پای جمهوری ایستادن" یعنی چه؟ کشتن مخالفان در خیابان (مثل لباس شخصی‌ها) یا شرکت در بیعت‌ها، راهپیمایی روز قدس یا رانت خواران نظام؟ اینها سوالاتی است که مجری برنامه‌ی ظاهرا "جدی" بی بی سی فارسی حتی از میهمانان خود نمی پرسد؟ ظاهرا عصر پرسش در رسانه‌های ووک (چپ ضد امریکایی و هویتگرا) به سر آمده است. دروغ جدی بودن این برنامه که برخی را فریب داده از مقدمه‌های مجری بیرون زده است.

مجری برنامه در این جمله همه‌‌ی ابهام گویی‌های مرتبط با مشروعیت قلابی نظام را (که هرگز با شورش ۵۷ ایجاد نشده است) تکرار می کند. او که گویی از آسمان به زمین نازل شده و پا بر زمین "نظام" نگذاشته و یکباره با پست سفارشی به لندن ارسال شده نمی داند که صندوق‌های سیار در جمهوری اسلامی چگونه پر می شوند (یک نفر چند صد برگه را با انگشتان دست و پایش می آلاید) و رای‌ها را چه کسانی می شمارند؟ مجری‌های بی بی سی که گویی از زیر سنگ سبز شده‌اند نمی دانند جمعی لات و لوت کشور و وزارت کشور را اداره می کنند.

برنامه‌های بی بی سی فارسی این روزها آن چنان مشمئز کننده است که حتی از بوق رسمی جمهوری اسلامی فراتر می رود. تلویزیون دولتی هر از چند گاهی ناپرهیزی کرده و حداقل برای به آسمان بردن رهبری به دولت‌ها هرچه بخواهد می گوید اما بی بی سی بیش از این بوق‌ها هوای دولت‌های روحانی و رفسنجانی و خاتمی را داشت چون برخی کارکنان آن با مشاوران و دلالان آنها سَر و سِر داشتند. بی بی سی فارسی برای حفظ "دسترسی" به مقامات سابق و لاحق و طرفداران نظام اصولا رهیافت انتقادی را نادیده گرفته و حذف می کند. سال‌هاست که بوق‌های حکومتی دیگر خطری از جانب رادیو فردا، صدای امریکا و بالاخص بی بی سی فارسی احساس نمی کنند چون این‌ها مشتی روباه دندان کشیده‌ شده‌اند که نمایی ظاهرا متفاوت دارند اما از سگ نیز وفادارتر به "نظام" به نظر می آیند.

چگونه و چرا بی بی سی فارسی و دو یار وفادار دیگر آن که به هم نیرو قرض می دهند (رادیو فردا و صدای امریکا؛ بی بی سی از آن دو در تکرار روایات نظام وقیح تر است) به بوق "نظام" جمهوری اسلامی با تکرار مواد دستگاه تبلیغاتی آن تبدیل شدند؟ در مورد علت و فرایند رخدادن این امر می توان به دو دسته علت یا دلیل مراجعه کرد: سیاست دولتی که رسانه‌ی دولتی مثل بی بی سی فارسی و دوتای دیگر آن را پی گیری می کند و سبک و روشی که کادر این شبکه دارند.

بر خلاف ادعای استقلال بی بی سی یا خواهران آمریکایی آن این شبکه‌ها شبکه‌های دولتی‌اند که همانند بوق‌های رژیم‌های کمونیستی بودجه‌ی آن از مردم به زور گرفته و بر اساس صلاحدید سیاستمداران هزینه می شود. اصولا شبکه‌ی دولتی ایده‌ای است که عمر آن در جهان دمکراتیک به سر آمده و دولتی بودن یک شبکه مستقیما به معنای تبلیغاتی بودن آن است. از این جهت شبکه‌ی بی بی سی و همه‌ی اجزا و شاخه‌هایش رسانه نیست بلکه بوق تبلیغاتی دولتی است. با هزار من چسب و سریشم (هیئت امنا و نظارت پارلمان) نمی توان صفت دولتی بودن را از این شبکه‌ها برداشت.

از حیث تاثیر سیاست دولت متبوعه به سه عامل می توان اشاره کرد:

1) سیاست عادی سازی اسلامگرایان در منطقه‌‌ی خاورمیانه توسط دول اروپایی و دمکرات‌های امریکایی (با این دیدگاه که مردم منطقه بیش از این را لیاقت ندارند و دولت و ملت به هم می آیند)؛ مدیران بی بی سی و دولت اوباما و بایدن جمهوری اسلامی را حکومتی در حد لیاقت مردم ایران (و طالبان را در حد لیاقت مردم افغانستان) می دانند و همه‌ی برنامه‌هایشان در همین قد و قامت تهیه می شود. تحقیر مردم ایران با نوع گزارش‌ها یا پرسش‌هایی که سایت بی بی سی یا صدای امریکا مطرح کرده و بدان‌ها پاسخ می دهند آشکار است. آنها نام این را می گذارند اطلاع رسانی اما تبدیل رسانه به ویکیپیدیا و کات و پیست از خبرگزاری فارس و تسنیم تحقیر مخاطب است؛

2) اتحاد چپ و اسلامگرایی در جریان چپ اروپا که رسانه‌ها عمدتا در اختیار این نوع موجودات است؛ به سیل سانسور و حذف و سیاست هویتی و اخطارهای اسلام هراسی در این رسانه ها نگاه کنید. فاصله‌ی چندانی از صدا و سیما ندارند؛

3) نیاز به مبادلات تجاری با ایران و بدین جهت باز گذاشتن مسیرهای ارتباط و دسترسی. بالاخره با امثال حسین درخشان (بی بی سی از این بوق‌ها و مشاطه گران به عنوان میهمان زیاد داشته است) بیشتر می توان به نظام قرابت پیدا کرد یا نویسنده‌ی آزادی که ارتباطی با نظام و حزب الله لبنان و حشد الشعبی ندارد.

از حیث سبک و روشی که بی بی سی فارسی برای اجرای سیاست‌های فوق دارد نیز به سه عامل می توان اشاره کرد:

1) واردات روزنامه نگارانی که مستقیما از روزنامه‌های ایران به بی بی سی ارسال شدند. این‌ها در ابتدای کار خود در ایران عادت کرده‌اند که به رسانه به عنوان بوق قدرت نگاه کنند. از همین جهت است که سایت بی بی سی فارسی مطالب را سانسور می کند؛ برخی نویسندگان را حذف می کند و به برخی مجال بیشتری می دهد. همچنین در دستچین کردن میهمانان ملاک نمایندگی از یک ایده و بیان روشن آن نیست بلکه ملاک راضی کردن قدرت است. بی بی سی فارسی نشان داده که دوست دارد و حداکثر تلاشش را می کند که مقامات سپاه و روحانیت شیعه و بیت از دست آن دلخور نشوند؛

2) کادر بی بی سی فارسی بالاخص در بخش‌های خبری و گزارشی به رسانه به عنوان ابزار دستکاری در افکار عمومی نگاه می کنند و نه مجرایی برای کار حرفه‌ای. اگر کار خود را حرفه ای می دیدند از یک میهمان برای دعوت میهمان متقابل اجازه نمی گرفتند یا به تحمیلات یک میهمان وقعی نمی نهادند. اگر کار حرفه‌ای انجام می دادند بوق بی آبرویی مثل عطا مهاجرانی را به تنهایی و به عنوان کارشناس در برنامه‌های خود دعوت نمی کردند بلکه آنها را در مقابل میهمانانی که مخالف آنها هستند قرار می دادند.

3) بی بی سی فارسی اکثر بیماری‌های بوق‌های تبلیغاتی در ایران مثل خویشاوند سالاری، محفل سالاری، داشتن "آقا"هایی که خط می دهند و اعتیاد به خبرگزاری‌های دولتی را یدک می کشد. بخشی از اینها از سرتنبلی و بخشی از سر نان قرض دادن است.

به همین علت است که این گونه شبکه‌های فارسی هیچگاه به چالش سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی نمی پردازند و هر کس که چنین کند از این رسانه کنار گذاشته می شود؛ طرفداران جمهوری اسلامی جایگاهی خاص و بدون چالش در این رسانه ها دارند و در بزنگاه‌های تاریخی در کنار نظام می ایستند. شواهد مکرری این نکات را تایید می کنند: مثل دعوت از طرفداران نظام به صورت منفرد و بدون امکان طرح دیدگاه متفابل، طرفداری خبرنگاران و مجریان این رسانه‌ها از جمهوری اسلامی و سیاست‌ها و برنامه‌های آن در شبکه‌های اجتماعی، پرخاش مجریان به مخالفان جدی نظام حتی در برنامه‌ها، انکار سرکوب در جمهوری اسلامی توسط خبرنگاران و مجریان آن، و بی توجهی و عدم پاسخگویی به شکایات مکرر منتقدان از سیاست‌های خود در برابر جمهوری اسلامی. از شبکه‌های دولتی خواه در دنیای غیر مکراتیک و خواه در دنیای دمکراتیک انتظاری بیش از این نمی رود.

نویسنده‌ی این مطلب با درک مطالب فوق سال‌هاست با صدای امریکا، رادیو فردا و بی بی سی فارسی همکاری نمی کند چون این سه علی رغم منشورهای مجلل و شیک، اصول حرفه‌ای روزنامه نگاری را رعایت نمی کنند. نویسنده هر چه می گذرد بیشتر به این ایده وقوف پیدا کرده که رسانه‌ی دولتی حتی در جهان آزاد نمی تواند حرفه‌ای و مستقل باشد.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۳
Alphabet - پترس، یونان

عجیب نیست. بی بی سی ملکه همواره وفاداریش را به آخوندهای ایران ویران کن همواره ثابت کرده. تمام مطالب و گزارشات انتخابی و در جهت منافع آخوندها و ملکه فسیل نامزد جنتی است. بارها براشون مطلب فرستادم و جز یکی یا دو تا از خواندن بقیه صرف نظر کردند. بالاخره تو این دنیای وا نفسای مادی پول همیشه حرف اول را میزنه.
‌سه شنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۵:۰۲
۹۳
جنابِ سروان - مونرآل، کانادا
[::Alphabet - پترس، یونان::]. کوروش جون تو مگه میدونی مطلب چیه؟فرق خیارو با پیازچه نمیدونی اونوقت واسه ماقپی میای؟ده بار ثابت کردم چیزی بارت نیست باز ازرو نمیری کاکتوس اگه اندازه تو رو داشت سالی دوبار گلابی میدادهاها
‌سه شنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۴
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.