راننده تاکسی دوباره پای میز محاکمه رفت
رأی دهید
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از پاییز سال 96 با درگیری 2 راننده تاکسی در یکی از خیابانهای جنوب تهران آغاز و پس از حضور مأموران مشخص شد که یکی از رانندهها بهنام مهران 47 ساله توسط راننده دیگری بهنام حمید مجروح و به بیمارستان منتقل شده است. ساعاتی بعد نیز به سبب شدت جراحات وارده مهران فوت کرد و حمید بازداشت شد. وی همان ابتدا درگیری را پذیرفت اما منکر ضربه به مهران شد.
با دستور قضایی جسد مهران به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان این مرکز هم علت فوت را خونریزی ناشی از بریدگی سفیدران مقتول اعلام کردند.
در ادامه مأموران به سراغ شاهدان ماجرا رفتند و آنها عنوان کردند که درگیری را مهران آغاز کرد اما حمید مدام قصد داشت فرار کند و به دعوا خاتمه دهد که مهران دست بردار نبود تا اینکه قمهای از خودرواش بیرون آورد اما در نهایت قمه به ران خودش خورد و بر زمین افتاد. این در حالی بود که در تحقیقات میدانی هیچ کدام از شاهدان ضربه زدن حمید به مهران را تأیید نکردند.
پس از پایان تحقیقات پرونده متهم با صدور کیفرخواست به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در آن جلسه متهم بازهم ادعایش مبنی بر ضربه نزدن به مقتول را تکرار کرد اما با توجه به درخواست اولیای دم مبنی بر قصاص متهم و همینطور مدارک به دست آمده از سوی مأموران، قضات شعبه 11 حکم قصاص متهم را صادر کردند که این رأی با اعتراض حمید و وکیل مدافعش روبهرو شد و پرونده به دیوان عالی
کشور رفت.
قضات دیوان پس از بررسی پرونده و حکم صادره ادعای متهم را قابل پیگیری عنوان و رأی را نقض کردند، تا در بررسیهای بیشتر مشخص شود ضربه را متهم زده یا اینکه مقتول در جریان درگیری خودش به آلت قتاله خورده است.
به این ترتیب رأی صادره نقض و شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران بهعنوان شعبه هم عرض مسئول رسیدگی به پرونده شد.
در این جلسه متهم دوباره اتهام قتل را رد کرد و گفت: سال هاست که با رانندگی امرار معاش میکردم و همه همکارانم هم میدانند که فرد آرامی هستم و هیچ وقت هم با کسی درگیر نشده ام. آن روز هوا گرم بود و ماشینم را در سایه پارک کرده بودم و منتظر مسافر بودم. چند مسافر آمدند و سوار شدند اما مهران به اینکه من نوبت را رعایت نکردهام، اعتراض کرد و سر همین موضوع هم با هم درگیر شدیم. وقتی به سمتم آمد احساس کردم حال طبیعی ندارد به همین خاطر سعی کردم وارد درگیری نشوم اما او مدام به من فحاشی میکرد. در یک لحظه دیدم قمهای از داخل خودرواش بیرون آورد و به سمتم حمله کرد من هم برای دفاع از خودم قمه را از او گرفتم که ضربه به خودش خورد. با این حال من راضی به مرگش نبودم. شاهدانی هم هستند که حرفهای من را تأیید کنند. من فقط میخواستم هرطوری شده دعوا تمام شود حتی فرار کردم. من به خانوادهاش تسلیت میگویم اما قتل کار من نبود.
پساز اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.