مادر جوان برای نجات فرزندش، در آتش سوخت
رأی دهید
جانش را داد. کارش از شب زندهداری، نگهداری و مراقبتهای مادرانه گذشت. سمیه جانش را برای پسرش داد. دو سال بیشتر مادر نماند. دو سال بیشتر نتوانست در کنار پسر کوچکش بماند، او را در آغوش بگیرد و برایش مادری کند.
با این حال مادری را تمام و کمال به جا آورد. جانش را داد و نفسهای پسرش را برگرداند. خودش سوخت تا پسرش آتش نگیرد. بعد از انفجار شوم آن ظهر غمانگیز، امیرعلی زنده ماند، اما مادرش جان داد، چون خودش را سپر پسرش کرد و بدون هیچ معطلی خودش را روی پسر انداخت.
سمیه بعد از چند روز جدال با مرگ، در نهایت با زندگی وداع کرد. پسرش، اما هنوز زنده است و بدون محبت مادری نفس میکشد. این زن کوهنورد موفق به خاطر فداکاری برای کودکش جان خود را از دست داد.
این حادثه ساعت ۱۱ و ۵۹ دقیقه روز ۲۶ دی ماه رخ داد. امیرعلی دو ساله و مادرش در خانهشان در ساری تنها بودند که بخاری منفجر شد. در عرض چند ثانیه دود و آتش خانه را فرا گرفت. سمیه پسرش را دید که به آتش نزدیک است. داشت میسوخت، برای همین بلافاصله سراغ او رفت. خودش را روی پسرش انداخت تا از سوختن او جلوگیریکند. همزمان فریاد زد. همسایهها سر رسیدند.
یکی از همسایهها برای نجات آنان اقدام کرد. موضوع به نیروهای آتشنشانی نیز اطلاع داده شد. بلافاصله آتشنشانان به محل حادثه اعزام شدند.
عملیات سخت آتشنشانان
ایرج حسننژاد، افسر کشیک آتشنشانی درباره جزئیات حادثه آن روز میگوید: «آتشسوزی در طبقه دوم یک ساختمان دوطبقه رخ داده بود. مادر و فرزند دو سالهاش در خانه محبوس شده بودند. متأسفانه آنها در اثر این حادثه دچار سوختگی هم شدند.
بلافاصله آتشنشانان ایستگاه یک و چهار در کمترین زمان ممکن به محل حادثه اعزام شدند. خانه آنها در خیابان معلم کوچه مدیریت بود. با ورود به محل اقدام به نجات مادر و کودک از میان شعلههای آتش و دود کردند.»
حسننژاد با اشاره به اینکه مصدومان حادثه تحویل عوامل اورژانس شدند، گفت: «آتشنشانان با اطفای کامل حریق، ایمنسازی محیط و همچنین عملیات تهویه و لکهگیری به مأموریت خود پایان دادند. همچنین بررسیها برای مشخصشدن علت اصلی ماجرا آغاز شد.»
مادر و پسر به بیمارستانی در ساری منتقل شدند، اما تلاش پزشکان برای نجات مادر نتیجهای نداشت. سمیه اکبری شهابی مادر ۳۹ ساله سوختی بالای ۸۰ درصد داشت؛ بنابراین با اورژانس هوایی به بیمارستانی در مشهد منتقل شد. باز هم تلاش پزشکان ادامه یافت تا اینکه در نهایت این مادر فداکار روی تخت بیمارستان روز یکشنبه پنجم بهمن ماه جان خود را از دست داد.
یک کوهنورد توانمند
سمیه اکبری یکی از کوهنوردان موفق ساری بود. زنی توانمند و پرافتخار؛ به صعودهای زیادی دست یافته بود. یکی از همنوردان این زن جوان در اینباره میگوید: «سمیه شهابی از سال ۸۴ کوهنوردی را به طور رسمی آغاز کرد. بسیار کوشا و توانمند بود.
آنقدر کوهنوردی را دوست داشت که خیلی زود توانست به موفقیتهای زیادی دست پیدا کند، چندین صعود در داخل ساری و خارج از اینجا داشت و در همایشهای مختلف شرکت میکرد تا اینکه در نهایت مربی کوهنوردی بانوان شد. در ساری پنج مربی کوهنوردی بانوان داریم که یکی از آنها خانم اکبری بود. او مدتی هم معاون رئیس هیأت کوهنوردی ساری بود.
عاشق پسرش بود. وقتی امیرعلی به دنیا آمد، خیلی خوشحال بود. تمام زندگیاش همین پسر بود. در آخر هم به خاطر او جان خود را از دست داد. خانم اکبری یکی از زنان موفق ساری بود که به افتخارات بسیار زیادی دست یافته بود.
پدر او هم یکی از معلمان بسیار توانمند ساری هستند. امیدواریم که خدا به خانواده او صبر بدهد، چون آنها عاشق سمیه بودند.»
حال امیرعلی خوب است
یکی دیگر از دوستان صمیمی این زن نیز حادثه را طور دیگری روایت میکند و میگوید: «هنوز هم باورم نمیشود. سمیه فقط ۳۹ سال داشت. عاشق پسرش بود. آن روز هم در خانه با پسرش تنها بود. شوهرش به سرکار رفته بود. گویا زمان حادثه، پرده به بخاری میگیرد.
همان زمان پرده آتش میگیرد و شعلهها باعث انفجار بخاری میشود. همان زمان یکی از همسایهها برای نجات وارد خانه میشود، اما دود بسیار زیاد بود، همزمان او با نیروهای آتشنشانی در ارتباط بود. مأموران آتشنشانی در حال اعزام به محل بودند.
برای همین همسایهها از او خواستند که بلافاصله خانه را ترک کند، چون اگر او هم میماند ممکن بود یا آتش بگیرد یا خفه شود، برای همین او نیز راه را برگشت. وقتی این دو نفر را پیدا کردند، مشخص شد که سمیه خودش را روی پسرش انداخته بود تا او نسوزد.
در حال حاضر امیرعلی همچنان در بیمارستانی در ساری بستری است، اما مرحله حاد و خطرناک را رد کرده و حالش رو به بهبودی است. او دچار سوختگی ۲۵ درصد شده بود، اما سمیه دچار سوختگی ۸۵ درصدی برای همین او را به بیمارستانی در مشهد انتقال دادند، با این حال تلاش پزشکان نتیجه نداد.
این مادر و کوهنورد فداکار و موفق جان خود را از دست داد. حال خانوادهاش بسیار بد است و هیچکس باور نمیکند که او جان باخته است.»