جنایت اشتباهی
رأی دهید
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 3 صبح 21 مرداد، مرد جوانی که با چاقو مورد حمله قرار گرفته بود به بیمارستان منتقل شد. اما شدت خونریزی و جراحات وارد شده، باعث شد که لحظاتی بعد مرد جوان تسلیم مرگ شود.مرگ مرد جوان به بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران اعلام شد.بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که مرد جوان در پارکی در منطقه مهرآباد جنوبی به قتل رسیده است. آثاری از ضرب و جرح و دفاع روی بدن مقتول دیده نمیشد و همین مسأله نشان میداد که قربانی در خواب بوده و غافلگیر شده است.
با حضور تیم تحقیق در محل جنایت مشخص شد که مقتول روی یکی از صندلیهای پارک خوابیده بوده که از سوی فردی با چاقو مجروح شده است.
در حالی که فرضیه جنایت اشتباهی، یکی از فرضیههای این قتل بود، در تحقیقات، اهالی محل زمانی که عکس مقتول را دیدند هویت او را شناسایی کردند و مشخص شد که مقتول مرد جوانی بهنام اردشیر است.
بدین ترتیب تیم تحقیق به سراغ خانواده اردشیر رفتند، اما هیچ مدرک و شواهدی که نشان دهد مقتول با کسی اختلاف داشته و قربانی اختلافات شده است بهدست نیامد. همین مسأله مهر تأییدی بود بر این موضوع که اردشیر اشتباهی کشته شده است.
با مشخص شدن این موضوع، بررسیها برای شناسایی عامل جنایت ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در تحقیقات میدانی دریافتند که مردی بهنام شایان که معتاد است شبها روی این صندلی میخوابیده و چند روز قبل از جنایت، شایان و دو برادرش شاهین و شکیبا باهم درگیر شدهاند.اما شب حادثه اردشیر به جای شایان روی صندلی خوابیده بود. بدین ترتیب مأموران به سراغ این سه برادر رفتند. اما مشخص شد که شکیبا چند روز قبل به اتهام سرقت از خانه همسایه بازداشت شده است. اما شایان و شاهین در تحقیقات مدعی شدند: احتمالاً برادرمان به اشتباه اردشیر را به قتل رسانده باشد.
اعتراف به قتل
با مشخص شدن این موضوع به دستور بازپرس رحیم دشتبان، شکیبا که در زندان تهران بزرگ بازداشت شده بود برای تحقیقات درخصوص این جنایت به اداره دهم آگاهی منتقل شد. اما مرد جوان منکر جنایت شد و مدعی شد که اصلاً تا به حال مقتول را ندیده و نمیداند چه کسی او را به قتل رسانده است.
بررسیها ادامه داشت تا اینکه روز گذشته، شکیبا به قتل اشتباهی مرد جوان اعتراف کرد. با اعتراف به این جنایت، بازپرس جنایی دستور ادامه تحقیقات را صادر کرد.
گفتوگو با متهم
چه شد که اردشیر را به قتل رساندی؟
تا به حال او را ندیده بودم. من فکر میکردم برادرم روی آن صندلی خوابیده است چرا که برادرم از زمانی که از خانه بیرونش کرده بودم، شبها همیشه آنجا میخوابید و روزها هم روی همان صندلی مینشست. تقریباً مطمئن بودم که آن شب هم برادرم روی صندلی خوابیده است. به همین دلیل ملحفهای را که روی خود کشیده بود اصلاً کنار نزدم و در همان حالت دو ضربه به گردن و کتفش زدم.
چطور فهمیدی که شخص دیگری را به جای برادرت به قتل رساندی؟
چهار روز بعد از آن ماجرا؛ نزدیکی خانهمان بودم که برادرم را دیدم اول فکر کردم اشتباه میبینم یا شاید روح برادرم است اما اشتباه نکرده بودم، شایان بود که از دور میآمد و تازه آن زمان بود که متوجه شدم چه اشتباهی کردهام.
اختلافت با شایان سر چه بود که نقشه قتل او را کشیدی؟
شایان معتاد بود و مدام از مادرم پول میگرفت، وسایل خانه را میدزدید و میفروخت. کاش ماجرا به اینها ختم میشد او کفشهای همسایهها را هم میدزدید و میفروخت و اگر هم پولی گیرش نمیآمد دعوا راه میانداخت.
از چه زمانی نقشه قتل برادرت را طراحی کردی؟
چند هفته قبل بود که او یک دفعه چاقویی برداشت و به گلویم زد. زخمی شدم و از همان روز تصمیم به قتل او گرفتم.
وقتی فهمیدی اشتباه کردی چه حسی داشتی؟
آنقدر عذاب وجدان داشتم که دست به خودکشی زدم. به خاطر قرصهایی که خورده بودم سه روز بیهوش بودم. بعد هم که به هوش آمدم به قدری حالم بد بود که نمیدانم چطوری از خانه همسایه سر درآوردم. و به اتهام سرقت دستگیرم کردند