شکستگی پای سگ به جنایت ختم شد
رأی دهید
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از اسفند سال 95 با گزارش کشف جسد زن جوانی در کنار شمشادهای اتوبان حکیم از سوی چند خودروی عبوری در دستور کار مأموران قرار گرفت. پس از حضور مأموران پلیس در محل آنها با جسد زنی روبهرو شدند که با ضربات متعدد جسم تیز به قتل رسیده بود. تحقیقات اولیه نشان داد مقتول زنی 30 ساله بهنام سروناز است که چند روز قبل پدرش با مراجعه به پلیس از گم شدن وی خبر داده بود.
در ادامه تحقیقات مشخص شد این زن چند ماه قبل وقتی متوجه شده شوهرش با زن دیگری ازدواج کرده از او طلاق گرفته اما مدتی بعد پشیمان شده و قصد آشتی داشته که برای این کار از یک زوج جوان بهنامهای سیما و صدرا خواسته که با وساطت باعث آشتی آنها شوند.
مأموران در ادامه بررسیها دریافتند صدرا به بهانه دعانویسی و رمالی مبلغ 2 میلیون تومان از سروناز گرفته بود تا به او دعایی بدهد که در کمتر از یک ماه سهراب با او آشتی کند اما وقتی این اتفاق نیفتاده سروناز از صدرا خواسته تا پولش را پس بدهد که سر این موضوع با هم اختلاف پیدا کرده بودند.
بدین ترتیب صدرا شناسایی و دستگیر شد. وی در اظهارات اولیه منکر هرگونه دریافت پول از مقتول شد اما در نهایت اعتراف کرد که از سروناز پول گرفته است. او به پلیس گفت: من شغل و درآمد مشخصی ندارم و در حال حاضر نیز در خانه همسرم زندگی میکنم. چندی پیش پای سگ همسرم شکست به سیما گفتم من هزینه درمان سگش را میدهم اما چون پول نداشتم و نمیخواستم پیش همسرم سرشکسته بشوم به فکرم رسید از سروناز که زن پولداری بود به بهانهای پول بگیرم به همین خاطر به دروغ موضوع دعانویس را مطرح کردم تا بتوانم پول هزینه درمان سگ همسرم را از این راه به دست بیاورم، اما من نقشی در قتل او نداشتم.
در شرایطی که صدرا منکر هرگونه ارتکاب جنایت و قتل شده بود، مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازرسی از محل سکونت صدرا در خیابان ستارخان موفق به کشف مدارک شناسایی مقتول شدند و همین موضوع سبب شد تا او به قتل سروناز اعتراف کند. او به مأموران گفت: سروناز مدام تهدیدم میکرد که اگر پولش را برنگردانم، موضوع را به همسرم میگوید. بنابراین با او قرار گذاشتم تا بتوانم چند ماهی فرصت بگیرم اما سروناز قبول نکرد و صحبت ما به درگیری کشید. او را به داخل شمشادها هل دادم و با چاقو چند ضربه به شانه چپ و پهلو و شکمش زدم. کیفش را برداشتم که حاوی 250 هزارتومان پول، عابربانک و مدارک شناسایی بود و چاقو را داخل شمشادها پنهان کردم و از آنجا گریختم.
پس از اعترافات صدرا و تکمیل تحقیقات، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده به شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و چندی بعد هم متهم محاکمه و به قصاص، 3 سال حبس و شلاق محکوم شد. اما پیش از اجرای حکم، با رضایت اولیای دم متهم از قصاص نجات پیدا کرد و پرونده او از جنبه عمومی مورد رسیدگی قرار گرفت.
او در دفاع از خودش به قضات گفت: من 3 سال در زندان بودم و در این مدت افسردگی شدیدی گرفتم و با توجه به گذشت اولیای دم درخواست دارم تا در مورد مجازاتم تخفیف در نظر بگیرید. من به خاطر بیپولی و برای حفظ غرور در مقابل همسرم دست به این کار زدم اما با این اشتباه، خانوادهام مجبور شدند برای نجات جانم صدها میلیون تومان پرداخت کنند تا من اعدام نشوم.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.