تدبیر زن ۲۵ ساله، جاده را از اشرار گرفت

جاده‌ مال‌رو و کوهستانی «ماجیرو» در منطقه «دشتیاری» استان سیستان و بلوچستان که حدود یک دهه گذشته در دست راهزنان و اشرار بوده، توسط «حمیرا ریگی»، اولین بخشدار بخش مرکزی چابهار تبدیل به جاده امنی معروف به «خانم ریگی» شده است و برخی اشرار منطقه حالا کارآفرین شده اند.
 

به گزارش ایسنا، حضور راهزنان و اشرار در این جاده، مسافران را ناچار می‌کرده است برای گذر از آن، کیلومترها راه خود را دورتر کنند تا به جاده «پیرسهراب» برسند که خودش راه شوسه بوده و به دلیل مسایل امنیتی، کسی جرات گذر از آن را هم نداشته است تا این که حمیرا ریگی پس از انتصابش به عنوان بخشدار، در اولین اقدام، تصمیم می‌گیرد برای مجاب کردن استاندار برای احداث جاده‌ای آسفالته در ماجیرو با هدف کوتاه کردن مسیر تردد مردم، وی را به این جاده ببرد. اما بنابراین گزارش، امنیتی‌ها اجازه چنین کاری به او نمی‌دهند و همین سرآغاز داستان «جاده خانم ریگی» می‌شود.

 
حمیرا ریگی برای رسیدن به هدفش، ابتدا باید امنیت جاده مال‌رو ماجیرو را تامین می‌کرده است. بنابراین، به دنبال سرکرده اشرار می‌رود و با ماشین پلاک دولتی، وارد روستای محل سکونت او می‌شود؛ روستایی که در تیررس و دید اشرار است. با پای خود به خانه سرکرده آن ها می‌رود و سرکرده که می‌بیند شکار با پای خود وارد خانه‌اش شده، برخلاف انتظار، به گفت‌وگو با زنی می‌نشیند که در 25 سالگی، سمت بخشداری را به دوش می‌کشد و مقاومت‌های قومی و قبیله‌ای نتوانسته اند سد راه انتصابش شوند.
 
سرکرده اشرار که کوهستان را در دست دارد، لب به سخن می‌گشاید و از مشکلات آموزشی و بهداشتی روستایش سخن می‌گوید و در نهایت قول و قراری با خانم بخشدار می‌گذارد تا در قبال تامین امنیت جاده در روز بازدید استاندار و پس از آن، رفاه مردم با احداث جاده‌ای آسفالته در دل کوه با هدف کوتاه شدن مسیر دسترسی به مراکز بهداشتی و آموزشی را وعده می‌گیرد؛ وعده‌ای که هر دو بدان عمل می‌کنند.
 
ریگی گفته است:«برخی افراد، شرارت را راهی برای بیان اعتراض خود به مشکلات انتخاب کرده بودند و محرومیت را با شرارت نشان می‌دادند که با توجه به یک سری مسایل، مسوولیت‌هایی را به آن ها سپردم و خودشان را عامل امنیت کردم. البته اقناع شدند که احداث جاده برای بهبود حال‎شان است. لذا افراد را به جای حذف، جذب کردیم. این در حالی است که برخی افراد شرور نیز اصلاح و با اشتغال زایی برای آن ها، حالا تبدیل به کارآفرین شده اند.»
 
 ریگی امنیت کنونی بخش بلوچستان را مدیون حضور و نقش آفرینی بومیان می‌داند و با تاکید بر این که شرایط کنونی نسبت به 10 سال پیش بسیار متفاوت و امنیت برقرار شده، تاکید کرده است: «واگذاری مسوولیت به بومیان و مشارکت مردم باعث ایجاد امنیت پایدار انسجام داخلی شده است.»
 
بخشدار بالاخره موفق می‌شود تا استاندار را به جاده کوهستانی بیاورد تا از نزدیک صعب‌العبور بودن جاده را ببیند و همین بازدید موجب رضایت استاندار برای احداث جاده ماجیرو در دل کوه‌ها می‌شود.
 
خبرنگار ایسنا داستان 10 سال گذشته منطقه را به نقل از راننده ای گزارش می کند که از مسیر جاده امریکایی ها (پیرسهراب) که حالا آسفالت شده و امنیت در آن برقرار است، تیم «خیران مدرسه ساز» و «انجمن حامی» را به «قصر قند» می رساند: «وضعیت در آن دهه با الان خیلی فرق داشت و امنیت کنونی در آن زمان هیچ معنایی نداشت. جاده‌ها بسیار ناامن و در دست اشرار بودند اما الان می‌بینید تردد به راحتی انجام می‌شود.»
 
گزارش‎گر از وضعیت جاده نوشته است: «مقصد از شهرستان‌های جنوبی سیستان و بلوچستان است و برای رسیدن به آن، با توجه به غروبی که تاریکی را پس خود دارد، ناچاریم از  تلنگ به قصر قند از مسیر بیچند بگذریم؛ بخشی از مسیر را از کوهستان و بخشی دیگر را از بستر رودخانه و به اصطلاح میان‎بر اما پر پیچ و خم و بسیار ناهموار عبور می‌کنیم. مسیر آن قدر ناهموار است که قسمتی از راه را با خودرویی شاسی بلند و کمک دار و بقیه مسیر را با ون هایس می‌رویم. از بستر رودخانه‌ای خشک شده می‌گذریم. ناهمواری موجود به دلیل سنگ‌های کف رودخانه، همگی‌ ما را به دیواره مینی بوس می‌کوبند و تکان‌ها آن قدر زیاد است که مجبور می‌شویم صندلی جلویی را با دو دست محکم بگیریم.»
 
بنابراین گزارش، داستان مرگ و میر مادران بیمار و پا به ماه به دلیل عدم دسترسی به جاده و گذر از کوه‌ها که جان خود و فرزندانشان را از دست می‌دادند باعث شد تا اولین اقدام حمیرا ریگی به عنوان فرماندار قصر قند پس از انتصابش در سه سال پیش، احداث جاده‌ «بیچند» باشد؛ همان زنی که در میان فشارهای قومی متعصبان پس از سمت بخشداری، به عنوان اولین فرماندار زن دولت تدبیر و امید انتخاب شد؛ کسی که برای پیشبرد هدفش، تن به مذاکره با اشرار داده بود.
 
گروه به خانه فرماندار می روند:«فرماندار قصرقند با همراهانش وارد می‌شود و طبق عادت بلوچ‌ها، بر زمین و دو متکایی که یک پشتی را تشکیل می‌دهند، تکیه می‌زند؛ با لباسی سنتی زیر چادر سیاهش. سوزن دوزی‌های نارنجی و قرمز و زرد  سرآستین‌ها و جلوی لباس بر روی پارچه فیروزه‌ای بر تن فرماندار خودنمایی می‌کند.»
 
حمیرا ریگی بزرگ شده جنوب استان سیستان و بلوچستان است و متولد چابهار. او از شرایط سخت درست خواندن گفته است و محرومیتی که وادارش کرده است در مدرسه پسرانه و در میان حدود 400 دانش آموز پسر  با وجود اعتراض اقوام و همسایگان درس بخواند. او خود را مدیون پدری می‌داند که در برابر تمامی فشارها مقاومت کرده و دخترش را حدود 800 کیلومتر دورتر از خانه، به دانشگاه فرستاده است. او اقدام خود و پدرش برای تحصیل در منطقه‌ای که زندگی می‌کرده را یک ضد ارزش اجتماعی در دوره خودش عنوان کرده است.
 
فرماندار قصرقند که از جمله معدود تحصیل کردگان زن در این مقطع محسوب می‌شده، از ورودش به حوزه بانوان و چگونگی انتخابش به عنوان مسوول کمیته بانوان شورای شهر چابهار و سپس دبیری کمیسیون بانوان می‌گوید و این که در سال 80 و در 25 سالگی به عنوان اولین بخشدار زن استان سیستان و بلوچستان انتخاب شده است.
 
می‌گوید: «پنج سال بخشدار بودم تا این که با تغییر دولت، تغییراتی در زیر مجموعه‌ها ایجاد شد که به نظرم یک بیماری مضر برای کشور است چرا که نگاه‌ها به توانمندی‌ها و شایستگی‌ها، سیاسی هستند و با تغییر دولت‌ها، افراد محکوم به حذف می‌شوند. آرزوی من تغییر این نوع نگاه‌ها است. معتقدم هر فردی که شایستگی خادمی مردم را داشته باشد، باید در اجتماع حضور داشته باشد.»
 
حمیرا ریگی دوسال بعد از بخشداری، ریاست اداره کل بهزیستی را برعهده می گیرد اما به دنبال آن، شش سالی از حضور در اجتماع محروم می‌شود تا این که از ابتدای سال 93 برای همکاری با دولت دعوت و به عنوان اولین فرماندار زن در دولت تدبیر و امید منصوب می‌شود. او چنین انتخابی را در سیستان و بلوچستان با نگاه سنتی و شرایط خاص منطقه‌ای، تحول و جهشی نه تنها در خودباوری زنان دانسته بلکه معتقد است این انتصاب، مردان را نسبت به توانمندی زنان آگاه می‌کند.
 
گزارش گر ایسنا می نویسد:«گفته‌های فرماندار زمانی برایم مصداق عینی می‌یابد که در طول اقامت چند روزه در بلوچستان و دعوت بومیان و اعضای شوراهای شهر و روستا برای بیان مشکلاتشان، در میهمان نوازی‌ها و سفره‌هایی که پهن می‌شدند، هیچ زنی بر سر سفره‌ای که زحمتش را کشیده بود، حاضر نمی‌شد و زنان را تنها در آشپزخانه می‌توانستی ببینی نه در میان میهمانان. این در حالی بود که میزبانان ما به نسبت منطقه‌ای، از جایگاه اجتماعی بالایی در میان مردان محسوب می‌شدند و اغلب فرهنگیان و از قشر تحصیل کرده به شمار می‌رفتند. اما نوع نگاه سنتی و فرهنگ منطقه‌ای اجازه حضور چندانی به زنان  نمی‌داد و اهالی خود این موضوع را بخشی از فرهنگ شان می‌دانند که باید آن را محترم شمرد.»
 
فرماندار قصر قند در خصوص مقاومت‌های اجتماعی در بدو ورودش به کار گفته است: «از طرف برخی مردم و بعضا بزرگان، علما، روحانیون و ریش سفیدان نگرانی‌هایی در خصوص بحث ضعف مدیریتی زنان به عنوان "ضعیفه" وجود داشت که با بررسی در خصوص علت آن، متوجه شدم مردم تجربه مدیریت سیاسی یک زن را نداشتند و به دلیل نوع نگاه‌ها به زنان، آن ها در جایگاهی پایین‌تر از مردان قرار دارند. از سوی دیگر، تجربه تلخ عدم موفقیت برخی مردان در حل مشکلات و محرومیت‌ها نیز چنین ذهنیتی را تقویت کرده بود. تصور دیگر این بود که به عنوان یک زن درصدد حذف مردان هستم.»
 
وی که معتقد است زنان در جامعه بلوچی محکوم به خانه نشینی هستند و نقشی در تصمیم گیری‌ها ندارند، افزوده است: «باید در جامعه‌ای با چنین دیدگاهی، نگرانی مردان را برطرف و مطالبات را قبل از مراجعه پی گیری می‌کردم. »
 
می گوید: «کل مساحت شهرستان قصر قند شش هزار و 110 کیلومتر مربع است که پس از انتزاع بخش تلنگ از چابهار و پیوستن آن به قصرقند، به دلیل وجود رشته‌کوه‌ها، مردم این بخش برای ارتباط با مرکز شهرستان باید مسافت 350 کیلومتری را طی می‌کردند و سه شهرستان را دور می‌زدند که نارضایتی مردم را در بر داش. به همین دلیل، اقدام ماندگار و استراتژیک ما، احداث جاده‌ای بود که مسافت 350 کیلومتری را به 60 کیلومتر کاهش می‌داد. این در حالی است که این جاده که از میان کوه‌ها عبور می‌کند، قصرقند را به چابهار به عنوان منطقه‌ای آزاد و برخوردار از نظر اقتصادی وصل می‌کند. بدین ترتیب، ضمن آن که قصر قند را از بن‌بست خارج می‌کند، فاصله‌اش تا منطقه آزاد را از 210 به 150 کیلومتر کاهش می‌دهد. پس این جاده در توسعه شهرستان نقش به سزایی دارد.»
 
به گفته فرماندار قصرقند، در کل شهرستان، تنها 20 درصد مردم جزو طبقه متوسط و 80 درصد زیر طبقه متوسط هستند.
 
حمیرا ریگی با وجود مسوولیت سنگینی که بر دوش می‌کشد، مادر است؛ سه فرزند دارد و وقتی درباره آن ها صحبت می‌کند، نگرانی‌های مادرانه خود را زیر لبخندش پنهان می‌کند. خانواده‌اش کیلومترها دورتر از قصر قند زندگی می‌کنند و می‌گوید که بعضا همسر و فرزندانش را سه هفته یک بار می‌تواند ببیند:«سه فرزند دارم. وقتی فرماندار شدم، دخترم دو و نیم ساله بود. به دلیل شرایط کاری، گاهی از 24 ساعت، 20 ساعتش را درگیر کار هستم و فرزندانم را از راه دور و مجازی کنترل می‌کنم؛ مثلا معلمانشان برگه امتحانی را از طریق تلگرام برایم می‌فرستند.»
 
فرزند ارشد او، پسری است که در مقطع سوم راهنمایی تحصیل می کند و فرزند دومش در مقطع  پنجم ابتدایی. دخترش هم آمادگی می‌رود.
 
همراهانش ریگی را فرا می‌خوانند و یادآوری می کنند که مسیری 800 کیلومتری تا زاهدان را پیش رو دارند و باید خودشان را برای جلسه ساعت هشت صبح فردا به زاهدان برسانند.خانم فرماندار می‌گوید: «هر زمانی احساس کنم به من اعتماد کردند و می‌توانم نقشی در جامعه داشته باشم، حاضر و آماده‌ام.»
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۷
لشگر ششم ورماخت - هامبورگ، آلمان

رفته با گنده ی اشرار منطقه مذاکره کرده ؟؟؟!!!!!!!!! لطفا خبرهای چرت و پرت کمتر بزارین . با تشکر
جمعه ۳ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۴
۵۹
Sepas - تهران، ایران

درود برا مردم عزیز سیستان و بلوچستان
جمعه ۳ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۲۸
۴۲
Iranemaa - قم، ایران

در اینکه حکومت اسلامی آخوندی به سنی ها اهمیت نمی دهد شکی نیست ولی کوردها هم سنی هستند اما وضعشان مثل بلوچها نیست کوردها به تحصیل و دانش و علم اهمیت می دهند اکثر کوردها دخترانشان مثل بلوچها خانه نشین و اسلامی نیستند و کلا کوردها با غیر کورد قاطی میشوند به اسلام و شیعه و سنی اون قدری که بلوچها اهمیت میدهند اهمیت نمیدهند و میشه گفت نسبت به بلوچها خیلی جلوتر و امروزی تر هستند بلوچها همه چیز را در اسلام میبینند و به همین خاطر هم هیچ پیشرفتی نمیکنند شما اگر به بلوچستان بروید از نظر فرهنگی انگار که تو پاکستان هستید در حالی که که کوردها خود را ایرانی اصیل میدانند و به تمدن قبل اسلام اهمیت میدهند . خیلی از کوردهای عراق بعد از حمله داعش به دین اصلی خود یعنی زرتشتی برگشتند
جمعه ۳ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۵۴
۴۳
mirzadeh i eshghi - دوسلدورف، آلمان

زنده وپاینده باد خانم ریگی ما.
جمعه ۳ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۷
۵۶
دل شیر - تهران، ایران

درود بر تو شیر زن ایرانی که باری دیگر قدرت شیرزنان ایران زمین را به نمایش گذاشتی. با شد که خدا و دعای خیر مردم پشتیبانت باشد.
جمعه ۳ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۴۷
۴۳
stockholm - استکهلم، سوئد

واقعا شیر زنی است و قابل تحسین اونهم توی ان بخش از کشور که مردسالای بیداد میکنه.موفق باشی
جمعه ۳ دی ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۹
۷۳
نازک بین - شفیلد، انگلستان

کاری که این زن تحصیلکرده با تدبیر و شجاع و دلیر انجام داده و کماکان ادامه میدهد. همانند سربازی است که با دست خالی و بی سلاح بقلب دشمن رفته و آنها را مجبور به خلع سلاح کند. خداوند حافظش باشد .و موفق در اهداف بلندش.
شنبه ۴ دی ۱۳۹۵ - ۰۰:۳۷
۳۴
iran4ever - لندن، انگلستان

فقط می‌شه سر تعظیم در مقابل این بزرگ بانو فرو آورد.‌ای کاش یک ذره شجاعت و بینش این خانم در امثال من بود.
شنبه ۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۷
۵۴
حسین سلطانزاده - برلین، آلمان

هیچ ایرانی جودایی خواه نیست اگر در رفاه باشد
یکشنبه ۵ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۶
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.