کپوری که پروفسور سمیعی اختراع کرد!

کاوه فیض اللهی
دو هفته پیش با دوستان مهمان سری به «بزرگ‌ترین بازار الگویی ماهی فروشان رشت» زدیم (من تصوری از معنای این نام ندارم، اما احتمالا باید چیزی در این مایه‌ها باشد که بقیه ایرانی‌ها باید بیایند از رشتی‌ها ماهی فروختن یاد بگیرند، یا هیچ کس این همه ماهی برای فروش ندارد یا ...) بی‌موقع بود و بازار خالی از ماهی. با مشاهده چند ماهی فرصت را غنیمت شمردم و توضیح دادم که کپور چینی‌اند (فیتوفاگ، بیگ‌هد و آمور) هرچند به نام‌های مشتری‌پسندی همچون سفید پرورشی، آزاد پرورشی فروخته می‌شوند.
 
 یک کپور دریایی هم بود که گونه‌ای آسیب‌پذیر است. فروشنده با عجله خود را به من رساند و ضمن تشکر دنباله رشته سخن را به دست گرفت و گفت این کپور در گذشته تعریفی نداشت، تا اینکه پروفسور سمیعی آن را اصلاح کرد، بلکه از نو اختراع کرد و اکنون این ماهی به مثابه دارویی است که از آب گرفته می‌شود.
 
 خودم را به نشنیدن زدم و محل فاجعه را ترک کردم. دوستانم به رسم ادب ماندند و با لبخندی بر لب گوش دادند که پروفسور سمیعی چگونه در تمام ارکان زندگی گیلانی‌ها نفوذ کرده و با وجود تخصصی که در جراحی اعصاب دارد از اصلاح و پرورش کپور نیز دریغ نکرده است.
 
دکتر محمود حسابی خوش‌شانس و بلکه دارای عزت نفس بود که تا زمان حیاتش در برابر این عطش جامعه ایرانی مقاومت کرد. عطش خوردن دانه‌درشت‌ها و بالا آوردن گندابی از افسانه‌های سخیف و اراجیف که چهره‌ها را از بخش اندیشه‌ورز جامعه می‌گیرد، مخدوش می‌کند و تحویل عوام می‌دهد تا با آن خلاء‌هایشان را پر کنند. دکتر مجید سمیعی اینقدر خوش‌شانس نبود و شاید خودش هم افسانه‌های عامیانه را محمل مناسب‌تری برای آینده نامش در فرهنگ فارسی می‌دید تا یاد و ذهن اندیشه‌ورزانی فرتوت که توان سرپا نگه داشتن خودشان را نیز به زور دارند چه رسد به زنده نگه داشتن یاد بزرگان.
 
افسوس سمیعی که ایرانیان او را در دوران حیاتش «حسابی» کردند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۲۶
romano - تهران، ایران
خوب مردم مقصر نیستند در همه جای دنیا این اراجیف باب است. هر آدم سرشناس باید یک دفتر روابط عمومی مدیر برنامه یا سایت داشته باشد و در آن روابط عمومی خود را برقرار کند. در زمان هیتلر و چرچیل ، جوزف استالین و . این اراجیف در کشورهای دیگر داستان روز بود. مشکل دیگر کمبود اعتماد بنفس جامعه و جبران آن در یک شخصیت بزرگ است است یعنی جامعه از یک انسان بزرگ به عنوان ذره بینی استفاده می کند تا ناحیه، شهر یا قوم خود را بزرگ نماید (حال اینکه شهر رشت شهری بدون نام و نام آور نیست) در نوع منفی تر آن یک شخصیت بزرگ محل فریادها و ضجه ها و خودنمایی ها میشود مانند رفتن به صفحه لئونل مسی و فحاشی. اینها حاصل جامعه ایست که در یک ساختار سالیان سال بزور حبس و تحقیر شده و تنها راه ارتباطش با جهان خارج از روزنی مانند لئونل مسی است! شخص جوان ایرانی در یک خانه حبس شده و تنها راه ارتباطش با جهان خارج از سوراخ کلید خانه است طبیعتا از آن سوراخ کلید فریاد می زند تا حضورش را نشان دهد. من نوشتن و خواندن این مقالات را راه حل مشکل اجتماعی نمیدانم وقتی چیزی طبیعی نیست رفتار غیر طبیعی رخ مینماید نوشدارو هوای تازه است.
دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۹
۴۵
مترلینگ - منچستر، انگلستان
جالبه یه مدت مردم گیر میدن به شریعتی هرچی میخوان بگن از زبان اون میگن یه روز ابن سینا یه روز یکی دیگه الان سمیعی تو بورسه یا میبرنش اون بالا یا حمله میکنند بهش و فحش کش میکنند یه همچین ادمایی هستیم ما
دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۸
۵۰
shirazi - کالیفرنیا، ایالات متحده امریکا

عجب نویسنده احمقی. بدون تحقیق، جوری نوشته که انگار دکتر سمیعی مقصر است. شرط می بندم که پروفسور سمیعی از این اراجیف خبر ندارد
دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۲
۵۴
کارمن مهوش کش - تهران، ایران
تو ایران هر کی معروف بشه بدبخته !
دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۱
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.