از یاسوج تا بندرعباس؛ بحران معیشت در نیروهای مسلح؛ عقب نشینی در ویدیوهای دوم چه فایدهای دارد؟
+10
رأی دهید
-2
سایت رویداد 24: افسر پلیس بندرعباس در اقدامی که قابل پیشینی بود حرفهای جنجالی خود را پس گرفت، اما فشار معیشتی که یک فرد را به فکر فروش کلیه یا انتشار ویدیو و ذکر همه مشخصات هویتی میکند؛ موضوعی نیست که بتوان ساده از کنار آن عبور کرد به خصوص شاهد تکرار معنادار این اتفاقها هستیم.انتشار ویدئوی ستوان سوم مصطفی لقمانی، افسر نیروی انتظامی، تنها یک شوک مقطعی در شبکههای اجتماعی نبود؛ این ویدئو در امتداد مسیری بود که چندی است نشانههایی از آن دیده میشود. پیش از این، مأموری دیگر از فراجا در یاسوج با انتشار کلیپی از فشار شدید معیشتی، ناتوانی در تأمین هزینههای زندگی و شکاف میان حقوق دریافتی و واقعیت بازار سخن گفته بود؛ و او نیز، درست مانند ماجرای اخیر، مدتی بعد حرفهایش را پس گرفت! همین شباهتهاست که ماجرا را از سطح یک اعتراض فردی خارج میکند.
پیام اعتراضی یک مأمور نیروی انتظامی به فرماندهان
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) December 10, 2025
آبروی پرسنل رفته است، تو اسنپ کار میکنند
استوار دوم محمدامین اردشیر مقدم جمیع فرماندهی انتظامی استان کهگیلویه و بوراحمد میگوید به دلیل ناتوانی مالی و مشکلات معیشتی مجبور است کـلیه خود را بفـروشد. او خطاب به فرماندهان ارشد… pic.twitter.com/EuatdznTHC
پشت پرده عقب نشینی از گلایههای معیشتی
در هر دو مورد، الگوی تقریباً ثابتی دیده میشود؛ یک مأمور رسمی، با ذکر جزئیات شخصی و معیشتی، ویدئویی احساسی منتشر میکند؛ ویدئو بازتاب گسترده پیدا میکند؛ سپس روایت دوم از راه میرسد؛ روایتی محتاطانهتر، با تأکید بر سوءاستفاده دشمن و بیان اینکه هدف «درد دل درونسازمانی» بوده و اعلام وفاداری به ساختار فرماندهی.
این تکرار، حتی اگر از منظر رسمی «اتفاقی» تلقی شود، برای افکار عمومی حامل پیام دیگری است: مشکلی وجود دارد که راهی جز بروز ناگهانی در فضای مجازی پیدا نمیکند.
مسئله فقط یک نفر نیست
لقمانی در ویدئوی نخست خود از حقوق حدود ۲۳ میلیون تومان، سه فرزند محصل، اجارهنشینی و هزینههای سنگین رفتوآمد روزانه سخن میگوید. پیش از او، مأمور یاسوج نیز روایت مشابهی از فشار اقتصادی داشت. تفاوت جغرافیا، یگان و حتی درجه خدمتی، مانع از شباهت محتوای اعتراضها نشده است.
همین شباهتها باعث شد بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی از واژههایی مانند «ریزش»، «فرسایش نیرو» و «بحران خاموش» استفاده کنند؛ تعابیری که شاید اغراقآمیز به نظر برسند، اما از دل یک نگرانی واقعی بیرون آمدهاند.
الگوی ثابت در پاک کردن صورت مساله
ویدئوی دوم ستوان لقمانی، مانند مورد یاسوج، تلاشی است برای بستن پرونده در سطح رسانهای. او به مصرف دارو، شرایط روحی نامناسب و سوءاستفاده فضای مجازی اشاره میکند و میگوید همچنان سرباز این خاک است. اما پرسش اساسی همچنان بیپاسخ مانده است؛ اگر مشکل صرفاً «حال بد لحظهای» است، چرا این حال بد در فاصلهای نهچندان طولانی، از نقاط مختلف کشور تکرار میشود؟
نگاهی گذرا به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی نشان میدهد که افکار عمومی، همانطور بیش از آنکه درگیر نیت افراد باشد، بر ریشههای مشترک روایتها تمرکز میکند.
🚨وقتی افسر پلیس به فروش کلیه فکر میکند فروپاشی معیشت به قلب نیروهای سرکوب رسید/در ادامه موج نارضایتیها و پس از انتشار ویدیوی اعتراض یک افسر پلیس به حقوق ناچیز نیروهای مسلح اکنون جزئیات تکاندهندهتری از بحران معیشتی فاش شده است شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴ ستوان سوم مصطفی لقمانی افسر پلیس… pic.twitter.com/8U6mUnYtm8
— LiveIranNews (@IranNewsAgency0) December 21, 2025
خطری که نباید عادی شود
شاید برخی تصور کرده باشند که انتشار ویدئوهای دوم فارغ از اینکه خودجوش بوده یا تحت فشار، میتوان صورت مساله را پاک کرده و توجه افکار عمومی را به جای دیگر جلب کند، اما واقعیت این است که بحران معیشتی در نیروهای مسلح، برخلاف بسیاری از حوزهها، موضوعی نیست که بتوان آن را صرفاً با آمار و بخشنامه مدیریت کرد. تداوم فشار اقتصادی بر نیروهایی که باید ضامن امنیت عمومی باشند، میتواند به فرسایش سرمایه انسانی، کاهش انگیزه و در بلندمدت، آسیبپذیری نهادی منجر شود.
وقتی ویدئوهای اعتراضی، یکییکی منتشر و سپس جمع میشوند، خطر بزرگتر این است که اعتراضها از حالت گفتاری به سکوت تبدیل شوند؛ سکوتی که در نهادهای امنیتی، از هر فریادی پرهزینهتر است.
ماجرای فروش کلیه، چه واقعی باشد چه استعاره، مهمترین بخش این پرونده نیست. مسئله اصلی، تکرار روایتهایی مشابه از درون یک ساختار حساس است؛ از یاسوج تا بندرعباس. انکار این تکرار یا فروکاستن آن به سوءاستفاده دشمن، شاید برای مدتی افکار عمومی را آرام کند، اما واقعیتهای معیشتی را تغییر نمیدهد.
اگر این صداها شنیده نشوند، و اگر پاسخها فقط در قالب ویدئوی دوم ارائه شوند، حتما کار به جاهای باریک کشیده و شاهد ویدیوهای دیگری نیز خواهیم بود. مهمترین پیام این ویدیوها، اما رسیدن سطح نارضاتی به حدی است که دیگر ترس از برخورد و هراس از مواجه با تبعات آن وجود ندارد. این همان موضوعی است که مسئولان محترم حتی اگر به فکر مشکلات معیشتی و مشخصا نیروهای مسلح نیستند، باید به آن توجه کرده و آن را جدی بگیرند.
لینک مرتبط: