گزارش زندگی روزمره یک زندانبان در اوین و رجایی شهر
رأی دهید
«همگی شما آزاد می شوید و می روید، زندانی های واقعی این زندان ماییم. تنها ماییم که برای همیشه در این زندان باقی می مانیم.»
این گفته مشهور افسرنگهبان قدیمی بند ۳۵۰ زندان «اوین» است که به گفته خودش، 20 سال تجربه زندانبانی دارد.
این گفته مشهور افسرنگهبان قدیمی بند ۳۵۰ زندان «اوین» است که به گفته خودش، 20 سال تجربه زندانبانی دارد.
بیش تر مشکلات زندانی ها توسط زندانبانها به روسای زندان ها منتقل می شوند. زندانبان ها که در اوین به «افسرنگهبان» و در زندان «رجایی شهر» کرج به «پاسدار بند» یا «پاسیار زندان» معروف هستند، اغلب از خودشان اختیار و قدرت چندانی ندارند و نقش رابط بین زندانی ها و مسوولان واحدهای مختلف زندان را بازی می کنند.
بر اساس گزارش سازمان زندانهای ایران، به ازای هر 14 زندانی در ایران، یک زندانبان وجود دارد. مطابق اسناد موجود در این سازمان، نخستین بار مقررات شغل زندانبانی در ایران که پیش نویس آن توسط مستشاران سوئدی تنظیم شد، در سال 1307 تدوین شده است و پس از ارایه به مجلس توسط هیات وزیران آن زمان، مورد تایید قرار گرفت.
زندانبانی شغلی است که به هر حال متقاضیانی هم دارد؛ گرچه به اعتقاد زندانی ها، شاید شغل چندان شرافتمندانه ای نباشد. بیش تر کسانی که تجربه زندان را از سر گذارنده اند، خاطرات تلخ و تحقیرآمیزی از برخورد زندانبان ها برای تعریف کردن در چنته دارند اما الزاما همه زندانبان ها بی رحم و خشن نیستند و نقل محبت یواشکی برخی از آن ها نیز گاهی شنیده می شود.
زندانبان هایی که جذب سیستم زندانبانی می شوند، معمولا به صورت قراردادی کارشان را شروع می کنند و اکثر آن ها به خاطر کمبود بودجه سازمان زندان ها، استخدام رسمی نمی شوند. اما پس از چند سال تجربه زندانبانی، از شکل قراردادی به نیروی رسمی تبدیل شده و مشمول خدمات بیمه هم می شوند. گرچه بنا بر درد و دل برخی زندانبان ها، تا پیش از این که به استخدام پیمانی یا رسمی درآیند، سازمان زندان ها از بیمه کردن نیروهای قراردادی خودداری می کند.
پایه حقوق زندانبان ها تا پیش از این حدود 700 هزار تومان بوده که بنا به گفته خودشان، در سال جاری به 800هزار تومان رسیده است و بر اساس سال ورود و تجربه زندانبانی، بر میزان حقوق و دریافتی آن ها نیز افزوده می شود.
پاسدار بندها بایستی هر روز هنگام طلوع و غروب خورشید تعداد زندانی ها را بشمارند و آمارگیری کنند. در بندهای سیاسی، آمار زندانی ها در اتاقهای خودشان انجام می شود اما در بندهای عادی، زندانی ها باید از هفت صبح با بیدارباش و صدای رادیو که در بلندگوی بند پخش می شود، بیدار شده، به حیاط بروند و تا ساعت هشت صبح در صف های منظم بایستند و شمارش شوند. کار شمارش زندانی ها در برخی بندهای زندان اوین به طور نشسته انجام می شود و یک شکل دیگر شمارش هم خروج یک به یک زندانی ها از درب ورود یا خروج به هواخوری است. آن ها خارج می شوند و افسر نگهبان شروع به شمارش می کند که زندانی ها به این شکل شمارش، «شمارش گوسفندی » می گویند.
ورود زندانبان ها به زندان با بازرسی بدنی همه روزه در هنگام ورود و خروج همراه است. همگی آن ها در زندان های بزرگ باید از کارت ثبت ورود وخروج استفاده کنند که توسط دستگاه هایی که در اتاق ورودی اطلاعات نصب شده، انجام می شود.
زندانی ها از قدیم الایام به دفتر افسر نگهبانی که همیشه در محل ورودی زندان تعبیه شده، «زیر هشت» می گویند. معمولا یک آیفون و راه ارتباطی وجود دارد که یک سر این راه ارتباطی به درب هر کدام از بندها متصل بوده و سردیگر آن در سالنی نصب می شود که زندانی ها در آن سکونت دارند. در واقع، این تنها راهی است که ارتباط مابین زندانی و زندانبان را تسهیل می کند.
زندانی ها از این آیفون برای خبر گرفتن در مورد وقت ملاقات و مرخصی، گرفتن روزنامه و غذا و همچنین هماهنگی برای رفتن به بهداری زندان در مواقع ضروری استفاده می کنند.
اگر در طول شبانه روز سیستم لوله کشی یا تهویه زندان دچار خرابی شود و یا هر کدام از زندانی ها با مشکلات قلبی و جسمی مواجه شده باشند، توسط این سیستم با افسرنگهبان های شیفت آن ساعت از روز تماس می گیرند. در واقع، افسر نگهبان اولین فردی است که مشکل ایجاد شده را به مسوول تاسیسات و یا بهداری زندان خبر می دهد.
کار پاسداربندی و زندانبانی هم میتواند سخت و دشوار باشد و هم به آسانی و راحتی بگذرد چون سه نفر زندانبان در هر بند به صورت شیفت ۲۴ ساعته کار می کنند و ۴۸ ساعت بعدی را آزادند. وقتی که دو نفر از آن ها کار می کنند، یکی از آن ها در حال خواب و استراحت است. اما در ساعات اداری که مراجعه به آن ها از دو سوی مراجعان، یعنی هم از سوی زندانی و هم از سوی مسوولان زیاد است، هر سه نفر زندانبان شیفت ناچارند بیدار بمانند و به مراجعان پاسخ بدهند. آن ها وظیفه دارند تا همه ورود و خروج های مراجعان و کلیه اتفاقات ریز و درشت رخ داده در زندان را در یک دفتر مخصوص یاداشت کرده و با ذکر نام خود امضا کنند.
«علی.ر»، زندانبان یکی از بندهای رجایی شهر به «ایران وایر» می گوید از شغل خود راضی است. او توضیح می دهد که حقوق خوبی دریافت می کند و در شرایطی که جامعه با کمبود شغل و بالا رفتن نرخ بیکاری مواجه است، داشتن همین شغل هم او را راضی نگه می دارد: «میزان دریافتی ما چندان هم بد نیست اما بزرگترین مشکل، به تعویق افتادن حقوق ماهیانه است به شکلی که گاهی تا دو سه ماه دریافت حقوقمان به تعویق می افتد و باید منتظر بمانیم.»
علی می گوید از ابتدا برای انتخاب این شغل اکراه داشته و توسط یکی از آشنایان پدرش به مسوولان سازمان زندان ها معرفی شده است اما بعد از مدتی متوجه شده که شغلش را دوست دارد و شخصا تلاش می کند کرامت انسانی زندانی ها را در نظر بگیرد.
به گفته او، قانون یک فرد زندانی را موظف به طی دوران اجباری زندان کرده و دیگر روا نیست که با برخورد نامناسب انسانی، مجازاتی بیش از آن چه قانون تشخیص داده، به شخص زندانی وارد شود.
اما روایت بسیاری از زندانی ها که تجربه زندان را از سر گذرانده اند، از برخورد زندانبان ها چیز دیگری است. به گفته «سعید» که یکی از زندانی های عادی زندان اوین است، برخورد غیرانسانی و ناجوانمردانه زندانبان ها در برخی شیفت های شبانه روزی تحمل زندان را برای فرد زندانی که خودش در شرایط بهسامان روانی و روحی قرار ندارد، سخت و دشوار می کند:«حتی برخی اوقات ممکن است زندانی به فکر خودکشی و پایان دادن به زندگی خود بیفتد.»
این ساکن زندان اوین می گوید: «برخی از آن ها سواد ندارند و اصلا آموزشی در زمینه کار خود ندیده اند، فقط با خشونت و برخورد حذفی آشنا هستند. تعدادی از آن ها پیش از این کارگر و بنا بودهاند؛ به عنوان مثال، یکی از زندانبان های فعلی زندان اوین پیش از این کارهای بنایی زندان را انجام می داده و به تازگی به سفارش رییس زندان، به شغل افسر نگهبانی استخدام شده است.»
به گفته این زندانی، چند نفر از زندانبان ها دانشجو هستند و برای دریافت راهنمایی های درسی ممکن است از کمک زندانی هایی بهره مند بشوند که در رشته تحصیلی آن ها کار کرده یا فارغ التحصیل شده اند.
این زندانی با اشاره به این که در بندهای عادی و غیر سیاسی برخورد با زندانی ها توسط زندانبان ها با خشونت فیزیکی و روانی مداوم همراه است، می افزاید: «اکثر آن ها در زندان رجایی شهر و قزل حصار با خشونت تمام با زندانی ها برخورد می کنند، به زندانی فحش می دهند و او را تهدید به انتقام گیری، تجاوز توسط یک زندانی دیگر که ممکن است به قلدرمآبی شهره باشد و حتی کتک زدن زندانی و خانوادهاش در بیرون از زندان می کنند. آن ها با باتوم به سر وصورت زندانی حمله کرده و او را حتی زخمی و علیل می کنند و تنها به بهداری بردن و پانسمان موقت او قناعت می کنند.»
زندانی های عادی مجبورند مطیع باشند و به خاطر فعالیت باندهای مافیایی که برخی زندانبان ها به خاطر منافع خود با آن ها همدستی می کنند، کسی جرأت شکایت پیدا نمی کند.
اما یک «وکیل بند» که مورد حمایت «رییس بند» است، اغلب قدرتش از افسر نگهبان نیز بیش تر است و می تواند شبانه یک زندانی را به بند دیگری منتقل کند و یا حتی زندانی دیگری را وادار کند که فرد دیگری را بزند. به طور معمول، درگیری هایی که در بند محکومان خطرناک رخ می دهد، ادامه دار است و چند زخمی بر جا می گذارد .
عجیب ترین شیوه زندانبانی در این بندها اتفاق می افتد؛ بدین طریق که زندانبان ها هیچ دخالتی در دعواها نمی کنند. به داخل بند وارد نمی شوند و تنها در پایان درگیری، خود زندانی ها درخواست باز کردن در سالن برای انتقال زخمی ها به بهداری را می دهند. عکس العمل
زندانبان ها این است که این یک مشکل داخلی است و مداخله ما می تواند اوضاع را خطرناک تر کند. در این شرایط، ما دستور داریم مداخله نکنیم و هر گونه مداخله وظیفه گارد مخصوص زندان است.
زندانبان ها این است که این یک مشکل داخلی است و مداخله ما می تواند اوضاع را خطرناک تر کند. در این شرایط، ما دستور داریم مداخله نکنیم و هر گونه مداخله وظیفه گارد مخصوص زندان است.
زندانبان ها ناچار به پوشیدن یونیفرم متحدالشکل زندان هستند اما در زندانی مثل اوین، آن ها خودشان را موظف به مراعات این قانون نمی دانند. در زندان های خطرناکتری مثل زندان رجایی شهر، زندان بان ها موظف به پوشیدن یونیفرمی شبیه به لباس های نظامی هستند که برای ایجاد رعب و وحشت و انقیاد زندانی پوشیده می شود. لباسی هم دارند که به یونیفرم «پلنگی» مشهور است. گر چه پوشیدن این لباس اقتدار آن ها را بالا نمی برد زیرا نیروهای غیرنظامی حق مداخله در مسایل اساسی زندان را ندارند و فقط می توانند مراتب را به مقامات بالاتر گزارش کنند.
دیدگاه خوانندگان
۵۷
ایران بر باد رفته - برلین، آلمان
فردا که بهار آید. صد لاله به بار آید. نه ظلم و نه زنجیری ، در اوج خدا هستیم! فردا که بهار آید آزادو رها هستیم! زززززززززرشک! آخوندا ی لجن ! آماده باشید! عمرتون داره به سر میاد! دروغو شارلاتانیسمو اعدامو بریدن و کندن و چشم درآودنوکلاهبرداریو تروریسم پروری جواب نداد! اسد و پوتین هم به دادتون نخواهند رسید! یه پاسدار دیگه هم رفت به بهشت! بجنبید تا بهشت پر نشده!
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۱
۵۱
اصحاب کهف - بروکسل، بلژیک
زندانبانهای اطلاعات با اوین زمین تا آسمون فرق دارن.اطلاتیها اکثرا یه مشت عقدهای افسار گسیخته هستن که هیچی جز توهین و زدن بلد نیستن.البته انگشت شمار آدم معتدل هم توشون هست.اوین کلا فرق داره.چون رسمی تره و تعداد زندانی بیشتره و کنترل هم بیشتر.به آزادی عمل اطلاعات نیستن و کار راه اندازن.محض انتقال تجربه!!!
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۶
۵۱
اصحاب کهف - بروکسل، بلژیک
زندانبانهای اطلاعات با اوین زمین تا آسمون فرق دارن.اطلاتیها اکثرا یه مشت عقدهای افسار گسیخته هستن که هیچی جز توهین و زدن بلد نیستن.البته انگشت شمار آدم معتدل هم توشون هست.اوین کلا فرق داره.چون رسمی تره و تعداد زندانی بیشتره و کنترل هم بیشتر.به آزادی عمل اطلاعات نیستن و کار راه اندازن.محض انتقال تجربه!!!
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۶
۵۷
ایران بر باد رفته - برلین، آلمان
فردا که بهار آید. صد لاله به بار آید. نه ظلم و نه زنجیری ، در اوج خدا هستیم! فردا که بهار آید آزادو رها هستیم! زززززززززرشک! آخوندا ی لجن ! آماده باشید! عمرتون داره به سر میاد! دروغو شارلاتانیسمو اعدامو بریدن و کندن و چشم درآودنوکلاهبرداریو تروریسم پروری جواب نداد! اسد و پوتین هم به دادتون نخواهند رسید! یه پاسدار دیگه هم رفت به بهشت! بجنبید تا بهشت پر نشده!
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۱
۵۷
ایران بر باد رفته - برلین، آلمان
فردا که بهار آید. صد لاله به بار آید. نه ظلم و نه زنجیری ، در اوج خدا هستیم! فردا که بهار آید آزادو رها هستیم! زززززززززرشک! آخوندا ی لجن ! آماده باشید! عمرتون داره به سر میاد! دروغو شارلاتانیسمو اعدامو بریدن و کندن و چشم درآودنوکلاهبرداریو تروریسم پروری جواب نداد! اسد و پوتین هم به دادتون نخواهند رسید! یه پاسدار دیگه هم رفت به بهشت! بجنبید تا بهشت پر نشده!
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۱
۵۱
اصحاب کهف - بروکسل، بلژیک
زندانبانهای اطلاعات با اوین زمین تا آسمون فرق دارن.اطلاتیها اکثرا یه مشت عقدهای افسار گسیخته هستن که هیچی جز توهین و زدن بلد نیستن.البته انگشت شمار آدم معتدل هم توشون هست.اوین کلا فرق داره.چون رسمی تره و تعداد زندانی بیشتره و کنترل هم بیشتر.به آزادی عمل اطلاعات نیستن و کار راه اندازن.محض انتقال تجربه!!!
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۶
۵۷
ایران بر باد رفته - برلین، آلمان
فردا که بهار آید. صد لاله به بار آید. نه ظلم و نه زنجیری ، در اوج خدا هستیم! فردا که بهار آید آزادو رها هستیم! زززززززززرشک! آخوندا ی لجن ! آماده باشید! عمرتون داره به سر میاد! دروغو شارلاتانیسمو اعدامو بریدن و کندن و چشم درآودنوکلاهبرداریو تروریسم پروری جواب نداد! اسد و پوتین هم به دادتون نخواهند رسید! یه پاسدار دیگه هم رفت به بهشت! بجنبید تا بهشت پر نشده!
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۱
۵۱
اصحاب کهف - بروکسل، بلژیک
زندانبانهای اطلاعات با اوین زمین تا آسمون فرق دارن.اطلاتیها اکثرا یه مشت عقدهای افسار گسیخته هستن که هیچی جز توهین و زدن بلد نیستن.البته انگشت شمار آدم معتدل هم توشون هست.اوین کلا فرق داره.چون رسمی تره و تعداد زندانی بیشتره و کنترل هم بیشتر.به آزادی عمل اطلاعات نیستن و کار راه اندازن.محض انتقال تجربه!!!
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۶
۵۱
اصحاب کهف - بروکسل، بلژیک
زندانبانهای اطلاعات با اوین زمین تا آسمون فرق دارن.اطلاتیها اکثرا یه مشت عقدهای افسار گسیخته هستن که هیچی جز توهین و زدن بلد نیستن.البته انگشت شمار آدم معتدل هم توشون هست.اوین کلا فرق داره.چون رسمی تره و تعداد زندانی بیشتره و کنترل هم بیشتر.به آزادی عمل اطلاعات نیستن و کار راه اندازن.محض انتقال تجربه!!!
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۶
۵۷
ایران بر باد رفته - برلین، آلمان
فردا که بهار آید. صد لاله به بار آید. نه ظلم و نه زنجیری ، در اوج خدا هستیم! فردا که بهار آید آزادو رها هستیم! زززززززززرشک! آخوندا ی لجن ! آماده باشید! عمرتون داره به سر میاد! دروغو شارلاتانیسمو اعدامو بریدن و کندن و چشم درآودنوکلاهبرداریو تروریسم پروری جواب نداد! اسد و پوتین هم به دادتون نخواهند رسید! یه پاسدار دیگه هم رفت به بهشت! بجنبید تا بهشت پر نشده!
سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۱