تجاوز در برلین

نقش اتحاد جماهیر شوروی در شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم ۷۰ سال پیش، از با شکوه‌ترین لحظه‌های تاریخ این کشور محسوب می شود. اما در ارتباط به آن، داستان دیگری هم وجود دارد؛ تجاوز جمعی به زنان آلمانی توسط سربازان شوروی در آخرین روز های جنگ.
غروب در پارک ترپتور در حومه برلین آهسته فرود می آید و من به مجسمه ای بزرگ نگاه می کنم که آبی آسمان آن را در بر گرفته است. مجسمه دوازده متری سرباز شوروی را تصویر می‌کند که در یک دست خنجر دارد و با دست دیگر یک دختر کوچک آلمانی را گرفته و با پا به صلیب شکسته می کوبد.
 
اینجا آرامگاه ابدی ۵ هزار سرباز از ۸۰ هزار نیروی اتحاد جماهیر شوروی است که در نبرد برلین بین ۱۶ آوریل ۱۹۴۵ تا ۲ مه جان باخته اند.
حجم عظیم این یادگاری منعکس کننده مقیاس قربانیان است. پس از طی کردن نرده های طولانی شما می توانید به پایه مجسمه برسید که مثل یک معبدی مقدس از همه جانب بر آن نور می تابد. چشمم به کتیبه ای می افتد که می گوید مردم شوروی تمدن اروپا را از فاشیسم نجات دادند. اما برخی ها این بنای یادبود را آرامگاه متجاوز ناشناس می نامند.
 
نیروهای استالین در راه خود به پایتخت آلمان تعداد زیادی از زنان را مورد آزار قرار دادند. هرچند به این موضوع در آلمانِ پس از جنگ، چه آلمان غربی و چه آلمان شرقی، به ندرت مورد اشاره قرار می گیرد و در روسیه حتی امروز هم تابو است.
رسانه های روسیه به طور منظم بحث از تجاوز جنسی را رد می کنند، هر چند یکی از منابع بسیاری که داستان آنچه را اتفاق افتاده بیان می کند دفترچه خاطرات یک افسر جوان شوروی است.
ولادیمیر گلفاند، یک ستوان جوان یهودی از اوکراین از سال ۱۹۴۱ تا پایان جنگ خاطرات روزانه خود را با وجود ممنوعیت نظامی شوروی که نوشتن آنها را خطر امنیتی می دانست، با صراحتی فوق العاده به رشته تحریر کشیده است.
 
این دستنویس که هنوز منتشر نشده تصویری از نابسامانی در گردانهای منظم را ارائه می دهد: خوراک بسیار بد، شپش، یهودی ستیزی و سرقت به طوری که سربازان حتی چکمه های رفقای خود را می دزدند.
 
در فوریه ۱۹۴۵، گلفاند در ساحل رودخانه اودر برای یورش نهایی به برلین مستقر شده بود. او تصویر می کند که چگونه رفقایش یک گردان از زنان سرباز را محاصره و مغلوب کردند.
وضع در حال بدتر شدن است
یکی از افشاگرترین قسمتها در دفتر خاطرات گلفاند، ۲۵ ماه آوریل تاریخ گذاری شده، زمانی که او به برلین رسیده است. گلفاند سوار دوچرخه که بار نخست بود سوار آن شده بود در کنار رودخانه اسپری سرگرم وقت گذرانی بود که از میان گروهی از زنان آلمانی رد شد که در دست چمدان و بقچه داشتند.
او با زبان آلمانی شکسته از آنها پرسید کجا می روند و چرا خانه هایشان را ترک کرده اند.
او می نویسد: "آن ها که در چهره شان وحشت دیده می شد به من گفتند که در شب اول رسیدن ارتش سرخ چه چیز رخ داده است."
"یک دختر زیبای آلمانی در حالی که دامنش را بالا کرده بود گفت 'آن ها تمام شب این جا می زدند. پیر بودند، بعضی شان صورت شان پر از جوش بود، همه آن ها که تعدادشان از بیست نفر کمتر نبود، روی من آمدند و این کار را کردند' اشک از چشمان او سرازیر بود."
"مادر بی چاره او افزود: 'آنها به دخترم جلوی چشمم تجاوز کردند و هنوز هم می توانند باز گردند و به او تجاوز کنند'. این فکر همه را وحشت زده کرده بود."
این دختر ناگهان خود را طرف من انداخت و گفت: "اینجا بمان. با من بخواب. هر کاری دلت می خواهد تو می توانی با من بکنی، اما تنها تو."
پیش از آن سربازان آلمانی تقریبا چهار سال در اتحاد جماهیر شوروی مرتکب خشونت جنسی و انواع دیگر خشونت ها شده بودند.
ویتالی، پسر گلفاند می گوید: "او روستاهای بسیاری را دیده است که نازی ها همه ساکنان را، حتی بچه های کوچک را کشته بودند. او شاهد این تجاوزها بوده است."

ویتالی گلفاند دفترچه خاطرات پدرش را بعد از مرگ او کشف کردارتش آلمان نازی قرار بود که یک نیروی منظم آریایی باشد که هرگز رابطه جنسی غیر متعارف نداشته است.
 
اما اولگ بدنیتسکی، مورخ در مدرسه عالی اقتصاد در مسکو می گوید که این ممنوعیت نادیده گرفته می شد. فرماندهان نازی در واقع به اندازه ای از بیماری های مقاربتی نگران بودند که در سراسر سرزمین های اشغالی فاحشه خانه های زنجیره ای نظامی تاسیس کردند.
 
پیدا کردن شواهد مستقیم در مورد نحوه برخورد سربازان آلمانی با زنان روسی سخت است، زیرا بسیاری از قربانیان جان سالم به در نبرده اند. اما یورگ موری، مدیر موزه آلمان و روسیه در برلین عکسی را به من نشان می دهد که در کریمیه گرفته شده و از آلبوم شخصی یک سرباز آلمانی در زمان جنگ برداشته شده است. عکس جسد زنی است که بر روی زمین افتاده.
 
او می گوید: "به نظر چنین می رسد که وی توسط تجاوز یا پس از تجاوز کشته شده است. دامن وی بالا برداشته شده و با دستانش صورتش را پوشانده است."
 
"این یک عکس تکان دهنده است. ما در موزه بحث داشتیم که آیا این عکس ها را باید نشان دهیم یا خیر - جنگ است، خشونت جنسی تحت سیاست آلمان در اتحاد جماهیر شوروی است. ما جنگ را نشان می دهیم. در مورد جنگ صحبت نمی کنیم، بلکه آن را نشان می دهیم."
 
زمانی که ارتش سرخ به آنچه مطبوعات شوروی از آن "لانه حیوان فاشیستی" نام می برد، نزدیک می شد پوستر ها نیروها را تشویق می کرد که خشم خود را نشان دهند: "سرباز! تو حالا در خاک آلمان هستی، ساعت انتقام رسیده است!"
 
در واقع، بخش سیاسی سپاه نوزدهم ارتش شوروی که برای پیش رفت به سوی آلمان در امتداد ساحل دریای بالتیک می جنگید اعلام کرد که یک سرباز واقعی اتحاد جماهیر شوروی آن قدر نفرت دارد که از رابطه جنسی با آلمانی ها منزجر است، اما یک بار دیگر سربازان ثابت کردند که ایدئولوگها اشتباه کرده اند.
 
آنتونی بیوور، مورخ در سال ۲۰۰۲ هنگامی که برای نوشتن اثرش موسوم به "سقوط برلین" مشغول تحقیق بود در آرشیو دولتی فدراسیون روسیه اسنادی را در مورد خشونت های جنسی پیدا کرد. این اسناد در اواخر سال ۱۹۴۴ توسط ان کی وی دی (NKVD)، پلیس مخفی وقت شوروی به لاورنتی بریا، رئیس این سازمان فرستاده شده بود.
 
آقای بیوور می گوید: "این اسناد در اختیار استالین قرار داده شد. شما در واقع در این اسناد می توانید نشانه گذاری هایی را ببینید که معلوم می کند که آنها خوانده شده اند یا خیر - در این گزارش ها از تجاوز دسته جمعی در شرق پروس و سعی زنان آلمانی برای کشتن فرزندان و خودشان برای جلوگیری از چنین سرنوشتی گزارش می دهند."
 
یک دفتر خاطرات زمان جنگ که توسط نامزد یک سرباز گمنام آلمانی حفظ شده، نشان می دهد که برخی از زنان چطور با شرایط وحشتناک خود را مطابقت داده اند تا زنده بمانند.
 
در این خاطرات که از تاریخ ۲۰ آوریل سال ۱۹۴۵، یعنی ۱۰ روز قبل از خودکشی هیتلر، شروع می شود نویسنده ناشناس مثل ولادیمیر گلفاند، کاملا روراست است.
 
وی که خود را "یک خانم بلوند رنگ پریده" توصیف کرده تصاویر زنده ای را از همسایگان خود در پناهگاه در زیر بلوک آپارتمان خود در برلین ارائه کرده است، از جمله درباره "مرد جوانی در شلوار خاکستری و با قاب عینک استخوانی که در صورت مشاهده از نزدیک معلوم می شود یک زن جوان است." و سه خواهر مسن که "هر سه خیاط هستند و آنچنان دور هم جمع شده اند که مثل یک کیک بزرگ سیاه به نظر می آیند."

سربازان شوروی در ماه مه 1945 در برلین مواد غذایی توزیع می کنند. (عکس: تیمفی ملنیک)
آنها که در انتظار ورود ارتش سرخ هستند شوخی می کنند: "روسها بیان روت بهتر از اینه که یانکی ها بیان بالا سرت"، یعنی اینکه مورد تجاوز سربازان روس قرار بگیری بهتر از این است که آمریکایی ها بمبارانت کنند. اما زمانی که سربازان به زیرزمین می رسند و می خواهند زنان را از آن جا بیرون بکشند، این خواهران به نگارنده خاطرات که روسی می داند التماس می کنند که به فرماندهی شوروی شکایت کند.
او در حالی که هرج و مرج در خیابان های مملو از آوار حاکم است موفق به پیدا کردن یک افسر ارشد می شود. این افسر شانه درهم می کشد. با وجود دستور استالین درباره جلوگیری از خشونت علیه غیرنظامیان وی می گوید: "به هر حال چنین اتفاقی می افتد."
 
افسر با او به زیرزمینی باز می گردد و سربازان را سرزنش می کند اما یکی از سربازان با خشم می خروشد. او فریاد می زند "منظور شما چیست؟ آلمانی ها با زنان ما چه کار کردند! آنها خواهر مرا گرفتند و..." افسر این مرد را آرام می کند و سربازان را از زیرزمین خارج می کند."
اما زمانی که خاطره نویس دوباره به راهرو باز می گردد تا مطمئن شود که سربازان رفته اند مردانی که در انتظار بودند او را گرفتند. او به طرز وحشیانه مورد تجاوز قرار گرفته و تقریبا خفه شده بود. همسایه ها وحشت زده که وی آنها را "ساکنان غار" می خواند، در زیرزمین را به روی او بسته بودند.
 
او می نویسد: "سرانجام دو لنگه آهنین در باز شد. همه به من خیره شده بودند."
"جوراب های بلندم روی کفش هایم افتاده بود، من هنوز آن چه را از بند شلوارم باقی مانده بود در دست داشتم. شروع به فریاد زدن کردم: 'خوک ها! دو بار پشت سر هم به من تجاوز کردند و شماها مرا مثل آشغال رها کردید."
 
نویسنده خاطرات در نهایت متوجه می شود که نیاز به پیدا کردن یک "گرگ" برای دفع تجاوز گروهی توسط "جانوران مرد" دارد. روابط بین متجاوز و قربانی کمتر خشونت آمیز و بیشتر شبیه داد و ستد و در عین زمان بیشتر مبهم می شود. او یک افسر ارشد از لنینگراد را شریک رختخوابش می کند و با او در باره ادبیات و معنای زندگی بحث می کند.
 
او می نویسد: "به هیچ وجه نمی شود گفت که سرگرد به من تجاوز می کند".
"آیا من این کار را برای کره، شکر، شمع و کنسرو گوشت می کنم؟ تا حدودی مطمئن هستم که بلی. علاوه بر آن، من از سرگرد خوشم می آید هر قدر او به عنوان مرد از من کمتر بخواهد به همان اندازه از او به عنوان یک فرد خوشم می آید."
 
بسیاری از همسایگان نویسنده خاطرات با فاتحان در ویرانه های برلین داد و ستد های مشابهی کرده اند.
زمانی که این خاطرات در آلمان در سال ۱۹۵۹ تحت عنوان "زنی در برلین" منتشر شد، داستان بی پرده نویسنده آن در مورد این که برای زنده ماندن چه گزینه هایی را انتخاب کرده است به دلیل "لکه دار کردن نام" زنان آلمانی مورد حملات قرار گرفت. جای تعجب نیست، که او تا زمان مرگ اجازه نداد این کتاب دوباره منتشر شود.
 
هفتاد سال پس از پایان جنگ، پژوهش جدید در موررد خشونت جنسی توسط تمام نیروهای متفقین - آمریکا، بریتانیا و فرانسه و همچنین شوروی - هنوز هم به پایان نرسیده است. اما سال ها است که اهمیت این موضوع به دلیل قرار گرفتن زیر نظارت رسمی کمرنگ شده است. افراد کمی در باره آن گزارش داده اند و تعداد کمتری هم به چنین گزارش هایی گوش می دهند.
 
علاوه بر انگ اجتماعی، در آلمان شرقی انتقاد از قهرمانان شوروی که فاشیسم را شکست داده بودند، توهین به مقدسات دانسته می شد، در حالی که در پشت دیوار برلین، در غرب، آلمانی ها به دلیل احساس گناه از جنایات نازی ها مجبور بودند از تذکر برخی مسایل خودداری کنند.
 
اما در سال ۲۰۰۸، فیلمی بر اساس خاطرات زن برلینی به نام Anonyma با نقش آفرینی نینا هوس، بازیگر شناخته آلمانی اکران شد. این فیلم در آلمان خیلی اثرگذار بود و بسیاری از زنان را تشویق کرد سخن بگویند، از جمله اینگبورگ بولرت.
اینگبورگ: مادر من دوست داشت لاف بزند که کسی به دختر او دست نزدهاینگبورگ که حالا ۹۰ ساله است در آپارتمانی پر از عکس گربه ها و کتاب هایی درباره تئاتر، در هامبورگ زندگی می کند. او که در سال ۱۹۴۵ بیست ساله بود، آرزو داشت هنرپیشه شود و با مادر خود در خیابانی مجلل در منطقه چارلوتنبرگ برلین زندگی می کرد.
 
وقتی که حمله شوروی به شهر آغاز شد، مانند زن خاطره نویس، او هم به زیرزمین ساختمان خود پناه برد. او به یاد می آورد: "ناگهان تانک ها در خیابان ما پیدا شدند، در همه جا اجساد سربازان روسی و آلمانی افتاده بود. من صدای وحشتناک بمب های روسی را در یاد دارم، ما به آن ها استالینجل (اندام های استالین) می گفتیم."
 
در وقفه حمله هوایی، اینگبورگ از زیرزمین بیرون رفت تا تکه ای پارچه برای فتیله چراغ پیدا کند. او می گوید: "ناگهان دو روس تپانچه های خود را طرف من نشانه گرفتند. یکی از آنها مرا مجبور کرد روی زمین بخوابم و به من تجاوز کرد، و سپس آنها جای همدیگر را عوض کردند و دومی نیز به من تجاوز کرد. من فکر کردم می میرم و آن ها مرا می کشند."
اینگبورگ: "من فکر کردم دارم می میرم."اینگبورگ آن زمان و برای چندین دهه پس از آن هم از مصیبتی که به سرش آمده بود صحبت نمی کرد. او گفت این کار بیش از حد برایش دشوار بود و می افزاید: "مادر من دوست داشت لاف بزند که کسی به دخترش دست نزده است."
 
اما تجاوز سرنوشت زنان در خانواده ها را در سراسر برلین تحت تاثیر قرار داده بود. اینگبورگ به یاد می آورد که به زنان بین سنین ۱۵ و ۵۵ سال دستور داده شد برای تشخیص بیماری های مقاربتی معاینه شوند. "شما نیاز به گواهی پزشکی برای گرفتن مواد غذایی داشتید و من یادم هست که تمام پزشکانی که گواهینامه می دادند اتاق های پر از زنان منتظرشان بود."
 
مقیاس تجاوز جنسی چه قدر بود؟ تعدادی که اغلب نقل می شود در حدود ۱۰۰،۰۰۰ زن در برلین و دو میلیون در خاک آلمان است. این رقم که به شدت مورد بحث است، از شمار اندک پرونده های پزشکی که حفظ شده اند به دست آمده است.
 
در یک کارخانه مهمات سازی سابق که حالا ساختمان بایگانی دولتی است، مارتین لاچرهند به من یک بغل از پوشه های مقوایی آبی را نشان می دهد. آن ها شامل سوابق سقط جنین از ژوئیه تا اکتبر سال ۱۹۴۵ در ناحیه نیوکلن، یکی از ۲۴ ناحیه برلین است. این یک معجزه کوچک است که آن ها سالم مانده اند و آسیبی به آنها نرسیده است.
 
سقط جنین در آلمان غیر قانونی بود، اما لاچرهند می گوید "برای آن دسته از زنان به دلیل وضعیت خاص از تجاوز دسته جمعی در سال ۱۹۴۵ یک پنجره کوچک وجود داشت".
در مجموع بین ژوئن ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۶ تنها در همین یک ناحیه برلین ۹۹۵ درخواست برای سقط جنین مورد تایید قرار گرفته است. فایل ها حاوی بیش از ۱،۰۰۰ کاغذ پاره رنگ ها و اندازه های مختلف هستند. یک دختر با دست خط کودکانه شهادت می دهد که او در اتاق نشیمن خانه خود در مقابل پدر و مادر مورد تجاوز قرار گرفته است.
 
ما احتمالا هرگز مقیاس واقعی تجاوز جنسی را نخواهیم دانست. دادگاه های نظامی اتحاد جماهیر شوروی و منابع دیگر طبقه بندی شده باقی می ماند. پارلمان روسیه اخیرا قانونی را تصویب کرد که می گوید هر کسی که پیشینه روسیه در جنگ جهانی دوم را لکه دار می کند می تواند جریمه و یا تا پنج سال به زندان فرستاده شود.
ورا دوبینینا، مورخ جوان در دانشگاه علوم انسانی در مسکو، می گوید تا زمانی که یک بورس تحصیلی او را به برلین آورد در مورد این که تجاوز جنسی صورت گرفته است چیزی نمی دانست. او بعدتر مقاله ای در این باره نوشت اما برای چاپ آن موانع زیاد بود.
 
او می گوید: "واکنش رسانه های روسی بسیار تهاجمی بود، مردم فقط در مورد پیروزی شکوهمند ما در جنگ بزرگ میهنی شنیدن می خواهند و هم اکنون انجام تحقیقات مناسب سخت تر می شود ."
 
بازنویسی شدن به خاطر همخوانی با زمانه سرنوشت تاریخ است. به همین لحاظ است که ماخذ های دست اول خیلی با ارزش هستند - از کسانی که با شجاعت در باره موضوع در حال حاضر در سن بزرگسالی صحبت می کنند تا آن صداها جوان که زمان وقوع حوادث مداد را برای نوشتن روی کاغذ پخش کرده اند.
 
ویتالی گلفاند، فرزند ولادیمیر گلفاند، خاطرات نویس ارتش سرخ انکار نمی کند که بسیاری از سربازان شوروی شجاعت و فداکاری بزرگ در جنگ جهانی دوم نشان داده اند اما او می گوید این تمام داستان نیست.
 
ویتالی اخیرا مصاحبه ای در رادیو و تلویزیون روسیه کرد که باعث انتشار برخی از اظهارات ضد یهودی در شبکه های اجتماعی شد که می گفتند دفتر خاطرات تقلبی است و ویتالی باید از چشم ها ناپدید و به اسرائیل برود. (او در واقع در ۲۰ سال گذشته در برلین زندگی می کرد).
با این حال وی امیدوار است دفتر خاطراتش در روسیه در سال جاری منتشر شود. بخش هایی از آن به زبان های آلمانی و سوئدی ترجمه شده است.
او می گوید: "اگر آدم ها نخواهند حقیقت را بدانند، آنها فقط خود را فریب می دهند." "تمام جهان آن را درک می کند، روسیه آن را درک می کند و حتی افرادی که پشت سر این قوانین جدید در مورد اهانت به گذشته قرار دارند، آن را درک می کنند. تا زمانی که ما به عقب نگاه می کنیم نمی توانیم جلو برویم."
نبرد برای برلین (آوریل - مه ۱۹۴۵)
    پس از اشغال وین توسط ارتش سرخ ژوزف استالین به نیروهای خود دستور داد به سمت برلین حرکت کنند. او مصمم بود این شهر را را پیش از ایالات متحده بگیرد.

    دو و نیم میلیون نیروی ارتش سرخ، ۶۰۰۰ تانک و بیش از ۴۰ هزار واحد توپخانه به عملیات جلب شده بودند که هزاران هواپیما از آن ها حمایت می کرد.

    پس از جنگ های شدید و تحمل تلفات قابل توجه ۲۱ آوریل سربازان ارتش سرخ وارد حومه های دور شهر برلین شدند.
    در یک کنفرانس نیروهای خود آدلف هیتلر نزدیک بود شکست را بپذیرد اما او به جای قبول شکست تصمیم گرفت جنگ را ادامه دهد و از قرارگاه زیرزمینی خود نیرو هایش را اداره می کرد.

    زمانی نیروهای شوروی شهر را تصرف کردند تخمین زده می شود نزدیک به ۱۰۰.۰۰۰ زن توسط سربازان ارتش سرخ مورد تجاوز قرار گرفته اند.
    ۳۰ آوریل هیتلر خود را کشت و ۲ مه رایشتاگ (پارلمان آلمان) سقوط کرد.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۴
machan - لس انجلس، ایالات متحده امریکا

خامنه‌ای .... سپاهی‌های تحت امر تو به زنان و مردانه ایران زمین تجاوز کردند. الان هم توی سوریه. ننگ‌ بر تو
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۶
۴۱
nimaaa - نیویورک، ایالات متحده امریکا

شروع کننده جنگ قوم کثیف آریایی بوده و این لکه ننگین تا ابد در تاریخ خواهد ماند
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۵
۶۳
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
سرنوشت انسانها هیچوقت از هم جدا نیست و همیشه تاثیر گذار روی عاقبت یکدیگر. زمانی که یهودی های اروپا در کوره های آدم سوزی نازی ها میسوختند، این بانوان محترم کجا بودند که اعتراض کنند و مقابل حرکات زشت دولتشان بایستند؟ مشابه همین مصیبت گریبان هموطنانی را خواهد گرفت که ظلم آخوند را به سایر ایرانیان شریف شاهد هستند اما بنا بر مصلحت چشم خود را میبندند. فراموش نکنید که دنیا دار مکافات است.
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۶
۳۲
agha_ehsan - تهران، ایران

دو میلیون و نیم ریختن تو کشور کوچکی مثل آلمان و اونوقت میگی فقط به صد هزار زن تجاوز شده ؟ فکر کن با این همه دشمنی که ما داریم از روس و عرب و داعش و پاکستان اگه جنگ بشه و یه پونصد هزار نفر ناقابل بیان تو ایران چه اتفاقی میافته . بدبختی اینه که ما وسط .... هستیم که به خون و زن ایرانی تشنه اند .
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۳
۴۸
Ghooloo - آبادان، ایران

واقعا بسیار غم انگیز است که همیشه در جنگ ها زنان اینگونه باید مورد ظلم و ستم و تجاوز قرار بگیرند. سرباز واقعی آن کسی است که بتواند جلوی تنبان خود را بگیرد!
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۰
۶۳
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

[::Ghooloo - آبادان، ایران::]. از سربازی که شما میگویی واقعی تر سربازیست که جلوی « تنبان » همقطارانش را هم بگیرد.
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۹
۴۸
Ghooloo - آبادان، ایران

[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. اگر هر سربازی یاد بگیرد جلوی تنبان خود را بگیرد لزومی نیست که جلوی تنبان همقطارانش را هم بگیرد! حالا شما به عنوان سرباز واقعی از خودت شروع کن برادر تنبان بقیه پیشکش ;-))
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۷
۶۳
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

استاد فرهیخته، انسان جائز الخطاست. اگر قرار بود هر سربازی به همین سادگی درس اخلاق بگیرد که دنیا گلستان میشد و دکان کامنت و کامنت نویسی تعطیل. حالا شما هم به عنوان سرباز واقعی تر بیا و جلوی تنبان من خطا کار را بگیر، نصیحت پیشکش!
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۹
۴۵
پوینده - بازل، سوییس
اما امروز در آلمان فاحشه گری قانونی است و فاحشه خانه های زیادی در شهرهای آلمان دایر هستند که اکثر قریب باتفاق زنان شاغل در این فاحشه خانه ها زنانی هستند که از کشورهای شوروی سابق آمده اند،طبق برآورد دولت آلمان در مقابل هر هزار مرد آلمانی دویست زن فاحشه در آلمان وجود دارد که سن آنها بین 18تا 35 سال است.
‌سه شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۲:۴۷
۵۴
oghab - هلسینکی، فنلاند
بعضی ها واقعا شعور انسانی رازیرسوال میبرند ...بابا درارتباط باروس ...ونازی های کفتار است ...نه خامنه ای...مشکل ایران ترسوبودن ملت است ..
‌سه شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۶
۴۸
Ghooloo - آبادان، ایران
[::Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا::]. فکر کردم سبک بالی می بینم که سبک حالی‌! نه به اون اولش که می‌خواستی سرباز واقعی تر بشی‌ و جلوی تنبان همقطارانت هم بگیری نه به الان که به یک دفعه یک انسان خطاکار و جائزالخطا از آب در اومدی و باید فقط چند نفر مراقب تنبان جنابعالی باشند. ها ها ها. سبک حال جان زیاد خودت را ناراحت نکن منظور بنده از آن حرف این بود که هر کس مسئول رفتار خودش (همچنین تنبان خودش) است و شما همینکه جلوی تنبان خودت را بگیری کلی هنر کردی و لازم نیست برای تنبان دیگران تعیین تکلیف کنی برادر! یکی از رفتارهای خاص ما ایرانی ها این است که قبل از اینکه رفتار خود را زیر سوال ببریم و خودمان را اصلاح کنیم دوست داریم برای دیگران روضه بخوانیم و دیگران را اصلاح کنیم!!! اگر شما مثل برادران انصار حزب‌الله به امر به معروف و نهی از منکر عقیده دارید که باید با گشت ارشاد و منکرات و غیره فضولی در کار دیگران و تنبان دیگران کرد پس خودتان هم این وظیفه خطیر را به عهده بگیرید ;-)) و من الله توفیق
‌سه شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۸
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.