واژه های مشترک بین زبان فرانسه و فارسی

واژه‌های دارای ریشه فرانسوی که در زبان فارسی معمول شده‌اند و بصورت واژه هایی درآمده‌اند، به فراوان یافت می‌شوند.
پارسینه: دلیل آن شاید به دوران قاجار برگردد که عمده‌ی روابط ایران و غرب، با فرانسویان بوده‌است. برخی از این کلمات و معادل فرانسوی آن در زیر فهرست شده‌اند:
الف
ادکلن(eau de cologne)
اپل (épaule) به معنی شانه
اپیدمی (épidémie)
اتیکت (étiquette)
اشانتیون (échantillon) به معنی نمونه
اشل (échelle) به معنی نردبان
اکران (écran)
اکیپ (équipe)
املت (omelette)
اُوٍرت (ouvert) به معنی باز (open).
اورژانس (urgence)
اوریون (oreillons) بیماری اوریون یا گوشک که از oreille که به معنی گوش است آمده است.
ایده (idée)
آباژور (abat-jour)
آبسه (abcès) به معنی چرک و ورم چرکی
آژان (agent)
آژانس (agence)
آسانسور (ascenseur)
آلرژی (allergie)
آمپول (ampoule)
آناناس (ananas)
آنکادر کردن (encadrer)
آوانتاژ (avantage) به معنی فایده و منفعت است.
آوانس (avance)
 
ب
باکتری (bactérie)
بالکن (balcon)
بانداژ (bandage)
بلیط (billet) که در زبان فرانسه "بیه" تلفظ می‌شود
برس (brosse)
بروشور (brochure)
بلوز (blouse)
بن ساله (bon salé) به معنی خوش نمک
بوروکراسی (bureaucratie) که از ریشه bureau به معنی میز و دفتر کار ایجاد شده است.
بوفه (buffet)
بولتن (bulletin)
بیسکویت (biscuit) به معنی دوبار پخته شده bis به معنی دوباره و cuit به معنی پخته شده است!
بیگودی (bigoudis)

 
پ
پاپیون (papillon) به معنی پروانه
پاتیناژ (patinage)
پاساژ (passage)
پاندول (pendule)
پانسمان (pansement)
پاویون (pavillon)
پروژه (projet)
پروسه (process)
پلاک (plaque)
پلاکارد (placard) به معنی پوستر و نیز به معنی کابینت است plat به معنی بشقاب یا ظرف مسطح است.
پماد (pommade)
پنس (pinces)
پورتفوی (portefeuille) به معنی کیف اسناد وکیف پول است.
پونز (punaise)
پوئن (point) به معنای امتیاز
پیژامه (pyjama)
پیست (piste)
 
ت
تابلو (tableau)
تن (ماهی) (thon)
توالت (toilette)
تومور (tumeur)
تیره یا خط تیره (tiret)
تیراژ (tirage)

د
دز (dose)
دوش (douche) فعل se doucher به معنای دوش گرفتن است
دیسک (disque)
دیسکت (disquette)

ر
رادیاتور (radiateur)
رژیم (régime)
رفراندوم (référendum)
رفوزه (refusé)
روبان (ruban)
روب‌دشامبر (robe de chambre) به معنی لباس خانه.
 
ژ
ژامبون (jambon) از واژه jambe به معنی ساق پا گرفته شده است.
ژانر (genre)
ژست (geste)
ژله (gelée)
ژوپ (jupe) به معنی دامن و minijupe به معنی دامن کوتاه است.
ژورنال (journal) به معنی روزنامه. jour به معنی روز است.
ژیله (gilet)
 
س
ساتن (satin)
سالن (salon)
سس (sauce)
سنکوپ (Syncope)
سوتین - سینه بند (soutien gorge)
سوژه (sujet)
 
ش
شاپو (chapeau)
شارلاتان (charlatan)
شاسی (châssis)
شال (châle)
شانس (chance)
شانتاژ (chantage) ریشه آن فعل chanter به معنی آواز خواندن است
شوالیه (chevalier) به معنی اسب سوار و Cheval به معنی اسب است
شوسه (chaussée) به معنی جاده و سواره رو است و chaussure به معنی کفش است.
شوفاژ (chauffage)
شوفر (Chauffeur)
شومینه (cheminée)

ص
صابون (savon)
صندل (sandale)

ط
طلق (talc)

ف
فابریک (fabrique) به معنی کارخانه
فلش (flèche)
فویل (feuille) به معنی ورقه یا برگه.

ک
کاپوت (capot)
کارتابل (cartable) به معنی کیف مدرسه
کاسکت (Casquette)
کافه (café)
کافه گلاسه (café glacé)
کامیون (camion)
کامیونت (camionnette)
کاناپه (canapé)

کتلت (côtelette) از واژه côte به معنی دنده بوجود آمده است.
کراوات (cravate)
کرست - سینه بند (corset)
کریدور (corridor)

کوران (courant) به معنی جریان بیشتر برای جریان هوا به کار می‌رود.
کورس (course)
کوسن (coussin) به معنی نازبالش

کنسرواتور (conservateur) به معنی نگهبان و محافظ است
کنکور (concours)
کودتا (Coup d'État)

کمدی (comédie)
کنسانتره (concentré)
کنسرو (conserve)

گ
گاراژ (garage) از فعل garer به معنی نگهداشتن یا پارک کردن گرفته شده است
گارسون (garçon)
گیشه (guichet)

 
ل
لژ (loge)
لوستر (lustre)
لیسانس (licence)

م

مانتو (manteau)
مانکن (mannequin)
مایو (maillot)
مبل (meuble)
مرسی (merci)
مزون (maison) به معنی خانه است
مغازه (magasin) خود در اصل از عربی مخزن.
موزه (musée)
موکت (moquette)
میزانسن (mise en scene)
میلیارد (milliard)

ن
نایلون (nylon)

و
وانیل (vanille)
ویتامین (vitamine)
ویترین (vitrine)
ویراژ (virage)
ویلا (villa)
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۳
paksan - ایران، ایران
نود و نه درصد اسم مکانها و اسم چیزهای مختلف بود که نه برای ایران که برای تمام دنیا جدید بوده و هست و بیشترشون هم انگلیسی هستند که با لحجه فرانسوی آمده و چون در فرهنگ و جامعه ما جدید بودند و وجود نداشتند از نام فرانسی و انگلیسی آنها استفاده میکنیم البته صددرصد در زبان روسی یا حتی عربی هم نگاه کنید همین چیزا رو پیدا میکنید چون خواستگاه بعضی مکانها و مسائل جامعه جدید فرانسه و اروپا بوده و برای همین وقتی به کشورهای دیگه آورده میشده بخصوص در زمان جنگ جهانی دوم مردم آن مناطق برای این مکانها یا خوراکی ها یا . کلمه ای نداشتند پس اصل آنرا با تلفظ خودشون یاد میگرفتند. در کل مطلب مزخرفی بود. زبان فرانسه رو زیر و رو میکنی همش یا اسپانیایی هستش یا ایتالیایی یا حتی آلمانی و انگلیسی . مثلاً مردم ایران به پیتزا که در ایران وجود نداشته و غذای ما نیست چی باید بگن؟ کش لقمه!!! مثلاً یک فرانسوی به کباب یا قرمه سبزی ما چه اسمی استفاده میکنه؟ مشخصه باید بگه قرمه سبزی چون اگر بگه سوپ کسی نمیدونه چی هست
یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ - ۰۳:۰۱
۶۵
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
ریز ( ریز و درشت riz) نآم کشور‌ها ( ژاپن، بلژیک، آلمان،، ،، و ماه‌های سال ) رو جا انداختین. سلامت باشین.
یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ - ۰۶:۳۲
۶۵
عموعقلی - پاریس، فرانسه
آقا کلمه ژاندارمری ، ژاندارم و آژان مادام موسیو را هم اضافه کنید لطفا.
یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۵
۴۶
فیزیکدان خوشحال - تهران، ایران
چه کلمات خوش آهنگ و زیبایی.
یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۰
۴۴
ihaveap1 - برمن، آلمان
واژه ریز از کی فرانسوی شده؟
یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۷
۶۵
kolah-ghermezi - ونکوور، کانادا
[::ihaveap1 - برمن، آلمان::],, هموطن عزیز ، جهت اطلاع در کانادا بر روى محصولات و خیلى جاها به دو زبان فرانسه و انگلیسى درج میشه !! روى کیسه برنج دانه ریز به انگلیسى نوشته small grain , به فرانسه نوشته riz,,, با عرض معذرت grain حضور ذهن ندارم که به فرانسوى چى بود ! منم اینجورى شد که یاد گرفتم !! حیف که نمیشه برات عکس مینداختم میفرستادم !!! سلامت باشین.
دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ - ۰۴:۳۶
۴۴
ihaveap1 - برمن، آلمان
جوک می گی چون رو برنج نوشته ریز کلمه فرانسوی بوده که اونده تو فارسی.
یکشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۴
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.