در رثای زبان فارسی که دیگر شکر نیست
تکرار اشتباهات دستوری و نگارشی در فضای رسانههای آنلاین و شبکههای اجتماعی صدای اعتراض برخی وبلاگنویسها را درآورده است. آنها به دنبال پاسخ به این پرسشاند که چه بلایی بر سر سواد و نگارش فارسی آمده است.
صفحههای فارسیزبان شبکههای اجتماعی را که بالا و پایین کنید، گاه میبینید که برخی کلمات به عمد با املایی نادرست نوشته شدهاند. این بازیای است که از کاربران شبکهی اجتماعی هماکنون تعطیلشدهی"گوگل ریدر" آغاز شد و دیگر شبکههای اجتماعی را فراگرفت. حالا بعضی کاربران همیشه "متشکرم" را "مچکرم" مینویسند و "لطفا" را "لدفن" و نمونههایی از این دست.
اما غلطهای نگارشی و دستوری دیگر در فضای شبکههای اجتماعی و رسانههای فارسیزبان، چه در داخل و چه خارج از کشور، هم کم نیستند. از قرار معلوم تعداد و تکرار این خطاها به اندازهای زیاد شده که صدای اعتراض بعضی از وبلاگنویسها را بلند کرده است.
این گروه از وبلاگنویسها با فهرست کردن برخی از اشتباهات املایی و نگارشی که در رسانهها و شبکههای اجتماعی تکرار میشود، به دنبال پاسخ این پرسش کلیدی هستند که چرا فارسی که به قول محمدعلی جمالزاده، نویسندهی سرشناس ایرانی، "شکر" است، به این حال و روز افتاده است.
"زبان رسانهها، دیگر زبان معیار نیست"
نویسندهی وبلاگ "تارنوشت" میگوید، اینکه در گذشتهای نه چندان دور اگر مجریهای تلویزیونی یا رادیویی کلمهای را اشتباه میخواندند، بلافاصله از شنوندگان و بینندگان پوزش میخواستند؛ یا اگر در مجلهای واژهای با نگارش نادرست به چاپ رسیده بود، در شمارهی بعدی توضیح و تصحیح میشد. او مینویسد:«امروز اما، اگر متنی را بدون اشتباه بخوانی یا بشنوی، به چشمت میآید! اشتباه آنقدر زیاد شده که دیگر کسی عذرخواهی نمیکند.»
این وبلاگنویس با انتقاد از سیستم آموزشی که زبان و ادبیات فارسی را دیگر با دقت و سختگیری به شاگردان آموزش نمیدهند، مینویسد: «بدآموزی زبان جدید رسانههای لسآنجلسی و اماراتی با مجریان و مترجمان و دوبلورهای غیرحرفهای و گاه حتا ناآشنا به زبان روزمرهی فارسی را هم اضافه کنید. زبان عجیب و غریب شبکههای مجازی را هم که بیافزایید سه کنج مثلث این زبان فارسی پسرونده را کامل کردهاید! این سومی که دیگر این روزها غوغا میکند و هیچ کس و ناکسی هم به گردش نمیرسد. اگر به زبان آنها ننویسی، یک چیزیت میشود!»
نویسندهی وبلاگ "ملکوت" هم در یادداشتی با عنوان "فارسی...شکر بود!" انگشت اتهام را به سوی رسانهها و خبرنگاران فارسیزبان گرفته است که بیدقتی و اشتباهات نگارشی در تولیدات رسانهای آنلاین آنها، فراوان شده است.
این وبلاگنویس مینویسد: «به هرکجا سر بزنی، هر گوشهی رسانهای را که بگیری به نمونهی شگفتانگیزی از میانمایگی، از بیدانشی یا دستکم بیدقتی و بیتوجهی برمیخوری که رفعش واقعا زحمت چندانی ندارد. کافی است یکی باشد – نفر دیگری جز همان کسی که اول بار مطلبی را نوشته است – تا نگاهی بکند و ویرایشی و خطاها را گوشزد کند و متن شستهرفته و سالمی تحویل بدهد. خوب، چرا نمیکنند؟ یعنی کجای کار میلنگد؟ خیلی سخت است؟ خیلی هزینه بر میدارد؟ کسی سوادش را ندارد؟»
«فقط زبان نیست که تغییر کرده، بلکه همهی معادلات و قواعد نوشتار و رسانه و تعریف معنای نویسنده نیز تغییر کرده است.»
این وبلاگنویس با انتقاد از رویهی جمعی که به تکرار اشتباهات نگارشی و دستوری بیتوجه شدهاند، میافزاید: «ما با زبانی مجروح و زخمخورده طرف هستیم. هر روز داریم به این زبان با لاابالیگری و حتی تبختر زخم میزنیم. اگر پربیهوده نگویم، یک دلیل مهماش همانا تنبلی است و بس. ذهنها تنبل شدهاند. زبانها تنبل شدهاند. همه چیزی باری به هر جهت است. یک چیزی مینویسیم و میگوییم. اصلاً کی قرار است گریبانمان را بگیرد که: "فلانی! رسماش این نیست". آخرش فقط زبانمان درازتر میشود و بیشتر پرخاش میکنیم که: "اصلاً به تو چه؟!". خوب شاید راست میگویند! به ما چه؟»
وقتی اهمیت ویراستاری رنگ میبازد
نویسندهی وبلاگ "ابر آبی" هم با انتقاد از این رویه که اهمیت ویراستاری در دنیای آنلاین و رسانههای آنلاین نادیده گرفته میشود، نوشته است: «خبرگزاریها و سایتهای خبری فارسیزبان پر از غلطهای فاحش نگارشی و ویرایشیاند. معمولاً ویراستارهای روزنامهها و مجلهها روی این ایرادهای شگفتانگیز سرپوش میگذارند و متن را راست و ریس میکنند. اما راستش ویراستاری برای کار آنلاین و خبرهای اینترنتی فلاننیوزها و بهماننیوزها جا نیفتاده است.»
این وبلاگنویس در یادداشت خود بعضی از غلطهای نگارشی و دستوری از رسانههای مختلف فارسیزبان را فهرست کرده است. از تقصیر که "تقسیر" نوشته شده است گرفته تا ضرب شست که "ضرب شصت".
نویسندهی وبلاگ "سیبستان" نیز با تاکید بر اینکه هنوز کسی دربارهی تحولات زبان فارسی در دوران معاصر کار پژوهشی دقیقی انجام نداده است، نوشت: «ما فارسی را بد مینویسم. در این تردیدی نیست. اتفاقی که افتاده این است که تعداد نویسندهها به صورتی غیرقابل پیشبینی و کنترل و مدیریت تکثیر شده است. نه اینکه ذاتا غیرقابل کنترل بوده است، بلکه ما توان مدیریتی آن را نداشتهایم یا از دست دادهایم.»
این وبلاگنویس و روزنامهنگار با تاکید بر اینکه ما زیرساختهای لازم برای هماهنگی با تحولات دنیای تکنولوژی را نداشتهایم، میافزاید: «در نتیجهی رشد تکنولوژی، امروز همه میتوانند بنویسند. وبلاگ و سایت شخصی و شبکههای اجتماعی همه را نویسنده کرده است. این فینفسه ایرادی ندارد، خیلی هم خوب است. اما چون زمینهها و زیرساختهای آموزشی درست نیست، آشفتگی پدید میآید.»
نویسندهی "سیبستان" در یادداشت خود با تاکید بر اینکه نباید از یاد برد که فقط زبان نیست که تغییر کرده، بلکه همهی معادلات و قواعد نوشتار و رسانه و تعریف معنای نویسنده نیز تغییر کرده است، میگوید: «صحنهی اجتماعی و بازیگران زبانی و فعالان تولید محتوا عوض شدهاند. معیارهای سنجش تغییر کرده است. نیازها هم تغییر کرده است. سرعت مدهای زبانی و برافتادنشان حیرتانگیز است. شما به سی سال پیش که نگاه کنید میبینید نحوه سخن گفتن در صحنهی جامعه، دانشگاه و رسانه تغییرات بسیار کرده است. مدل زبانی و بیانی به سرعت کهنه میشود. ولی مدل چارهیابی ما به شدت محافظهکار است و قدیمی. این دو با هم سرشاخ میشوند و مساله حلناشده باقی میماند.»