لحظه زیر گرفتن عمدی یک روحانی در بلوار فرودگاه شهر یزد + ویدئو

انتشار خبر زیر گرفتن عمدی یک روحانی در بلوار فرودگاه شهر یزد، موجی از واکنش‌های متفاوت را در فضای مجازی و رسانه‌ای کشور به همراه داشته است. 

بر اساس گزارش‌های منتشر شده و تصاویر ویدئویی، این حادثه زمانی رخ داد که یک روحانی پس از پارک خودروی خود در حاشیه بلوار، در حال تعویض لباس یا آماده شدن برای انجام کاری بود که ناگهان خودرویی در حرکتی کاملاً عمدی و تهاجمی به سمت او تغییر مسیر داده و وی را به شدت زیر گرفت. 

شدت برخورد به حدی بود که مصدوم دچار جراحات سنگینی شد و بلافاصله توسط نیروهای امدادی به مراکز درمانی منتقل گشت. 
این رخداد که در روشنایی روز و در یکی از مسیرهای اصلی شهر یزد به وقوع پیوست، بار دیگر زنگ خطر را درباره افزایش خشونت‌های خیابانی و هدفمند علیه قشر روحانیت به صدا درآورد؛ موضوعی که تحلیل‌گران آن را نشانه‌ای از شکاف‌های عمیق اجتماعی و تخلیه خشم‌های فروخورده سیاسی بر پیکر افرادی می‌دانند که تنها به دلیل پوشش خود در انظار عمومی ظاهر می‌شوند. 

بازتاب‌های این واقعه در افکار عمومی فراتر از یک تصادف ساده باقی مانده و بحث‌های داغی را درباره امنیت شهروندان و ریشه‌های روانی-اجتماعی چنین رفتارهای خشونت‌آمیزی برانگیخته است.

بسیاری از تحلیل‌گران اجتماعی معتقدند که ریشه اصلی نارضایتی و تقابل بخشی از جامعه با نهاد روحانیت در ایران، به گره خوردن این نهاد سنتی با ساختار قدرت سیاسی و اجرایی بازمی‌گردد. 

در گذشته، روحانیون به عنوان پناهگاهی برای مردم در برابر ظلم حاکمان شناخته می‌شدند و نقشی مستقل و منتقد داشتند، اما پس از انقلاب ۱۳۵۷ و ورود مستقیم آن‌ها به بدنه دولت، قوه قضاییه و نهادهای اقتصادی، این مرز سنتی از میان رفت. 

زمانی که یک صنف مسئولیت مستقیم اداره کشور را بر عهده می‌گیرد، طبیعتاً تمامی ناکارآمدی‌ها، تورم، بیکاری و بحران‌های دیپلماتیک نیز به پای آن‌ها نوشته می‌شود؛ به همین دلیل، بخشی از مردم که خود را زیر فشارهای معیشتی می‌بینند، روحانیت را نه در کنار خود، بلکه عامل اصلی وضعیت موجود قلمداد می‌کنند.

علاوه بر مسائل معیشتی، شکاف فرهنگی و سبک زندگی میان لایه‌هایی از روحانیت حاکم و نسل‌های جدید، به این حس بیزاری دامن زده است. 

اصرار بر اجرای الگوهای رفتاری و پوششی خاص که با ارزش‌های دنیای مدرن و مطالبات جوانان در تضاد است، نوعی تقابل هویتی ایجاد کرده است. وقتی نهادهای مذهبی با استفاده از ابزارهای قانونی و نظارتی سعی در تحمیل قرائت رسمی خود از دین در فضاهای عمومی دارند، این اقدام در نگاه بخشی از جامعه به عنوان دخالت در حریم خصوصی تعبیر می‌شود. 

این ایستادگی در برابر تغییرات اجتماعی و اصرار بر سنت‌های قدیمی در جامعه‌ای که به سرعت به سمت مدرنیته حرکت می‌کند، باعث شده است که ردای روحانیت برای برخی به نمادی از انسداد و محدودیت تبدیل شود.

تبعیض‌های طبقاتی و اخبار مربوط به رانت‌های اقتصادی یا زندگی تجملاتی برخی از چهره‌های منتسب به این صنف، ضربه سنگینی به وجهه اخلاقی روحانیت وارد کرده است. 

در حالی که آموزه‌های دینی بر ساده‌زیستی و قناعت تاکید دارند، مشاهده تفاوت فاحش میان شعارها و واقعیت زندگی برخی از متولیان مذهب، نوعی احساس فریب‌خوردگی و خشم را در لایه‌های محروم جامعه پدید آورده است. 

این تناقض در رفتار و گفتار، منجر به فرسایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی شده است، به طوری که حتی روحانیون سنتی و غیرسیاسی که زندگی ساده‌ای دارند نیز تحت تاثیر این جو عمومی قرار گرفته و گاه در فضاهای شهری با بی‌احترامی یا انزوای ناخواسته مواجه می‌شوند.

نکته دیگری که نباید نادیده گرفت، نحوه برخورد با منتقدان و دگراندیشان در لوای احکام شرعی است. 

در دهه‌های اخیر، بسیاری از محدودیت‌های سیاسی، فیلترینگ، و برخوردهای امنیتی با توجیهات مذهبی و توسط چهره‌های روحانی در نهادهای تصمیم‌ساز صورت گرفته است. 

این مسئله باعث شده تا هرگونه نارضایتی از ساختار سیاسی، مستقیماً به سمت دین و نمایندگان رسمی آن نشانه رود. 

در واقع، تقدس‌زدایی از روحانیت نتیجه مستقیم ورود آن‌ها به حوزه‌هایی است که با نقد و چالش‌های روزمره گره خورده است؛ چرا که در دنیای سیاست، هیچ کنشی مقدس نیست و هر تصمیمی می‌تواند مخالفان جدی داشته باشد که در صورت نادیده گرفته شدن، به خشم و نفرت تغییر ماهیت می‌دهند.

در نهایت، تریبون‌های رسمی و نمازهای جمعه که به جای همدلی با آلام عمومی، اغلب به فضایی برای ترویج ایدئولوژی‌های خاص یا حمله به سبک‌های زندگی متفاوت تبدیل شده‌اند، فاصله میان این قشر و بدنه جامعه را بیشتر کرده‌اند. 

زبان تند و گاهی تحقیرآمیز برخی خطبا نسبت به مخالفان یا کسانی که باورهای متفاوتی دارند، باعث شده است که حس تعلق ملی جای خود را به قطب‌بندی‌های «خودی و غیرخودی» بدهد. 

این احساس که روحانیت به جای ایفای نقش پدری برای تمام آحاد ملت، تنها به دنبال حفظ منافع گروهی و فکری خویش است، به شکل‌گیری موجی از دین‌گریزی و ضدیت با مظاهر روحانیت منجر شده که امروزه در سطح معابر و شبکه‌های اجتماعی به وضوح قابل مشاهده است.
+67
رأی دهید
-4

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.