بررسی روزنامه های صبح شنبه تهران - هجدهم شهریور

روزنامه های اول هفته تهران در تیترهای اول خود سخنان ایت الله خامنه ای را نقل کرده اند که گفته کشور در شرایط پیشرفت مطلوب است و دشمن شکست خورد. در حالی که گزارش ها و مقالات روزنامه ها حکایت از گرانی و تورم افسار گسیخته و شکایت مردم از آن ها دارد. نقد آخرین مصاحبه تلویزیونی محمود احمدی نژاد، یادآوری خاطرات هفده شهریور آخرین سال پادشاهی، ابراز نگرانی از وضعیت چاه های نفت کشور که عمرشان به نیمه رسیده و از تکنولوژی برتر بی بهره اند، از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست که بحث درباره انتخابات ریاست جمهوری آینده در آن ها قوت گرفته است.

کماندوهای اسراییلی در ۱۷ شهریور نبودند

صادق زیباکلام در مقاله ای در شرق به مناسبت سالگرد شهریور و روزی که به عنوان کشتار میدان ژاله معروف شده است نوشته با گذشته سی و چهارسال از آن واقعه هنوز دو سئوال درباره آن روز وجود دارد نخست عوامل آن کشتار دقیقا چه کسانی بودند؟ پرسش دوم آن بود که اساسا آن کشتار چرا صورت گرفت؟ به دستور کدامین مقامات رژیم صورت گرفت؟ و اساسا اینکه چرا ظرف ماه‌های آینده پدیده هفده شهریور دیگر در تهران تکرار نشد؟ در روزها و هفته‌های بعد از هفده شهریور، شایعات زیادی در تهران وجود داشت مبنی بر اینکه عوامل کشتار هفده شهریور یک گروه کماندویی اسراییلی بوده‌اند که از طریق ترکیه با هلیکوپتر به ایران آمده‌اند و بعد از کشتار هم ایران را ترک کرده‌اند.

نویسنده با اشاره به این که مطبوعات درباره این احتمال که سربازان اسرائیلی برای دفاع از نظام پادشاهی به تهران آمده و به مردم شلیک کرده باشند نوشته اما حقایق و واقعیات بعد از انقلاب یک سطل آب سرد روی همه آن شایعات و تئوری‌ها پاشید. سربازان و نظامیانی که در صبح روز جمعه هفده شهریور از فاصله صدمتری مردم را به رگبار بسته بودند، نه اسراییلی بودند، نه عبری صحبت می‌کردند، نه در اسراییل آموزش ویژه دیده بودند و نه از اسراییل آمده بودند. آنان نظامیان ایرانی‌ای بودند که با زبان شیرین و غنی فارسی صحبت می‌کردند و نه از تل‌آویو آمده بودند و نه از بیت‌المقدس، بلکه از پادگان فرح‌آباد حدود دو، سه کیلومتر آنطرف‌تر از میدان ژاله آمده بودند.

مقاله شرق در اشاره به سئوال دوم معتقد است نفس آن پیچیدگی این سوال که «چرا هفده شهریور دیگر تکرار نشد؟» باعث شده تا نظریه‌های زیادی یافته‌ایم از جمله اینکه رژیم دریافته بود که کشتار دیگر جواب نمی‌دهد. هفده شهریورهای دیگری هم اتفاق افتادند اما هیچ نتیجه‌ای برای رژیم به بار نیاورد. رژیم نگران بود که اگر هفده شهریور را تکرار کند، ممکن است برخی از افسران و نظامیانی که به انقلاب پیوسته بودند، اسلحه خودشان را به جای نشانه گرفتن به سمت مردم، به سمت رژیم و فرماندهان ارشد ارتش نشانه روند. اما صحت و درستی این تئوری‌ها همان‌طور است که آمدن یک گروه کماندویی ویژه از اسراییل.

آقای احمدی نژاد، هنوز نمی گذارند؟

سخنان جنجال برانگیز محمود احمدی نژاد در مصاحبه تلویزیونی که با وی صورت گرفت همچنان در روزنامه ها ادامه دارد.

محمدجواد حق‌شناس در مقاله ای در  اعتماد نوشته محمود احمدی‌نژاد که به‌شدت از گفت‌وگو با رسانه‌های خارجی استقبال می‌کند و هیچ دعوتی از رسانه‌های بین‌المللی برای گفت‌وگو را بی‌پاسخ نمی‌گذارد، متاسفانه چند سالی است که دریچه گفت‌وگوی رودررو و صریح با خبرنگاران داخلی را به روی خود بسته است اما در استفاده از تریبون رسانه ملی هیچ کم و کسری نمی‌گذارد. آخرین مصاحبه ای هم چنان که مردم انتظار داشتند نبود بلکه دست و دهان مجری برای برگزاری یک گفت‌وگوی صریح و بی‌پرده خیلی باز نبود. از آن سو محمود احمدی‌نژاد را مشاهده می‌کنیم که از فرصت پیش آمده از این تریبون استفاده حداکثری را کرد.

به نوشته این نماینده سابق مجلس مردم کشور که درگیر مسائلی چون اشتغال جوانان، بیکاری روزافزون، ‌تورم لجام‌گسیخته، افزایش کمرشکن قیمت‌ها، گرانی مسکن و اجاره‌بها، ناکارآمدی مدیریت‌های میانی و کلان کشور، ‌جابه‌جایی پرشتاب مدیران منطقه‌یی و ده‌ها مشکل ریز و درشت هستند، از رییس قوه مجریه انتظار دارند در سخنانش برای آنها تلاش کند ده‌ها پرسش بی‌پاسخ را برایشان مطرح و پاسخی درخور ارائه کند.

ابتکار در سرمقاله خود بعد از اشاره به سخنان احمدی نژاد نوشته آن بخش گفت وگوبرای نگارنده جالب است که ایشان رفتارهای کسانی را نقد می‌کند که در حوزه سیاست خارجی دخالت و شلوغ کاری می‌کنند وبه گفته ی ایشان با حمله به سفارت و از دیوار بالا ر فتن [سفارت انگلیس] و با توهین به رهبر یک کشور به روابط ایران با سایر کشورها لطمه و خسارت وارد می‌کنند. حال اگرهمین یک فراز از صحبت ۱۰۰ دقیقه ای ایشان رابرگزینیم باید گفت خوب فرمودند ولی حالا چرا؟

در ادامه مقاله ابتکار آمده حالا آقای رئیس جمهور به ضرورت تساهل در برخورد و رحمت در رفتار نسبت به دولتهاو دولتمردان رسیده اند و این مهم را کلید حل بسیاری از بن بست‌ها قلمداد می‌کنند. اما همزمان خود گرفتار یک تناقض بزرگ هستند اگر رفتار کریمانه و محبت آمیز همراه با احترام می‌تواند پایان بخش سوء تفاهمات بین‌المللی باشد، چرا ایشان در همین گفت وگو آنجا که به مخالفین داخلی و منتقدین می‌رسند از عبارت متناسب دشمنان استفاده می‌کنند؟

علیرضا دهقان در مردم سالاری با نقل این جمله که سال گذشته چند روزی به آمریکای جنوبی رفتیم بازار ارز را به هم ریختند و گفتند که مشکل از سود بانکی است، از رییس جمهور نوشته این گوشه ای از صحبت رییس جمهوری است که نبود فیزیکی اش در کشور اینگونه نظام اقتصادی کشور را به هم ریخته است. اگر صحبتهای رییس جمهور درست باشد حتما نقدینگی هزاران میلیارد تومانی در این بازار پتانسیلی جهت سراشیب شدن ریالها به بازار ارز را ایجاد کرده است. اگر این فرض درست باشد این مقدار حجم نقدینگی قبل از این کجا بوده است؟جوابهای متعددی برای این سوال می‌توان حدس زد. اولین جواب سپرده بانکی است. اگر از سپرده سرازیر شده باشد که با اصلاح نرخ بانکی می‌توان آنرا تا حدی برگشت داد.

به نوشته مقاله جوابهای بسیار دیگری نیز می‌توان به این سوال داد اما مهمترین جوابی که می‌توان به این سوال داد اینست که نقدینگی موجود در بازار ارز می‌تواند همان نقدینگی خلق شده توسط دولت طی سالهای گذشته باشد. حجم بالای نقدینگی نشان دهنده این جواب است که با تورم موجود در بخش‌های دیگر این حجم نقدینگی حاصل انباشت پولهای خلق شده طی سالهای گذشته توسط دولت است که با ایجاد پتانسیل اندک در بازار ارز خود را با رکود تولید به این سمت کشانده و پس از آن با یک کشش نسبی سپرده‌های بانکها را به این بازار جذب کرده است.

نقدینگی‌های حاصل از ساخت پروژهای عمرانی که مهمترین قسمت آن از بدهی هزارن میلیاردی بانک مسکن جهت ساخت مسکن مهر ایجاد شده به اصطلاح رییس جمهور دخالت به حساب می‌آید.راه حل همه اینها عقلانیت در بودجه و اجرای دقیق قانون است. قانونی که در برنامه پنجم کمر نقدینگی را خم می‌کرد بارها توسط تصمیمات غلط دولت و رای دو سومی خلاف برنامه مجلسی‌ها بیشتر شبیه به شعار شد. برنامه ای که راه میان مدت رسیدن به هدفی است حتی در سالهای میانی و آخر هم دست از سر آن نمی‌کشند و اهداف کوتاه مدت را بر اهداف میان مدت و بلند مدت تحمیل می‌کنند.هر چند دراین اوضاع حس لفاظی نیست اما بیش از این به اختصار نمی‌توان گفت.

طرحی که اجرائی نیست، خاتمی و هاشمی نیایند

عماد افروغ در سرمقاله  تهران امروز طرح مدل تجدید قدرت پوتین - مدودف که در روزهای گذشته و تحت تاثیر سخنان رئیس جمهور، مباحثات متنوع رسانه ای را موجب شده بود، در زمره مسائلی است که پرداختن به آن می‌بایست از نقطه نظر منطقی و موقعیتی، مورد ملاحظات دقیقی صورت گیرد. باید گفت که منع قانونی برای اجرای این مدل انتخاباتی روسی در ایران وجود ندارد و امکان اینکه رئیس‌جمهوری بیاید و رئیس جمهور سابق را به عنوان معاون اول خود انتخاب کند، در ایران منتفی نیست ولی این نوعی نقض غرض و دور زدن قانون محسوب می شود. به عبارت دیگر این مسئله هر چند از لحاظ شکلی مشکلی ندارد ولی به لحاظ محتوایی خلاف فلسفه ای است که بر اساس آن قانون منع حضور بیش از دو دوره فرد در جایگاه ریاست جمهوری تصویب شد.


کارتون جواد تکجو، اعتماد


نویسنده ضمن اشاره به آسیب های حضور یک فرد در بیش از دو دوره ریاست جمهوری نوشته قانون با حضور بیش از دو دوره متوالی فرد در جایگاه ریاست جمهوری مخالف است، ‌چرا که این موضوع باعث تراکم «قدرت» ، «ثروت» و منزلت ناشی از «قدرت و ثروت» می‌شود و به لحاظ اجتماعی می‌تواند منشا یکسری مضرات باشد. چون عده حاکم از مواهبی برخوردار می‌شوند که به نوعی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم این مواهب برای برخی نهادینه شده و پیامدهای سوئی برای آنان به دنبال دارد.

مقاله تهران امروز سرانجام به این جا می رسد که احتمال تحقق این مدل قدرت در ایران ضعیف است و تاکنون در این زمینه موردی را در تاریخ سیاسی کشورمان شاهد نبودیم. اگر بخواهیم به رفتارهای مردم در انتخابات های گذشته نگاه کنیم تاکنون سابقه نداشته است که مردم به یک مجموعه سیاست های خاص با شاخصه های خاص بیش از دو دوره اقبال نشان دهند. به همین خاطر بعید می دانم مردم این بستر را به لحاظ صوری برای عده ای فراهم کنند تا آنان بخواهند روح و جوهر قانون را دور بزنند.

مهدی آیتی در مقاله ای در  آرمان نوشته دوره‏های مختلف سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی هر کدام با یک اسم ظهور کرده و بعد از مدتی به پایان رسیده‏اند. گر چه دوران ریاست جمهوری آقایان هاشمی و خاتمی دستاوردها و منافعی برای کشور به دنبال داشت اما در مقطع کنونی می‏توان گفت که بازگشت هیچ کدام از این دو برای جایگزینی محمود احمدی‌نژاد، به بهانه بهبود شرایط کشور نمی‏تواند صحیح و البته موثر باشد. برای اثبات نظری این سخن دلایل و استدلال‌های زیادی وجود دارد که طرح و بسط آن مجال بیشتری را می‏طلبد.

به نوشته این نماینده سابق مجلس بازگشت افرادی چون هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی در نگاه قسمتی از بدنه فعالان سیاسی متناظر با بازگشت به دوران‏های سازندگی و اصلاحات است. از این منظر می‏توان گفت که جامعه ایران به شکلی مشخص از الزامات دوران‏های سازندگی و اصلاحات عبور کرده و می‏توان گفت بازگشت به آن دوران‏ها به دلیل وجود تفاوت‏های ماهوی اجتماعی –سیاسی نمی‏تواند در روند تغییر شرایط کارگر باشد. به بیان دقیق‏تر باید گفت خاطره خوش آن سال‏ها نمی‏تواند دلیلی برای تکرار آن در سال‏های آینده باشد.


انتخابات آمریکا و سخنان اوباما در صفحه اول دنیای اقتصاد


کاهش تولید نفت و فرصت طلبی نفتی هند

رضا زندی در مقاله ای در شرق پرسیده مهم‌ترین «میهمان تهران» در جلسه غیرمتعهدها چه کسی بود؟ و در پاسخ نوشته در هر زاویه پاسخی فراهم است. کلیدی‌ترین چالش این روزهای ایران چیست؟ اگر «تحریم‌های نفتی» و اقتصادی باشد، «نخست‌وزیر هند»، اصلی‌ترین «مسافر» بود؛ نفر اول «چهارمین اقتصاد» بزرگ دنیا. همان که طراح رشد اقتصادی هند نام گرفته و یازده سال قبل برای اهداف اقتصادی کشورش هیاتی ۱۵۰ نفره به تهران آورد.

به نوشته این مقاله از معمار اقتصاد هند، توقعی جز این نیست که در شرایط سخت ایران بیشترین سود را به خزانه کشورش بریزد. تحریم‌ها را دستمایه کند و به جای «پول نفت»، «کالای هندی» به ایران بفرستد. واردات نفتش را از ایران کم و زیاد کند و مذاکرات همزمانش با تهران و غرب را پیش ببرد. اجازه تاسیس بانک ایرانی در هند را ندهد تا پول نفت ایران در بانک‌های آن کشور بچرخد. او ماهیگیر زیرکی است که می‌خواهد بزرگ‌ترین ماهی‌ها را از این شرایط ایران، صید کند تا خوراک بیشتری برای صنعتش بخرد، بازار اشتغالش را پر رونق و مسیر صادرات کالاهایش را موسع‌تر کند؛ آن هم با کمترین قیمت!

انتهای مقاله شرق بدان جا می رسد که: نفت ایران می‌تواند هند را از دام وابستگی به یک بلوک خاص رها کند. از اینجا «هنر دیپلماسی» و وزن دیپلمات‌ها آغاز می‌شود. اینکه وزیر نیرو در مذاکره با وزیر ایالتی منابع آب هند بگوید: «فهرست طرح‌ها و پروژه‌هایی را آماده کرده و با خود به هند می‌آوریم» بی‌آنکه اشاره‌‌ای به عدم سرمایه‌گذاری هندی‌ها در میادین نفتی و گازی ایران کند، هنر دیپلماسی است؟! هند پیش از این قرار بود در چند پروژه نفتی ایران سرمایه‌گذاری کند. راستی ماجراهای آن سرمایه‌گذاری‌ها چه شد؟!

عماد حسینی در مقاله ای در  آرمان نوشته تولید نفت تابع برخی شرایط است که نبود حد مناسبی از آنها تولید را با مشکل مواجه می‌کند. در زمان حاضر بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت، استفاده از تکنولوژی‌های روز برداشت را مبنای تولید خود قرار داده‌اند اما این تکنولوژی‌ها نتوانسته جایگاهی مناسب در کشور ما داشته باشد و مشکلاتی که اکنون در چاه‌های نفتی خود مشاهده می‌کنیم، در نتیجه عدم استفاده از این تکنولوژی‌هاست. عمده چاه‌های نفتی در کشور ما در نیمه دوم عمر خود به سر می‌برند و برداشت غیرصیانتی از آنها موجب شده است که در وهله فعلی با مشکل برداشت از آنها روبه‌رو باشیم که در نتیجه آن تولید نفت با کاهش مواجه شده، این در حالی است که استفاده از چاه‌ها از همان آغاز باید با روش‌های صیانتی همراه می‌شد.

نویسنده که کارشناس نفت است با اشاره به زیان بیشتر ایران از عدم سرمایه گذاری در صنایع نفتی نوشته در سال‌های گذشته قرار بود در عسلویه گاز تولید شده و به چاه‌های نفت تزریق شود ولی این کار صورت نگرفت. در شرایط فعلی هم اگر فکری به حال چاه‌‌های نفت نشود، باید منتظر کاهش بیشتر تولید نفت باشیم و با ادامه روند فعلی حتی ممکن است تامین نیاز پالایشگاه‌های کشورمان نیز با مشکلاتی مواجه شود، چرا که در حال حاضر کشور به‌صورت روزانه به ۷/۱ میلیون بشکه نفت خام برای پالایشگاه‌های داخلی نیازمند است.

کی کمر کی را خرد کرده است؟

محمدحسین روانبخش در ستون طنز  مردم سالاری از سردار رویانیان مدیرعامل تیم فوتبال پرسپولیس که اینک مقام شانزدهم جدول لیگ برتر را بین هجده تیم دارد نقل کرده که این فوتبالی که ما مشاهده می‌کنیم واقعا فوتبال نیست و همه چیز در آن وجود دارد؛ از دلالی گرفته تا دروغ و ریا کاری. من به سمت درست کردن فوتبال می‌روم اما فوتبال کمر مرا خرد کرده است.

طنزنویس مردم سالاری اضافه کرده ما فکر کردیم که با این پول‌های پرداخت شده برای فوتبال، کمر بیت‌المال شکسته،اما بازهم اشتباه می‌کردیم : فوتبال کمر رویانیان را خرد کرده است!

در پایان مقاله مردم سالاری آمده: در کشور ما استعفا معنی ندارد و ما از این بابت باید خدا را شکر کنیم . این روزها چه رویانیان کمر فوتبال و باشگاه پرسپولیس را خرد کرده باشد، چه فوتبال کمر رویانیان را، چه هر دو تایشان کمر بیت‌المال را، بهرحال قرار نیست کسی استعفا بدهد و همه با کمال افتخار و با تلاشی مثال زدنی، با کمر خرد شده در فوتبال بمانند و به گلکاری ادامه می‌دهند تا کشور گل و بلبلمان پیشرفت کند.

اردوغان، انگوری که شراب شد

کیهان سرمقاله خود را به انتقاد از عملکرد نخست وزیر اسلامگرای ترکیه داده و ادعا کرده که آقای اردوغان که از خیزش های پراکنده اما جدی مردم ترکیه علیه دولت خود به شدت عصبانی بود و در مقابل این پرسش که چرا دولت ترکیه همراه اسرائیل و عربستان وارد جنگ با سوریه است، بی آن که پاسخ روشنی داشته باشد و در حالتی که به گزارش فرانکفورتر آلگماینه، غیرعادی به نظر می رسید، زبان به گلایه از آمریکا گشود و گفت؛ «آمریکا در مقابله با سوریه ما را تنها گذاشته است».

حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان به اظهارات معاون سابق اردوغان اشاره کرده که با انتقاد از نخست وزیر ترکیه سقوط وی را پیش بینی کرده و از قول "برخی از صاحبنظران" نوشته نیز با آمریکا و اسرائیل با وارد کردن دولت ترکیه به بحران سوریه، یک پروژه دومنظوره را دنبال می کنند. اول؛ بهره گیری از مرزهای مشترک ترکیه برای ارسال اسلحه و اعزام تروریست به سوریه و دوم؛ انتقام از اسلامگرایان حزب رفاه که به حاکمیت چندده ساله لائیک ها در ترکیه پایان داده اند.

مدیر موسسه کیهان در پایان یادداشت روز این روزنامه بدون ذکر ماخذ مدعی شده که نجم الدین اربکان، مؤسس حزب رفاه که چندی قبل دار فانی را وداع کرد، با مواضع چند سال اخیر اردوغان به شدت مخالف بود و در دیدار با یکی از دیپلمات های عالی رتبه مسلمان با ابراز نگرانی گفته بود؛ اردوغان در ابتدا مانند یک خوشه انگور، شیرین بود و من نگرانم که دشمنان ترکیه از این انگور، شراب بگیرند!

دعوت از معاون قبلی ارشادپوریا عالمی در ستون کاناپه کلیک اعتماد که چند روزی چاپ نمی شد نوشته من تصمیم گرفته بودم که بعد از پایین کشیدن فتیله، کرکره را هم پایین بکشم و خلاص. یعنی ترجیح می‌دهم خودم و به دست خودم بکشم پایین، کرکره و فیتیله را، به جای اینکه نصفه شبی دچار حوادث غیرمترقبه شوم. به هر حال آدم وقتی روزنامه‌نویسی می‌کند از چندجا تحت فشار و از چندجای دیگر تحت نظارت است.

طنزنویس اعتماد در پایان ستون کوتاه امروز خود یک "آگهی دعوت به کار" از آقای بهمن دری معاون سابق و موفق فرهنگی ارشاد دارد که چنین است:

به مناسبت میزان قابل توجه تاثیرات شما در امور فرهنگی و حجم عجیب تخریب‌های به وجود آمده در دوران مسوولیت شما که باعث رضایت شما و ریاضت اصحاب فرهنگ شد، از شما دعوت می‌شود در پروژه ساخت بزرگراه تهران - شمال به عنوان مجری صافکاری و آسفالت کردن، قبول زحمت کرده با توجه به تجربیات ارزشمندی که کسب کردید، زحمت صاف کردن و آسفالت کردن باقی جاها را هم بکشید.

کارتون روز


کارتون هادی حیدری، شرق

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.