بررسی روزنامه های صبح یکشنبه تهران - چهارم فروردین
روزنامه های امروز صبح تهران در صفحات اول خود با چاپ عکس هائی از حضور محمود احمدی نژاد در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر داده که بعد از پنج سال غیبت وی صورت گرفت، بالاگرفتن انتقاد از گرانی ها و بی توجهی های گذشته دولت به توصیه کارشناسان، درگیری شهرداری و دولت از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست که در گزارش های خود از رفتگر بجنوردی که کیف حامل چند میلیارد تومان را به صاحب آن بازگردانده است تجلیل کرده اند.
آشتی در مجمع
تیتر و عکس صفحه اول تهران امروز
"احمدی نژاد در کنار هاشمی" تیتر اول شرق است و فرهیختگان همین خبر را با "آشتی در مجمع" منعکس کرده است. عکسی از این دیدار در صفحه اول همه روزنامه های امروز صبح دیده می شود.
نفیسه زارعکهن در گزارشی در شرق نوشته طلسم نیامدنها شکست، رییسدولت به وعدهاش عمل کرد و دیروز بعد از سه سال برای اولین بار سران سه قوه زیرسقف مجمع تشخیص مصلحت نظام جمع شدند.
به نوشته این گزارش محمود احمدینژاد که به لحاظ جایگاه ریاستجمهوری یکی از اعضای حقوقی و ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام است در تمام جلسات این مجمع غایب بود و اطرافیانش دلایل متعددی را درباره نبود وی ذکر میکردند. دلیلی که بارزترینش را جوانفکر مشاور احمدینژاد بر زبان راند، وقتی که گفت: «آیا آقای احمدی نژاد باید برود در مجمع تشخیص مصلحت نظام در کنار فردی بنشیند که چشم دیدن او را در قامت رییسجمهور ندارد و از همه ابزارهای در اختیارش برای تخریب شخصیت وی چه در قبل از انتخابات ۸۴ و چه در سالهای پس از آن استفاده کرده است؟»
صادق زیباکلام در مقاله ای در اعتماد علت رفتن احمدی نژاد را چنین توصیف کرده
مدتهاست که احمدینژاد به قول فرنگیها یک جور سیگنالهایی را برای هاشمی رفسنجانی میفرستد و به نظر میرسد به دنبال راهی برای نزدیک شدن به هاشمی است. اینکه چرا احمدینژاد میخواهد به هاشمی نزدیک شود دلایل مختلفی میتواند داشته باشد، یکی از این دلایل میتواند به اوج رسیدن اختلافات احمدینژاد با اصولگرایان باشد. این اختلافات آنقدر زیاد شده که اصولگرایان در جریان انتخابات مجلس نهم در اسفند ماه سال ۹۰ به دو گروه موافق و مخالف احمدینژاد تقسیم شدند. شاید احمدینژاد به دنبال یارگیری و شکل دادن یک ائتلاف جدید به وسیله نزدیک کردن خود به آقای هاشمی باشد.
به نظر این استاد دانشگاه احمدینژاد قطعا ریاستجمهوری سال آینده را مد نظر دارد و میداند که امسال وارد رقابتها خواهد شد، حال که او از اصولگرایان جدا شده است شاید میخواهد دست به ائتلاف با هاشمیرفسنجانی و عقبه او بزند. شاید هم احمدینژاد متوجه شده است از سال ۸۴ تاکنون در حق آقای هاشمی منصفانه و مردانه رفتار نکرده است و حالا که به دوران پایانی ریاستجمهوریاش نزدیک میشود میخواهد رفتار های قبلی خود با هاشمیرفسنجانی را جبران کند و از او حلالیت بطلبد.
مقاله اعتماد معتقد است سوال اساسی که در اینجا مطرح است واکنش آقای هاشمیرفسنجانی به این دست دوستی است که از سوی احمدینژاد دراز شده است. من فکر میکنم احمدینژاد نتیجه مثبتی از فرستادن این علائم به سوی رفسنجانی نخواهد گرفت. نه به این دلیل که هاشمی میخواهد انتقام بگیرد یا بگوید زمانی سوار بودهیی و حالا پیاده. شخصیت هاشمی اینگونه نیست که بخواهد گذشته را تلافی کند اما مشکل اساسی این است که آقای هاشمی اساسا نمیتواند هیچگونه نزدیکی و قرابتی با آقای احمدینژاد داشته باشد چون هیچگونه زمینههای مشترک سیاسی، اقتصادی، اجتماعی بین هاشمی و احمدینژاد وجود ندارد.
بیکاری احمدی نژاد و قابلمه
پوریا عالمی درستون کاناپه اعتماد با عنوان "احمدینژاد بیکار شد؟" چند سئوال مطرح کرده از جمله این که با توجه به اینکه الهام، غلامحسینشون، گفته بود "مجمع تشخیص جای بیکاران است" و دیروز – بعد از سه سال – آقای احمدینژاد پا شده رفته مجمع کدام گزینهی زیر صحیح است؟
جواب ها چنین است:
الف- آقای احمدینژاد دیروز بیکار بوده.
ب- آقای احمدینژاد رفته مجمع بگوید الهام بیکار بوده یک حرفی زده حالا من مجبور شدم بیایم مجمع که بگویم کاری به کارش نداشته باشید و خیلی کارتان درست است.
پ- آقای احمدینژاد میخواهد شوخی کند میرود مجلس، قضیه جدی باشد میرود مجمع.
ت- آقای احمدینژاد رفته مجمع تا از وضعیت بیکاری در کشور از نزدیک بازدید کند.
کیهان نیز درستون طنزخود با عنوان "قابلمه" به مخالفت علی اکبر جوانفکر مشاور رسانه ای احمدی نژاد با حضور او در مجمع، و اعتراض وی به انتخاب رقبای انتخاباتی احمدی نژاد به ریاست مجلس و شهرداری تهران پرداخته و نوشته:
گفتم: خب! اولی با رأی مردم نماینده شده و با رأی نمایندگان مجلس، رئیس مجلس شده. دومی هم با رأی شورای شهر که آنها هم با رأی مردم انتخاب شده اند، شهردار شده است!
گفت: ظاهرا از نگاه آقای جوانفکر غیر از اصحاب فتنه و حلقه انحرافی هر کس دیگری را که ایشان نمی پسندد نباید هیچ مسئولیتی داشته باشد!
گفتم: یارو به همسرش گفت؛ غذا را بیاور که خیلی گرسنه ام و همسرش قابلمه غذا را سر سفره آورد اما، یارو می خورد و غرغر می کرد. همسرش پرسید؛ غذا خوب نیست؟ گفت؛ نه! خیلی هم خوب است. پرسید پس چرا غرغر می کنی؟ گفت؛ نفرات زیاد است. همسرش گفت؛ فقط من هستم و تو هستی و قابلمه غذا و یارو گفت؛ بهتر آن بود که فقط من بودم و قابلمه غذا...!
درسی از یک رفتگر
شرق در صفحه اول خود تصویری از احمد ربانی را چاپ کرده و نوشته: اختلاس، کلاهبرداری، فساد، قتل و خشونت؛ اینها کلماتی است که این روزها در رسانهها زیاد تکرار میشود، رقمها هر بار بزرگتر و تلخیها هر روز گزندهتر. در این هیاهوی سیاهیها و سختیها مردی در گوشهای از ایران در خانهای روستایی زندگی میکند که رفتارش علامت سوالی است در برابر تحلیلهایی که از پسروی فرهنگی و اضمحلال اخلاقی مردمان روزگار ما حکایت دارند.
احمد ربانی رفتگر
با این مقدمه شرق نوشته در روزگاری که خبرها میگویند جان ارزان شده، مردی رفتگر با درآمدی ناچیز و قسطها و قرضهایی که تمامی ندارد، بر وسوسهای بزرگ غلبه کرد تا کیفی گمشده را به دست صاحبش برساند؛ کیفی که ارزش آن معادل ۱۶۶ سال حقوق او بود، کیفی یکمیلیاردتومانی.
نارنجیپوش ۳۹ساله بجنوردی که «احمد ربانی» نام دارد، سالهاست با کارگری روزگار میگذراند و با مشکلات مالی دست به گریبان است اما وقتی کیفمیلیاردی را پیدا کرد آن را بدون هیچ طمع و چشمداشتی به صاحبش پس داد. ارزش رفتار این رفتگر وقتی آشکارتر میشود که آن را با خبرهای رایج این روزها مقایسه کنیم: «سه پسر به خاطر ۳۰هزارتومان دختر عقبافتاده را کشتند»، «دو نوجوان برای سرقت ۱۷۰هزارتومان از دوست ۱۸سالهشان او را به قتل رساندند و آتش زدند»، احمد دیروز در کمال سادگی به سوالات خبرنگار ما پاسخ داد. لحن و کلامش نشان میداد کاری را که کرده غیرعادی نمیداند و آن را رفتاری طبیعی تلقی میکند.
محدودیت خبر رسانی
تهران امروزاز بخشنامه جدید هیات وزیران برای ساماندهی فعالیت های اطلاع رسانی خبر داده و از قول مدیر ارشد خبرگزاری مهر نوشته بهطور حتم تصویب این بخشنامه در روزهای آینده مورد اعتراض شدید رسانه های خبری و سایت ها قرار خواهد گرفت. بیان منابع خبری در بسیاری از موارد به دلیل حساسیت ها و موازین حقوقی امکانپذیر نیست. تصویب این قانون با روح کار اطلاع رسانی سازگار نیست و دولت با این کار در پی فشار مضاعف بر اطلاع رسانی آزاد است.
به نوشته این روزنامه یکی از کارشناسان گفته : ظاهرا دولت راه تازه ای برای محدود کردن فعالیت رسانه های منتقد پیدا کرده است. به تازگی خبری در پایگاه اطلاع رسانی دولت منتشر شده است که به بیان موادی تحت عنوان کلی « ساماندهی فعالیتها، ایجاد تسهیلات و نظارت بیشتر دولت بر کار خبرگزاریها و نشریات الکترونیکی» می پردازد.
تهران امروز نوشته در همین زمینه نظر دکتر حسن لاسجردی، مدیر ارشد خبرگزاری مهر را جویا شدیم. دکتر لاسجردی به تهران امروز می گوید: «در حال حاضر هم خبرگزاری ها و سایت های خبری منابع بسیاری از خبرهای خود را ذکر می کنند. شاید تاکید دولت بر اخباری است که در رابطه با برخی اخبار مثل اخبار مرتبط با مقامات و شرایط کاری آنهاست. به همین دلیل هم دولت خودش را موظف کرده است که بخشنامه ای تهیه کند که جلوی انتشار برخی گزارشها و اخبار گرفته شود.
دولتی با تخلف هایش
"دوازده تخلف دولت در فاز اول هدفمندی" عنوان اصلی مردم سالاری است، اعتماد از "شکایت دولت از شهرداری" خبر داده و آرمان نوشته "۱۱۷ مسئول در خطر انفصال".
ابتکار درسرمقاله خود با اشاره به اعتراف رییس دولت به وجود گرانی نوشته رئیسجمهور و هم اعضای اقتصادی کابینه و هم مدافعان سیاستهای اقتصادی دولت در مجلس، دیگر باید معترف شده باشند که دستدست کردن دولت در پذیرش گرانی و تورم طی یکی دوسال گذشته، زیانهای فراوانی به اقتصاد کشور تحمیل کردهاست. شاید اگر دولت به جای اصرار سوال برانگیزش بر اجرای فاز دوم هدفمندی و سر فرو بردن در برف آمارهای غیر واقعی نرخ تورم و رشد اقتصادی، کمی واقعیتهای مسلم بازار و فشارهای وارده بر اقشار مختلف جامعه را باور میکرد؛ شاید اگر به جای لجبازیهای سیاسی و نگاه کردن به مسائل اقتصادی از دریچه سیاست، فقط چندماه زودتر روند نابسامان گرانی را باور میکرد و با استفاده صحیح از ابزارهای در اختیار خود برای کنترل بازار برنامهریزی میکرد، اوضاع کنونی اینگونه نبود و تا حد زیادی از زیانهای وارد شده بر مردم و اقتصاد کشور هم جلوگیری میشد.
به نوشته این مقاله نحوه ورود دولت به این ماجرا بهگونهای است که امیدها را بری سامان دادن به اوضاع و مهار قیمتها کمرنگ میکند؛ آنگونه که از خبرها برمیآید، اعزام بازرسان وزارت صنعت و تجارت و سازمان تعزیرات حکومتی برای کنترل قیمتها، نسخه سادهانگارانهای است که دولت برای مبارزه با گرانی درنظر گرفتهاست. شخص رئیس دولت و اعضای کابینه او در همه سالهای گذشته بارها و بارها بینتیجه بودن اقدامات سلبی و ضربتی برای کنترل بازارهای مختلف مانند سکه و طلا، ارز، مسکن و... را تجربه کردهاند.
جدال با شهرداری، پنهان کردن آمار
کارتون حسن کریم زاده، شرق
"سکه پیشفروش ۷۰هزار تومان زیر قیمت بازار" عنوان اصلی ابتکار است و جهان صنعت نوشته "بنگاههای زودبازده عامل افزایش بدهکاری بانکها".
سهراب پارس پور در اعتماد نوشته حالا نوبت دولت است از شهرداری تهران شکایت کند، چون یک مقام دولتی میگوید شهرداری تهران مسوول خسارت ۲۰۰ میلیاردی به اموال عمومی است و همچنین به خاطر جلوگیری از انجام وظیفه ماموران قانون، باید به دادگاه جواب بدهد. سخنگوی شهرداری تهران نیز در پاسخ میگوید این حرفها افتراست و اگر قرار است کسی شکایت کند، شهرداری باید زودتر به دادگاه عارض شود.
به نوشته این گزارش: این طور که پیداست به پرونده «مترو گیت» که با ورود سیل به خط ۴ قطار شهری تهران کلید خورده، چند برگ جدید اضافه شده، پروندهیی که احتمال دارد سرنوشت آن مشابه ماجرای سیل دهه ۶۰ تهران شود که باعث برکناری شهردار وقت شد. معاون عمرانی استاندار تهران خبر از،از آب گرفتن چند جسد در یکی از ایستگاههای غرقشده مترو میدهد، هرچند میگوید به دلیل اینکه ماموران شهرداری، عوامل استانداری را «خودی» نمیدانند، اجازه ندادهاند ماموران استانداری به مترو وارد شده و این مسائل مستند شود و اکنون او نمیتواند دقیقا درباره جزییات خبر غرقشدگان در مترو اظهارنظر کند.
منصور فرزامی در سرمقاله مردم سالاری نوشته روزگار ما عرصه شگفتیهاست، اقتصاد و اجتماع و سیاست و هنر و ... همه، بهت آور است! دلیل آنکه در زندگی روزانه خود به چهرههایی برمی خوریم که معلوم نیست که میخندند یا میگریند. از زبانها، سخنانی میشنویم که پی نمیبریم که شوخی است یا جدی! با انسانهایی روبرو می شویم که نمی دانیم سخنشان مقرون به حقیقت است یا با چاشنی اغراق و خدای ناکرده، غلو همراه است.
در دنباله این مقاله آمده یکی از این موارد، تورم ۲۱ درصدی است! شواهد موجود میگوید که آمارهای غیر رسمی تورم کالاهای اساسی، بالغ بر ۵۰ درصد گزارش شده! چون شیر خام، سه بار، روغن نباتی دو بار و سایر محصولات لبنی، چند بار دستخوش تغییر قیمت شده است و مرغ زیر سه هزار تومان دو سه ماه پیش، بالای ۵ هزار تومان را به چشم میکشیم و منت دار مسوولان محترم هم هستیم چون شنیدهها میگوید که هر روز ، مجوز افزایش قیمت با سرافرازی صادر میشود.
رضا زندی درمقاله اصلی شرق نوشته انگار «آمار» حرمت خود را از دست دادهاند. گویا حرفزدن برای روزنامهنگاران «هزینهدار»تر است. وگرنه میتوان بر صندلی مدیرعاملی شرکت ملی نفت نشست و ارقام رسمی بانکمرکزی را تکذیب کرد، اعداد اوپک و سازمان بینالمللی انرژی را درباره تولید نفت ایران تایید نکرد و عدد واقعی تولید نفت کشور را هم ارایه نداد! آمار و ارقام که نباشد، «میزان» دست «ملت» نیست.
به نوشته این مقاله مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، روز جمعه آمار رسمی بانکمرکزی جمهوریاسلامی ایران درباره متوسط تولید نفت در سال ۸۹ را اشتباه خواند. براساس گزارش رسمی بانکمرکزی، شرکت ملی نفت در سال ۸۹، روزانه به طور متوسط سهمیلیون و ۵۳۶هزار بشکه نفت تولید کرده که دومیلیون و دوهزار بشکه از آن را صادر کرده است. این آمار سال گذشته منتشر و خبر آن در رسانهها منعکس شد. سوال این است که چرا آقای قلعهبانی، بلافاصله بعد از انتشار این گزارش، آن را به طور علنی تکذیب نکرد و آمار واقعی تولید را ارایه ننمود؟!
مقاله شرق با تاکید بر این که اگر وجود نهادهای نظارتی کافی بود رسانه رکنی از ارکان «دموکراسی» نمیشد نوشته آیا نفتی تولید شده که پولش در خزانه محاسبه نشده است یا تولید نفت ایران طی سه سال ۵۰۰هزار بشکه کاهش یافته است. باید «دقیق، صحیح و صادق» با مردم صحبت کرد. «آمارها» که زیرسوال بروند، سنگ روی سنگ بند نمیشودشرکت نفت، «ملی» است.
گرانی شیر و پند مارکس
محمدحسین روانبخش در مردم سالاری نوشته: محمود احمدینژاد ۱۹ تیر ۱۳۸۵ با ابراز تاسف از اینکه برخیها برای بهرهبرداری سیاسی، جناحی و گروهی از گران شدن تعدادی از کالاها و اعمال فشار بر مردم خوشحال شده و با بزرگنمایی و جوسازی به آن دامن میزنند، گفت: به دلیل اشتباه یک فرد قیمت خرید شیر از دامداران ۳۰ تومان در هر لیتر افزایش پیدا کرد که این امر منجر به افزایش قیمت لبنیات شد و در پی آن جوسازیهای گسترده به منظور دامن زدن به گرانیها صورت گرفت.
نویسنده سپس به نتایجی اشاره کرده که از جمع این دو حرف با فاصله زمانی ۶ سال میتوان گرفت:
۱- پس از شش سال همچنان شیر گران میشود و گران میشود ...در عوض همچنان دولت مقصر را معرفی میکند و کار دیگری نمی تواند بکند!
۲- در طول شش سال دولت پیشرفتی نکرده، فقط عامل گرانی شیر ۴۰ تومان پیشرفت کرده است!
۳- کارل مارکس گفته است: گویا تاریخ دو بار تکرار میشود؛یک بار به شکل تراژدی و بار دیگر به شکل کمدی! اما مارکس خیلی حرف بیخودی زده است، تاریخ هر دو بار هم به شکل کمدی است!
کارتون روز
گرانی در کارتون فیروزه مظفری، اعتماد