بررسی روزنامههای تهران؛ چهارشنبه ۷ دی
تیتر های صفحه اول آرمان
روزنامه های امروز صبح تهران گزارش زد و خورد در جلسه دیروز مجلس را در صفحات اول خود منعکس کرده و بیشترین تیترهای اول را به تصمیم دولت برای حذف ده میلیون نفر از فهرست دریافت یارانه های نقدی اختصاص داده اند. انتقاد از این کار و نقد عملکرد دولت در اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها و تاخیر در دادن بودجه سالانه به مجلس از جمله بخش های مهم مطالب امروز روزنامه هاست که تهدید به بستن تنگه هرمز در صورت تحریم صدور نفت ایران را هم با اهمیت دیده اند.
جلسه جنجالی مجلس
آرمان و جهانصنعت در تیتر اول خود خبر داده اند "نماینده دولت از صحن علنی اخراج شد". سروش فرهادیان در گزارش اصلی شرق نوشته هدفمندی یارانهها هنوز چند روزی از یکسالگیاش نگذشته که صورتها را به سرخی کشاند؛ یک صورت از مجلس و صورت دیگر از دولت.
کارتون علی کاشی، مردم سالاری
به گزارش این روزنامه دیروز یکی به دو نماینده مجلس و نماینده دولت ختم بخیر نشد. یکی این زد، دو تا آن. نماینده فریمان و مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانهها به روی هم سرخ شدند و در برخوردی رویارو از خجالت هم درآمدند. البته در حد سه سیلی؛ چک اول را نماینده مجلس زد و دو ضربه بعدی را نماینده دولت حواله کرد. نقش نخست نبرد را هم«آمار» بازی کرد.یکی از نمایندگان میگفت، زمانی که « بهروز مرادی» توضیحاتی درخصوص طرح دوفوریتی استفساریه ماده ۱۲ قانون هدفمندسازی یارانهها میداده و در حال دفاع از آمارهای هدفمندی یارانهها بوده نماینده فریمان زیر لب با خودش تکرار میکرده: «دروغ است دروغ؛این آمارها دروغ است» بعد هم بحث را به صندلی مرادی در ردیف جلو میکشاند و مرادی هم در پاسخ او میگوید: «این آمارهای کوچه بازاری چیست که ارایه میدهید؟» همین باعث آغاز جدال میشود.
به گزارش شرق کار این جدال به خون هم کشید. ضربه « حسین حسینی» که نمایندگان میگفتند به قصد صورت بوده، به گردن بهروز مرادی خورد و خراشی ایجاد کرد؛ خراشی که خون آن تا مدتی بند نمیآمد. نه اینکه ضربه نماینده مجلس سنگین و کاری باشد؛ نه، مشکل از«وارفارین» بود. این تنها فشار خون مرادی نبود که به عدد ۱۸ رسیده بود چه آنکه صدا و کلمههای رد و بدل شده میان نماینده دولت و مجلس چنان بود که باید یک مثبت ۱۸ بزرگ برای لحظاتی در صحن مجلس نصب میشد. به قول فوتبالیها مواضع دو طرف منشوریتر از آنی بود که قابل نوشتن باشد. شاید برای همین بود که برخی از کارکنان مجلس تلاش کردند تا مطمئن شوند عکس و تصویری به جز تصویر دوربین مجلس این صحنهها را ثبت نکرده است.
انتخاباتی بر سر بودن یا نبودن احمدی نژاد
"متهمان فساد مالی تعلیم دیده اند که لب باز نکنند" به نقل از رییس قوه قضاییه تیتر اول شرق است، کیهان از قول همین مقام نوشته "نقش ما در انتخابات برخورد با جرائم است نه نظارت" و مردمسالاری نوشته "محاکم قضایی موظفند به جرایم انتخاباتی به صورت فوق العاده رسیدگی کنند".
روزنامه ابتکار سرمقاله خود را به انتخابات پیش رو برای مجلس اختصاص داده و نوشته در این انتخابات موضوع اصلی رقابت ها ، «احمدینژاد» است و دیگر هیچ. «بودن و نبودن وی»؛ مسئله اصلی این است. اما با همه اینها، واقعیت این است که انتخابات این دوره بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان برنده نهایی را قاطعانه تشخیص داد. جبهههای متحد و پایداری هر دو با چراغ روشن در جاده مهآلود سیاسی ایران در حرکتند.
به نوشته این مقاله گروهی که آنان را «متحدیها» لقب داده از نیمه چپشان در هراسند و هر از گاهی، فیلشان یاد اصلاحطلبان میکند و از آنان دعوت میکنند، وارد عرصه شوند و آنان را در این شب تاریک و جاده ناهموار تنها نگذارند، ولی «پایداریها» نیازی به حضور اصلاحطلبان نمیبینند و همه آنان را از «اصحاب فتنه» میشمارند؛ اینان اصلاحطلب خوب و بد را قبول ندارند و همه آنان را سروته یک کرباس بهشمار میآورند. برخی بر این باورند و از ظاهر امر چنین برمیآید که جبهه پایداری به دو دلیل خیالی، اینگونه خویش را از همه گروهها بینیاز میدانند. یکی اینکه تصور میکنند، هنوز آرای احمدینژاد و پایگاه اجتماعی وی در جامعه، بهویژه در شهرستانها و روستاها در اوج است؛ پس با انتساب خود به رییسجمهور میخواهند آرایی دستوپا کنند. دیگر اینکه این گروه میپندارند به پشتوانه امکانات و دستگاههای دولتی میتوانند در شهرستانها، بهویژه، نامزدهایی را به مجلس بفرستند؛ به همین سبب بسیاری از نمایندگان کنونی شهرستانی، نه از روی اعتقاد، بلکه به امید راهیابی مجدد به مجلس، خود را در جرگه «پایداریها» قراردادهاند.
ابتکار نوشته اگرچه برخی از این افراد هماکنون بر سر دوراهی ماندهاند و از خویش میپرسند که اگر به جریان انحرافی منتسب شوند، چه بر سر آینده سیاسیشان خواهدآمد؟ به همین خاطر برخی از آنان گاهی به نعل میزنند، گاهی به میخ. در کنار این دو ماشین روشن سیاسی، یعنی جبهههای متحد و پایداری، گروهها و افرادی هم با چراع خاموش حرکت میکنند. برخی از تحلیلگران براین باورند که «منفردها» دودستهاند؛ گروهی با منش و روش اصلاحطلبی وارد عرصه شدهاند که در نهان حمایت تشکیلاتی میشوند و این شگرد جدید اصلاحطلبان خواهدبود. گروهی هم با چراغ خاموش و موتور پرقدرت و سرعت نامرئی، در ظاهر بهصورت انفرادی و بیاطلاع از هم، ولی در نهان کاملا پیوسته و متصلبههم و با پشتوانه مالی گسترده، درصدد فتح کرسیهای مجلس هستند.
محمد حسین روانبخش در مردم سالاری نوشته انتخابات نزدیک شده است و به همین مناسبت برادران اصولگرا، نظریه پردازیشان به شدت افزایش گل کرده و بر همین اساس هم تا می توانند حرف های شنیدنی و خواندنی درباره انتخابات صادر می کنند، حرف هایی که روز به روز شنیدنی تر می شود و بر ستون ما واجب است که به انعکاس آنها همت گمارد! مثلا دبیرکل حزب موتلفه در انتخابات آینده چیزی را کشف کرده و اعلام کرده که دهان جهانیان بعد از شنیدنش از حیرت باز مانده و بعید است حالا حالاها بسته شود. وی با صولت، عزت، قدرت، شوکت و بقیه دوستان و نزدیکان اعلام کرده: انتخابات آینده، آوردگاه سلایق و علایق سیاسی متفاوت است. ما باید این تفاوت را به رسمیت بشناسیم.
نویسنده به طعنه نوشته حالا چرا دهان جهانیان از شنیدن این سخن باز مانده است؟ راستش علتهای زیادی دارد ولی ما فقط به چند تای آن اشاره می کنیم: اول این که کدام انتخابات است که آوردگاه سلایق و علایق سیاسی نباشد؟ به جز صدام حسین و حسنی مبارک که انتخاباتی برگزار می کردند که کاندیدای اول و آخرشان خودشان بودند و به دلیل محبوبیت بیش از حدی که داشتند اتفاقا ۱۰۰ درصد رای را هم کسب می کردند!
سئوال دیگر طنز نویس مردم سالاری این است که اگر قرار باشد در انتخابات تفاوت ها و سلایق مختلف به رسمیت شناخته نشود چه می شود ؟ بعضی ها می گویند انتخابات به انتصابات تبدیل می شود، اما شما نگران نباشید; دبیر کل محترم دستورش را صادر کرده، نامه اش را زده است و مساله حل است و خلاصه این که آیا لازم است در مورد هر موضوعی حتما حرف بزنیم ؟!
دولت می خواهد مجلس را دور بزند
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با اشاره به خبر امروز که نشان می دهد به علت تاخیر دولت در تقدیم بودجه سالانه به مجلس، برنامه مخارج و درآمدهای دولت اول سال ابلاغ نخواهد شد نوشته ظاهراً نوع نگاه دولت به مقوله بودجه و سیاستهای مالی اساساً با آنچه در تمام سه دهه گذشته وجود داشته و البته علم و تجربه اقتصادی در سایر کشورها هم آن را تأیید میکند، به کلی متفاوت است. از این رو برخلاف آنچه برخی تحلیلگران میگویند و تأخیر در ارائه لوایح بودجه را معلول انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی توسط دولت میدانند به نظر میرسد رئیسجمهور از پیامدهای انحلال سازمان مدیریت کاملاً آگاه بود و بسیار ساده انگارانه است اگر اینگونه تصور کنیم که مشکلات انحلال این سازمان برای دولت نامشخص بوده و پس از انحلال پیامدهای فقدان مرکزی متخصص، متمرکز و با تجربه در فرایند بودجه نویسی خود را به دولت تحمیل کرده است.
این روزنامه سپس تاکید کرده آنچه از انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی به عنوان مغز متفکر تدوین لوایح بودجه و برنامههای توسعهای انتظار میرفت طی سالهای اخیر با تأخیر خود خواسته در ارائه لایحه بودجه به طور کامل محقق شده است؛ دولت با حذف چارچوب سازمان برنامه، خود را در تدوین بودجه از آنچه خود نظرات کارشناسی دست و پاگیر و غیرضروری میخواند خلاص کرده و پس از آن با ارائه دیرهنگام لوایح بودجه عملاً امکان و زمان بررسی لایحه بودجه را از نمایندگان سلب میکند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته نمایندگان نیز طی سالهای اخیر سعی کردهاند با چشم پوشی از دقت نظرهای لازم در بررسی بودجه، تأخیر دولت را جبران کنند. محصول این تعجیل، بینظمی فراوان در رفتارهای مالی است که خود را در قالب کسری بودجه، افزایش شدید نقدینگی و نهایتاً تورم نشان میدهد.
حدف یارانه نقدی ده میلیون نفر با کدام معیار
تیتر و عکس صفحه اول جهان صنعت
تهران امروز در تیتر اول خود خبر داده "یارانه ده میلیون نفر قطع می شود"، جام جم و فرهیختگان نوشته اند "حذف یارانه ده میلیون مرفه " ابتکار در عنوان اصلی خود پرسیده "یارانه چه کسانی حذف می شود؟"، روزنامه جمهوریاسلامی "نوسانات ارزی، رکود تورمی و نحوه توزیع یارانه ها در آینده" را در صدر اخبار خود قرار داده و خراسان نوشته "فرمول جدید دولت برای حذف یارانه ده میلیون نفر".
فرشاد مومنی در مقاله ای در شرق نوشته از نخستین روز کاری سال جاری، یعنی چهاردهم فروردین روزنامههای کشور اقدام به درج سخنان نمایندگان مناطق مختلف کشور کردند. مضمون مشترک این سخنان آثار گسترده شوکدرمانی بر حذف بخش بزرگی از فرصتهای شغلی موجود در حوزههای انتخابیهشان بود. از آن روز تا هماکنون به جرات میتوان گفت که روزی نیست که مطبوعات و رسانههای کشور سخنی درباره وجوه دیگری از آثار اقتصادی و اجتماعی این سیاست به میان نیاورده باشند. در این مدت هرگز قطع نشده، نالههای مکرر تولیدکنندگان است و هر بار بخشهایی از دشواریها و چالشهایی که بر سر راه پیکر نیمهجان تولید در کشورمان قرارگرفته، مطرح میشود.
به نوشته این استاد دانشگاه در زمان ارایه لایحه بودجه ۱۳۹۰ ایشان به صراحت اظهار داشتند که بالغ بر ۷۳میلیون نفر یارانه نقدی دریافت کردهاند و این مساله اگر صحت داشته باشد، بیانگر یک واقعیت تلخ و غمانگیز است. یعنی به نام هدفمندی، غیرهدفمندترین الگوی پرداخت یارانه در طول جمهوری اسلامی در دستور کار قرار گرفته بود. یک بخش بسیار مهم ماجرا عبارت است از: نسبت میان آنچه که قانون تعیین کرده بود با آنچه که در عمل در دستور کار قرار گرفته بود.
نویسنده اقتصاددان مقاله شرق تاکید کرده اما اگر همه آن بحثها را رها کنیم و بخواهیم براساس موازین قانونی ادعای مطرحشده را ارزیابی کنیم باید بگوییم که براساس قانون قرار بر این بوده است که از طریق شوکدرمانی و با تکیه بر درآمدهای ایجاد شده، هفت کار مشخص انجام شود که از جمله آنها درنظر گرفتن سهم ۳۰درصدی برای صنعت و کشاورزی و سهم ۱۰درصدی برای بهداشت و درمان است. آنچه که از میان کلمات دستاندرکاران امور تولیدی و بهداشت و درمان و سایر بخشهای مورد نظر قانون در این زمینه بر میآید این است که گویی دولت در این ماجرا شش مسوولیت از مسوولیتهای هفتگانه خود را یکسره بر زمین نهاده و همه هموغم خود را بر روی یک مورد از هفت مورد یعنی پرداخت نقدی به شهروندان متمرکز ساخته است. نکته اساسی در این زمینه آن است که کل منابع آزاد شده حتی برای انجام این یک تکلیف هم کفایت نکرده و سخن از کسری برای تامین مالی پرداخت نقدی به میان آمده است. با این اوصاف، معلوم نیست که آنچه که بهعنوان موفقیت مطرح میشود چیست؟
شهرام صدوقی در مردم سالاری نوشته اجرای قانون هدفمندی یارانه ها دراین روزها آبستن اخبار جدیدی است که سرنوشت آن را در ماه های آینده تعیین خواهد کرد. قرارست یارانه های ده میلیون نفر از مرفهین جامعه در گام بعدی قانون هدفمندی یارانه ها حذف شود. یعنی افرادی که یارانه پرداختی به آنها ۵الی۱۰ درصد درآمد آنها را تشکیل دهد جزو اقشار مرفه جامعه محسوب می شوند در حالی که به طور یقین نحوه آمارگیری از مردم در ابتدای اجرای طرح هدفمندی یارانه ها مسیر اشتباهی را طی کرده است زیرا اطلا عات جمعآوری شده در خصوص وضعیت معیشت و زندگی مردم به طریقی بوده که از درجه خلوص و دقت بالا برخوردار نیست.
نویسنده مقاله یادآوری کرده بسیاری از شغلها در کشور وجود دارند که درآمد آنها در هیچ سند و مدرکی ثبت نمی شود. اینطور به نظر می رسد که سرنوشت قانون هدفمندی یارانه ها و رصد مخاطبین این قانون نیز به سرنوشت اجرای قانون مالیات در کشور دچار شده است چون اکنون پس از چندین مرحله بازنگری در قانون اخذ مالیات از مردم، دست اندرکاران بخش مالیات معتقدند که ۴۱ درصد اقتصاد کشور از پرداخت مالیات طفره رفته اند.
کارتون روز: فیروزه مظفری، شرق
مردم سالاری در نهایت نوشته در تعریف افراد مرفه جامعه نیز ما با واقعیت از یک سو و همچنین حقیقت از سوی دیگر مواجه هستیم. واقعیت این است که خانواری با درآمد ماهانه یک میلیون تومان جزو اقشار مرفه جامعه در نظر گرفته می شود و این در حالی است که همین یک میلیون تومان در جوامع مختلف شهری روستایی کارایی های گوناگون دارد. به طور متوسط هزینه زندگی در جوامع و شهرهای بزرگتر ۵۰ درصد بیش از جوامع کوچک و روستاها است. واقعیت امر همان درآمد یک میلیون تومان است اما در حقیقت آن میزان کسب درآمد در شهرهای بزرگ کارایی نصف و کمتر از آن دارد.
خاطره وطنخواه در سرمقاله جهان صنعت نوشته هدفمند کردن یارانهها در آغاز دو بال برای پرواز داشت؛ عدالت اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی به همراه رشد تولید اما این روزها نتایج به دست آمده نشان میدهد که یک بال آن بر بال دیگرش سنگینی میکند. بال تولید کوچک شده و بال مستمریبگیران بزرگ و بزرگتر شده است، شاید از همین رو است که دولت تصمیم گرفته یارانه ۱۰ میلیون نفر از اقشار مرفه را حذف کند. اگرچه در نگاه اول این تصمیم برای اقتصاد ایران یک نفس تازه محسوب میشود اما در نگاهی عمیقتر به این نکته میرسیم که چرا دولت از ابتدا به چنین تصمیمی نرسید؟
زندگی؛ ماجراجویی جسورانه
پژمان موسوی در صفحه آخر شرق نوشته فضای مجازی پر شده از حسرت روزهای گذشته؛ فضای حقیقی هم. اصلا معلوم نیست چرا اوضاع اینطور شده تصاویری منتشر میشود که از زوایای گوناگون «زندگی گذشته»را به تصویر میکشند و چنان از آن سخن میگویند که گویی زمانی همه چیز بر وفق مراد بوده است و حالا نه! و چه زود فراموش کردهاند واقعیتهای تلخ گذشته را اینان!
به نوشته این مقاله این یکسره تیره و تار دیدن زمانه و «حسرتی و آهی» نسبت به گذشته از دست رفته، البته ویژگی مهم برخی از ایرانیان از قدیمالایام تا به امروز بوده و هست، اما سوال این است که از چه رو فرهیختگان جامعه در این دور باطل افتادهاند و در دام این بازی اسیر؟! مگر غیر از این است که نخبگان هر جامعهای میبایست حداقل چند قدم از مردمانشان جلوتر باشند تا بتوانند افقهای دور دست را برای جامعه خود بهتر ترسیم نمایند؟ و باز هم مگر نه این است که تزریق امید به جامعه یکی از اساسیترین وظایف نخبگان و فرهیختگان هر جامعهای در قبال مردمشان است؟
نویسنده مقاله شرق پرسیده پس چرا اینجا اوضاع اینگونه است؟ و تاکید کرده ترسیم و توصیف وضعیت موجود و واقعگرایی در برابر واقعیتها یک چیز است و نگاه بلندمدت و تزریق امید به جامعه یک چیز دیگر. وضعیت موجود باید نقد شود، نه نهی و این همان موضوعی است که در طول تاریخ همواره مورد بیتوجهی و بیمهری نخبگان ایرانی قرار گرفته است و همه چیز به جای آنکه نقد شود، یکسره نهی شده است.