ماجرای خان و دزد

ماجرای خان و دزد

مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند...
سربازان مانع ورودش می شوند!


خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟

پس از گزارش سربازان به خان ؛ وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند...
مرد به حضور خان زند می رسد و کریم خان از وی می پرسد:
چه شده است چنین ناله و فریاد می کنی؟
مرد با درشتی می گوید:
دزد ، همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم !
خان می پرسد:
وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟!
مرد می گوید:
من خوابیده بودم!!!
خان می گوید:
خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟
مرد در این لحظه آن چنان پاسخی می دهد که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود ...
مرد می گوید:
من خوابیده بودم ، چون فکر می کردم تو بیداری...! خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می گوید : این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم

ufo - دانمارک - وایله
این داستان ماله اون روزگاره الان خود خان میدزده با اینکه مردم همه بیدارند.
شنبه 14 آبان 1390

Sattar Ca - کانادا - اتاوا
سلام . ممکن به من بگین چگونه ازادی خواهان سرمشق گرفتند.خان و ملت خواب پس بهتر بود نویسنده بگه دزدان سرمشق گرفتند. حکایت عکسی هست که چند وقت پیش دیدم (نادر شاه افشار با پرچم نصرمن اله و فتح القریب). شاد باشید
شنبه 14 آبان 1390

khosh bavar - ایران - یزد
افرین بر ان مرد, که خان را تبدیل به زبل خان کرد ! و دلیلش در این بود, که جزو مردم ولی روشنفکر نبود ! اگر ادمی همیشه مانند قبل عمل کند و همیشه دچار اشتباه شود و " خواهان " نتیجه " بهتر و دیگری باشد ", سخت در اشتباه هست که شاهد موفقیت کارش بشود ! پس سرنوشت خودمان را به این " روشنفکران " دوزاری و یا دو سنتی (Cent ) نسپاریم زیرا انان شاه ( = شادی, شخصیت, ثروت, ایمان و دمکراسی ) ما را دزدیدند زیرا افق دیدشان خیلی کوتاه بود ! حتی رنسانس عرب هم از " میان مردم " بپاخاست, پس همواره شاد و مردمی باشیم !
شنبه 14 آبان 1390

a.ahooraei - المان - کلن
دوستان اونم کریم خان زند بود و تنها پادشاهی که هیچوقت اجازه نداد شاه و یا پیشوا صدایش کنند بلکه همیشه میگفت من وکیل شما هستم و نه هیچ چیز دیگه . دوران حکومت این شخص در تاریخ میدرخشد و تنها پادشاه همدرد با ملتش و تنها مرد پاکی بود که از بعد حظور اسلام در ایران ریاست کرده و میدونیم که اسماعیل صفوی وحشی نسب پس از گرفتن شیراز استخوانهای این شخص را از قبر درآورد و آتش زد که ثابت کند پیشه اش با خلفای عرب یکیست. یادش گرامی و همیشه در دلها ماندگار.
شنبه 14 آبان 1390

felora - ایران - تهران
اگر"خواستی" بدونی چقدر ثروتمندی , پولهایت را نشمار.. بلکه قطره ای اشک بریز ودستهایی" که برای پاک کردن ان اشکها می ایند را بشمار ! این است ثروت واقعی تو
شنبه 14 آبان 1390

arizona - آمریکا - فینیکس
khosh bavar دوست عزیز با اینکه من در گذاشتی کامنت فعال نیستم اما همیشه کامنت های شما رو میخونم و حس خوبی نسبت به شما دارم همیشه شاد و موفق باشید
شنبه 14 آبان 1390

khosh bavar - ایران - یزد
arizona - : شما لطف دارید دوست عزیز و باور بفرمایید بخاطراین ابراز محبتهاست که بمن انرژی میبخشد که در خدمتتان هستم, پس تا بعد شاد و باهم باشیم !
یکشنبه 15 آبان 1390

مسلمان ایرانی - ایران - شیراز
felora - ایران - تهران جمله تون خیلی زیبا بود. از خودتون بود؟ با اجازه تون saveش کردم. همیشه شاد باشید
یکشنبه 15 آبان 1390

Mehrdad2010 - کانادا - ونکوور
این داستان بسیار قدیمی‌تر در متون پارسی‌ است ولی‌ به اشتباه به کریمخان زند نسبت داده میشود. دلیلش هم این است که این حکایت در تصحیح لطایف الطوایف آمده است حال آنکه اصل این کتاب توسط فخرالدین علی‌ صفی در ۴ قرن قبل از کریمخان نوشته شده. جالبه اگر همین متن بالایی رو توی اینترنت جستجو کنیم میبینیم که عیناً بارها و بارها تکرار شده. اصولأ مردم عجیبی‌ شده ایم. برای دزدی‌های چند میلیاردی در کشور همه حساس هستیم ولی‌ برای ادبیات و تاریخ کشورمون که سرمایه اصلی‌ ما هستند و برای حفظ اونا زیاد علاقه نداریم. مثل خراب کردن متون پارسی‌ با این حکایت‌های جعلی( برای سرمشق گرفتن آزادگان جهان!!) یا مثل اون دوستمون که شاه اسماعیل صفوی رو( که ۱۱۵ سال قبل از به دنیا اومدن کریمخان مرده) مسوول آتش زدن استخانهایش میداند.( البته آغا محمد خان این کار را کرد ولی‌ استخوان هارا آتش نزد بلکه در ورودی کاخ خود دفن کرد تا هر روز با راه رفتن از روی آنها، به کریمخان بی‌ احترامی کرده باشد). برای تاریخ و ادبیاتمان ارزش بیشتری قائل باشیم
یکشنبه 15 آبان 1390

a.ahooraei - المان - کلن
Mehrdad2010 کانادا/ دوست عزیز برو یه ذره تاریخ را بررسی کن ، کریم خان زند قبل از صفویان بود و بعد افشاریان اومدند و بعد قاجارها. این قصه هم در کتاب چکیده ادبیات فارسی هست و نه در کتابی که شما اسم بردید و من نخونده ام. ضمناً طبق گفته خود شما اگر حرفتون درست می بود و اسماعیل ١٥٠ سال قبل از کریم خان میبود ، میرسیم بدورا حاکمیت طاهریان و سامانیان که دوران خلافت امویان می بود. صفویان که شیخ صفی پدر بزرگشون بود قبل از نادر افشار و بعد از افشار قاجارها به حکومت رسیدند. شیخ صفی و پسرش حیدر مال دورانی هستند که کریم خان بر ایالات فارس و خوزستان و کرمان و بخشی از غرب کشور و حوضه شرقی خلیج فارس و دریای عمان حکومت داری میکرده.یک نگاه به ویکی پدیا بندازید. با تشکر.
یکشنبه 15 آبان 1390

a.ahooraei - المان - کلن
Mehrdad2010 کانادا/ دوست عزیز من معذرت میخوام ، من سلسله مراتب پادشاهی و اینکه نادر بین کریم و زکی زند اومد را اشتباه کردم و اون آغا محمد خان قاجار بود که این عمل را انجام داد. با پوزش صمیمانه از شما و دیگر دوستان، البته من بیش از ده سال است که دیگه تاریخ را مرور نکردم و اینه که آدم ممکنه قاطی بکنه.
یکشنبه 15 آبان 1390

felora - ایران - تهران
مسلمان ایرانی - ایران - شیراز - یه یادگاری برای شما دوست عزیز / نه از خودم نیست منم از دوستی به یادگار دارم. این جمله را نوشتم چون به اون ایمان دارم! شما هم همیشه شاد وسرافراز باشین
یکشنبه 15 آبان 1390

Mehrdad2010 - کانادا - ونکوور
a.ahooraei - المان - کلن اختیار دارید عزیز برادر. البته حق با شماست و هر کس ممکن است قاطی‌ کند به خصوص در این دوره و زمانه و اوضاع و احوال کشورمان. با این حال همین قدر هم که تصحیح فرمودید نشان از بزرگواری شما دارد. طاهریان اولین سلسله ایرانی‌ بودند که توسط طاهر ابن حسین از سرداران مامون بنا شدند و همزمان با خلفای عباسی بودند و همین طور سامانیان که بعد از آنها به قدرت رسیدند. در زمان به قدرت رسیدن شاه اسماعیل، ایران به صورت ملوک الطویفی اداره میشد و اگر اشتباه نکنم حاکم فارس در آن موقع ملک منصور بود( با شاه منصور آخرین پادشاه ال مظفر که در عصر حافظ میزیست و توسط تیمور لنگ کشته شد اشتباه نشود). نادر بعد از شکست افغان‌ها که سلسله صفویه را منقرض کرده بودند به پادشاهی رسید و کریمخان از سرداران او بود که بعد از کشته شدن نادر پادشاه ایران شد.
دوشنبه 16 آبان 1390

مسلمان ایرانی - ایران - شیراز
felora - ایران - تهران تشکر دوست عزیز. بهرحال جمله ی جالبی بود. تشکر از یادگاری زیباتون. منم به رسم یادبود این جمله رو به شما یادگاری میدم : \*/\*/\*/ زندگی زیباست ای زیبا پسند \*/ زیبه اندیشان به زیبایی رسند \*/\*/\*/ شاد و موفق باشید
دوشنبه 16 آبان 1390

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.