موسیقی عامیانه در ایران؛ موسیقی بندری
موسیقی عامیانه در ایران؛ موسیقی بندری
محمود خوشنام
پژوهشگر موسیقی
موسیقی عامیانه شهری و موسیقی سنتی در ایران، خویشاوندی نزدیک دارند. حتی موسیقی شبه عامیانه دو رگه و چند رگه- یعنی همان چیزی که سالهای سال خوراک کافه رستورانها و کابارهها بود- در اساس غالبا به مایههای موسیقی سنتی تکیه میکرد و با در آمیختن آن با عناصری از موسیقی بیگانه، عمدتا عربی، به زیست خود ادامه میداد.
با این همه گاه نیز به موسیقی روستایی ناخنک میزد و بعضی از ترانههای محلی را که بخصوص ریتمهای تند غیر معمول داشتند، اساس کار قرار میداد. در این میان ترانههایی که از مناطق جنوبی، میآمد، و به عنوان ترانههای بندری معروف شده بود، دستمایه مناسبی برای سازندگان موسیقی شبه عامیانه شهری به شمار میرفت.
ترانههای بندری گاه حتی نیازی به آمیزش با موسیقی عربی نداشتند، چون تحصیل حاصل بود. خود از همین آمیزش پدید آمده بودند. ولی با این همه در سازبندیها و شیوه اجرا، از اصل خود فراتر میرفتند و آمیزهای از موسیقی سنتی، بومی و عربی را عرضه میکردند که به هر حال در صحنههای اجرایی شهری تازگی داشت و طرفداران بسیاری پیدا کرد. در بسیاری از مناطق جنوب و جنوب غربی ایران، موسیقی بندری، رواج و رونق بسیار دارد.
محمد رضا درویشی پژوهشگر موسیقی نواحی ایران، موسیقی بندری را فاقد هویت تاریخی و چیزی شبیه همان موسیقی شهری میداند: "موسیقی بندری مربوط به دوران معاصر است و هیچ هویت تاریخی ندارد."
"ولی در کل مناطق ساحلی جنوب در هر دو استان هرمزگان و بوشهر و خوزستان اجرا میشود. این موسیقی مخلوطی از فرهنگ عربی و فرهنگ آفریقایی است و یک موسیقی اصیل و دارای پیشینه نیست. درست اینها هم مثل ترانههایی بود که در چهل پنجاه سال گذشته در شهرهای بزرگ ایران به وجود آمد و خودش را یک نوع موسیقی عامه پسند و پوپولر معرفی کرد.... اصالت زیادی ندارد. ترکیب سازهای ثابتی هم ندارد. در همه جا از هر سازی که در اختیارشان باشد استفاده میکنند...."
اگر چه تاثیر پذیری از موسیقی عربی و آفریقایی، موسیقی بندری را برای پژوهشگران غیر اصیل جلوه میدهد، ولی نباید از یاد برد که شرایط جغرافیایی و تاریخی گاه اینگونه تاثیر پذیریها را غیر قابل اجتناب میسازد. آن چه واقعیت دارد این است که موسیقی بندری در بخشهای جنوبی ایران سخت رایج است و رد پایش را حتی در موسیقی شبه عامیانه پایتخت نیز میتوان پیدا کرد.
پدیدهای به نام آغاسی
نعمت الله آغاسی (۱۳۸۴-۱۳۱۸)
یکی از معروفترین مروجان و مبشران موسیقی بندری "نعمتالله آغاسی" است. او در سال ۱۳۱۸ در آبادان زاده شد و از همان نوجوانی میدانست که دو دانگ صدایی دارد، ولی فقر خانواده اجازه نمیداد آن را پرورش دهد.
او حتی نتوانست دوره مدرسه ابتدایی را به پایان برساند. زیرا که میبایست برای تامین معاش خود و خانواده به کار گِل بپردازد. با این همه در فرصتهایی که پیش میآمد در عروسیها و جشنهای خانوادگی صدای خود را به کار میگرفت.
چندی بعد، در کافهای کوچک در اهواز به صورت حرفهای به کار خواندن پرداخت. مهاجرت آغاسی به تهران در سال ۱۳۴۵ نقطه عطفی در زندگی او پدید آورد. در آغاز در کلوب سوسن و بعد در کافه رستوران معروف به "آقا رضا سهیلا" در خیابان لالهزار نو به کار پرداخت.
حرکات ویژه صحنهای، با پایی که کمی میلنگید و دستمال سفیدی که همیشه در دست میچرخاند او را از خوانندگان دیگر کافههای ساززن ضربی متمایز میساخت، به ویژه که بیشتر، ترانههایی را میخواند که ظاهرا از مناطق بندری جنوب میآمد و برای جمع شنوندگان کافههای لالهزاری تازگی داشت.
"ترانه لب کارون" و "آمنه" آن چنان شهرتی برای او فراهم آورد که راه دشوار دسترسی به رسانههای رسمی را نیز به روی گشود. آمنه از آن ترانههایی بود که خیلی زود فراگیر و ورد زبان مردمان کوچه و بازار شد:
دل از نامهربونیها غمینه/ درون سینهام غم در کمینه
خرابه خونه دل از دو رنگی/ چرا رسم زمونه این چنینه؟
آمنه، چشم تو جام شراب منه/ آمنه رسم تو، رنج و عذابه منه
جونم ز دستت آتیش گرفته/ مهر تو از دل، بیرون نرفته
آمنه قلب من، برای تو میزنه/ امنه قهر نکن، که قلب من میشکنه
سوسن و آغاسی دو چهره سرشناس موسیقی کاباره ای در ایران بودند
"عارف ابراهیم پور"، نوازنده قدیمی مقیم آلمان که با بیشتر خوانندگان کوچه و بازاری همکاری داشته، نخستین دیدار خود با آغاسی را در خاطره دارد. به گفته او، آغاسی پیش از آمدن به تهران، مدتی را نیز در شیراز کار میکرده است.
ابراهیم پور می گوید: "با آغاسی در سال ۱۳۴۷ در پایگاه هوایی شیراز برنامه داشتیم، به قول معروف "موزیک دانس" میزدیم. او در شیراز در یکی از کابارهها میخواند... بیشتر ترانههای شیرازی میخواند... من تشویقش کردم."
"گفتم تو که صدات خیلی قشنگه باید بیایی به تهران یک صفحهای، نواری پرکنی.... خوشبختانه گوش کرد.... ماه رمضان یک روز او را توی لالهزار دیدیم و فهمیدیم که توی کافه سوسن مشغول شده است. آن موقع که هنوز نه صفحهای داشت نه نواری...کارش مثل توپ صدا کرد! یواش یواش چند تا آهنگساز خوب پیدا کرد مثل "ناصر پرویزی" و "ناصر آهنیان" و کارش خیلی گرفت..."
آغاسی نیز پس از برپایی انقلاب اسلامی، مدتی را سرگشته و حیران به سر آورد و به ناگزیر از حرفه اصلی خود دست کشید. پس از چندی رستوران تازهای را در گوهر دشت کرج باز کرد که بی مشتری ماند.بعد یک سوپر مارکت باز کرد که در آن نیز توفیقی به دست نیاورد و رهایش کرد.
در دهه هفتاد توانست اجازه برگزاری یک کنسرت را، در همان لالهزار قدیمی از کارگزاران فرهنگی نظام اسلامی بگیرد. بعد ولی اجازه دهندگان از کار خود پشیمان شدند و اجازه را پس گرفتند. آغاسی سپس توانست به اروپا و آمریکا سفر کند و به برگزاری چند کنسرت بپردازد...ولی نتیجه کار، آینده ساز نبود. زمانه دیگر شده بود و چیز دیگری میطلبید. در نتیجه به ایران بازگشت و در آبان ماه ۱۳۸۴ به سبب سکته قلبی در خانه خود در شهر کرج درگذشت.
و اما نوع و شیوه کار آغاسی در سالهای دور و نزدیک حتی در میان زنان مقلدانی پیدا کرد. در روایتها صحبت از خوانندهای به نام "ناهید مهرام" به میان میآید که اینک ساکن هلند است. او را به سبب شباهت خواندههایش با ترانههای آغاسی، "ناهید آغاسی" مینامیدند.
دیگرانی نیز چون "علی نظری" و "جلال همتی" با بهرهگیری از موسیقی بندری ترانههایی خواندهاند. جلال همتی "لب کارون" آغاسی را هم بازخوانی کرده است.
|
|
|
|
|
|
|
|
|