داستان برخی صنایع دستی به رغم آمیختگی با تاروپود فرهنگی ایران زمین، داستانی سرشار از بی مهری و فراموشی است که هر از گاهی یاد کردن از آنها خالی از الزام نیست.قاسم کاظمی دهقی معاون صنایعدستی استان مرکزی با بیان اینکه دیگر سفالگری در منطقه آوه و فراهان وجود ندارد میگوید: تا سه دهه پیش کارگاههای سفالگری در این مناطق وجود داشته اما به دلیل فقر، نبود امکانات و علاقه کارگاههای سفالگری در این مناطق تعطیل شده است. سفالگران قدیمی این منطقه نیز یا فوت شدهاند یا به شهرهای دیگر مهاجرت کردهاند. وی سفالهای منطقه شازند و آستانه مرکزی را نیز مرغوب عنوان میکند و توضیح میدهد که تا نیم قرن گذشته در حدود 40 کارگاه سفالگری در این مناطق فعال بوده که متأسفانه هماکنون تنها یک کارگاه وجود دارد و آن هم در شرف تعطیلی است. کرباسبافی، قدکبافی، نقاشی پشت شیشه، نقاشی قهوهخانهای، گوشهدوزی، علامتسازی، زرهبافی، صندوقسازی، تفرشدوزی، کیسهبافی از دیگر هنرهای سنتی استان مرکزی است که به دلیل آموزش ندادن این هنرها در حال منسوخ شدن و فراموشی است. معاون صنایعدستی مرکزی با بیان اینکه، معاونت استان در تلاش است تا با آموزش برخی از این رشتهها از منسوخ شدن آن جلوگیری کند، میگوید:بسیاری از این رشتهها مانند قدکبافی و کرباسبافی که ویژه منطقه نراق و واشنار است به طور کلی منسوخ شده است و هیچ استادی در این زمینه برای آموزش این رشتهها نیست که بتوان اقدام به احیای این رشتهها کرد؛ اگر هم استادکاری در این زمینه وجود داشته باشد، این افراد دچار کهولت سن شده و شرایط تدریس را ندارند. وی در پاسخ به این پرسش که صنایعدستی استان برای احیای هنرهای منسوخشدهاش چه اقداماتی انجام داده است، ضمن اشاره به آموزش رایگان برخی از این رشتهها به علاقهمندان میگوید: آموزش این رشتهها نخستین گام معاونت صنایعدستی مرکزی است و درصدد هستیم که احیای هنرهای منسوخشده را از رشتههای بومی و محلی در شهرستانهای استان شروع کنیم. چه معتقد هستیم که افراد مختلفی در شهرستانهای استان هستند که امکان شرکت در کلاسها را در مرکز استان ندارند بنابراین با ایجاد کارگاههای سنتی در همان شهرستان میتوان در جهت احیای و رونق این رشتهها کمک کرد. قاسمی احیای هنر کیسهبافی را توسط تنها هنرمند باقیمانده استان مرکزی از جمله این هنرها عنوان میکند و معتقد است با ارائه تسهیلات ویژه به استادکاران و هنرآموزان میتوان زمینهای احیای این هنرها را در سراسر استان ایجاد کرد. رایگان بودن کلاسهای آموزشی، ایجاد فضای آموزشی در مراکز شهرستانها، تهیه ابزار و ادوات لازم و شرکت کردن افرادی آموزشدیده در نمایشگاههای سراسری و داخلی از جمله این تسهیلات است.آموزش صنایعدستی در تمام فصولطرح دیگری که معاونت صنایعدستی استان مرکزی قرار است آن را اجرا کند، آموزش این هنرها در طول سال است. کاظمی در مورد این طرح توضیح میدهد: بسیاری از علاقهمندان تنها در ایام تابستان و برای پرکردن اوقات فراغت خود در این کلاسها حضور پیدا میکنند و بعد از تمام شدن فصل تابستان دیگر این کلاسها رونق ندارد. بنابراین معاونت طرحی را به مدیریت و برنامهریزی ارائه کرده است که با اجرایی شدن این طرح، تسهیلات بیشتری برای هنرجویان فراهم شده تا علاقهمندان در تمام فصول سال آموزش ببینند.حضور اساتید دانشگاهی در برخی از کلاسهای آموزشی صنایعدستی از جمله طرحهای دیگر معاونت استان مرکزی برای رونق هنرهای منسوخشده است؛ هستند اساتید دانشگاهی که بسیار علاقهمند به تولید این هنرها بوده و بر این اساس بسیاری از استادهای دانشگاهی در کارگاههای آموزشی حضور پیدا میکنند.لزوم حمایت مسئولاندر این میان اما حرفهای یک هنرمند گیوهباف اراکی هم شنیدنی است. علی گلی که در حدود 10 سال است که به تولید گیوه در استان مرکزی میپردازد معتقد است: بافت گیوههای جذابی چون آجیده وسنجانی رو به فراموشی است و هنرمندان متعددی که در این رشته فعالیت داشتند نیز بهدلایل موجه خود، دیگر در این عرصه فعالیت نمیکنند. وی با اشاره به اینکه تولید هر جفت گیوه آجیده و سنجانی یک هفتهزمان میبرد، تصریح میکند: حمایت مسئولان از فعالان این عرصه بسیار ضعیف است. گلی ادامه میدهد: با وجود اینکه بیش از???سال در این حرفه فعالیت داشتهام، اما همچون دیگر هنرمندان این رشته، هنوز بیمه نیستم و همین مسأله، به مشکلات ما بیشتر دامن میزند. نامناسب بودن صادرات این تولیدات نکته دیگری است که گلی به آن اشاره میکند و میگوید: ناآشنایی با بازارهای خارجی از یک سو و وجود دلالان و واسطهها از سوی دیگر، در روند توسعه صادرات این کالاها تاثیر گذاشته است. گلی با گلهمندی از عدم سرمایهگذاری در بخش آموزش خاطرنشان میکند: در حالی که آموزش نقشی اساسی در احیای هنرهای دستی دارد، اما به تازگی در حاشیه قرار گرفته و مسئولان باور ندارند که ایجاد انگیزه برای یادگیری علاقهمندان رشتههای مختلف، نقش مهمی در احیای رشتههای مختلف هنری ایفا میکند.فقر یکی از عوامل منسوخ شدن هنرهای بومیبه اعتقاد بسیاری از کارشناسان نبود درآمد و فقر عامل اصلی منسوخ شدن این هنرهاست. در صحبت کردن با بسیاری از این هنرمندان متوجه میشویم که بسیاری از آنها هیچ علاقهای به آموزش آن به فرزندان خود ندارند و معتقدند فرزندانشان باید به کلانشهرها رفته و کارهای پردرآمدی را برای خود انتخاب کنند تا فرزندانشان همانند خود آنها تمام عمر خود را با فقر سپری نکنند. اما یک استاد دانشگاه در حوزه صنایعدستی با بیان این موضوع که هنرهای سنتی برای تولیدکنندگان بسیار کمدرآمد است، میگوید تا زمانیکه هنرهای سنتی با تحولات امروز متناسب نشده و بیشتر کارکرد موزهای یافتهاند همچنان با منسوخ شدن هنرهای سنتی مواجه هستیم. این استاد دانشگاه که نخواست نامش آورده شود، معتقد است: طراحان باید نگاه گذشته را بهکار گیرند تا مجالی برای احیای هنرهای سنتی وجود داشته باشد. در معماری و طراحیهای امروز، جای هنرهای سنتی و صنایع دستی خالی است. البته منظور بازگشت به صدها سال پیش نیست، بلکه توجه به طرحهای جدید و شناسایی هنر بومی کشور است تا هنرمندان قدیمی به فعالیتهای گسترده وارد شوند. وی بیان میکند: ما برای این هنرمندان قدیمی و اصیل سفارشی نداریم و بازار، آنها را رها کرده و هنر این افراد بیشتر حالت تزیینی یافته است و جنبهی کاربردی ندارد.از سوی دیگر امیر حسینی نیا معاون صنایعدستی استان خراسان شمالی بهترین راهکار ممکن برای احیای هنرهای سنتی را تبلیغات و برگزاری نمایشگاههای مختلف و معرفی این آثار میداند و میگوید: در استان خراسان شمالی 28 رشته هنرهای سنتی وجود دارد که برخی از این رشتهها مانند چوخهبافی، تخیهدوزی، پیتاو در حال منسوخ شدن است و تنها راه ممکن برای احیای آنها معرفی این رشتهها به عموم مردم است. او از جمله دلایل منسوخ شدن بسیاری از هنرهای سنتی خراسان شمالی را عشیرهای بودن مردم این منطقه عنوان کرده و معتقد است که در گذشته خراسان شمالی استان نبوده و حتی بسیاری از مردم این استان به شکل عشیرهای زندگی میکردند و با گذشت زمان و از رونق افتادن صنایعدستی، این مردم به سمت کارهای دامپروری رفته و یا با مهاجرت به شهرها برای همیشه از تولید صنایعدستی ویژه منطقه خود سرباز زدهاند. وی با بیان اینکه حتی بسیاری از مردم خراسان شمالی نام این هنرها را تا به حال نشنیدهاند ادامه میدهد: گام بعدی برای رواج این هنرها شناسایی هنرمندانی است که در سالهای گذشته اقدام به تولید این آثار بینظیر میکردهاند. حسینینیا با بیان اینکه معاونت صنایعدستی استان خراسان شمالی هماکنون رواج هنرهای «پیتاو» و «چوخهبافی» را در شهرستانهای استان در دستور کار خود قرار داده است، میافزاید: سعی معاونت بر این است که هنرهای در حال منسوخ شدن را به روش استاد-شاگردی و در شهرستانهای مختلف استان رواج دهیم. آموزش کلاهبافی و ایجاد کارگاههای پارچهبافی و سفال نمونههایی است که وی به آنها اشاره میکند و میگوید: برای اجرایی کردن این آموزشها معاونت 14 میلیون تومان اعتبار اختصاص داده است تا بعد از خریداری کردن وسایل لازم و جذب استادکار این کارگاهها فعال شود. به گفته وی هنرجویان بعد از یادگیری و تولید آثار میتوانند، آثارشان را در بازارچههای محلی ، نمایشگاههای سراسری یا در کنار اماکن زیارتی به فروش برسانند.کاربردی کردن تنها راه احیاموجبافی، حصیربافی، فیروزه بافی، گلیم بافی و... از رشتههای منسوخ شده استان قزوین هستند که برخی از این رشتهها پیشینه 400 ساله دارند، اما متأسفانه به دلیل نبود شرایط مناسب و یا استاد کار این رشته درحال فراموشی است. حمیدرضا قاسمی معاون صنایعدستی استان قزوین دلیل منسوخ شدن این رشتهها را ورود رشتههای جدید دانسته و میگوید: رشتههای مذکور باید به صورت کاربردی در استان قزوین احیا شود. مثلا حصیربافی منطقه الموت، به دلیل نا آشنایی مردم با این هنر فراموش شده و تنها پنج نفر در این منطقه با این هنر آشنا هستند، حتی لباسهای محلی استان قزوین نیز ناشناخته مانده و دیگر در روستاها کسی از لباسهای محلی استفاده نمیکند.قطعا از جمله دلایل این امر به روز شدن طرحهای لباسهای محلی است. به گفته این معاون صنایعدستی، ارتباط هنرمندان و صنعتگران با سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان، یکی از راهکارهای احیای رشتههای در حال منسوخ شدن است.هیچ وقت دیر نیستاگر امروز برای صنایعدستی مینویسیم و از حنجرههایمان صدای خفهای برای نجات و احیای این هنر چندهزار ساله سرزمینمان شنیده میشود، به این خاطر است که صنایع دستی درهمین مدت کوتاه توانست نظر بسیاری از مسئولان و نهادها را برانگیزد. اگرچه در حال حاضر خالقان بسیاری از این هنرها فوت شدهاند یا در حال دست و پنجه کردن با مرگ هستند اما باید گفت که «هیچ وقت دیر نیست». اگر همتی شود تا رشتههای صنایعدستی بهجای آنکه بمیرند هر روز به دنیا بیایند، آن وقت است که زمزمه عشق او چون زمزمه مادران شکستناپذیر خواهدشد.
زمانی که این هنرهای دستی دراوج قدرت بود.منسوجات مصنوعی به بازارراه نیافته بودند.مثال.جاجیم بافی برای دوخت لحاف وروی کرسیهااستفاده میشد.اماپارچه های نرم ولطیف باطرحهای امروزی دربازارنبود.,,مسگری,,زمانی عمده ظروف پخت وپزازمس بود.حالا چه??گیوه کارخانه های کفش , pomaadidasو............کتانی چینی.اینهانبود.مسلمادرسطح جهانی خیلی چیزهامنقرض شده اند.امابرای حفظ اثاروصنایع دستی جهت معرفی به نسلهای اینده بایداقداماتی ازطریق دولت اندیشیده شود.باتشکر
عمرا مردم دیگه برگردن به سمت صنایع دستی . با این جنسای چینی ارزون که من میبینم دیگه کی میره صنایع دستی بخره . ولی یه روز همتون میفهمین که پشت همه این جنسای به ظاهر سنتی حرفهایی کهنه نشدنی هست که انسان امروزه هر روز داره ازش دورتر میشه . این صنایع دستی که الان تو اصفهان پره و به قیمتای گزافی فروخته میشه یه زمانی تو همه جای ایران پر بود ولی ملت که دیگه مدرنیته به حساب شدن دیگه این چیزا یادشون رفت و جالب اینجای همزمان با مدرن شدن و فراموشی این سنتها مردم منزوی تر و افسرده تر شدن و آرامش قدیم رو دیگه ندارن . حالا خودتون بگردین ربطش رو پیدا کنین خیلی سخت نیست