جمعه ۲۲ آبان ۱۳۸۸ - ۱۳ نوامبر ۲۰۰۹
قهرمان گلف و زنی در پارکینگ
روزی روبرت دوونسنزو گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می شود تا آماده رفتن شود.پس از ساعتی، او داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش می رفت که زنی به وی نزدیک می شود. زن پیروزیش را تبریک می گوید و سپس عاجزانه می افزاید که پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به پرداخت حق ویزیت دکتر و هزینه بالای بیمارستان نیست.دو ونسنزو تحت تاثیر حرفهای زن قرار گرفت و چک مسابقه را امضا نمود و در حالی که آن را در دست زن می فشرد گفت: برای فرزندتان سلامتی و روزهای خوشی را آرزو می کنم.یک هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یک باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار بود که یکی از مدیران عالی رتبه انجمن گلف بازان به میز او نزدیک می شود و می گوید: هفته گذشته چند نفر از بچه های مسئول پارکینگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت کرده اید. می خواستم به اطلاعتان برسانم که آن زن یک کلاهبردار است. او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ ندارد، بلکه ازدواج هم نکرده. او شما را فریب داده، دوست عزیر!دو ونسزو می پرسد: منظورتان این است که مریضی یا مرگ هیچ بچه ای در میان نبوده است؟بله کاملا همینطور است.دو ونسزو می گوید: در این هفته، این بهترین خبری است که شنیدم.
khosh bavar - ایران - یزد
|
قشنگ بود, ولی شبیه حدیثهای اسلامیمان هست !? پس اسم این حدیث را, حدیث گلف آرژانتینی مینامیم ! |
دوشنبه 17 آبان 1389 |
|
pandora - آلمان - کلن
|
بعضی ها هرچی پولدار هم باشند باز دنبال یک سنت میدوند,تزشونم اینه که اگه اینکار رو نمیکردن یا ولخرجی میکردن,پولدار نمیشدن!!! |
دوشنبه 17 آبان 1389 |
|
kalkal - ایران - تهران
|
خدارو شکر یه خبر هم پیداشد به ایران مربوط نشه . خداییش شما خودتون خبر ندارید اونجا که گیوه تون رو ورکشیدید برا خبرا ایران؟؟؟؟ یه کم خبر هم از اونور آب بزارید ببینیم حضرات اونور چه می کنید؟؟؟ بد نیست ها؟ واقعا شما چیکار میکنید خارج؟؟ بالاخره خبر دارید برا ما که. یه کم از خودتون بگید خانواده اطرافیان. ماهم میخواهیم از شما بدونیم. مطمئنم که خبرهای آبدار و داغی از شما باید باشه. |
دوشنبه 17 آبان 1389 |
|