مصاحبه با زن نجات یافته از سنگسار : شلاق خوردم، تا پای مرگ رفتم، ولی تبرئه شدم
زهره کبیری، فارغ التحصیل رشته تاریخ که بر مبنای علم قاضی به اتهام زنای محصنه در تاریخ 15 مرداد 1386 حکم سنگسارش صادر شد و با پیگیریهای جبار صولتی، وکیل پرونده، از مرگ نجات یافت، می گوید: "پس از این همه سال هنوز اسم سنگسار تنم را می لرزاند." او در این گفت و گو از قوانینی که سبب لطمات جبران ناپذیری به وی شده، انتقاد کرده است.
آغاز ماجرا
زهره و آذرکبیری، دو خواهر جوان ساکن محله خادم آباد، در حاشیه شهریار - نزدیک کرج با شکایت شوهر یکی از این دو زن، در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۸۵ بازداشت میشوند. یک ماه پس از آن، این دو زن، دادگاهی میشوند و حکم ۹۹ ضربه شلاق، برای آنها اجرا میشود، ولی به دلیلی نامعلوم، دوباره به زندان بازگردانده و شش ماه بعد،به همان جرم، دادگاهی و اینبار به سنگسار محکوم میشوند. دیوان عالی کشور نیز حکم سنگسار را تایید میکند.
جبار صولتی، وکیل زهره و آذر کبیری با مراجعه به زندان رجائی شهر از آنها وکالت میگیرد. آقای صولتی هنگامی وکالت این دو زن را به عهده میگیرد که حکم سنگسار آن دو توسط دیوانعالی کشور تصویب و به دفتر اجرای احکام فرستاده شده بود. وی به کمک مسئولین زندان تناقضات پرونده را شناسایی میکند و از دادیار مهلت میخواهد اشکالات پرونده را به دادستان توضیح دهد. او سپس با دریافت گواهی از سوی معاون اول دادستان، به طور موقت، مانع از اجرای حکم سنگسار میشود.
بنا به اظهارات وکیل پرونده، حکم سنگسار، یا حد رجم، بر اساس شکایت شوهر زهره کبیری و سندی که وی به دادگاه ارائه کرده بود، صادر میشود. این سند در واقع فیلمی است که توسط دوربینی که در کانال کولر جاسازی شده، تهیه و به دادگاه ارائه گردیده است. دادگاه بدوی در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۵ حکم مجازات آنها را صادر میکند. شعبه ۱۲۸ دادگاه کیفری پردیس کرج،این دو زن را به جرم رابطه نامشروع به حداکثر مجازات؛ یعنی ۹۹ ضربه شلاق، محکوم میکند. حکم این دادگاه قطعی می شود.
دومین محاکمه آنها در شعبه ۸۰ دادگاه کیفری استان، مستقر در کرج برگزار میشود. این دادگاه در واقع این دو خواهر را به خاطر فعلی که در گذشته به خاطر آن محاکمه شده و حکم گرفته بودند و حکم صادره هم اجرا شده بود، دوباره محاکمه میکند. در حقیقت، این دادگاه مجاز نبوده این دو نفر را به خاطر جرمی که قبلا بدان رسیدگی شده، دوباره محاکمه کند، اما به هرحال دادگاه برگزار میشود و در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۸۶ این دو زن را به سنگسار محکوم میکند.
دادگاه کیفری استان، در اولین جلسه، بدون حضور وکیل تشکیل میشود و در همان جلسه، بدون حضور وکیل، این دو زن، تفهیم اتهام میشوند.
قاضی بدون حضور وکیل از آنان پرسشهایی میکند که پاسخ بدان ها در حکم اقرار به زنای محصنه بوده؛ در حالیکه این دو زن از این اقرار و پیامدهای آن بی خبر بودهاند. به طور نمونه، قاضی میپرسد: "روابط شما با همسرتان چگونه بوده؟" و زن به عادت عرف معمول در پاسخ میگوید: "خوب بوده"؛ در حالی که نمیدانسته که منظور قاضی از رابطه، درواقع رابطه جنسی بوده واو هیچ تصوری از اینکه چنین پاسخ سادهای ممکن است به قیمت جان او تمام شود، نداشته است.
قاضی این پاسخ را شرط "احصان" تلقی میکند؛ یعنی اینکه زن با شوهرش رابطه جنسی خوب و رضایت آمیز داشته و این را به عنوان اقرار به "زنای محصنه" تلقی میکند و همین اقرار و اظهارات را قاضی مستند "علم" خویش به محکومیت متهم قرار می دهد و برای هر دو زن حکم سنگسار صادر میکند.
جلسه دوم دادگاه با حضور وکیل تشکیل میشود، اما وکیل به تشکیل جلسه اول دادگاه بدون حضور خویش اعتراض نمیکند. در این جلسه نیز شرایط احصان آنطور که در قانون معین شده مورد توجه قرار نگرفته و دادگاه با استناد به اقرار متهمین در جلسه اول آن ها را محکوم میکند. در آن هنگام دفاع مناسبی هم از این دو به عمل نمی شود و کسی به اشکالات پرونده اعتراض نمیکند.
جبار صولتی در مرحله ای که حکم صادر می شود وکالت زهره را به عهده می گیرد و با استناد به اینکه فقط یک جرم وجود داشته و مجازات آن جرم هم اجرا شده و به پایان رسیده است، تلاش میکند تا حکم سنگسار این دو خواهر لغو می شود.
مصاحبه با زهره کبیری در پی می آید.
چه طور با همسرت، آشنا شدی؟
با هم دوست شدیم.
چند ساله بودی که با او ازدواج کردی؟
بیست ساله بودم.
خانوادهات با این ازدواج، موافق بودند؟
نه، پدرم راضی نبود؛ من گفتم اگر موافقت نکند،خودکشی میکنم. به اصرار خودم این کار را کردم که همیشه به خودم میگویم؛ کاش نکرده بودم. پدر و مادرم به خاطر اینکه ده سال، اختلاف سنی داشتیم، مخالف بودند. راست میگفتند، بعدها این را فهمیدم. همسرم در تمام این سالها حتی یک بار نگفت :"دوستت دارم."
چه موضوعی باعث به وجود آمدن اختلاف، میان تو و همسرت شد؟
اول آشناییمان، شوهرم میگفت در یک شرکت کار می کند. اوایل، خیلی به من توجه میکرد، ولی بعد از ازدواج دیدم، آنچه به من گفته، درست نیست. بی کار است. راستاش بی پولی در تمام طول زندگی، من را راحت نگذاشت. بچهام به دنیا آمد و باز هم هیچی تغییری نکرد. دلم کفش میخواست، لباس میخواست. هر عروسی میرفتم، خجالت میکشیدم. میآمدم توی خلوت خودم، گریه میکردم.
چه حادثهای سوءظن همسرت را تشدید کرد؟
من مزاحم داشتم. پسرم چند بار اسم آن اقا را پیش شوهرم آورده بود. شوهرم شک کرد. شوهرم به بچه یاد داده بود، در دادگاه بگوید من دراستخر با این آقا شنا کردم؛ در صورتی که اگر من را الان در آب بیندازید، خفه می شوم؛ اصلا شنا کردن بلد نیستم.
آزاردهنده ترین خاطرهای که از زندگی مشترک ات داری چیست؟
بدترین خاطرهام آن لحظهای بود که داشتم به پسرم صبحانه می دادم، شوهرم با چند مأمور آمد توی خانه و جلوی بچهام، من را کتک زدند، بچهام گریه میکرد. مأمورها بدون اینکه چیزی بدانند با شوهرم من را کتک زدند. از یک طرف، شوهرم من را می زد از یک طرف مأمورها. با آرنج توی سرم می کوبیدند، مأمور با ته چکمهاش کوبید توی صورتم. آنها حتی اجازه ندادند، لباس بپوشم، اگر واقعا برایشان محرم و نامحرم مهم بود؛ چرا فرصت ندادند من لباس بپوشم.
با توجه به حساسیتهای همسرت چطور موفق شدی، درس بخوانی و لیسانس بگیری؟ با تحصیلات مشکلی نداشت؟
وقتی دانشجو بودم ازدواج کردم، اولش قبول نمیکرد، بیشتر به خاطر مخالفتهای خانوادهاش بود، ولی خیلی اصرار کردم تا توانستم درسام را تمام کنم.
دلیل مخالفت خانوادهاش با ادامه تحصیلات چه بود؟
خانوادهاش میگفتند اگر درس بخونم، پسر آنها را ول میکنم. زندگیمان را به هم می زنم، ولی بالاخره تحت تأثیر این حرفها وقتی درسم تمام شد، نگذاشت سر کار بروم. میگفت: "چه معنی دارد زن، در محیطی که مرد در آن هست، کار کند."
چرا دوست داشتی کار کنی؟
وقتی هزینه کردم، درس خواندم، حقام هست که کار کنم، ولی او میگفت:" باید از بچه مواظبت کنی". او میگفت:" همین است دیگر، رفتی دانشگاه، توقعاتت بالا رفته !" وقتی برای چیزی که میخواستم اصرار میکردم، کتکم میزد، گلویم را فشار میداد و میخواست، خفهام کند. گاهی آنقدر توی سرم میزد که احساس می کردم، دارم خون ریزی مغزی می کنم.
به رغم نارضایتی از زندگی مشترک، چرا اقدام به متارکه نکردی؟
میخواستم برای طلاق، اقدام کنم، ولی هیچ کسی نبود به من کمک کند. کی به من حق می داد؟ نهایت مهرم را قسط بندی میکردند، هر سه ماهی یک بار، یک نیم سکه کف دستم میگذاشتند. هیچ قانونی نبود که من بهش پناه ببرم. دادگاهی نبود از من دفاع کند. بی شاهد و مدرک معتبر تا پای مرگ رفتم، 99 ضربه شلاق خوردم.
فردی که تو به اتهام رابطه نامشروع با او، 99 ضربه شلاق خوردی، هیچ گاه در پیشگاه دادگاه، حاضر شد؟
فقط اسماش را آوردند، نه در دادگاه، نه در پاسگاه آوردندش، اگر من با آن آدم ارتباط داشتم، خب او را هم باید میآوردند و یا من را با او در جایی خلوت می گرفتند.
چند ساله بودی زندان رفتی؟
بیست وهفت سالم بودم که وارد زندان شدم. وقتی وارد بند شدم، احساس می کردم همه چیز روی سرم دارد، خراب می شود.
در زندان، وضعیتت چه طور بود؟
دو سالی که آن جا بودم، وضع خوبی نداشتم.توی زندان،اگر پول نداشته باشی، باید کارگری کنی، هیچ کسی باهات هم سفره نمی شود.
وقتی به سلولات برگشتی، هم بندیهایت نسبت به حکمی که برای تو صادر شده بود، چه عکس العملی داشتند؟
وقتی برگشتم زندان، همه تعجب کردند که چرا به من حکم سنگسار دادند. میگفتند افرادی بدتر از من هم بوده اند، ولی چنین حکمی به آن ها ندادند.
با چه وسیلهای و در چه حالتی تو را شلاق زدند، به کدام قسمت بدنات بیشتر آسیب رسید؟
من را روی یک صندلی نشاندند. با یک شلاق باریک و بلند، طوری میزدند که از بالای گردنم میخورد تا پایین کمرم. جیغ میزدم، ولی کسی اهمیتی نمیداد. خواهر زندان، وقتی دید حالم خیلی بد است، خیلی ناراحت شد. وقتی آمدم زندان، پشتم سیاه سیاه شده بود. یک طرف بدنم ورم کرده بود.
وقتی به اجرای احکام رفتی تا حکم بهت ابلاغ شود، چه وضعیت روحی ای داشتی؟
آنجا همه قصاصیها و اعدامیها میآمدند، حکمشان را انگشت میزدند. حالم دگرگون شد. احساس میکردم همه جا تاریک است، دیگر نیستم، هر لحظه ممکن است، از دنیا بروم، تنها نگرانیام این بود که برای همیشه می خواهم از بچهام دور شوم.
پس از صدور حکم سنگسار، زندگی ات چه تغییری کرد؟
بعد از اینکه حکم صادر شد، شبهای وحشتناکی داشتم. هم بندیهایم میآمدند، دلداریام میدادند. شب تا صبح نمیخوابیدم، هر لحظه اضطراب این را داشتم که نکند الان اسمام را از بلندگو برای اجرای حکم، صدا کنند. از شدت اضطراب از بس دندانهایم را فشار داده بودم، دو تا از دندانهایم را از دست دادم.
بعد از اینکه شوهرت متوجه شد، حکم سنگسار برایت صادر شده، واکنشش چه بود؟
وقتی ملاقات حضوری آمد و دید که هر لحظه ممکن است، اعدام شوم، خیلی ناراحت بود. می گفت: "من فکر می کردم تو را فقط شلاق می زنند و آزادت می کنند!"
وکیلات با اتکا به چه مستنداتی از تو دفاع کرد؟
وکیلم گفت باید چهار شاهد داشته باشند، زن و مرد حضور داشته باشند، خودم 4 بار اقرار کنم. ضمن اینکه شوهرم اعتراف کرد، اشتباه کرده و شکایتاش را پس گرفت. وکیلم لایحهای نوشت که برای یک جرم، دوبار کسی را محاکمه نمی کنند.
چه انگیزه ای باعث شد، پس از رهایی از زندان، طلاق نگرفتی؟
وقتی آزاد شدم، رضایتی نداشتم طلاق نگیرم؛ چون او من را تا پای اعدام برده بود. فقط به خاطر بچهام می خواستم باهاش بمونم، ولی من حامیای ندارم. پدرم کارگر ساده است ولی شوهرم هم دیگر نه سراغم میآید و نه طلاقم می دهد. دادگاه هم که معلوم است؛ بچه را به من نمیدهد.
در حال حاضر، پسرت در چه وضعیتی است؟
الان پسرم پیش پدرش است. چهارماه یک بار اجازه میدهد، چند ساعت هم دیگر را ببینیم. بچه ام افسرده شده، توی خانه تنهاست.
فکر می کنی مردی که نسبت به همسرش دچار سوءظن شده، انسانیترین کاری که میتواند انجام بدهد، چه کاری است؟
در مورد خودم می توانم بگویم،اگر هم من گناهی کرده بودم، شوهرم می توانست، من را طلاق بدهد؛ بالاخره آدم یه خوبیهایی هم در زندگی با هم دارد، ولی او من را تا چند قدمی مرگ برد. همیشه میترسید؛ مهریهام را بخواهم. در دادگاه هم از فرصت استفاده کرد، گفت می خواهم طلاقاش بدهم که با آن وضع، چیزی به من تعلق نگیرد، ولی الان هم، نه طلاق می دهد، نه تکلیف را مشخص می کند.
از زندگی بعد از رهایی راضی هستی؟
بعد از 99 ضربه شلاق، کبودی تنم رفته، اما ناراحتی اعصاب گرفتم. با آبروی رفته ام چه کنم؟ انگشت نما شدم. شوخی که نیست 99 ضربه شلاق بخوری، بعد بگویند تبرئه شدی، برو.
من له شدم، جسمام هیچ، چه چیزی ضربه روحی من را می تواند جبران کند.در زندان با کسانی که جرمشان قتل و غارت و خیانت بود، دم خور شدم، آن قدر احساس حقارت و نابودی میکردم که اقدام به خودکشی کردم، اما نجاتام دادند.
به نظرت در این چند سال پر تلاطم زندگی، چه چیزی بیشترین آسیب را به تو وارد کرده است؟
قانون! بزرگترین آسیب را قانون با حمایت نکردن من و امثال من می زند. وقتی مردی نمیتواند زنی را تامین کند، چرا قانونی نیست که از زن، حمایت کند. مرد، استفادهاش را از هر زنی بخواهد، بکند، موقع پرداخت مهریه و حق و حقوق بگوید، خب خانم دیگر خوش آمدید، ندارم! خب، پس زن برود پی کارش تا جا برای نفر بعد به راحتی باز شود؟ و فریادش هم به جایی نرسد! اگر مهر را قرار نیست بدهند، پس چرا قانون مهریه هست؟ من پیش از این ماجرا هزار بار مهریه ام را خواستم، چرا آن موقع هیچ کس نبود به فریاد من برسد؟ همه گفتند: "کی مهر را داده و کی گرفته است." کی الان هست که بگوید من دلم برای یک لحظه دیدن پسرم لک زده و چه حالی دارم؟ چه پشتوانهای برای امثال من هست؟ تا زمانی که با خوش گذرانیهای مرد میسازی مشکلی پیش نمی آید، ولی به محض اینکه حقات را می خواهی، بدکاره می شوی!اگر قانونی وجود داشت، آن موقعی که شوهرم من را زیر مشت و لگد له می کرد، یک کسی به داد من میرسید، ولی همین که شوهرم شک کرد، بی شاهد و مدرک معتبر، همه بسیج شدند، من را هر چه سریع تر اعدام کنند.
SATTARKHAN - کانادا - تورونتو
|
عربهایی که مارا مسلمان کردند فقط یک عضو فعال در بدنشان دارند! اگر فکر میکنید این عضو فعال ،مغزشان است باید بگویم سخت در اشتباهید! اگر مغزشان حتی اندکی کار میکرد در این همه سال یک اختراع و اکتشافی از این قوم واپس مانده بیرون میامد. اما از آنجاییکه تنها عضو فعالشان در میان پاهای آنهاست ، در زندگی همه چیزشان تحت تاثیر ای...ن عضو برجسته!! قرار گرفته و از هرچیز که باآنها صحبت کنید آخرش به مسائل جنسی ختمش میکنند... حتی در روابط عشقیشان هم بجز سکس و جماع و لواط و وطی(!) به هیچ چیز فکرنمیکنند و روابط رومانتیک عاشقانه ، ورای شعور آنهاست. بهمین دلیل حتی دین این موجودات نفرت انگیز هم تحت الشعاع جماع و لواط و وطی با حیوانات قرارگرفته و بعداز خشونت و قتل و غارت ، رتبه دوم در میان بیشترین موضوعات مطرح شده در دینشان، مربوط به دخول و نحوه دخول است . |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
SATTARKHAN - کانادا - تورونتو
|
ای مردم، زنها از ایمان و ارث و خرد کم بهره هستند. اما نقصان ایمان آنها به جهت نماز نخواندن و روزه نگرفتن است در روزهای حیض و جهت نقصان خردشان آن است که در اسلام گواهی دو زن به جای گواهی یک مرد است و از جهت نقصان نصیب و بهره هم، ارث آنها نصف ارث مردان می باشد. پس از زنهای بد پرهیز کنیدو از خوبانشان بر حذر باشید و در گفت...ار و کردار پسندیده از انها پیروی نکنید تا در گفتار و کردار ناشایسته طمع نکنند. خطبه ٨٠ نهج البلاغه |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
Kaweh - آلمان - مونیخ
|
خوشحالم که سنگسار نشد ولی از اسلام ناب محمدی بیشتر از این هم انتظار نمیرود |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
خجالت میکشم از این مردم ...سپاس که مرا اگاه کرد از ماهیت اسلام خودم را نمیبخشم که پشت سر این آخوندا نماز خوانده ام ، مداحی کرده ام ، سینه زده ام ، زنجیر زده ام که کتفام سیاه شد برای کسانی که دشمن بشریت بودند در شبهای قدر تا صبح اشک ریخته ام و ........ هنوز قراره امام زمانشان یا همان سوشیانت بیاد و خونریزی و وحشیگری اینا رو ادامه بده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ زهی خیال باطل |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
zoroye iran - اتریش - وین
|
رقی میبینی عدالت اسلامی رو امیدوارم به این روز بیفتی تا عدالت رو ببینی حالا هی از غرب بد بگو در غرب دست رو زن بلند کنی فاتحت خوندس .اصلا گیریم کسی دلش خواست این کارو کرد مال خودشه به شما چه ربط داره شوهره ناراحته طلاق بده |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
Neda02 - کانادا - اتاوا
|
اگه همسرش گفته اعتراف کرده اشتباه کرده و شکایتش را پس گرفته پس جریان فیلم چی بوده? |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
طراوت - ایران - تهران
|
خب پس باید با یه زن شوهر داری که اینقدر رابطه نامشروع داره و شلاق هم خورده بازم دست بردار نیست چیکارکنند؟مملکت قانون داره...(البته با سنگسار مخالفم ) |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
pariha - کویت - کویت
|
چه سرنوشت دردناکی و غم انگیزی - قوانین مزخزف و ارزش زن در اسلام یعنی این - امیدوارم روزهای خوبی را در پیش داشته باشه گرچه هیچوقت از ذهنش پاک نمیشه - |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
منگوله مشهدی - ایران - مشهد
|
آقایون و خانمای مدافع اصلاح نرم و روشهای دموکراتیک بدور از خشونت تحویل بگیرید ! اگر با بدترین فشارها رو امثال اون پوفیوزی که پلان سنگسار و شلاق برای یک مظنون به اشتباه میکشه نتونیم از دل دموکراسی با تحکم قاطع مبتنی بر غریضه انسان امثال اون قاضی و همسر کثافت این زن رو از "بد بودن افراطی بترسونیم" امروز تا همیشه بهتون قول میدم با هیچ ابزاری نخواهیم تونست ! این تجربه زندگی منه ، زور و جبر باید باشه تا بشه تعادل رو برقرار کرد ، کدوم یکی از ما درد و بی حیثیتی 99 شلاق رو تحمل کرده؟چرا؟چرا باید برای زندگی یک نفر یک نفر دیگه حکم نابودی با سنگ بده اما امثال ما مبارزه آروم و بدور از خشونتمون رو به یک فرصت طلایی برای این حرومزاده ها تبدیل کنیم؟بگید چرا؟محاله بتونید قانعم کنید ، پای حرفای مثلا منطقی خیلیا نشستم ، افسوس از سم منطقی ! |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
منگوله مشهدی - ایران - مشهد
|
میلیون میلیون کتاب و ایده و قانون تو کتابخونه هامون گذاشتیم که عاقبت این باشه سرنوشت زمینمون ، هر سال که از زندگیم میگذره بیشتر به قانون جهانشمول جنگل معتقد میشم تا توهمات انسانی مدنی !. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
naslesookhteh - ایران - تهران
|
به یزدان که گر ما خرد داشتیم / کجا این سرانجام بد داشتیم. از ماست که بر ماست. سر یه حرف یه دیوانه چطور با زندگی یک نفر بازی میکنن!. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
kambiz2222 - هند - دهلی
|
اینجورزنها رو بایدسرشون رو برد زیر گیوتین .چون شوهرشو میخاد که خرجشو بده از اونور هم میره دوست پسر میگیره.تازه واسه من هم بچه دوست میشه.اینا هم خدا را میخوان هم خرما را .باید طلاق بگیره و مهرشو ببخشه نه اینکه هرزگی کنه. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
وحوش اسلامی وقتی خودتان از نعمات جنسی و پائین تنه ای اسلام بهره می برید///4 عقدی بی نهایت صیغه و در صدر اسلام کنیز و زنان اسیر در جنگ// انوقت این اعمال شرم اور با یک زن بینوا//فیلم ثریا م. را ببینید خفه خون بگیرید. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
ghost197 - هلند - امستردام
|
iranianUK-ظمن خسته نباشید مایل هستم نوکته ای را متوجه شما کرده باشم.و ان این است که نام وکیل جبار صولتی نیست بلکه نام او جبار سلطانی است.موق باشید. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
hassan5 - ایران - تهران
|
تا حکومتهای دیکتاتوری بشکل های مختلف ان وجود داشته وبهر طریق ممکن از اسقرار دمکراسی جلوگیری میکنند ملتها شاهد این نوع فجایع خواهند بود |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
منگوله مشهدی - ایران - مشهد
|
آقایون و خانمای مدافع اصلاح نرم و روشهای دموکراتیک بدور از خشونت تحویل بگیرید ! اگر با بدترین فشارها رو امثال اون پوفیوزی که پلان سنگسار و شلاق برای یک مظنون به اشتباه میکشه نتونیم از دل دموکراسی با تحکم قاطع مبتنی بر غریضه انسان امثال اون قاضی و همسر کثافت این زن رو از "بد بودن افراطی بترسونیم" امروز تا همیشه بهتون قول میدم با هیچ ابزاری نخواهیم تونست ! این تجربه زندگی منه ، زور و جبر باید باشه تا بشه تعادل رو برقرار کرد ، کدوم یکی از ما درد و بی حیثیتی 99 شلاق رو تحمل کرده؟چرا؟چرا باید برای زندگی یک نفر یک نفر دیگه حکم نابودی با سنگ بده اما امثال ما مبارزه آروم و بدور از خشونتمون رو به یک فرصت طلایی برای این حرومزاده ها تبدیل کنیم؟بگید چرا؟محاله بتونید قانعم کنید ، پای حرفای مثلا منطقی خیلیا نشستم ، افسوس از سم منطقی ! |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
danial nabi - سوئد - سوئد
|
سنگسار در دین یهود مجاز بوده .عیسی مسیح ع فرمودهر کس بیگناه است اولین سنگ را بزند ولی نفی نکرد خود نیز که بی گناه ترین بود نکرد.یعنی سنگسار نکنید .همتان گناهکارید. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
dkdk - دانمارک - اسلیس
|
اینترنت ندیده - ایران - قم . دوست من اگر نماز خواندی روزه گرفتی سینه زدی و غیره برای ایمانت و خداوند کرده باشی بخودت افتخار کن.اما اگر برای اخوندها و جلب توجه این کارها را کرده ای بهتره همون شرمنده و شرمسار بمانی. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
raymand_a - بریتانیا - لندن
|
دوست عزیزی که کامنت اول را گذاشتی آن عربهایی که ازشان گفتی هزار و چهارصد سال پیش از پشت کوه آمدند، وحشی و بیسواد بودند، فکر میکردند آسمان سقف زمین است و ستاره به آسمان چسبیده اند و اگر گناه کنند لق میشوند و میفتند رو سرشان. ما چی؟ اجداد ما چه؟ پدران ما چه؟ خودمان چه؟ تا کی از زیر مسولیت فرار کنیم؟ تا کی قبول نکنیم که بابا یه جنگی بود در تاریخ خودمان هزار تا جنگ دیگه هم بود. مغول که از اینها وحشی تر بودند، قابل مقایسه در جنایتی که کردند نبودند. ببین مسیحیها روم را نگرفتند اما روم مسیحیت را گرفت کرد وسیله. اگر عربها نمیآوردند احتمالا ایرانیها باز هم این دین رو میگرفتند تا به کمکش حکومت کنند. این همه حکومت ایرانی بعد از عرب بوده. مغول هم که ایران را گرفت مسلمان شد اما میترسید بره بغداد. یه ایرانی شیرشان کرد فرستادشان دهان عرب هم مسواک کردند. اون قادسیه به این در دیگه. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
raymand_a - بریتانیا - لندن
|
حالا این کارا که ما تو این هزار سال استقلال کردیم همه پا اون چند هزار پا برهنه که قادسیه را فتح کردنده؟. این دقیقا همان مدل تحلیل اسلامی است که از اون ایراد میگیرد. البته اسلام ایرانی. همان شیعه. همه چی تقصیر عمره! علی شاه میشد گل و بلبل بود. بقیه تاریخ همه پشم. چند کشور عرب چادر اجباریه؟ چند کشور عرب سنگسار میکنه؟ چند کشور عرب پسر ها دوست دختر میگیرن بعد باش ازدواج نمیکنن چون آفتاب مهتاب ندیده میخواهیم. آخرش هم با دوست دختر هم دیگه ازدواج میکنیم!! بابا ول کن اینها رو. یه غلطی کردند هزار و چهارصد سال پیش حالا همه اشتباهات خودمان تقصیر اونهاست! بابا مگه ایران ساسانی حالا چی بوده. یه شاه مستبد و یه ارتش قوی و یه مردم بد بخت. مگه ساسانی جنایت نکرده؟ برو ببین تویمن چه کردیم. تا وقتی که همه چیو میندازیم گردن عرب هیچ وقت درست نمیشیم! |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
nejaat2006 - انگلستان - لیدز
|
کثیف ترین قانونی که در جهان وجود دارد، قانون اسلام و جمهوری اسلامی است. اگر قانون وجود میداشت، این زن را هنگامی که در کنار فرزند خردسالش بود، چند نفره کتک نمیزدند. اگر قانون و انسانیت وجود میداشت، ماموران پلیس نباید به شوهرش اجازه میدادند که بدون اثبات جرم همسرش را مورد ضرب و شتم قرار دهد!! ولی متاسفانه خودشان هم شروع کردند به کتک زدن این زن بینوا. حتی اگر این خانم بدترین مجرم دنیا هم که باشه، نباید در مقابل کودک خردسالش اینطوری مورد ضرب و شتم قرار بگیره. واقعا برای اسلام و جمهوری اسهالی متاسفم. |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه. - پاریس
|
برای وحوش اسلامی. // واعظی پرسید از فرزند خویش----هیچ دانی مسلمانی به چیست??. صدق و بی ازاری و خدمت به خلق-----هم عبادت هم کلید زندگیست. ....گفت زین معیار اندر شهر ما.......یک مسلمان هست انهم....ارمنیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
poriyaye_vali - قطر - دوحه
|
این بنده خدا هم اگه پول درست حسابی ویا یه اشنای گردن کلفتی داشت اینجوری اسمش سر زبونها نمی افتاد... |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
poriyaye_vali - قطر - دوحه
|
خداییش خیلی زشته هراز گاهی اسم یه دختر هموطن رو میندازن سر زبونها باهاش پز اجرای احکام اسلامی رو میدن..واقعا متاسفم |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
hamed_asf - ایران - اصفهان
|
اینترنت ندیده - ایران - قم . مال این حرفا نیستی که یکی از این کارهایی که گفتی کرده باشی |
یکشنبه 27 تیر 1389 |
|
mohsen_raja - ایران - تهران
|
ARTEMIS-SW - فرانسه. - پاریس// حکایت جالبی بود. میگن ارمنیه یکبار به بچهاش میگه: «تو که دروغ میگی، تهمت میزنی، دزدی میکنی، دنبال دختر و زنهای مردم هم میافتی و. یه دفعه بگو مسلمونم و تمام!» |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
dkdk - دانمارک - اسلیس درود هموطن . اگر از سر ایمان به خدا هم باشه که شاید در بهترین وضعیت 70 درصد هم بوده باز هم من با یان کارام که خدمتتون عرض کردم به این اخوندا و این اسلام ظالم پرور کمک کرده ام و اگر مردم به خود می آمدند و به این آخوندا پشت میکردن امروز ما سنگسار نداشتیم |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
Black Chador - امریکا - ولدن درود هموطن من از بی ایمانی هم خوشم نمیاد اما به خاطر همین یک کلمه حرف که شما فرمودین از مدرسه اخراج شدم (( رییس مدرسه ازم پرسید بعد از دوماه فرار از مدرسه : کجا بودی تا حالا )) من هم گفتم دنبال حقیقت بودم و اون هم روکرد به بابام و گفت اگه این بچه درس خوند من از خر هم کمترم بزار بره دنبال حقیقت تا ببینم بهش میرسه یا نه و من رسیدم . سپاسگزارم |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
babak1362 - ایران - تبریز درودهموطن بخدا هیچ کاسه ای زیر نیم کاسه اش نبوده تنها گناهش این بوده که مردش مرد نبوده و میخاسته مهریه نده باور نمیکنی ؟کم کم این اخوندا وقتی برای خواهر و مادر خودت هم از این احکام دادن میدونی من چی میگم . اسلام هرجا پاشو گذاشته همین بوده عزیز بیا تا به خود بیایم و با کناره گیری از اسلام به وطن عقب افتادمون کمکی کنیم باشه عزیز |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
Black Chador - امریکا - ولدن درود هموطن با این حرفت یاد دبیرستان افتادم که بعد از فرار دو ماهه از مدرسه در جواب اینکه تا حالا کجا بودم گفتم در پی حقیقت میگشتم و مدیر دبیرستان نظام قدیم که من کلاس 11 بودم رو کرد به بابام و گفت اگه این بچه درس خوند من از خر کمترم بزار بره پی حقیقت تا ببینیم میرسه یا نه ؟؟؟ و من رسیدم با کمک بشر و انسانهایی که وظیفه دارند تبلور وجود خداوند باشند با همه این حرفا من به خداوند و مخصوصا قدرت خداوند ایمان کامل دارم چون وقتی میبینم به سر زنان و مردان ایران چه . اورده اند میدانم که هیچکس نمیتواند چاره این درد خانمانسوز اسلام کند جز خود اهورامزدای ایرانزمین اینجا کاری کردند که اگر بخایم به کمک این زنان بیچاره بشتابیم خود همین زنان نمیخواهند و فکر میکنند با مجازات پاک میشوند پاینده باشی عزیزم منتظر نظرات سازنده شما هستم |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
. طراوت - ایران - تهران درود هموطن . اگر مردان یک جامعه حیز و چشم چران باشند و شهوات انان سرکوب شده باشد چه ؟؟ علاج در سنگسار زنان است راستی اون مردیکه حرامزاده که این فیلمو پر کرده آیا به کمک خود شوهر این زن نبوده برای فرار از پرداخت مهریه یا پرداخت کارکرد کنیز و ...بازم علاجش سنگساره شما از کجا میدونین که باز هم بعد از شلاقها دست به این کار زده و اگر زده مطمئنید برای رفع گرسنگی نبوده ؟. همه این حرفها به کنار گیرم که مردان قوم ایران همه تعصبیند و زنشان را فقط برای خودشان میخواهند خوب باشد آیا بهترین کار برای این چنین زنانی فرستادن آنها به کاباره ها نیست ؟ بدین صورت لااقل وارد زندگی مردان غیرتمند!! نمیشن و لااقل بچه دار نمیشن راستی فرزندان این زن آیا هیچ منطقی را قبول میکنند که بدلیل آن مادرشان را کشته اند یا شلاق زده اند عزیز دنیا دار مکافاته بدرود |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
sara sn - نروژ - برگن
|
عزیزان اسلام حقیقی را کسی درک نکرده این اسلام نیست که ایراد داره مسلمان واقعی کم پیدا میشه ,این خانم هم یه کاری کرده بوده مگرنه شوهرش بیمار روانی نبوده که زندگی شو نو خراب کنه . |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
gol222 - سوئد - هلسینگبوری
|
مرگ برخامنه ای.نابودبادارتجاع خون اشام .این حیوانات عقب افتاده نمیدانن 4 شاهد ونخ رد کردن یعنی نکنید این کاررا.دوم حرامزادهای حوزه رفته ونرفته ...600000 زن خیابانی یعنی چی.نه اینستکه وجود شما ایران راازهر جهت به فسادونابودی کشانده.برید جهنم اقاتان خمینی خون اشام منتظرتان است. |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
sapho - ایران - اصفهان
|
آنتی اسلام من همیشه عاشق کامنتا ی شما بودم. خیلی وقت بود نبودی نگران شدم. من خیلی زیاد نیست تو سایت اومدم ولی از قبل همیشه کامنتاتو میخوندم. |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
babak1362 - ایران - تبریز
|
اینترنت ندیده - ایران - قم مادر و خواهرم اگه قرار باشه به شوهرشون خیانت کنن همون بهتر که اعدام بشن-در ضمن میدونید بدترین شهر ایران از نظر ارتباط نامشروع (بین خواهر و برادر،پدر و دختر، مادر و پسر)شهر قم میباشد؟؟؟؟ |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
hamed_asf - ایران - اصفهان درود نمیدونم چیجوری بگم که باور کنید من واقعا نوحه سرایی و مداحی بلدم و این کارا که گفتم کردم و صد البته که تا زمانی هم که اینکاره بودم چه تو مدرسه چه جاهای دیگه عزیز بودم و حتی نمره برا بعضی درسام که ضعیف بودم میگرفتم تو استان خودمون هم مقام اول قرائت قران را دارم امروز هم تمام هدفم اینه که اگر گوش شنوایی در ایران ما باشه بهشون بفهمونم راهی که دارن میرن اشتباهه و به ناکجا آباد ختم میشه به این سخن نیچه گوش بده : بگو قبل از تولد کجا بودی تا من بگویم بعد از مرگ کجا خواهی رفت ایکاش برگردی و بخونی فعلا |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
banoyemehr - ایران - تهران
|
مشکل ما ایرانی ها اینه که فقط بلدیم تو کار هم فضولی کنیم و خودمونو محق بدونیم.این از کامنتهایی که گذاشته شده کاملا پیداست. ما چه میدونیم تو زندگی خصوصی این دو نفر چی میگذشته.. اما به هر حال حق به حق دار میرسه |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
sara sn - نروژ - برگن درود این کارا اند اسلامه اینو بدون . جلو پای بت هبل (سنگ حجرالاسود ) سالانه یک دختر باکره زنده به گور میکردن و نه بیشتر اون هم در یک مراسم عید . اسلام درسته که جلو این کارها را در آن زمان گرفت که البته خیلی هم به اعراب که واقعا به لحاظ مدنی از ما عقبتر بودند خدمت کرد اما اگر از آنجا نجاتشان داد و فقط سالی یک دختر را نجات داد از اینور به سنگسارشان سپرد . الله نام بت ناشناخته ای بود که اوایل در جامعه مادر سالار عربستان نقش مادر لات و هبل و عزی به نام الهه را بازی کردو بعدا که قدرت به کلی و به دست محمد به مردان رسید و جامعه مردسالار شد البته چند قرن قبل از محمد هم دچار این تغیرات شده بود نام الهه مادر به نام الله پدر تغیر نام داد و این در حالی بود که ما آنزمان توسط آموزه های زرتشت که خودش را پیامبر نمیدانست یگانه پرست بودیم سوالی داشتی من در خدمتم فقط تو همین تاپیک بدرود |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
آنتی اسلام - ایران - اهواز
|
sapho - ایران - اصفهان مرسی هموطن عزیزم. لطفت دارید. بالاخره این جمهوری اسلامی اونقدر گرفتارمون کرد که ماهی یکی دوبار بتونیم کامنت بزاریم. اما از این به بعد بیشتر میام که این توهم از سر حضرات حزب اللهی خارج بشه. موفق و پیروز باشید |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
برگشته - بحرین - محرق
|
raymand_a - بریتانیا - لندن .. من کاملا با نظرتان موافقم و مخالف سرسخت نژادپرستیم . به امید روزی همه یکسان و پر افتخار زندگی کنیم. |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
sepher - استرالیا - سیدنی
|
اینترنت ندیده - ایران - قم. از حرفت خیلی ناراحت شدم اخه هر چیزی حد داره حتی بی غیرتی!مسلمان نیستی نباش اما تایید خیانت و تشویقش به اندازه سنگسار عربی کثیفه! من یه تار موی یه فاحشه رو به همچین زنی نمیدم! |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
sapho - ایران - اصفهان
|
آنتی اسلام خواهش دوست عزیز. جای کامنتات خالی بود یه مدت. امیدوارم هیچ وقت تا اون حد گرفتار نباشید. |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
sepher - استرالیا - سیدنی . درود هموطن از اینکه ناراحت شدین اون هم با این شدت که میگین من عذر خواهی میکنم چون دوست ندارم یک هموطنم در هر جایی از جهان از دستم برنجد ولی اینو بدون که حقیقت تلخه مخصوصا برای کسانی که مطلب گیر نیستن یا نمیخوان بدونن و خودشونو زدن به خواب . در ضمن این خانم فقط چند بار یا یکبار دست به سکس خارج از ازدواج زده ولی اون فاحشه که شما یه تار موشو به دنیا نمیدین همیشه شغلش اینه و شما نمیخواین اونو سنگسار کنید ولی برای این مادر روا میدانید؟؟ گرچه من در اوضاع فعلی بهترین جا برای چنین افرادی را همان فاحشه خانه میدانم اگر این از دیدگاه شما بی غیرتیه مشکل شماست نه من فهمیدی عزیز ؟ زن کاباره ای برای کاباره است نه ازدواج بدرود |
دوشنبه 28 تیر 1389 |
|
ساعت 12 - ایران - تهران
|
اینترنت ندیده - ایران - قم ، دوست عزیز نباید در کامنتهایت بگی که مثلا فلان مقام را در فلان رشته در شهرت داشتی و یا اطلاعاتی از این دست، نکند می خواهی سگهای اطلاعات پیدایت کنند؟؟؟ |
سهشنبه 29 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
babak1362 - ایران - تبریز. درود اگه شوهرشان مثل این ناآقا باشه مطمئن باش خیانت (( چیزی که شما اسمشو گذاشتی )) میکنند به شرطی خواهر و مادر شما هم در موقعیت این زن قرار بگیرند . و این که گفتی در مورد شهر قم کاملا صحیح فرمودین قبول دارم . |
سهشنبه 29 تیر 1389 |
|
sara sn - نروژ - برگن
|
اینترنت ندیده_ ایران _ قم سلام ببین مشکلت با عرب هاست یا اسلام یا ایران اگر با عربست باید بگم که تمامه دین ها به عربا نازل شده از تعرفه خدا اگه نمیدونستی بدون، اگر با اسلام هست خوب بی دین و مذهب باش اگر با ایرانه که من هم با ایران مشکل دارم باور کن من از حرفات چیزی سر در نمیارم در اسلام زنی که ۳ بر خیانت کرد یعنی زنا باره چهارم اعدامه که حقشم هست و مرد هم همین |
سهشنبه 29 تیر 1389 |
|
طراوت - ایران - تهران
|
sara sn - نروژ - برگن . من کاملا باهات موافقم بعضی از زنها خیانت تویه خونشونه مطمئنا یه کاری کرده که تا این حکم کشوندنش...من خودم تویه دادگاهها خیلی شاهد صحنه های دعوای زنای بدکاره با شوهراشون و قاضی بودم..حتی بچه هم داشتند ولی متأسفانه... |
سهشنبه 29 تیر 1389 |
|
nejaat2006 - انگلستان - لیدز
|
sara sn - نروژ - برگن) بهتره با این اندیشه عقب گرایی که داری، تشریف ببرید قم محضر آیت الله ها و آخوندهای دیگه. من نمیدانم با این طرز فکر، نروژ چکار میکنی؟ خوب برو قم تا .... پس شما که اومدین غرب، چی یادگرفتین؟ . |
سهشنبه 29 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
arya47 - ایران - کرمان میشناسمت خیلی هم با هم همصحبت بودیم و ازت خیلی متشکرم که تو کامنت عادل بهم گفتی جریان چی بوده |
سهشنبه 29 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
ساعت 12 - ایران - تهران درودایرانی چشم زین پس رعایت میکنم ولی گاهی اوقات میخوام احساس همدردی با هموطنان گلم کنم دیگه قاطی میکنم و خودمو لو میدم و این سگها اگه منو بگیرن هم گوشت مناسبی براشون نیستم . ممنون از راهنماییت بدرود |
سهشنبه 29 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
sara sn - نروژ - برگن درود ببین عزیز کسی غیر از طراوت و یکنفر دیگه با تو هم رای نیست که همیشه هم تو این سایت لو میرین که آخرش همتون یکنفرید فقط کافیه آی دیاتون به 7تا برسه . من مشکلم و دردم بیخردی جامعه و هموطنامه که این هم در سایه اسلام پدید اومده و اسلام هم که از عربستان اومده پس من کجا بیربط و موهوم صحبت کردم که سرکار علیه سردر نمیارین ؟ من هیچ مشکلی با دوستان و هموطنام ندارم و بی دینی مکمل بی خدایی نیست اتفاقا هرجا برای خدا و وجدانم پا گزاشتم نتیجه هم گرفتم شما نگران شخصیت و بی دینی من مباش . عزیز شما که دستور اسلام رو هم اشتباه میگین کجا گفته سه بار زنا بار چهارم اعدام ؟!. از قران برات بگم : زمانی که محمد قدرتی نداشت حکم زنا شلاق بود (طبق ایات مکی )بعدا که به قدرت رسید و آیات مدنی از طرف الله وارد شد . ، گفت سنگسارشون کنیم این که میگم خودت قضاوت کن ببین کدام باور منطقیتر و قابل قبولتره باور من یا شما ؟ خدا برای یک جرم دو نوع مجازات میده؟ . باز هم مشخص بپرسید تا جواب بدم شاید هم من اشتباه دارم |
سهشنبه 29 تیر 1389 |
|
Black Chador - امریکا - ولدن
|
اینترنت ندیده - ایران - قم . لازم نیست بدون ایمان باشی. وجدان خودت بهترین ایمان هست. من از مدرسه فرار نکردم ولی در زمان شاه بخاطر سوال زیاد کردن درمورد دین و سیاست معلم دینی منو از کلاس اخراج کرد. |
چهارشنبه 30 تیر 1389 |
|
اینترنت ندیده - ایران - قم
|
Black Chador - امریکا - ولدن درود اگر شما اجازه بدین تو پرنیان با هم تبادل نظر کنیم از صمیمیت و نظم و پشتکار شما سپاسگزارم بیا پرنیان |
چهارشنبه 30 تیر 1389 |
|
salarkhan - آلمان - هامبورگ
|
sara sn - نروژ - برگن میشه اسلام واقعی!!رو برامون توضیح بدی؟؟من نمی فهمم بعضی ها چرا فکر می کنند از یه آخوند بیشتر اسلام شناسند؟"اسلام به ذات خود ندارد هیچ عیبی ...هر عیب که هست از مسلمانی ماست"بیش از صد دفعه من و بقیه دوستان جواب این مغلطه رو دادیم بازم تکرار میشه!!البته اشکالی نداره شاید بعضی ها تازه اومدند! |
چهارشنبه 30 تیر 1389 |
|
hassan5 - ایران - تهران
|
اینترنت ندیده اسم پدر محمد عبدالله بود یعنی بنده الله. یک بت بود داخل کعبه که اسمش الله بودوپدر محمد ان بت را میپرستید.وبعد محمد گفت الله اکبر یعنئ الله از بقیه بت ها بزرگتر است.قبل اسلام خدای نادیده اسم های دیگری داشت |
چهارشنبه 30 تیر 1389 |
|