سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷ - ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۸
چه مسائلی را نباید به همسرتان بگویید ؟!
آیا میدانید برای اینکه روابط زناشویی تان تداوم بیشتری داشته باشد ، همه چیز را نباید به همسر خود بگویید ! آیا میدانید چه صحبتهایی را باید به همسر خود بگویید و چه سخنانی را باید مطرح نسازید ؟ اولین گام در روابط زناشویی نحوه ی صحبت کردن است ، طرز صحیح صحبت کردن با همسرتان تاثیر بسزایی را در روابظ شما میگذارد البته لازم به ذکر است نه هر صحبتی . بعضی از خانمها یا آقایان عادت دارند تمام اتفاقاتی را که در طول روز برای شان اتفاق افتاده است را برای همسر حود تعریف کنند . با این وجود گاهی اوقات صحبت کردن بسیار خظرناک است و توصیه نمیشود که مدام صحبت نکنید ، سکوت در بسیاری از موارد بهتر از صحبت کردن میباشد . در این مقاله توصیه و پیش نهادهایی را برای شما ارائه خواهیم کرد : از دیدگاه روان شناسان انسانها از این منظر به چند دسته تقسیم میشوند1- افرادی که همه مطالب زندگی خود چه در حال ، چه در گذشته را برای همسران خود بازگو میکنند به بلوغ فکری نرسیده اند ، ذهنشان مانند دوران نوجوانی شان عمل میکند که عادت داشتند همه چیز را برای خانواده خود تعریف کنند . 2- افرادی که در تعاریف خود ، صحبتهای شان اغراق میکنند و حتی گاهی وقتها به دروغ نیز متوسل میشوند ، افرادی هستند که اعتماد به نفس کمی به خود دارند ، با این کار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهند . امروزه پیوند بین زوجهای با ازدواجهایی که در سابق صورت میگرفت کاملا متفاوت میباشد . در زمان امروز اکثر زوجین هر دو با هم به کار بیرون از خانه اشتغال دارند ، زمان کمی را برای صحبت کردن با یکدیگر دارند ، هنگامی که فرصتی برای صحبت کردن پیش میآید در اغلب موارد راجع به کار بیرون از خانه ی خانم یا آقا میگذرد ، به ندرت پیش میآید که زوجین در مورد رابطهی خودشان ، زندگی دو نفره ای یا چهار نفرهاشان به صحبت بنشینند .حال به توضیح این موضوع میپردازیم که چرا نباید تمام صحبتهای خود را به همسرتان بازگو کنید ؟ این سوال چندین پاسخ دارد 1- از دیدگاه بعضی از روانشناسان افرادی که گذشته تلخ و سخت داشته اند باید توجه کنند که ، هنگامی تجربه های تلخ گذشته باید چراغ راه آینده باشد و بس. سعی کنید با گذشته های تلخ تان خداحافظی کنید و با عنوان کردن تجربه ها ذهن همسر تان را مغشوش نکنید . توجه کنید که شما دیگر در دوران مجردی به سر نمیبرید ، شما تشکیل خانواده داده اید و از همان روز اول که وارد زندگی زناشویی میشوید باید سعی کنید همهی گذشته ی خود را فراموش کنید ، و الان زمان آن است که زندگی دو نفره ی که در آینده خواهید داشت فکر کنید ، صحبتهایتان نیز باید حول زندگی مشترکتان باشد نه گذشته تلختان . 2- اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته اید و تحول خاصی در رفتارتان ایجاد کرده اید لزومی به بازگو کردن اشتباهات گذشته تان نیست چون ممکن است بر دیدگاه طرف مقابل به شما اثر منفی بگذارد و یا برخی قابلیت های فعلی تان نادیده گرفته شود. مگر در مواردی که بازگو کردن تجربه شما میتواند مانع تکرار اشتباه برای طرف مقابلتان شود. 3- صحبتهایی را از گذشته ، حال برای همسرتان باز گو و تعریف کنید اما سعی کنید وارد جزییات نشوید ، مسائل را برای او کاملا باز نکنید و نشکافید .حال چه صحبتهایی را نباید مطرح کرد 1- اسرار تان را به همسرتان نگویید .منظور از اسرار چیست ؟ مشکلاتی که در دوران قبل از ازدواج برایتان بوجود آمده و بازگو کردن آن تنها باعث مشغول کردن ذهن همسرتان میشود. نا گفته نماند که مسائلی است که گفتن آنها به همسرتان ضروری است مثلا تجربه نامزدی ناموفقی اگر در گذشته داشته اید به همسر تان بگویید اما آیا واقعا لازم است همسرتان از جزئیات آن مطلع باشد؟ مشکلاتی که با پدرو مادر، خواهر یا برادر تان داشته اید و عنوان کردن آنها به دیدگاه همسرتان نسبت به خانواده تان خدشه وارد میکند ، کمبودهایی که در زندگی با آنها مواجه بوده اید ، رنجها و مشقتهایی را که متحمل شده اید ، و مسائلی مانند این موضوعات بهتر است بازگو نکنید. 2- اگر زمانی به همسرتان ، رفتارهایی که انجام میداده شک کردید و در وفاداریش نسبت به خودتان مردد بودید هرگز این موضوع را مطرح نسازید ، زیرا ممکن است شما به اشتباه چنین فکری را داشته بودید در این صورت احساس وفاداری که بین شما و شوهرتان وجود داشته است در همان زمان از بین میرود .
darya_r - انگلستان - لیورپول |
کاملا موافقم . یادمون باشه که خداوند دو تا گوش بما داده و یک زبان .
پس یادمون باشه بیشتر شنونده باشیم تا گوینده . |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
zorro.ir - ایران - تهران |
طبق اخرین خبرهای موثق همسر محمود لجن در حال پذیرائی در سفارت روسیه هست خائنه ای بمیره راست میگم. |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
mohabbat2009 - بحرین - منامه |
در قرن 21 زندگی کنی و این چیزا رو ندونی خیلی زشته |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
anosh - امارات - دبی |
خیلی خوب بود اما برای من که کلا از ازدواج میترسم این چیزا راه کارم نیست |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
ehsasoeshgh - گوتنبرگ - سوئد |
کاملا موافق هستم من این روش را در زندگیم اجرا کردم و بسیار خوشبخت هستم خدا کند شما هم همینطور باشید |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
mahtab.e.roshan - انگلستان - لندن |
مقالۀ خیلی خوب و مفیدی بود .با تشکر فراوان |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
nooshin tehrani - ایتالیا - رم |
به نظر من اصلا هیچی به شوهرتون نگین. از همه چی بهتره. اینطوری اشتباه هم نمی کنید. |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
parna53 - امریکا - سانفرانسیسکو |
اما من اصلا موافق با این اصل نیستم چون تجربه شخصی من نشان داد که باید همه چیز را البته به طور کلی قبل از اردواج به طرف مقابل گفت و او با علم به آن انتخاب کند . زیرا خانواده های ایرانی مخصوصا خانواده مرد خواه ناخواه ته توی همه چیز را در می آورند و بعد وای به حال دختر بیچاره!!!!
باید همه چیز بدون رودربایستی و ترس ابراز شود تا در آینده انگ پنهان کار و موذی و این که تو زندگی مرا تباه کردی خورده نشود صلح اول به از جنگ آخر است . در هر حال اکثر خانواده های ایرانی به گذشته طرف مقابل اهمیت می دهند پس همان بهتر که صادق باشیم و به طرف مقابل حق انتخاب بر اساس واقعیتها را بدهیم تا این که در دل زندگی دایما سرزنش نشویم حال چه از طرف همسر چه از طرف خانواده همسر !
|
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
pokalu - المان - دورتموند |
nooshin tehrani - ایتالیا - رم
آفرین ــــــــــــ موافقم |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
7-aseman - اتریش - وین |
سکوت کردیم خودمون را زدیم به اون راه سو استفاده شد .حرف زدیم سکوت را شکستیم بازم سو استفاده شد
هر کاری هم که بگید انجام دادیم .
ای مادر شوهر رئیس جمهور عروس و پسر که بعد از ازدواج پسرت یادت میوفته میخوای تا ابد برای پسرت مادری و فدا کاری کنی و رقیب عروس میشی و تازه یادت میوفته پسر داری و میخوای سر به زندگیش بکنی اما قبل از ازدواج نمیدونستی خونه ی کدوم دوستشه و نمیدیدی داره چه غلطی و چه کار میکنه و پسر دهن بینت هم تازه یادش افتاده بعد از زن گرفتن ابراز احساس کنه برای مامان جونش . چون طاقت نداره سر به راه زندگی واقعی با همسرش بشه و میخواد زندگی واقعی را از مامانجونش یاد بگیره . اموزشهای مامان جونش هم چیه قربون و صدقه رفتن و گفتن عزیزم همه کار برای تو حلال هستش و نگران نباش اقا زاده هم دنبال یک رهبر ازاده میگرده که همایتش کنه. خواهر شوهر های گل مگلی هم جای خود دارد . اون وقته که وای و صد واویلا برای ما خانمها میشه .زندگی نگو جهنم . دیگه سیاست داخلی و خارجی اوباما و حقوق بشر و شیرین عبادی هم کار ساز نیست |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
7-aseman - اتریش - وین |
در ضمن یادم رفت بگم خدا نگذره و خاک بر سر دولت و قانون ایران کنند که زن هیچ حق و حقوقی نداره وحق زن را زیر پا گذاشتند که اینقدر زنها باید در ایران زجر و عذاب بکشند حالا به هر طریقی به امید روزی که زن حق و حقوق اصلی خودش را دریافت کنه و تو دهن دولت مادر شوهر بزنه
دوستان ببخشید دلم پره .فکر نکنید من حتما با مادر شوهرم هر روز دعوا داشتم برعکس به خدا گل تو روش پر نکردم ولی خیلی از دستش ناراحتم به دلایلی........ |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
man iraniam1 - هندوستان - بنگلور |
یادمه همیشه وقتی بچه بودیم اگر هر اتفاق بدی می افتاد مادرم از پدرم غایم میکرد . حالا از نمره کم گرفتن درامتحانات ما یا خراب شدن وسایل خونه یا .....هرچیز دیگه . همیشه همه مسولیت ها را خودش قبول می کرد که مبادا پدرمون وقتی می یاد خونه ارامشش بهم بخوره . هروقت هم بهش می گفتی این درست نیست میگفت می خواین باباتون سکته کنه ؟ اما حالا ماشالله خانوما خودشونو راحت کردن . هرچی میشه همون دقیقه باید شوهرشون بدونه البته فقط خبرهای بد . توی جلسه کاری هستی مبایل زنگ می خوره همه نگاهها برمی گرده به طرفت باید تازه گوش بدی و لبخند هم بزنی :خواهرت اینو گفت منظورش اون بوده . مادرت این کارو کرد منظورش من بودم . فلانی این کارو می خواد بکنه هدفش اینه !!!!!! دو دقیقه بادوستات می خوای بشینی مبایل زر زر .بله اینجا برق رفته ما چکار کنیم !!! اینجا اب نیست ما چکار کنیم ! فامیلات می خوان بیان هیچی نداریم حتی نمک !!!!!
دو دقیقه است رسیدی یه شهر دیگه برای ماموریت کاری : مبایل دوباره زر زر .بله باز چی شده ؟ هیجی چرا نفس نفس می زنی داشتی چکارمی کردی ؟ چیه مزاحم شدم ببخشید از زندگیت لذت ببر !!!!!!!مع ...................
(اینا رو من و دوستام از تجربه هامون نوشتیم همش این نیست که زن من خدای نکرده اینجوری باشه ها ).وای خدا بدور زن من فرشته است .خانوم ما مخلصیم حالا زنگ نزنی هند منظورت ازاین کامنت چی بود .(اینترنت ذلیلی ). |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
hamed-toronto - کانادا - تورونتو |
7-aseman - اتریش - وین
من با شما موافقم ولی ایا خود شما خواهر شوهر نیستید یا نخواهید شدیا مادر شوهر
این و گفتم به خاطر اینکه برادر من همین مشکل با خانومش و مادر من داشت و زن دادش هم حرفائ شما رو میزد من که نمیدونم به هر حال
ولی امیدوارم که این مشکلات حل بشه |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
marjanrose - ایران - اهواز |
parna53 - امریکا - سانفرانسیسکو
عزیزم جنگ اول به از صلح آخر (:
اما به هر حال من با نظر نویسنده موافقم می دونید هیچ مردی توی دنیا جــــنبـه نـــــداره |
پنجشنبه 25 تیر 1388 |
|
shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی |
من هم با این ایده موافقم که پنهانکاری نباید در زندگی زناشویی باشه البته این که مسایل رو با جزییاتش نباید گفت حرفی کاملا منطقیه مخصوصا در رابطه با ارتباطات عاطفی که خانم قبل از ازدواج داشته. اما در کل بهتره هم زن و هم شوهر از کلیات زندگی قبل از ازدواج طرف مقابلشون اطلاع داشته باشند و اینجور راه برای بهانه جویی بسته میشه هرچند مردی که بخواد بهانه بگیره از ترک دیوار هم بهانه میگیره و مردی که بخواد زندگی کنه چشمش رو بر روی همه اشکالات میبنده.
در مورد افرادی که از مادر شوهر گله کرده بودند نظر من اینه که عروس نقش حیاتی در تعیین نحوه برخورد مادرشوهر با زندگیش داره. به این ترتیب که پس از ازدواج پسر این احساس کاملا طبیعی در هر مادری ایجاد میشه که پسرش ازش گرفته شده و باید فرد دارای روح فرهیخته و ذهن بازی باشه که این احساسش رو نادیده بگیره. با این حساب این وظیفه عروسه که رفتاری نشون بده که این احساس بد مادر شوهر رو خنثی کنه. از جمله اینکه از همون اوایل ازدواج اجازه نده که شوهرش به خونواده اش بی اعتنا بشه و سعی کنه در تداوم یک ازتباط دایمی بین شوهر و مادرش نقش داشته باشه و این نقش رو به نمایش بکشه. مثلا به خونه مادرشوهرش زنگ بزنه بعد از اینکه با ایشون حرف زد گوشی رو به شوهر بده. از طرف دیگه باید محبت مادر شوهر رو به سمت خودش جلب کنه بطوریکه اون به جای اینکه عروسش رو به چشم رقیب ببینه اونو مثل دخترش دوست داشته باشه. این هم ساده است با استفاده از کلمات محبت افزا که خانم ها معمولا در این امر تبحر دارند و صدا کردن مادر شوهر با لفظ مادر جون یا چیزهایی نظیر این میشه در این راه گام برداشت. وقتی به خونه مادر شوهر میرید حتما دقت داشته باشید که اونجا با خونه مادر خودتون هیچ فرقی نداره و مثل مهمون غریبه رفتار نکنید و با کارهایی هرچند نمایشی به مادرشوهرتون القا کنید که میخواید خستگیشو از تنش در بیارید و در کارها بهش کمک کنید. من خواهر شوهر ندارم اما فکر میکنم رفتار با خواهر شوهر از مادرشوهر راحت تره چون اونها جوونترن و انعطاف بیشتری دارند. دیگه در کل چکیده گفته ها اینه که از محبت خارها گل میشود و اینکه انسان مرغ محبته و امکان نداره هیچ محبتی بی جواب بمونه به شرط اینکه انتظار نداشته باشید با کوچکترین عملی یک عکس العمل بلافاصله دریافت کنید مخصوصا در ارتباطاتی که مدتهاست مغشوش شده اما اگر به همین منوال ادامه بدید و به مادر شوهر القا کنید که نه تنها پسرش رو ندزدیدید بلکه دختری به خونواده اونها اضافه کردید مطمئن باشید که نتیجه خواهید گرفت. به امید نابودی هر چه سریعتر دشمنان ملت ایران اول از همه خامنه ای هه هه.. |
جمعه 26 تیر 1388 |
|
RajabRingo - سوپد - گوتنبرگ |
هر چی بدبختی هست مال مردهاست . وحشت از مهریه - اجاره خانه - کتک خوردن از صاحبخانه - تعمیر ماشین - کتک خوردن در ترافیک - خدمت سربازی - کتک خوردن از فرمانده - اساس کشی - درد کمر - برف پارو کردن - تهیه جهاز برای دختر - پیدا کردن کار برای پسر - کتک خوردن از مزاحم همسر - نگران اخراج ازکار - کتک خوردن از طلبکار - نگرانی از اینده - پرداخت فیش اب وبرق و اقساط خانه - و در اخر یک سکته جانانه پیش بسوی مرده شور خانه......... |
جمعه 26 تیر 1388 |
|
7-aseman - اتریش - وین |
hamed-toronto - کانادا - تورونتو
باور کن منم خواهر شوهرم ولی زن داداشم مثل خواهرم دوستش دارم چون اینو میدونم خوشبختی داداشم در دست زنشه و خوشبختی داداشم افتخار منه .مامانم همیشه میگه عروس را داشته باشم پسرم را دارم و خیلی باهم خوب هستیم. |
جمعه 26 تیر 1388 |
|
parna53 - امریکا - سانفرانسیسکو |
marjanrose - ایران - اهواز حق با شماست من تازه متوجه شدم که این جمله رو اشتباه نوشتم راستش وقتی که در مورد این جور مسایل حرف به میون میاد من این قدر به هم می ریزم که جملاتمم رو اشتباهی مینویسم به هر حال ممنوم از توجه شما. |
جمعه 26 تیر 1388 |
|
7-aseman - اتریش - وین |
shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی
هرچند مردی که بخواد بهانه بگیره از ترک دیوار هم بهانه میگیره و مردی که بخواد زندگی کنه چشمش رو بر روی همه اشکالات میبنده.
................................................................................................
دقیقا
و اون موقع هستشش که همه دست به دست هم میده و اینجا دیگه هیچ راهی وجود نداره .مهره ی مادر شوهر را به قول معروف بدوزدی . خواهر شوهر ها را هم باج بدی. کور بشی کر باشی لال باشی و بهانه دست خانواده ی شوهر ندی .
اما بهانه گرفتن و حساس بودن نسبت به عروس این حرفها حالیش نمیشه .
انتخاب از طرف خودشون باشه همه کارها به روال رسمی هم شده باشه.همونی هم که بخواند را انتخاب کرده باشند .
فقط تنها وای به اون موقعی که عروس کمی بخواد پیش رفت در زندگیش کنه
و احتمال به وجود بیاد برای خانواده ی شوهر که عروس داره در زندگیش پیش میره اون وقته که نمیخواند افتخار کنند و نمیخواند کسی از عروسشون تعریف کنه و حسادتها گل میکنه . با نفوذی کاملا تجربه شده میرند سراغ پسر و بهونه رو بهونه .
فقط خدا را شکر و افتخار میکنم 13 سال با سیاستشون کنار اومدم و تونستم با پنبه سر همشون را ببرم و الان هم خدا راشکر دستشون بهم نمیرسه .ولی متاسفانه یاد و خاطراتش فراموش نشدنی. و هنوز اثار پس زلزله ها شون به جا مونده . درد غربت و جدا شدن از خانواده هم به یک طرف
صبوری همیشه کار ساز نیست . ساکت باشی میگند لاله . حرف بزنی میگند زبون درازه .
بایدبه ساز زمونه ساخت 100 سال دوم درست میشه
موفق باشید |
جمعه 26 تیر 1388 |
|