چهارشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۷ - ۰۲ جولای ۲۰۰۸
ز گهواره تا گور در کانادا
وصف حال برخی ایرانیان در سرزمین شیر عسل
این 5 گروه از هموطنان عزیز مقیم کانادا برایم جالبند:
1. ز گهواره تا گور مدرک بجوی:
به خاطر چشم و هم چشمی، فرار از ایران و گرفتن اقامت سرزمین شیر عسل با ویزای دانشجویی تشریف می آورید کانادا و شبانه روز در اتاق 2 در 3 اجاره ای یا پشت کامپیوتر دانشگاه مشغول اینترنت بازی، چت، موسیقی، فیلم و سریال ایرانی هستید. هر سال یکی دو مقاله سر هم می کنید برای سمیناهار و مجله های تخصصی که اگر اسم استادتان را بشناسند چشم بسته پذیرفته می شوند.
دوستان و فک و فامیل فکر می کنند چقدر باهوش و زرنگید و به حالتان غبطه می خورند. پولی که دانشگاه می دهد فقط برای گذران زندگی ست ولی آن ها فکر می کنند دلار قلمبه می کنید تا باهاش خانه بخرید. غمباد گرفته ولی پنهانش می کنید چون باید نقش دانشجوی خوشبخت را بازی کنید.
مقصود تویی، کعبه و بت خانه بهانه… پس در اولین فرصت برای اقامت کانادا اقدام می کنید. فارغ التحصیل می شوید و همچنان بیکار پس به ساده ترین و تنها کاری که بلدید ادامه می دهید: تحصیلات تکمیلی… فوق لیسانس و دکترا و پست داک و فوق دکترا و فوق فوق تخصص. آخرش بر می گردید ایران به ملت فخر بفروشید یا آنقدر می مانید تا شانس تان بگیرد و در ده کوره ای در کانادا به عنوان پژوهشگر استخدام شوید. در غیر این صورت به خیل یی شمار راننده تاکسی رانان تحصیلکرده می پیوندید.
2. ز گهواره تا گور دلالی کن
ایران دلال بودید و کار تخصصی نداشتید یا در کانادا تحصیلکرده بیکارید. شغل شما دلالی ارز، خرید و فروش خانه و ملک، دلالی وام مسکن، دلالی بیمه، دلالی ماشین و دلالی مهاجرت است. نه شما زبان بلدید نه مشتریانتان پس در و تخته جور است.
تا دسته هموطنانتان را - مخصوصا اگر تازه وارد و چشم و گوش بسته باشند - نقره داغ می کنید و پشت سر به ریش شان می خندید. در رنگین نامه های فارسی زبان آگهی داده و عکس خوشگل و خوش تیپتان را چاپ می کنید و منتظر طعمه لذیذ ایرانی می نشینید. اگر پا داد برای تور کردن مشتری «خدمات ویژه» هم ارائه می کنید (یا می دهید).
3. ز گهواره تا گور عملگی کن
ایران برای خودتان آدمی بودید و زندگی تان را می کردید تا اینکه تب کانادا فراگیر شد. اگر نمی آمدید اینجا از بقیه عقب می افتادید پس عزم را جزم نموده، تشکیل فایل داده و پس از چندین سال انتظار رهسپار سرزمین شیر عسل می شوید. پیش از سفر به همه می گفتید : «دیگر خسته شدم… حاضرم کانادا ظرف بشورم؛ زمین پاک کنم ولی ایران دکتر مهندس نباشم».
اینجا کار پیدا نمی کنید و پولتان هم تمام شده. پس از کلی این در و آن در زدن بالاخره به شغل شریف عملگی در کافی شاپ، رستوران، فروشگاه، پادو بوتیک، پیک پیتزا، باربری در انبار، نگهبانی و کشیک دادن، کارگر ساندویچی، راننده تریلی یا تاکسی، ظرف شویی و زمین پاک کنی مشغول می شوید.
کارتان را از همه (حتی دوستانتان در اینجا) پنهان می کنید. به آشناها در ایران می گویید در کار تخصصی خودتان هستید و درآمدتان بالاست در حالی که حقوق حداقل می گیرید و دلتان فقط به ماشین قرضی زیر پایتان خوش است؛ پس از چند سال به همین وضع عادت می کنید و یادتان می رود که بودید و اصلا برای چی آمدید کانادا.
4. ز گهواره تا گور شیره بمال
موقع ازدواج رسیده. تنهایی و سن و سال بهتان فشار می آورد. تا حالا وانمود می کردید 123456 تا دوست دختر / دوست پسر قد بلند کمر باریک مو بلوند چشم آبی / چشم ابرو مشکی اهل حال خارجی داشتید ولی در واقع همیشه تنهایید و هیچکی تحویلتان نمی گیرد یا اگر تحویل گرفته با اولین نسیم مخالف ترکتان کرده رفته دنبال یک نفر بهتر از شما.
خلاصه درست حسابی ندیده و نشناخته از ایران همسر «وارد» می کنید. البته هنوز مثلا راننده تریلی هستید و به دروغ جلوی مردم خودتان را صاحب شرکت حمل و نقل جا می زنید… کارگر ساندویچی یا پادو بوتیک هستید و خودتان را صاحب رستوران یا بوتیک معرفی می کنید. بیکارید ولی الکی می گویید دانشجویید. غافل از اینکه در و تخته کماکان جور است: نه شما صادقید نه طرف مقابلتان.
طرفتان (پسر یا دختر) زیاد روی شرایط مالی و کاری شما سخت نمی گیرد چون فقط عاشق اقامت کاناداست و با پاسپورت شما ازدواج می کند نه خودتان. پیش خودش می گوید: «اگر رابطه جواب داد که چه بهتر. اگر هم خوشم نیامد راحت طلاق می گیرم؛ نهایتش طرف را تلکه می کنم و می روم با یکی دیگر.»
پس از مدتی می زنید توی پر هم و اتقاقی می افتد که از همان روز اول قابل پیش بینی بود: نخود نخود هر که رود خانه خود.
5. ز گهواره تا گور کلاه برداری کن
آپارتمانی را در ایران به 3 نفر می فروشید؛ مناقصه های 30 هزار دلاری را با رشوه تبدیل می کنید به قراردادهای 300000 دلاری با شرکت نفت؛ سر شریکتان کلاه می گذارید و سهمش را می دزدید؛ شرکت صادرات واردات داشتید و با دغل بازی از مالیات فرار کردید….
بشتابید که کانادا بهشت امن سرمایه های شماست. پول های دزدی را می آورید اینحا و خانه و ماشین نقد می خرید و می شوید شهروند خوب و نانازی و سر به زیر. پس از مدتی می بینید هیچ جای دنیا نمی شود مثل ایران بی حساب و کتاب پول پارو کرد و آب ها که از آسیب افتاد بر می گردید ایران تا به کلاه برداری ادامه دهید.
6 ماه ایران و 6 ماه کانادا هستید. وقتی می روید ایران در عین پز دادن از کانادا بد می گویید و وقتی می آیید کانادا به دولت ایران و مردم فحش می دهید و از بی نظمی می نالید و هرگز به روی مبارک نمی آورید که همان محیط بلبشوی ایران امثال شما را پولدار می کند.
منبع : وبلاگ گاه نوشته های یک کرگدن
ماهونیا - ایران - تهران |
خیلی جالب بود |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
arvin314 - انگلستان - برادفورد |
ز گهواره تا گور خاک بر سر اخوند. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
panjere - سوئد - گو تنبر گ |
arvin314 - انگلستان - برادفورد
خیلی باحال بود |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان |
این مطلب واقعی است.این است داستان خیلی از ایرانیها در کانادا.بجز اینکه پر از دست اندر کارهای دولت اسهالی ایران در انجا.زیاد است.عشق کانادا ایرانیها را کشته.و طبق معمول همه عشق بالا شهری دارند.مانند منطقه ریچموند هیل.جیب خالی و پز عالی.و سعی می کنند به کانادا بگویند گانادا.اسم جعفر می شود جفری.اسم فاطمه می شود.الیزابت.ووووو |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
010 - ایران - شیراز |
Arvin314
خیلی باحال بود
کلی خندیدم.مرسی |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
اینترنت ندیده - ایران - ایران |
دمت گرم حظ کردم و کپیش کردم تو وبلاگم |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
kame_tanha - انگلستان - بیرمنگهام |
تو انگلیس ز گهواره تا گور کار تو پیتزا فروشی و رستوران. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
amirpersia - سوئد - استکهلم |
با اینکه این متن با یک زاویه ی دید بد بینانه و بدون درنظر گرفتن عده ی قابل ملاحظه ای از جوانان نخبه و موفق ایرانی که حضوشان در جوامع علمی و فرهنگی باعث مباهات همه ی ایرانیان میباشد نوشته شده/ بطور کلی نه در کانادا بلکه در همه جا صدق میکند!
|
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
a_bamdad - ایران - تهران |
یارو عجب عقده ای داشته نسبت به خارج رفته ها.احتمالا یا نتونسته اقامت بگیره یا دیپورتش کردن.گرچه مطلب طنزه اما پشت هر طنزی رگه هایی از واقعیت هست و ذهنیت نویسنده.یارو این همه ایرانی موفق رو خارج از کشور ندیده اونوقت چسبیده به ناموفقاش.به قول داییم تو امریکا ایرانی داریم که خونش اندازه یه شهر هست و ایرانی هم داریم که سطل اشغالا رو میگرده.یارو رئیس ناسا و یا اون ایرانیه که صاحب کارخونه مشروب سازیه رو ندیده چسبیده به کلاهبرداراش.اکثر ایرانیا از دست فضای بسته این رژیم میرن خارج وگرنه اکثرشون وطن پرستن و عاشق ایران. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
arvin314 - انگلستان - برادفورد |
تو انگلیس یا هر جا پیتزا فروشی و رستوران 100 شرف به دستمال بدستی و خود فروشی. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
LiliRose - کانادا - تورنتو |
دسته 6- این گروه خانواده های تحصیلکرده ای هستند که برای اینده بچه هاشون مهاجرت کردند.تلاش می کنند تا مدارک اینجا رو بگیرن.شغل مناسبی پیدا کنند و همیشه امیدوارند که بچه هاشون آینده خوبی داشته باشند.
از طرفی ٬این حرفها که فقط مربوط به کانادا نیست ( پسر کدخدا هم که بیاد شهر دیگه پسر اول دهشون نیست و باید دست فروشی بکنه).توی سایت بی بی سی ٬یکی از دست اندر کاران دوران پهلوی صحبت می کرد .حرفش بسیار زیبا بود .می گفت نسل اولی های مهاجرت از دست رفته اند و امیدشان به آینده بچه هایشان است.از وزیر کابینه می گفت که سوپر مارکت داره یا خلبانی که چمن زنی کرده.
مشکل ما اینه که از ایران اومدیم.مدارکمون مطابق اینجا نیست.سابقه کار اینجایی نداریم.در نتیجه تو بازار کار جا می مونیم.از طرفی فرهنگ ما ایرانیها اینه که دنبال اسم و رسم کاریم در حالیکه اینجا دانشجوها هم تو رستوران و فروشگاه کار می کنن تا خرج تحصیلشون رو در بیارن.تا جایی که شنیدم اروپا هم همینطوره.فقط ایران عزیزمون که هر شرکت 100 تا مدیر داره مثل مدیر مالی که حسابداری می کنه یا مدیر امود دفتری که منشی یا مدیر آبدارخانه.
|
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
Lioyd - کانادا - مونترال |
جالب بود اما چرا عادت داریم همه چیز رو سیاه وسفید ببینیم ؟.تا وقتی ایرانیم از اونجا بد میگیم میایم اینجا از اینجا.قرقر کارمونه.کافیه تو وب سایت دانشگاهای کانادا ببینیم چقدر استاد داانشگاه ایرونی موفق پیدا میکنیم . |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
nim negah - ایران - تهران |
حال امثال babaktoronto - کانادا - تورنتو
ببینند جزو کدام گروه هستند که هموطنان تازه وارد را سر کیسه می کنید. البته الان با وجود اینترنت و سیستمهای دیگر دست خیلی از این کلاه بردار ها رو می شود.
فکر می گنید که اوضاع انها در جاهای دیگر بهتر است درصد بسیار جزیی از اینها در خارج هستند که وضع انها خوب است که هیچ وقت در این سایتها پلاس نیستند. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
LeilaHD - switzerland - نوشاتل |
این دربارہی ۱دستہ از آنها خیلی درست است...خیلی خندہدار بود! |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
mahmud22 - انگلستان - لیدز |
خاک برسر کسانی که حتی شهامت ندارند واقعیت ها را قبول کنند .لیاقشان هم بیشتر ازعملگی تو پیزا شاپ ها و کارواش های پاکستانی نیست .حتما به دوستان داخل ایرانشون هم پز برادفورد کالج را میدهند.
هر دم از این باغ بری می رسد پررو تر از پررو روتری می رسد |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
farzande koroshe kabir - ایران - تهران |
نمیدونم باورش کنم یا نه. ولی خیلی از دوستان و آشنایان ما که در کشورهای اروپایی و کانادا هستند میگن خیلی تحصیلکرده و پولدارند. همیشه من رو هم تشویق به مهاجرت می کنند. ولی من نه به خاطر این که رفتن به خارج سخته بلکه به این خاطر که ایران رو دوست دارم تا حالا بهش فکر نکردم. ایران به ما نیاز داره. اگه همه ی مخالفان از ایران برن دیگه کی باید مبارزه کنه و ریشه ی آخوندها رو از ایران برکنه...... |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
reza74 - کانادا - تورنتو |
درود بر دوستان
من نمیخوام دنیای زیبای دوستانی که تو ایران زندگی میکنن خراب کنم و بگم زندگی در کانادا به چه وضعی هست فقط میخوام به دوستانی که احساس میکنن نمیخوان تو کشوری زندگی کنن که همه ادعا دارن که با فرهنگ ترین مردم جهان هستند ولی دائم در حال فحاشی به هم دیگه هستند به خودشون اجازه میدن به هر زنی در خیابون توهین کنند و مثل یک فاحشه با اون رفتار کنند همه به آخوندها فحش می دهند ولی همشون دوستی با اونها رو غنیمت میدونن (به قول خودشون اگه کارمون گیر کنه به این حاج آقا نیز داریم) اگه نمیخواین تو کشوری زندگی کنین که دیه یک زن از دیه بیضه چپ آقایون کمتر هست و ............. بیاین اینجا کانادا اگر شرایط زیر رو دارین :
1 زبان انگلیس را در حد
2 در یک حرفه که مورد نیاز اینجا هست تجربه کافی و کامل دارین
3آدمی هستین که سو سول نیستین و اهل کار هستین
و فرض هم بر این بزارین که 3 تا 4 سال طول میکشه تا انجا جا بیفتین
در یک کلمه خلاصه کنم اینجا بیاین متوجه میشین که آدم هستین چون متاسفانه توی ایران مثل حیوان با آدم رفتار میکنن
و یک چیز جالب اینجا توی کانادا از همه نقاط دنیا مهاجر هست و فقط ایرانیها هستن که مینالند و جالب اینکه به ایران هم بر نمیگردند
آخه از ملتی که 100 هزار نفر توی بازی عربستان برای برد به یک عرب به نام علی متوصل میشن بعد هم با اون افتضاح شکست موخورن چه انتظاری میشه داشت |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
arash-eindhoven - هلند - ایندهوفن |
نویسنده یکی از عقده ایی های مزدور رژیم اخوندی باید باشد که میخواهد به خواننده القا کند هر دانشجو یا ایرانی در خارج از کشور شغل پست دارد. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
bluestar - ایران - تهران |
فکر نمی کنید یه مقدار زیاده روی و غلو کردید؟ |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
arvin314 - انگلستان - برادفورد |
عمو بهتره خودتو به .... نزنی. ما پیتزا میفروشیم تو و امثال تو خودشونو.ما از بازومون نون در میاریم شمااز پاچه خواری.ما قید اداره و مدارج ترقی به قیمت چاپلوسی و زیر پا گذاشتن وجدانمونو زدیم شما قید ادمیت و مردانگی وصداقت.ما دنباله مدرکی که لیاقتشو نداشته باشیم نبوده و نیستیم اما شماو امثال شما مدرکشون به میزان پرروگری و ...ایه مالیشون داره. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
farzande koroshe kabir - ایران - تهران |
nim negah - ایران - تهران
بهتره که شما اصلا حرف نزنی. خودت اگه از صدقه سر خیانت به ملت نبود توی ایران هم نگهت نمی داشتند. یه روزی که خیلی زود میرسه اربابات رو از ایران بیرون می کنیم و همه دور هم مثل قدیما ایران رو می سازیم.
برای تمام دوستان و هم وطنان خارج از کشور آرزوی موفقیت و سربلندی دارم. آدم اونجایی خوشبخته که دلش خوش باشه. حالا چه پیتزا فروش و چه پزشک. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
btioc - کانادا - تورنتو |
ببخشید کی گفته مدرک گرفتن تو کانادا اینقدر ابکیه؟ فکر کردی دانشگا ه های ایرانه؟
بعدشم کار کردن فقط برای ادمهای تن پرور عاره اینجا خود کانادایی ها اعم از دانش اموز یا غیره کار میکنن. ایشلا اگه به ارزوست رسیدی و قسمت شد بیای اینجا می بینی خودت. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
Black Chador - امریکا - ولدن |
یک سوال برای نویسنده:
گیرم هر چه نوشتی درست. هیچوقت فکر کردی که چرا مردم ایران حاضرن عملگی و پیتزا فروشی در غربت بکنن ولی حار نیستند برگدن به بهشتی که این اخوندهای خونخوار در30 براشون ساختن؟ |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
Narin - َامریکا - واشینگتن |
زدی تو خال.دمت گرم. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
Upsy Daisy - انگلستان - لندن |
جالب بود .مرسی
|
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
toba2 - انگلستان - لندن |
LiliRose - کانادا - تورنتو ...باگفت های شما صد در صد موافقم واقعا حقیقت گفتی .تازه مالیات کمر شکن از قلم انداختی که البته نمی دونم تو کانادا قانون گرفتن مالیات از مردم مثل انگلستان یا نه ... |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
nim negah - ایران - تهران |
farzande koroshe kabir - ایران - تهران
معلومه از دهات صحبت می کنی هر چند که کسانی که خارج و علی الخصوص کانادا زندگی می کنند حواب....مثل تو را داده اند ولی یکبار هم شده پات را از ایران بیرون بذار و ببین هم کیشانت و همفکرانت در چه فلاکتی زندگی می کنند. باشه کوچولو اگه نتونستی بگو از کدوم کشور می خواهی بدونی تا برات بگم. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
farzande koroshe kabir - ایران - تهران |
nim negah - ایران - تهران
برات خیلی متاسفم. من مثل امثال تو آرزوی رفتن به خارج رو ندارم . هرکس که از ایران بیرون رفته و تلاش کرده و موفق شده باعث سربلندی و افتخار ایرانه. و هرکس که نتونسته موفق بشه تقصیر آخوندهاست که باعث آوارگی ملت شده اند.
من توی ایران می مونم و حقایق مربوط به دین خرافه مان رو به همه می گم. بعد هم مثل تو نیستم که پول یامفت گیر میاری و میتونی بری مسافر اروپا. هرچند میدونم که خودت هیچ جا نرفتی. نترس پسر کمی دیگه که آدم فروشی کنی شاید بتونی با پولش یه سفر بری دوبی. |
یکشنبه 23 فروردین 1388 |
|
garadagh - سویدن - مالمو |
تو سوئد زگهواره تا گور دپرس بشو |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
sadeghkhan - کانادا - کانادا |
من شخصا یکی از این پنج گروه به حساب میام اما یک لحظه هم شک به خودم راه ندادم که راهی که رفتم غلط است و کوچکترین افسوسی ندارم درست است که الان با مدارکی که دارم چهار سال است که دارم در هایراز ها نجاری می کنم در حالی که رشته دانشگاهی من اینجا چیز دیگه ای بود و هیچ دولتی پولشو نداره که من را در رشته تحصیلیم استخدام کنه ! به این افتخار می کنم که کسی که برایش کار می کنم سریعترین فریمر ساختمانها در کانادا بوده و سرمایه ای که داره از بودجه سالانه ایران بیشتر است ! اینجا جای سگ ماده ها نیست اینجا جائی است که باید تنبلی را کنار گذاشت و کار کرد ، کجا در ایران می توان خانه خرید و زندگی راحتی داشت ان هم خانه ای که تمام هفت جد و آبادتون را هم در ایران روی هم بگذارید نمی تونید همچین خانه ای در همچین موقعیت جغرافیائی داشته باشید !
آخر هفته با کروزر در جنگلهای زیباترین شهر کانادا از مناظر لذت می برم و از همه مهمتر آزادی اطلاعاتی که در اینجا در دسترس دارم و این همان بهشت موعود است :) |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
saharrr - امریکا - فلوریدا |
farzande koroshe kabir - ایران - تهران
ایووول.. |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
a_bamdad - ایران - تهران |
nim negah - ایران - تهران
ببر صدای نحستو که 30 ساله صداتون رو مخ ملته.اونم با فرکانس ت.....ادم الد... |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
palang - انگلستان - لندن |
زگهواره تا گور برو جاب سنتر برای بنفیت امضا بزن |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
Black Chador - امریکا - ولدن |
farzande koroshe kabir - ایران - تهران
زنده باد تو و افرادی مثل تو. من اگر راهی داشتن بر می گشتم ایران و باشماها علیه اخوندها می جنگیدم. ر حال حاضر کاری را که تو در ایران انجام میدی من از اینجا انجام میدم. یک روز میرسه که مردم شجاع ایران از تو سری خوردن خسته میشن . |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
aghakian - ایران - تهران |
عین واقعیت
6-همه سریالها و فیلمهای تلویزیون ایرانو میبینند ولی به جمهوری اسلامی فحش میدن
7-توی دلشون آرزی یک لحظه بودن توی ایرانه ولی اگه کسی ازشون بپرسه کجایی هستی میگن کانادایی یا اروپایی ولی لهجشون بدجوری تابلوه
8-آرزوی غذای ایرانی دارن ولی اگه در جمع ازشون بپرسی چی میل داری میگن هات داگ یا کوفت ومرگ خارجی دیگه |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
kili_patilaki - قطر - دوحه |
Black Chador - امریکا - ولدن
farzande koroshe kabir - ایران - تهران
کاش جای شعار دادن میتوانستیم دست در دست هم بگذاریم و انقلابی دیگر راه بیندازیم.
|
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
arvin314 - انگلستان - برادفورد |
ز گهواره تا گور توام برو شیشه یا کراک بزن یا به همین .... ادامه بده تا گور بگور شی. |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
nim negah - ایران - تهران |
Black Chador - امریکا - ولدن
این هم از شیوه های .... جدید است؟ تفکرات امثال شماها است که ساده دلان را گول می زند و مثل انفجار شیراز سر این بچه ها را به باد می دید... |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
farzande koroshe kabir - ایران - تهران |
saharrr - امریکا - فلوریدا
ممنون دوست عزیز
Black Chador - امریکا - ولدن
امیدوارم موفق باشید.
kili_patilaki - قطر - دوحه
دوست عزیزم این ها شعار نیست. من و یک عده از دوستانم قسم خوردیم که ذهن مردم رو روشن کنیم. با صحبت کردن و تشویق آنها به مطالعه تاریخ کشورمون. تا حالا هم پیشرفتهایی داشتیم که امیدوارم بیشتر بشه. در ایران باید قبل از وقوع انقلابی تازه در اذهان مردم انقلاب بشه. تا وقتی ما به خرافات اعتقاد داریم آخوندها توی سرمون می زنند. من تا وقتی زنده هستم تلاش می کنم. شما دوستان هم میتونید هرجای دنیا که زندگی می کنید این کار رو بکنید. البته مطمینم که درحال تلاشید دست این دین دروغین و داعیه های دروغین تر اون رو رو کنید.
زنده باد ایران و ایرانی |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
من یک مسافرت دو هفته ای به کانادا کردم و توانستم خانواده های ایرانی مختلفی را ببینم. من در مجموع خانواده های ایرانی مقیم کانادا را موفقتر از اروپا دیدم.
من دیدم ایرانیها در کانادا بیشتر از ایرانیان مقیم اروپا کار میکنند. این شاید تا حدی به تبعیض کمتر نسبت به خارجیان در کانادا برگردد. کانادا بزرگ هست و کم جمعیت و کار کلا بیشتر هست. سیستم تامین اجتماعی اروپا به نظر من تعداد زیادی از ایرانیان مقیم اروپا را تنبل کرده است. بسیاری از انها به همان امکاناتی که از دولت میگیرند راضی هستند در نتیجه به اندازه ایرانیان کانادا و امریکا پیشرفت نمیکنند.
مشکل بزرگ ایرانیان در اروپا و کانادا عدم همبستگی هست. من ندیدم که ایرانیها مثل چینیها؛ یهودیها؛ عربها و هندیها متحد باشند. تعصب در مسائل سیاسی و مذهبی و داشتن چشم و هم چشمی و نداشتن قناعت باعث میشود که ایرانیها نتوانند انطور که باید یکدیگر را قبول کنند و به هم کمک کنند. از طرف دیگر ایرانیها در کارهای فردی بینهایت بااستعدادند و به خوبی میتوانند خود را با محیط وفق دهند و با تکنولوژی به خوبی کنار می ایند و خیلی خلاق هستند.
سیستم مهاجرتی کانادا و دور بودن ان باعث میشود که ایرانیان کاری تر و پولدارتر و نسبتا تحصیلکرده بیشتر باشند. در اروپا برخلاف کانادا خیلی از ایرانیان پناهنده سیاسی هستند و یا به شدت درگیر مسائل سیاسی هستند که به نظر من تا حدود زیادی مانع موفقیت انها در درس؛ وضعیت خانوادگی و یا کار شده است. به خاطر نزدیکی به ایران و وجود مزایای خوب اجتماعی خیلی از ایرانیان هم پناهنده اجتماعی هستند. متاسفانه من در اروپا دیدم که ایرانیان پناهنده کمتر از مهاجران به کانادا موفق بوده اند و درگیر مسائل خانوادگی زیادی میشدند. طلاق زیاد بود و بچه های زیادی را دیدم که معتاد به حشیش و الکل بودند یا دچار افسردگی و اسکیزوفرنی بودند. یک دسته کوچکی از ایرانیان خیلی پولدار هم در اروپا هستند یا افرادی که قبل از انقلاب در اروپا جای پای خود را محکم کرده بودند که موفقند و زندگی عالی دارند. این گروه از مسائل سیاسی پرهیز میکنند و دائم به ایران رفت و امد دارند و توانسته اند هم در ایران و هم در اروپا زندگی خوبی داشته باشند.
در مجموع مهاجرت کار بزرگی هست و از نظر من چند سالی در اوایل ادم را عقب می اندازد. اما فرصتی ایجاد میکند که اگر ادم از ان درست استفاده کند به موفقیت فوق العاده مالی؛ تحصیلی؛ شغلی میرسد و میتواند تغییرات مثبتی در خانواده ایجاد کند. البته به نظر من متاسفانه تعداد افراد ناموفق بیشتر از افراد موفق هست.
من خیلی در اطلاعاتی که از اشناهایمان در خارج میرسد محتاط هستم. بسیاری مشکلات اساسی انجا را نمیگویند و کلا جوری انجا را معرفی میکنند که بهشت برین هست. من وقتی اولین بار در پاریس و لندن زندگی چند تا از اشنایانمان را دیدم شوکه شدم. زمین تا اسمان با ان چیزی که خودشان میگفتند فرق داشت.
مسئله بچه ها و کنترل انها عامل اصلی نگرانی هست. البته از نظر من کانادا خیلی از اروپا سالمتر هست.
یک خانواده محکم؛ برنامه خوب داشتن؛ داشتن اطلاعات صحیح؛ کاری بودن؛ قوی بودن زبان از نظر من فاکتورهای اصلی موفقیت هست. اما شکاف در خانواده و یا روابط با فرزندان؛ به شدت خود را در انجا نشان میدهد.
من یکی از موفقترین ایرانیهایی که در لندن دیدم یک جوان نجار بود که توانست ظرف سه سال خانواده اش را بیاورد و زبان یاد بگیرد و حالا به دانشگاه میرود. خودش و خانمش بسیار کاری بودند و یک خانواده محکم بودند. او عاشق نجاری هست و با زیاد کارکردن الان هم خانه دارد و هم بچه اش را به مدرسه خوب فرستاده. |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
sam116 - انگلیس - لندن |
صادق خان کانادا-کانادا-خونه تمام قسطی که انقدر پز دادن نداره مثل اینکه تو از قیمت خونه در ایران بی اطلاعی در ضمن اگه تونستی یه اپارتمان 120 متری بالای شهر تهران نقد بخری اون موقع می تونی پز بدی یکی از اقوام من فقط با فروش یکی از اپارتمان هاش در قیطریه به مبلغ یک میلیارد تومن یه خونه نه بگو یک قصر در منطقه ریچموند نقد همین چند ماه پیش خرید برای بچه هاش تازه چند 700 هزار دلار امریکا که البته میگفت نسبت به 2 سال پیش مفت خریده انقدرایران را دست کم نگیر الان همه کامنت میزارن که یارو دزد بوده یا اخوند یا از مقامات نه خیر ایشان اتفاقا یه کاسب جز بوده ولی خانه پدری که ارث بهش میرسه را با یک بساز بفروش شریک میشه و از اون خونه خرابه یک برج میاد بیرون هر اپارتمان 200 متری یکمیلیارد خداییش یهو زندگیش از این رو به اون رو شد انقدر داره که کله خودش هم مثل من سوت میکشه ولی دم شما هم گرم کلا من از ادمهای زرنگ و کاری وپولساز خوشم میاد مخصوصا اگه ایرانی باشه که باعث افتخار است. |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
sam116 - انگلیس - لندن |
همونقدر که ایرانی موفق و تحصیلکرده و کاسب تو انگلیس داریم متاسفانه ادم معتاد هم کم نداریم.اعتیاد در جونهای ایرانی که بصورت پناهنده در 10 سال اخیر امده اند بیداد میکنه 11سال پیش که به عنوان پناهنده مرا به شهر کوچکی یک ساعتی لندن فرستادند.متاسفانه انقدر جوان معتاد به تریاک و هرویین دیدم که در عمرم ندیده بودم.و بعد از صحبت با انان متوجه شدم که حدود نیمی از انان در اینجا الوده شده بودند. اون موقع به علت اجازه کار نداشتن و زبان ندانستن بچه ها تنها کاری که پیدا میکردند کار در مزرعه بود و اکثرا پیاز در اوردن از زمین با حساب رفت و امد 11 ساعت کار میکردند و 20 پوند مزد میگرفتند. اون وقت نیمی از ان و بعضی ها همه انرا برای خرید تریاک صرف میکردند.که صد البته حرفها و نصایح ما پیرمردها هم در کله انها نمیرفت. یکبار به انان گفتم خوب تو ایران بود که میگفتید تفریح ندارید مشروب نیست دیسکو نیست ورزشگاه نیست کمیته گیر میده اینجا دیگه چه بهانه ای دارید .که استدلالهای پوچ انان مثل غم غربت دور بودن از خانواده و بلاتکلیفی نتونست منو قانع کنه یکی از اونها که جون 19 ساله ای بود میگفت تو ایران برای خرید جنس باید به چند محله و یا کوچه اونطرف تر میرفتیم ولی اینجا با یک تلفن دیلوری میکنند.از اون جمعی که میشناختم چند نفری به ایران برگشتند 2 نفرشان متاسفانه بعد از گرفتن جواب و ویزای اقامت ازدواج کردند البته با دخترهای ایرانی داخل ایران و تونستند انها را به اینجا بیاورند و زندگی دختری که با هزار امید و ارزو تن به ازدواج با انان داده بودند را خراب کردند.بقیه هم با کار کردن در جاهای مختلف مثل سابق هنوز اعتیاد دارند.خوشبختانه در میان ان جمع فقط همان پسر 19 ساله شیرازی تونست خودشو از اون منجلاب بیرون بکشه البته حالا مردی 30 ساله هست و بعد از خلاصی از افیون با تلاش و پشتکار فراوان الان صاحب 2 پیتزا فروشی و خانه شخصی میباشد و 2 تا دختر تپل و مپل خوشگل و همسری شایسته و کدبانو ولی فکر کنم کانادا بعلت دوری از تریاک خبری نباشه البته مطمئن نیستم .چون مثلی در اینجاست که میگن هر جا ایرانی باشه حتما تریاک هم هست. |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
Lioyd - کانادا - مونترال |
sam116 - انگلیس - لندن
صادق خان کانادا-کانادا
بابا چقدر پز میدید بهم. یکی کانادا راحته یکی اروپا یکی ایران.اما من بعید میدونم تو ریچموند هیل با 700 هزارتا قصر بدند.صادق خان خونش قسطی هم باشه قسطش رو منو شما که نمیدیم .مهم اینه که اینجا رو دوست داره.کلا همونطور که میبینید تقریبا همه ایرونیا از شرایطشون تو کانادا راضیند |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
farzande koroshe kabir - ایران - تهران
دوست عزیز. من خیلی خوشحالم که شما و عده ای از دوستانتان تصمیم گرفته اید که در ایران بمانید و مردم را به خواندن تاریخ تشویق کنید. کاری بزرگ و درست دارید انجام میدهید. تشویق مردم به علم و اخلاق و مبارزه با فساد همیشه لازم است. چه در قبل از انقلاب؛ چه بعد انقلاب و چه در آینده.
مسئله فساد مشکل بزرگ کشورهای جهان سوم هست و مختص به سی سال اخیر هم نیست.چون به تاریخ علاقه دارید؛ من نامه دکتر پرویز ناتل خانلری استاد ادبیات که بعد وزیر فرهنگ شد را برایتان مینویسم. او در سال 1340 این نامه را برای پسرش نوشت که سرطان خون داشت وبعدا در 8 سالگی فوت کرد. دکتر خانلری از اولین دانش اموختگان دانشگاه تهران هست و بعد به سوربن پاریس رفت و به ایران برگشت. با همه بزرگان ادبیات از بهار و دهخدا و هدایت گرفته تا شهریار و دهخدا ارتباط خوبی داشت و مجله سخن را در دهه 1330 بنیان نهاد و خدمتی بزرگ به ادبیات ما کرد.
نامه ایشان برایم جالب بود و نشان داد که بعضی از مشکلات ما ریشه دارند و همتی بسیار بزرگ و در چند نسل متوالی میطلبد تا برطرف شوند. قصد من از این نوشتن این نامه به هیچ وجه ملامت دوستانی که به خارج رفته اند نیست؛ بلکه آشنایی با نظرات یکی از بزرگترین استادان ادبیات ما در قرن اخیر است. من معتقدم افرادی با نظریات و اهداف مشابه هنوز در ایران هستند و پستهای بالایی هم ممکن هست داشته باشند. این گروه در ایران مانده اند و کار خود را انجام میدهند (حتی در سطح وزارت مثل دکتر خانلری که وزیر بود) و از فساد هم به دورند.
نامه ایشان را در کامنت بعدی میگذارم. امیدوارم برای شما هم جالب باشد.
|
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
shahram khosh maram - ایران - تهران |
lt;< شاید بر من عیب بگیری که چرا دل از وطن برنداشته و تو را به دیاری دگر نبرده ام تا در انجا با خاطری آسوده تر به سر بری. شاید مرا به بی همتی متصف کنند. راستی آن است که این عزیمت بارها از خاطر من گذشته است. اما من و تو از آن نهالها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود برکنیم و در آب و هوایی دیگر نمو کنیم. پدران تو تا انجا که خبر دارم؛ اهل کتاب و قلم بوده اند یعنی از آن طایفه بوده اند که مامورند میراث ذوق و اندیشه گذشتگان را به آیندگان بسپارند. جان و دل چنین مردمی با هزاران بند و پیوند به زمین خود بسته است. از این به بعد گسستن کار آسانی نیست.
اما شاید ماندن من؛ سببی دیگر نیز داشته است.دشمن من که دیو فساد است؛ در این خانه مسکن دارد.من با او بسیار کوشیده ام.همه خوشی های زندگی من بر سر این پیکار رفته است. او بارها از در آشتی درآمده و لبخندزنان در گوشم گفته است:بیا بیا که در این سفره آنچه خواهی هست. اما من چگونه میتوانستم دعوتش را بپذیرم؟ آن چه میخواستم این بود که او نباشد.
این که تو را به دیاری دیگر نبرده ام از این جهت بود که از تو چشم امیدی داشتم. میخواستم که کین مرا از این دشمن بخواهی. کین من کین همه بستگان و هموطنان من است. کین ایران است. خلاف مردی دانستم که میدان را خالی کنم و از دشمن بگریزمgt;>
|
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
btioc - کانادا - تورنتو |
aghakian - ایران - تهران
خیلی عقده ای هستی. سریال های تلویزیون چه ربطی به جمهوری اسهالی داره؟ ما برای دیدن بازی هنرمند های کشورمون اونا رو می بینیم ببخشید که مثل شما خارجیها فقط هالیوود نمی بینیم. در ضمن هات داگ یا کوفت ومرگ خارجی هم اشغال ترین غذاهاست بیا ببین اینجا چند تا رستوران ایرانی هست. هر کس بهت گفته که فقط هات داگ دیده خبر نداری از اون ور خواسته برات کلاس بذاره که موفق هم شده. |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
Black Chador - امریکا - ولدن |
nim negah - ایران - تهران
تا وقتی کسانی مزددور مثل تو مردم را مترسونن ایران بجایی نمی رسه. ولی دوران افرادی مثل شما کم کم تمام هست. بالاخره هر ابی روی اجاق جوش میاد. روزانه این دولت دزد وجنایتکار صدها صدا را خاموش میکنه ولی بجای ان صدها هزاران صدا بلند میشه. زمانی که ای هزاران صدا به میلیونها صدا تبدیل شد جنابعالی و سرورهای خونخوارتان فرار مکنید به روپا و امریکا و تقاضای پناهندگی سیاسی از این شیطانهای بزرگ مکنید. ولی ما منتظر شما و امدنتان هستیم. |
دوشنبه 24 فروردین 1388 |
|
sadeghkhan - کانادا - کانادا |
sam116 - انگلیس - لندن و Lioyd - کانادا - مونترال
شما فکر می کنید من هنوز خلق و خوی ایرانیها را دارم که بخوام پز بدم نه آقاجون ، من 8 ساله اینجا زندگی می کنم هنوز یک دوست ایرانی ندارم و با هیچ ایرانی کار نکردم ! وقتی با کسی کار می کنم که سرمایه اش سرمایه یک سال ایران است دیگه به کی پز بدم ! پسر همین آقا میاد شانه به شانه بقیه کار می کنه ! اینجا مثل ایران نیست که واسه داشتن یک ماشین یا خانه کسی تحویلت بگیره اینجا بوگاتی هم سوار بشی کسی تره هم خرد نمیکنه !
آپارتمان خریدن بالای شهر تهران چه سودی دارد که وقتی با یک مشت بی فرهنگ سر وکار داشته باشی چه سودی داره وقتی توی دود و کثافت توی ترافیک گیر کنی یه تعطیلات بخوای شمال بری 3 روز تو راه باشی!تهران همان به درد بنزدارا می خوره که با بنزشون برن نانوائی!
مهمترین ارزش اینجا به فرهنگ بالاشه .در خود ایران برای من کارهای بالائی بود و الانش هم هست اگر برگردم، اما مملگتی که هشتاد درصد مردمش ازش ناراضی هستن مملکت نیست .
|
سهشنبه 25 فروردین 1388 |
|
farzande koroshe kabir - ایران - تهران |
shahram khosh maram - ایران - تهران
درود بر شما دوست عزیز. کامنت شما خیلی به دلم نشست. شاید برای این که حرف دل من رو می زنه. شاید بعضی از دوستان فکر کنند من چون دستم به اقامت اروپا و آمریکا نمی رسه این حرفها رو می زنم. ولی اینطور نیست. از نظر مالی در رفاه کامل هستم. و میتونم اقدامی برای خروج داشته باشم ولی دوست خوبم میدونم که آخوندها از خداشونه تمام مخالفاشون از ایران برن تا راحت ایران رو تاراج کنند. مخالفانی رو هم که هستند تا میتونند در زندانها نابود می کنند. من خودم یک ماه به خاطر شعار دادن توی زندان بودم. از اون موقع تنفرم بیشتر شد. تا اون جایی که بتونم با زبانم مبارزه میکنم . افشاگری فعلا بهترین راهه. تا وقتی که مردم اینها رو بشناسند و بعد خود به خود این حکومت نابود میشه. اینو مطمینم. به هرحال از محبت شما متشکرم. به این امید که شما عزیزان رو روزی کنار خودمون در ایران ببینم. |
سهشنبه 25 فروردین 1388 |
|
ماهونیا - ایران - تهران |
سام به نظر من اونایی که مگی نباید بدون اینکه زبان انگلیسی بدونن یا بدون پشت وانه مالی میرفتن انگلیس در هر حال موفق باشید |
چهارشنبه 26 فروردین 1388 |
|