مجموع شهدای انقلاب از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۲۲ بهمن جمعاً حدود ۳۱۶۴ نفر است

مجموع شهدای انقلاب از 15 خرداد 1342 تا 22 بهمن جمعاً حدود 3164 نفر است

ادامه:جامعه شناسی جنگ (امار شهدای جنگ)

تحلیل عملیات فروغ جاویدان

به عقیده من مجاهدین هیچ راهی جز این عملیات نداشتند. آنها با قبول قطعنامه و آغاز حرکت صلح غافلگیر شدند. چون می‌دانند که با صلح آنها دیگر قادر به عملیات نیستند و از طرفی باید در کشورهای دیگر پراکنده شوند. زیرا هیچ کشوری آنها را دسته‌جمعی پذیرا نمی‌شود و اصولاً هیچ کشوری آنها را به عنوان گروهی که در جنگ با ایران بوده نمی‌پذیرد، غربی‌ها هم با نزدیکی‌های اخیر با ایران دیگر آنها را نمی‌پذیرند، احتمال اینکه وجه المصالحه هم قرار بگیرند وجود دارد. لذا آنان دیدند که این آخرین فرصت است که خود را از آینده‌ای تاریک نجات بخشند. هم آخرین فرصت بود و هم از نظر آنها فرصت مناسب زیرا عراق در عمق ایران پیشروی‌هایی کرده و هنوز هم حاضر به ادامه حملات خود است، روحیه نیروهای ایرانی ضعیف است و مانعی بر سر راه وجود ندارد، توده‌های مردم هم ناراضی هستند. آنها به خصوص فریب این جمله امام را خوردند که گفت قبول قطعنامه جام زهری بود که سر کشیدم و این جمله را اعلام رسمی شکست و مرگ جمهوری اسلامی تلقی کردند که توده‌های مردم هم این شکست را دیده و هواداران جمهوری هم خود را باخته‌اند و الان باید جنازه این رژیم زهر خورده و مرده را کنار زد و جای آن را گرفت.

مجاهدین خلق دیده بودند که مدتی است در هر کجا عملیات می‌کنند چه ارتش عراق چه مجاهدین، به راحتی عده‌ای را اسیر کرده یا می‌کشند و با کمترین تلفات و ضایعات برای خودشان به پیروزی می‌رسند. البته مجاهدین ناجوانمردانه می‌جنگیدند چون با لباس مبدل و لباس سپاه و بسیج به پشت نیروهای ارتشی رخنه کرده بودند. ارتشی‌ها اول خیال می‌کردند که اینها سپاهی و بسیجی هستند ولی وقتی به اینها حمله کرده و با شعارهای درود بر رجوی عملیات می‌کردند معلوم می‌شد دشمن هستند. بعد هم نیروها را با خود به عقب تخلیه می‌کردند. نیرو‌های رجوی اشتباه کردند که این قبیل کارها را یک پیروزی نظامی تلقی کردند و حمل بر قدرت خودشان و ضعف حکومت کردند ولی مجموع شکست‌های ایران در جبهه‌ها و روحیه اسرا به آنها قبولانده بود که راه باز است. آنها دیده بودند وقتی خط اول را شکستند دیگر هیچ مانعی نیست و مقاومتی نمی‌بینند و راحت به پیش می‌روند.
اطلاعات و وضعیت ایران هم این محاسبه مهم را برای عملیات آنها تایید می‌کرد. اشاره می‌کنم که در یک حادثه مهم لحظه‌ها و ساعت‌ها و تاریخ روزها به پی بردن به حقیقت آن خیلی یاری می‌کند. هر چه زمان دورتر می‌شود از اهمیت این موضوع نیز کاسته شده و بیشتر روزها و هفته‌ها و ماه‌ها معیار تحلیل‌ها قرار می‌گیرند. همین الان که هنوز چند روز بیشتر نگذشته است اکثراً بدون توجه به جزئیات این چند روز و... می‌گویند از وقتی عراق تهاجم به خاک ایران را شروع کرد مردم بسیج شدند. آیا مجاهدین خلق و ارتش عراق فکر نمی‌کردند که ورود به خاک ایران دوباره مردم را تحریک می‌کند؟ آیا ورود آنها احمقانه نبود؟ عراق ده، دوازده روز پیش از قبول قطعنامه ورود به خاک ما را آغاز کرده بود و اخبار صدا و سیما ضمن اعلام پیشروی‌های عراق از مردم دعوت می‌کردند که به جبهه‌ها بروند و هر شب هم اطلاعیه‌ای از سپاه یا بسیج یا ستاد کل خوانده می‌شد که از مردم دعوت به حضور در جبهه‌ها برای جلوگیری از پیشروی‌های عراق کرده بود ولی کسی نمی‌رفت. امام جمعه اهواز هم اعلام کرده بود عراق قصد تجزیه خوزستان را دارد و خواستار تسلیح مردم شده بود که باز هم استقبالی نشده بود. وضع آنقدر خراب بود که از دست رفتن خوزستان یا کردستان یا هر دو را ما مسلم گرفته بودیم. آقای هاشمی هم در سخنرانی که در جلسه غیرعلنی مجلس کرده است می‌گوید شور و شوق جبهه رفتن در مردم از بین رفته و اشاره به نیروی اندک‌ ما در جبهه کرده است و می‌گوید خوزستان در معرض تهاجم دشمن و تجزیه است. بنابراین اطلاعات آقای هاشمی و تحلیل‌ ما و آنها هم محاسبات مجاهدین خلق را در این قسمت تایید می‌کند.از طرفی نارضایتی‌های داخلی کشور، مجاهدین را فریب داده بود. واقعیت این بود که در کوچه و بازار و نزد هر کس می‌نشستیم بدگویی از وضع موجود بود حتی در بین حزب‌اللهی‌ها که چه بسا بعضاً شدیدتر هم بود. این مسئله خیلی عمومی شده بود، گزارشات پی در پی این جو هم به مجاهدین و عراقی‌ها می‌رسید، نارضایتی عمومی شده بود به طوری که مردم مثل بشکه باروت و آماده انفجار شده‌اند. آقای هاشمی هم در سخنرانی خود در جلسه غیرعلنی می‌گوید «مردم هم به زبان آمده بودند» و این را یکی از دلایل قبول قطعنامه قلمداد می‌کند. این تصور مجاهدین که با این نیروی اندک کافی است شکافی در حاکمیت سراسری به وجود آورند آنگاه مردم به آنها پیوسته و کار رژیم را یکسره می‌کنند بیراه نبود. آنها هم مثل خود ما مردم را بشکه باروت می‌دانستند، اصولاً هنگامی که رییس مجلس می‌گوید مردم به زبان آمده‌اند، مخالفین که همه چیز را بزرگتر از حد می‌بینند غلیظ‌تر از ما خواهند گفت. ولی گروه رجوی در یک نکته اشتباه کردند که بین نارضایتی و براندازی خیلی تفاوت هست. طبق محاسبات مقامات ما و مجاهدین، که از جهاتی به هم شبیه بود و اطلاعات آنها همدیگر را تایید می‌کرد نظام در موقعیت خطرناکی بود و به همین دلیل هم قطعنامه قبول شد به شکلی که مفهومش پیروزی نبود. ولی پارامترهای پیش‌بینی نشده‌ای محاسبات دشمن را در هم ریخت و آن هم خیزش مردمی بود که پس از قبول قطعنامه و پیام امام و... به صورت غیرمنتظره‌ای آغاز شد و من هر کس را می‌دیدم می‌گفت ثبت‌نام کرده و عازم جبهه است.البته ممکن است گفته شود که مردم چون مجاهدین را هم مثل صدام می‌دانند لذا همزمان برای سرکوبی پیشروی‌های عراق در جنوب و جبهه میانی و غرب و پیشروی‌های مجاهدین در جبهه قصر شیرین بسیج شدند. ولی در طول ده تا دوازده روز بود که کسی علیه تجاوزات عراقی‌ها هم بسیج نمی‌شد و اعزام‌‌ها آنقدر کم و کند بود که جوابگوی نیاز جبهه‌ها نبود.هدف من از اینکه ثابت کنم کار مجاهدین آنقدرها هم کودکانه و احمقانه و بی‌حساب نبوده این است که نتیجه‌گیری مهمی از آن بکنم و آن اینکه اگر مردمی پشتیبان حکومت نباشند، یک گروه 7 هزار نفره مسلح مثل مجاهدین می‌توانند موفق شوند و در صورت موفقیت کشتار وسیعی راه بیندازند و از حمایت‌های بین‌المللی برخوردار شوند و... که دیگر نتوان آنها را کنار زد چون آنها تجربه‌هایی اندوخته‌اند و تشکیلاتی دارند که در ایران نداریم و... مردم ایران فقط در مدت کوتاهی حکومت تنها را گذاشتند و دیدیم که چه سرنوشتی در حال رقم خوردن بود و البته مسئولین هم در سرد کردن مردم نقش داشتند و...در هر حال از 8 سال جنگ علاوه بر خسارات مالی و آنانکه همواره محکوم به زیستن در بستر یا رنج معلولیت گردیده اند 200هزار شهید بر جای ماند که در زیر داده های آماری آن بیان می شود.

چند نکته1- آمار مندرج در جداول زیر آمار تقریبی و بسیار نزدیک به واقع است در نیمه دوم سال 1375 که سردبیری هفته نامه یاد یاران (ارگان بنیاد شهید) را داشتم به مناسبت سالگرد انقلاب ویژه‌نامه‌ای تدارک دیدم که حاوی 54 جدول از آمار شهدای انقلاب و جنگ به تفکیک شغل ، جنس، سن، تاهل، تحصیلات، رتبه‌سازمانی، داوطلب، سرباز و کادر و سازمان خدمت و توزیع استانی و ... بود. این ویژه‌نامه به دلایلی از انتشار بازماند اما پس از آن با بررسی بیشتر برخی از اعداد و ارقام آن ویژه‌نامه تصحیح و تکمیل شد. آنچه در زیر می‌آید تنها تعدادی از این جداول تصحیح شده است که هنوز نیازمند بررسی و تدقیق‌ افزون‌تر است اما سیمایی کلی و قریب به واقع را ترسیم می‌کند و امید است بتوانم در آینده نزدیک جداول بیشتر و دقیق‌تری را تقدیم کنم‏. این حق مردم ایران است که پس از 18 سال از پایان جنگ از کمیت شهدای خویش اگاه شوند.‏2- در این جداول فقط آمار شهدای سال 1357 تا 1374 که عمدتا شهدای جنگ هستند ارائه شده. مجموع آمار شهدا از دوران انقلاب تا سال 1374 جمعاً حدود 213255 تن است. از این تعداد 192930 تن مربوط به جنگ با عراق است که در جدول زیر تعداد آنها به تفکیک درگیری مستقیم در جنگ یا حملات هوایی و موشکی به شهر‌ها و غیره آمده‌است. آمار شهدایی که مفقود الاثر بودند و پس از سال 1374 شناسایی شدند را باید به جمع کل شهدا افزود. همچنین یاد‌آور می‌شوم که آمار شهدا تا پیروزی انقلاب در جدول زیر بدون احتساب مارکسیست‌هایی است که در دوران مبازره علیه رژیم شاه کشته شدند. مجموع شهدای انقلاب از 15 خرداد 1342 تا 22 بهمن 1357 با احتساب شهدای گروه‌های چپ جمعاً حدود 3164 نفر است که در کتاب «بررسی انقلاب ایران» به صورت دقیق‌تری آمده‌است.3- در آینده نزدیک، فراوانی شهدا به تفکیک زمان، نوع حادثه و ویژگی‌های مختلف سنی ، تحصیلی، شغلی و منطقه جغرافیایی همراه با توضیح و تحلیل های مشروح ارائه خواهند شد.

آمارها نشان می‌دهند که در روزگار جنگ طولانی عراق علیه ایران، عمده شهدا نه از میان ثروتمندان و نه از میان روشنفکران بودند و به قشر متوسط جامعه به پایین تعلق داشتند. بنابراین آنانکه بیش از همه در معرض آثار هر جنگی قرار دارند همین گروهند.در همه جهان شهدا تقدس دارند. در جوامع غیر مذهبی و مذهبی برای شهدای ملی بنای یادبود می‌سازند. در برخی کشورها نام سربازان را روی بناهای یادبود حک می‌کنند. آنان برای همه مردم مورد احترام هستند اما به باور ما آنانکه در این حد از ظرفیت دیگرخواهانه هستند حیات‌شان سودمندتر است. باید شهدای زنده را دریابیم و آنانکه فرهنگ و مرام دگرخواهانه دارند را قدر شناسیم.

منبع : وب سایت عمادالدین باقی

نوشته عمادالدین باقی---------------------------------------------------پی نوشت ها1 . انقلاب و بسیج سیاسی. دکتر حسین بشیریه. ص 222 - همان. ص 1333 – علل جنگ جهانی سوم. سی رایت میلز. ترجمه : تلخیص ص 39 - 374-از ابتدای مقاله تا اینجا گزیده هایی بر گرفته از بخش نظری و مبسوط رساله فوق لیسانس نگارنده در 8 سال پیش است .5 - ن. ک. مقدمه کتاب جامعه‌شناسی جنگ. کاستول بوتول. انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی

Geelongcat - استرالیا - سیدنی
192930 شهید در جنگ با عراق ؟ این امار واقعی است ؟ شک دارم. خدا کنه در همین حد باشه چرا که در بعضی منابع خارجی رقم یک ملیون کشته (از هر دو طرف) را برای این جنگ ذکر میکنند. چرا امار تلفاتمان در عملیاتها اعلام نمیشود؟
جمعه 14 فروردین 1388

siavash1 - انگلیس - لندن
واقا براتون متاسفم که هنوز هم دست از عوام فریبی برنداشتین.اخه این موضوع چه ربطی به فروغ جاویدان داره!!! هر ادم عاقلی که این متن رو بخونه متوجه حرف های ضدونقیض این مزدور میشه.میخواد خودشو بی طرف نشون بده اما کاملا معلومه که رژیمیه.بلاخره حقیقت راه خودشو پیدا میکنه و مردم چهره واقعی سازمان رو می شناسند.برای رسیدن اون روز/روز شماری می کنم.
جمعه 14 فروردین 1388

ali_motreb - کانادا - تورنتو
دقت کنید که دانش اموز شهید بیش از 32000 داریم ولی اخوند پدرسوخته 2700 و خورده ای! ای خدا لعنت کنه این عوضیا رو که بچه های مردم رو اغوا کردن با حرفاشون و به کشتن دادن!
جمعه 14 فروردین 1388

souroosh - ایران - ساری
سلام.زمانی که بحث بر سر تقسیم مال و اموال رسید و اینان از این تقسیم بی نصیب ماندند شروع نمودند به تخریب یکدیگر و کشتار هم. عماددین باقی و امثال ایشان که از بنیانگذاران سپاه بودند و حال اینگونه سخن می گوید ایا فراموش کرده که در سالهای ابتدایی این نظام فاشیستی چگونه دختران بی گناه این مرز و بوم را در هنگام شب تجاوز کرده و سحر گاه به دار می اویختند؟ باید منتظر ماند و مشاهده نمود که حماقت این مردم تا چه زمان ادامه خواهد داشت !! براستی گناه ما جوانان چه می باشد که این گونه ما باید تاوان سنگین این هم حماقت و حقارت را دهیم؟ نسل های بعدی از ماها چگونه در کتابهای تاریخشان یاد خواهند کرد !
جمعه 14 فروردین 1388

chaman - آلمان - بوخوم
حیف این همه جوان که فدای قدرت طلبی یک آخوند جانی و آدمکش و بیسواد مثل خمینی خون آشام شد.
جمعه 14 فروردین 1388

sarab22 - المان - دوسلدورف
خود شما که بدتر از مجاهدین هستید اینهمه انسانها را اعدام و تیرباران و سنگسار کردید مردم را به فلاکت رساندید انسانهای بیگناه زلزله بم با تاخیر سه روز به کشتن دادید 30 سال به ملت توهین و افترا زدید بگیر و ببند راه انداختید در میگنوس المان ترور کردید ارژانتین و جاهای دیگر طلبتان ازادیخواهان از هر گروهی را دستگیر و شگنجه کردید پول ملت را دزدید و به لبنان و حماس و سومالی دادید امریکای جنوبی و افریقا را با پول نفت و گاز اباد کردید ووووو حالا حرف از مجاهدین میزنی؟ عجب؟
جمعه 14 فروردین 1388

nim negah - ایران - تهران
ناگفته نماند که ایرانی نماهای زیادی هم هنگام دفاع از مملکت به خارج فرار کرده اند و الان وطنم وطنم می کنند امار انها از تعداد کل شهیدان بیشتر ایران است...ای ننگ بر شماها
جمعه 14 فروردین 1388

sarab22 - المان - دوسلدورف
nim negah - ایران - تهران وقتی ما انقلاب کردیم رهبرتان از ترس یاطاقانش فراری شده بود چرا؟ همین علی گدا در کدام تظاهرات ویا سخنرانی کرد؟چون قدرت دست فدائی ها و مجاهدین بود اخوندا سوراخ موش قائم شده بودند برو عمو تو هنوز به سیب زمینی میگی دیب دمینی برو ماستتو بخور
جمعه 14 فروردین 1388

ali_motreb - کانادا - تورنتو
sarab22 - المان - دوسلدورف ؛برو عمو تو هنوز به سیب زمینی میگی دیب دمینی برو ماستتو بخور ؛ اینو خوب اومدی خوشم اومد!
جمعه 14 فروردین 1388

panjere - سوئد - گو تنبر گ
sarab22 - المان - دوسلدورف دمت گرم حالشو گرفتی.
جمعه 14 فروردین 1388

saeidbaman - تایلند - بانکوک
من اصلا این امار را قبول ندارم بعنوان کسی که چهل ماه از عمرم تو جنگ بودم تعداد شهای جنگ در خود جبهه 380000 نفر بدون احتساب مفقودین میباشد.به این تعداد شهدای جنگ شهرها و ترور درگیری با اشرار... هم اضافه کنید روحشون شاد
جمعه 14 فروردین 1388

shahram khosh maram - ایران - تهران
من از این مقاله عمادالدین باقی که سالها قبل خوانده بودم خیلی خوشم امد. او روی مطلب خیلی مهمی تحقیق کرد. معلوم نیست که چقدر درست هست ولی قطعا در حال حاضر مستندترین تحقیق هست. من واقعا تحقیق دیگری را نمیشناسم. همه امارهایی که تا به حال شنیده بودم خیلی تخمینی و کلی بوده. من یادم هست که او ماهها روی این مقاله کار کرد و منبع اصلیش مدارک بنیاد شهید بود. در موقع انتشار مقاله اش هم به خاطر اینکه تعداد شهدای انقلاب را کمتر از 3000 نفر اعلام کرده بود خیلی مورد اعتراض واقع شد. به نظر من اقای باقی با این تحقیق کار بزرگی در راستای شفاف سازی تاریخ معاصر کردند. تا زمانی که یک نفر دیگر با تحقیق بهتر و قویتری نیاید؛ مقاله اش از نظر من موثقترین منبع اطلاعات در این زمینه خواهد بود.
جمعه 14 فروردین 1388

ayapir - اتریش - وین
nim negah - ایران - تهران اگر انسانی و وجدان داری برو با خودت در مورد تمام مشکلاتی ازقبیل فساد فحشا قتل غارت ناامنی تن فروشی زنان بی سرپرست برخلاف میل باطنیشان اعتیاد تعارض به کودکان وووووووووووووو و هزاران مورد دیگر فکر کن و بعد خودت قضاوت کن.دو حالت وجود دارد:یا به خود میائی و باعث افتخار هر ایرانی ازاده میشوی(حالت اول).یا به عنوان ... انسان نما به راه .....ودریوزگی ادامه میدهی(ح.دوم).یک راه برای امتحان وتحقیق برایت وجود دارد و ان اینکه مانند یک انسان مردم و مشکلات فوق را در نظر بگیر و بعد با وجدان خود خلوت کنی ولی اگر از خواب غفلت بیدار نشوی واقعا به انسان بودن خودت شک بکن.
دوشنبه 17 فروردین 1388

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.