گزارشی در مورد جریان وثیقه احمد باطبی

گزارشی در مورد جریان وثیقه احمد باطبی

در 11 تیر ماه سایت جمهور مقاله ایی تحت عنوان " احمد باطبی عزیز ! این رسم مردانگی نیست " درج شد که عینا در ذیل آمده است.

احمد باطبی عزیز ! این رسم مردانگی نیست

دیروز اهواز میزبان مهندس لطف الله میثمی بود. سازمان دانشجویان و دانش آموختگان استان خوزستان با همکاری نیروهای ملی مذهبی مراسم سخنرانی را با موضوع «اقتصاد نفت در ایران» ترتیب داده بودند.چند ساعت پیش یکی از دوستانی که مهندس را در پرواز تا تهران همراهی کرده بود زنگ زد و گفت در راه که ایشان را به آپارتمانش درشهرک اکباتان تهران می رسانده شنیده است که سند خانه ی ایشان برای آزادی احمد باطبی در اختیار دادگاه است.

به یاد آوردم که هفته گذشته که برای آماده کردن تبلیغ این برنامه در اینترنت به دنبال عکسی از مهندس بودم این موضوع را جایی خوانده ام اما در آن شرایط اهمیت موضع برای من قابل تصور نبود. در این باره میثمی با دلشکستگی گفته است که با درخواست همسر سابق احمد سند را گرو گذاشته و حالا که احمد فرار کرده امکان دارد خانه را از او بگیرند.
کمتر فعال دانشجویی است که احمد باطبی را دوست نداشته باشد. او نماد نسل جدید مبارزان ایران است. نماد 18 تیر و شاید همه زخم های فروخورده این سالها.اما نمی شود لطف الله میثمی را بشناسی و روح بلند و انسانیت و مردانگی اش را درک کرده باشی و در برابر این اتفاق همه ایمانت به مبارزه دچار چالش نشود.


مهندس براستی یک «مجاهد خلق» اصیل و تمام عیار است. مردی که در مبارزه در زمان شاه هر دو چشم از دست داد و یک دستش هم از مچ قطع شد و پس از انقلاب نیز از زندان بی بهره نبود. اما از پای ننشست و همچنان مبارزه می کند. مجله «چشم انداز ایران» بخش کوچکی از فعالیت های میثمی است.فرار احمد باطبی به آمریکا و آنچه پس از این می کند و می گوید به خود او ارتباط دارد و بس. اما آنچه قرار است برای مهندس میثمی اتفاق بیفتد به همه انسانهای آزاده و آزادی خواه مربوط است.همه ما به او بدهکاریم. همه مبارزان راه آزادی ایران . و اگر این دین ادا نشود باورهای من و بسیاری چون من دچار نقصان خواهد شد. از آن زمان که این ماجرا را شنیده ام از خود می پرسم نکند که این راه که می رویم به هیچ جایی نمی رسد و همچنان در بند خویشتن خویش گرفتار باشیم؟نکند همه این مبارزه ها و درد و رنج ها منیتی از سر هوس است. اما امثال میثمی دلم را گرم می کند که جایی در این سرزمین همچنان چراغ مردانگی و آزادگی روشن است.

البته در اینجا تعدادی از نظرات داده شده در سایت ایشان را نیز درج می کنیم.

نظرات:

آقای عزیز. به نظرمن شما زیاده روی و عجله میکنید که به این راحتی عنوان نامردی به آقای باطبی میدهید. هنوز خبر تازه است و شما هم از قول کسی دیگر حرف آقای میثمی را نقل میکنید که یک نگرانی را ابراز کرده اند. با تفصیلاتی که شما از آقای میثمی کرده اید شاید حتی ایشان هم به این سرعت آقای باطبی را به نامردی متهم نکنند. پس چرا شما؟ بگذارید طرف دیگر ماجرا را از باطبی هم بشنویم. ما هم مثل دادگاههای دیگر سریع و یکطرفه او را محکوم نکنیم. بر اساس آنچه ما از او میدانیم او هم شاید در اولین فرصتی که پیدا کند با کمک بقیه در صدد رفع این مشکل برآید. چرا به جای فکر کردن به رفع شرافتمدانه این مشکل از طریق مثلا درخواست کمک از خیرین و.... سریع به حمله و هجمه بپردازیم. چرا حالا که احمد باطبی بالاخره در جای امنی است و اولین فرصتی است که میشود مرهمی بر زخمش گذاشت بجایش زخم بزنیم. کمی مهربان باشیم و فکر کنیم.

هدیه

نظرتون رو چندان منطقی ندیدم. اولا که یه پیشنهاد دارم. چطوره کلن کلمه مهاجرت را با فرار در فرهنگ لغت جابجا کنیم تا خیال همه راحت شه.دوم اینکه مهاجران(ببخشید) فراریان بسیاری تا حالا از ایران خارج شدند که همگی هم وثیقه داشتند. این طرفندی هست که برای ترس افرادی که ساکت نیستند می زنند اما هزار و یک راه قانونی داره. بهتر بود با خود آقای باطبی درباره راه حلش صحبت می شد تا این مشکل تو بوق و کرنا می افتاد. ایشالا که اتفاق بدی هم برای خونه نمی افتد.باز خود دانید من فقط نظرم رو گفتم

سولماز

حداقل باید پول ملک یا جایگزینی برای این ملک از اونجا بفرسته. وگرنه خیلی نامرده!

صادق

برای ملت ما جای بسی شرمندگیست که پیشاهنگانش چنین کم ظرفیت باشند که برای نجات جان یک جوان از زندان و شکنجه حاضر نباشند پا پیش بگذارند و هزینه هایی را بپردازند. من مطمئنم میثمی اینگونه که شما میگویید نیست و برای نجات احمد باطبی خانه کمترین هزینه ایست که حاضر است با کمال میل بپردازد. سوال این است که آیا جوانمردانی در این کشور هستند که مشکل مسکن بزرگمردی چون میثمی را حل کنند؟ بیایید حقارت خودمان را به پای بزرگانی چون میثمی و باطبی ننویسیم.

ثمره

در این شکی نیست که آقای میثمی سند خانه اش را برای احمد باطبی گرو گذاشته است.لااقل آقای باطبی می توانست قبل از رفتنش موضوع را با آقای میثمی مطرح کند.با شناختی که از این انسان شریف داریم اگر آقای باطبی حداقل موضوع را به اطلاع ایشان رسانده بود ،امروز آقای میثمی حتی این نگرانی را به دیگران هم منتقل نمی کرد.اما اگر کسی نام خودش را مبارز می گذارد و نسبت به سرنوشت کسی که ضامن او شده است اینقدر بی تفاوت است،چه مبارزه ای؟نمی دانم چرا همه وقتی پایشان به آمریکا می رسد می خواهند که سخنگوی کل حقوق بش ایران شوند...آن هم از تریبون صدای آمریکا...بیچاره اسانلو که می توانست در اروپا بماند اما برگشت و به زندان رفت و این همه سختی را تحمل می کند.دل ما به همین اسانلو ها و میثمی ها خوش است. اگرنه آنقدر سخنگو!!در صدای آمریکا داریم که نیاری به سخنگوی تازه نداریم...خانم داودی مهاجر و علی افشاری و فخرآور و سازگارا بس که از طرق سخنگویی برای ما برای خودشان نان و نام به دست آورده اند ما را بس است.خدایا!چه کسی به این ها نمایندگی ما را داده است که سخنگوی ما باشند...دیروز آقای سازگارا به خاطر اینکه پدر من کراوات می زد دستور می داد که کتکش بزنند حالا خودش کراوات می زند و شده است سخنگوی پدرهای ما...بابا!خسته شدیم از این سخنگوها

ساسان مظفری

اگه این آقا سند گرو نمی گذاشتتو گرو می گذاشتی مطمئن باش خود میثمی هم راضی به گفتن این جور حرفا نیستآرش

اون باطبی که مبارز بود و زندان رفت مرد، این باطبی هم که فرار را بر قرار ترجیح داد دیگر مبارز آزادی نیست بلکه حداکثر آزادی خودش را به قیمت چند سال زندان خرید و رفت. فعلا هم چندصباحی خوراک رسانه‌ای تولید می‌کند، و بعدش هم باید به دنبال معیشتش برود.به نظر من مبارز واقعی کسی است که در راه تحقق حقیقت تا آخر می‌ایستد و ولو آنکه دیگران صحنه را ترک کنند.

کسی نیستم که به نامی بیارزم

دومطلب رابایدتذکربدهماولامطمئن هستم که مهندس میثمی راضی به طرح این موضوع نیستثانیاعمده زندانیان سیاسی که ازایران خارج ومهاجرشده انددارای وثیقه بوده وتابحال کسی معترض آنهانشده است بجزیک موردآنهم درکردستانبعنوان مثال آقای سازگاراوعلی افشاری ودیگرانلطفاشمابااین نوشته های نامربوطتان گرابه دولت ایران ودادگاه انقلاب ندهید

سیروس

فکر می کنم این مساله اینقدر ها بزرگ نبود که بزرگ نمایی شده بود ... چون هنوز قطعیت نیافته که قضاوتی صورت بگیره و شما یه مقدار به حاشیه زدیدموفق و موید باشید دوست عزیز

پویا

واقعاً این‌چنین به سرعت قضاوت کردن و رای دادن، زجری‌ست که ما می‌کشیم از دست آنانی که های و هوی می‌کنند به‌جای عمل. رای دادن به‌سرعت از نشانه‌های ناپختگی و تعصب در قضاوت است و این‌که کسی برای خود محوریت قائل است تا هم‌راهی با جامعه. دوست من آزادی از فرهنگِ ارتباطِ بین آدم‌های یک جامعه شروع می‌شود، در عمل نه با شعار دادن!

آگالیلیان

دوستی نویسنده این بلاگ با میثمی مثل دوستی خاله خرسه است، در قالب دلسوزی دارد او را تحقیر می کند. امیدوارم این مردانگی را داشته باشد که بلاگ خود و نظریات داده شده را برای آقای میثمی بخواند و نظر ایشان را همینجا ذکر کند تا روشنگری و حسن ختامی باشد برای این مبحث. فکر می کنم به خاطر تحقیری که نادانسته به میثمی روا داشته این بدهی را به ایشان داشته باشد.

ثمره

دوست عزیزرسم مردانگی آنجا بود که سر باطبی و امثالهم رو در فضولات فرو کنند و حکم اعدام بدهند و ....؟ زنده ماندن آقای باطبی از مردانگی اش است. این را باید جشن گرفت. صدها از این سندها و خانه ها باید فدای تار موی باطبی ها شود. مطمئن باشید آن کسی که برای امثال باطبی سند گرو می گذارد یک لحظه آزادی او برایش از خانه و ماشین و .. باارزش تر است. اگر هرکسی که ادعای "ایران آزاد" می کند و از داخل و خارج کشور به هر عنوانی سنگ ایران را به سینه می زند هزار تومان ناقابل روی هم بگذارد به جای یکی دوتا خانه برای آقای مهندس میثمی خریده می شود. خوب است که شما ازین آزادی بیان در وبلاگتان استفاده می کنید اما بد نیست کمی هم افکارتان را بسنجید. توصیه نمی کنم که خودتان را جای آقای باطبی بگذارید چون من و شما حتی یک لحظه اش را هم دوام نمی آوریم.

شهروز

من نمی فهمم! همه ی شماهایی که فریاد می زنید احمد باطبی خائن و فراری است، آیا حتی یک لحظه سعی کردید خودتوون رو به جای اون بگذارید؟؟؟ حاضرید سالهای عمرتون نه اصلن فقط یک ماه از عمرتون رو زیر شکنجه ی درنده خویان این جمهوری لجن گرفته ی اسلامی بگذرونید؟ یک پرسش خیلی ساده دارم! فقط برای یکبار با خودتون صادق باشید و بگید اگه امکان رفتن از خارج با یک زندگی خوب در انتظارتون باشه آیاخودتون باز به این زندگی فلاکت بار تو ایران ادامه می دید؟؟؟؟؟ پس بیایید اینقدر راحت قضاوت نکنیم. وظیفه ی باطبی این نیست که از آزار و شکنجه ذره ذره آب شود تا ما بدون تکونی به خود بر تکیه گاه جهل و نخوت، از او بتی برای یک جنبش بی ثمر بسازیم!!! او هم حق زندگی دارد.

نیلوفر

جوابیه احمد باطبی در مورد وثیقه مهندس میثمی ارسال شده به سایت جمهور

درباره مطلب «احمد باطبی عزیز! این رسم مردانگی نیست» ، ایشان توضیحی را به صورت کامنت ارسال کردند که انتشارش را منوط به تایید صحت آن نمودم.در این مورد خانم دکتر لیلی مظاهری که خود را وکیل احمد باطبی معرفی کرده اند ایمیل زدند و صحت آنرا تایید کردند. ابتدا توضیح احمد و سپس ایمیل خانم مظاهری درج می گردد:«دوست عزیز. سلام . ممنون از بابت مطلبی که نوشتید. مایلم این موضوع را بدانید که من اگر مجبور نبودم هرگز ایران را ترک نمیکردم . چرا که من آخرین کسی بودم که خارج شدم . با شما موافقم که این رسم مردانگی نیست که باوجود لطف استاد گرامی و انسان شریف من بخواهم که اقدامی به این شکل کنم . اما من قبل از خروج از ایران پیامی را به آقا لطف الله عزیز فرستادم که گویا به ایشان نرسیده که از من دلگیر شدند.اما این را برای شما مینویسم و خواهش میکنم خودتان به ایشان برسانید . که از بابت ضمانت نگران نباشند. در صورت بروز مشکل تدابیر لازم اندیشیده شده و مشکلی برای ایشان پبش نمی آید . سلام و عرض ارات و دست بوسی من را به ایشان برسانید. با سپاس ، احمد باطبی.»خانم دکتر مظاهری نیز در ایمیلشان می نویسند:«جناب آقای محسنی(جمهور)احتراما جناب عالی مطلبی را در این لینک در خصوص موکل من (آقای احمد باطبی) نوشته اید و مواردی را مطرح نمودید که به دلیل عدم آگاهی شما از کل ماجرا ، تاحد زیادی با واقعیت فاصله دارد.از سویی موکل من پاسخی را نیز برای شما ارسال نمودند که شما از درج آن در وبسایتتان خودراری نمودید. به عنوان وکیل احمد باطبی از جناب عالی رسما میخوا%
پاسخ وب سایت جمهور
آری باطبی عزیز من احساساتی هستم
موضوع وثیقه مهندس میثمی برای احمد باطبی سر از خبرویژه روزنامه کیهان در آورد. ساعت از یک نیم شب گذشته بود که زنگ زدند و گفتند مبارک است شما هم درون حکومتی به حساب می آید.عجله ای برای فهمیدن ماجرا به خرج ندادم. آخر چه ارزشی دارد هرز نوشته های کیهان وقتی مدیرمسوولش شریعتمداری باشد. اما ظاهرن مطلب کیهان بیش از آنچه اهمیت داشت جدی گرفته شد. از خبر 22 خطی ، 3 خط مربوط است به مطلب من در حالی که تنها دو جمله ی از آن مطلب به شکلی ناشیانه به هم مونتاژ شده است. کیهان می نویسد: «فرار باطبی که در ادامه فرار برخی دیگر از عوامل آشوب های خیابانی تیر 78 به خارج از کشور صورت می گیرد و دردسرآفرینی وی برای میثمی، از سوی برخی سایت های مدعی اصلاح طلبی به عنوان نامردی و خیانت تلقی شده به نحوی که یکی از این پایگاه ها (جمهور) تصریح کرد: این رسم مردانگی نیست... مرزهای اخلاقی فرو ریخته است».هرگونه توضیحی در این مورد بیشتر به بهانه تراشی می ماند. اما باید صراحتن بنویسم که انتشار آن خبر کار اشتباهی بود و باید پیش از همه از مهندس لطف الله میثمی عذر خواهی کنم که شاید به ناحق در این میان لطمه ای متوجه ایشان شده باشد.اما توضیح احمد مرا یاد داستانی از آلبرکامو انداخت. در آن داستان مادر و دختر هتل داری هستند که مهمانانشان را شب هنگام می کشند. در این میان پسر آن مادر و برادر دختر پس از بیست سال پا به هتل می گذارد و برای آنکه انها راغافلگیر و خشنود نماید از معرفی خود سرباز می زند.به رسم و عادت مادر و دختر، پسر را به قتل می رسانند. در اینجا کامو سوالی را مطرح می کند: چه کسی مقصر است؟ پسری که خود را معرفی نکرد و یا مادر و دختر؟احمد می نویسد: « من قبل از خروج از ایران پیامی را به آقا لطف الله عزیز فرستادم که گویا به ایشان نرسیده که از من دلگیر شدند. اما این را برای شما مینویسم و خواهش میکنم خودتان به ایشان برسانید. که از بابت ضمانت نگران نباشند.»احمد عزیز باید این موضع را آنقدر مهم می پنداشت که به خودش زحمت بدهد و مهندس را از راهی مطمئن مطلع کند. اما از سوی دیگر پاسخ تکمیلی احمد لحن دیگری دارد: « اینبارعدم کنترل احساسات شما و نا آگاهیتان موضوعی که اساسا ارتباطی به شما نداشت کار را به جایی که رسانید که میبینید».اگر آنگونه که باطبی معتقد است این موضوع شخصی است چه دلیلی وجود دارد که مهندس میثمی این ماجرا را برای کسی به عنوان دغدغه بیان کند که برای اولین بار او را ملاقات کرده است؟ به باور من این ماجرا به هیچ عنوان جنبه خصوصی ندارد گرچه ممکن است این اعتقاد نادرست باشد.نمی توانی احمد باطبی، اکبر گنجی، لطف الله میثمی باشی و بگویی رفتاری که در قبال دیگران از خود بروز میدهم تنها در حیطه و حوزه ی خصوصی قابل تفسیر و بررسی است. این از خواص ستاره بودن است.اما احمد راست می گوید من اصولن آدم احساساتی هستم. مثل وقتی که منوچهرمحمدی در زندان کشته شد. و یا وقتی که جان احمدباطبی در خطر بود و یا آن زمان که مجتبی سمیع نژاد و رامین جهانبگلو را گرفته بودند.حتی وقتی که برای اکبر گنجی لوگو ساختم و یا درباره دانشگاه امیرکبیری که فریاد آزادگی سر می داد نوشتم. در آن زمان که حنیف مزروعی را گرفتند و یا مهندس موسوی و خیل عظیمی از دوستان کمپینی ام.اما چه می شود کرد احمد جان! نمی شود ظلم را ببینی ، ناعدالتی را حس کنی و احساساتی نشوی و به قدر توان خودت ، صدایت را بلند نکنی و من اینگونه یاد گرفته ام. اشتباه از خودی اما بیشتر زجرآور است فرقی هم ندارم اگر تو باشی یا اکبر گنجی و یا نیک آهنگ کوثر و یا هر انسان درد کشیده ی دیگری برای رهایی.
Adamkoki - ایران - تهران - هفت چنار
من واقعا متاسفم برای کسانی که از این آقا حمایت میکنن. من از تمامی کاربران سایت خواهش میکنم با جست وجوی اسم « احمد باطبی» در گوگل به سایت این آقا یه سری بزنید! چی میبینید؟؟؟؟ چه چیزی رو میخوای ثابت کنی آقای باطبی؟؟ با چی میخوای مبارزه کنی؟؟؟ تو که فقط بخاطر یه عکس روی جلد مجله اکونومیست و با اون لباس خونی معروف شدی!
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

SAMAN DAR BE DAR - انگلیس - منچستر
دوستانی که سینه تون رو واسه احمد جون پاره می کردید ......اینم همون مبارز سیاسیتون الکی واسه خودتون قهرمان ساختید....... این احمد مو قشنگ با رژیم کثیف اخوندی همدست الکی گول حرفهای این مزدور را نخورید اینهم دستاورد جمهوری اسلامی...........هرکی 2روز فت زندان که قرار نیست قهرمان ملت بشه..... لعنت بررژیم کثیف اخوندی و کسانیک در حق ایران ایران خیانت مئ کنند.....................دوستان اینم از احمدجونتون که چند روز پیش با نظراتتون خدای خود کرده بودید....لول لول........
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

iran zamen - نروژ - روگنان
شاید شما فکر میکنید باید بر می کشت و دوباره راهی زندان و شکنچه می شد.اگر می ماند یک مرده افتخار افرین بیشتر نبود.و چون ما ایرانیها مرده پرست هستیم بیشتر باعث افتخار ما خواهد بود تا زنده اش.
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

8036 - ایران - اصفهان
با سلام : اشتباه از خودی اما بیشتر زجرآور است فرقی هم ندارد اگر ما باشیم یا شما . واقعاً این‌چنین به سرعت قضاوت کردن و رای دادن، زجری‌ست که ما می‌کشیم از دست آنانی که های و هوی می‌کنند
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

99% - روسیه - موسکو
اگه قراره مبارزه ای برای ازادی باشه باید از داخل ایران صورت بگیره. این احمد خان باطبی هم مثل بقیه که از ایران خارج شدن هرز میره . حالا هفته ای یک بار بیاد نقش سخنگو رو بازی کنه.ببینم ازادی و نهضت 18تیر به کجا میرسه . اصلا این اقا با یک عکسی که فقط جنبه ی سمبلیک داشت معروف شد. البته حماقت این اخوندا هم خیلی بهش کمک کرد . مگه خارج از کشور کم سخن گو داریم.ماشالا عضو فعال حقوق بشرم که تا دلتون بخواد.اقای باطبی تا موقعی که تو ایران بود میشد بهش گفت مبارز الان دیگه نیست.هر چند که هیچ کار نا معقولی نکرده.حق زندگی کردن داره اونم در این سن.ولی خب بیچاره این کاره نبود.به خاطر یک عکس شد سمبل جنبش دانشجویی اگه قصدت مبارزه ی ازدیخواهانست به معنی واقعی کلمه پس باید تو همون ایران ادامه میدادی.قرار نیست سهممون از ازای رو امریکا به ما بده تو همون ایران گرفتن تو همون ایرانم باید پس گرفت.
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

Eteraaz - ایران - تهران
واقعا اوج مبارزش همونه که در زندان لیسانسش رو گرفته !
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

barbud_daneshmand - بلژیک - گنت
Adamkoki - ایران - تهران - هفت چنار من واقعا متاسفم برای کسانی که از این براستی که ایدی ادم کوکی برازنده شماست.باشد روزی که دیگر کسی کسی شما را کوک نکند..
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

کامراد - انگلیس - انگلیس
درود به دوستان چرا دوستان این سایت مثل بعضی از نظر دهنده های بالا زو قضاوت میکنن و دچار احساسات در برابر کلماتی میشوند که هیچ درست یا نادرستی آن معلوم نیست. گیریم که شخصی به نام مهندس لطف الله میثمی سندی برای آزادی احد باطبی گذاشته ، آخه کسی که برای مبارزه دوچشم و یک دست خود را در راه اعتقاد و باور خود از دست میدهد ، آیا حاضر نیست یک خانه در این راه بگزارد؟؟؟ آیا احمد باطبی که برای یک عکس 9 سال در بیدادخانه و شکنجه گاه رژیم آخوندی کابل خورد لگد خورد مدفوع فاظلاب خورد و... برای مبارزی مثل همین آقای مهندس لطف الله میثمی ارزشش کمتر از یک خانه هست که نخواهد فدای مظلوم و آزادی کند؟؟؟ احمد باطبی مرد تر از این حرفهاست و کسانی که او را میشناختند و او را دوست داشتن حتما چربی خطر این کار را بخود مالیدنند تا ندای آزادی از شکنجه گاه به آن سوی مرزها برسد و خبر از بیدادگاههای رژیم آخوندی بدهد. دوستان عزیز به شایعات و مزخرفات اهمیت ندیهید زندانیان سیاسی و رژیم آخوندی هر دو تاریخ زنده و گویای زمانه هستن. درود بر شرف احمد باطبی و تمامیه آزاد زنان و آزاد مردان... درود بر روان پاک محمد رضا شاه کبیر و پدر...
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

I was born to be free - کانادا - تورنتو
اقای SAMAN DAR BE DAR - انگلیس - منچستر جریان چیه که نظر تو با نظر Adamkoki - ایران - تهران - هفت چنار که بوی گ..د بسیج میده یک سمت و سو را داره؟ دوم تو که همه رو متهم میکنی به رژیم کثیف اخوندی نکنه که خودتم سر و سری داری باهاشون.ممکنه خودتو هم از اونها هستی
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

ezatdf - ایران - تهران
آقای لطف الله میثمی این عین مردانگی است چون این حکومت نتیجه اعمال گذشته شما و امثال شما باصطلاح روشنفکران است که نسل من و باطبی رو به این روز انداخته اید!!!!!!
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

pejmanfrance - فرانسه - پاریس
دوباره اعتراض ..خدایا مگه اگر نظر ندی (ماشااله چه نظرهایی )میگن لالی؟
پنج‌شنبه 13 تیر 1387

esfahan_20 - ایران - اصفهان
Adamkoki - ایران - تهران - هفت چنار .پس تو چرا همچن کاری نکردی جرعت میخواست احمد میدونست با اینکار شاید اعدام بشه ولی بخاطر دانشجویان از جان خودش گذشت و باز زرنگی خودش بود ازدست خونخواران در رفت
جمعه 14 تیر 1387

میرهاشمی - ایران - صدراباد
این باطبی هم حالا شده ریزه خواوجیره خوار آمریکا.دیگه اون فرد قبلی نخواهد بود. از این به بعد ویلا وژیلا بهش میدن و اون هم از آنتن به مردم دستور میده برید بگیرید.بشکنیدوفلان....از این به بعد دیگه آلت دسته آمریکا واستعماره.واسه مردم دیگه خاصیتی نداره.غافل از اینکه این مردم بودن که به اینجا رسوندنش.
شنبه 15 تیر 1387

میرهاشمی - ایران - صدراباد
این باطبی هم حالا شده ریزه خواوجیره خوار آمریکا.دیگه اون فرد قبلی نخواهد بود. از این به بعد ویلا وژیلا بهش میدن و اون هم از آنتن به مردم دستور میده برید بگیرید.بشکنیدوفلان....از این به بعد دیگه آلت دسته آمریکا واستعماره.واسه مردم دیگه خاصیتی نداره.غافل از اینکه این مردم بودن که به اینجا رسوندنش.
شنبه 15 تیر 1387

xpersia.com - ایران - ایرانی
با انتشار این مطلب توسط سایت جمهور باید به ماهیت این سایت با دقت بیشتری نگریسته بشه. اگر هدف مبارزه کردنه نباید به حاشیه پرداخت . متاسفانه رژیم راههای نفوذ در بین جریانهای مبارزاتی رو خوب می شناسه و توشون نفوذ کرده.یکی از این راهها انتشار همین شایعاته اگر آقای میثمی حرفی برای گفتن داشته باشند نیازی به استفاده از زبان دیگری ندارند.
شنبه 15 تیر 1387

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.