۳ مقاله - چرا از اسرائیل متنفرم - چرا از اسرائیل متنفر نیستم
3 مقاله - چرا از اسرائیل متنفرم - چرا از اسرائیل متنفر نیستم
مقاله وبلاگ آرش کمانگیر
چرا از اسرائیل متنفر نیستم
شهریور ماه ۱۳۸۴، سپتامبر ۲۰۰۵، من و آزاده در فرودگاه مهرآباد سوار هواپیما شدیم و دور دنیا را زدیم و در وینیپگ فرود آمدیم. منصفانه است که بگویم سرزمینی که برای زندگی جدیدمان برگزیدیم متعلق به کسانی است که حالا اسم مودبانه شان “بومیان کانادا”ست. نیازی نیست به آمار مراجعه کنید، کافی است در خیابانهای سمت شمال وینیپگ قدم بزنید تا ببینید که ساکنان اولیه این سرزمین تا چه حد از این جامعه رانده شده اند. برای تکمیل مشاهده تان کافی است با “کانادایی”هایی صحبت کنید که از “این یاروها که هی می زان تا از دولت بیشتر کمک بگیرن” سخن می گویند (در کانادا مردمان فقیر با کمک های مالی دولت زندگی می کنند). آیا از این همه نتیجه می گیرم که کانادایی های مردمان نفرت انگیز هستند؟ بوضوح نه. آیا معتقدم بومیان کانادا از درجه انسانی ساقط هستند؟ مطلقا اینطور نیست.
کانادایی را تصویر کنید که با اقیانوس احاطه نشده است، کانادایی که اطرافش را میلیون ها اینیوت (نام یکی از قبیله های بومیان کانادا) گرفته اند که آماده جنگ با “اشغالگران” اروپایی هستند. تصور کنید رهبر سرخپوستی را که گفته است “اگر هر کدام از ما یک تف بکنیم، این حرامزاده ها به دریا ریخته خواهند شد”. تصور کنید پول و اسلحه که از اطراف سرازیر می شود برای جنگیدن با “حرامزاده ها”. چیزی به خاطر شما نمی رسد؟ یاد اسراییل نیافتادید؟
“اشغالگران” کانادا، از جمله آزاده و من، خوش شانس بوده ایم که هیچ یک از اتفاقات بالا رخ نداده اند، که موج اول مهاجران موفق شدند که مردمان بومی را به شمال “پس بزنند”. و اینگونه بود که ما از پلکان پایین آمدیم و وارد شهری شدیم که آغوشش را برای ما گشاده بود و به ما نوید زندگی تازه داد.
آیا از این همه نتیجه می گیرم که زمانی که از سطح روابط بین انسانها فراتر می رویم اخلاق رنگ می بازد؟ نمی دانم. آیا استدلال می کنم که ما حق داریم جایی باشیم که حالا هستیم؟ شاید. به هر حال حقیقت این است که ما حالا اینجا هستیم. آیا می گویم موضوع اسراییل هم شبیه همین اتفاق است؟ چرا که نه؟ یه هیچ اروپایی وعده سرزمین موعود بودن ِ کانادا داده نشده بود. اسراییلان لااقل نام این سرزمین را در “کتاب مقدس”شان خوانده اند.
هرگز نمی خواستم کودک فلسطینیی باشم که در یک اردوگاه آوارگان زندگی می کند. به همین ترتیب بوضوح نمی خواستم سرخ پوستی باشم که در شهرکهای محافظت شده ِ خاک آلود و فقیر روزگار می گذرانم (و این همه البته با این پیش فرض است که امکان انتخاب داشتم). گذشته از این همه اما، نمی فهمم چه چیزی اسراییل را بدتر از کانادایی می کند که بر قله آتشفشان بنا شده است.
مقاله وبلاگ زهرا
چرا از اسرائیل متنفرم
یه بحثی توی وبلاگ آرش کمانگیر راه افتاده به نام: چرا از اسراییل متنفر نیستم؟! که فکر میکنم به خاطر ۶۰ سالگی اسرائیل اینو نوشتن.راستش من به شدت مخالف نظرات آرش کمانگیر هستم یعنی اینکه من اصلا فردی نیستم که بتونم اسراییل رو دوست داشته باشم و فکر کنم رفتار مسالمت آمیزی با مسلمانها و ایرانیها و یا مهاجرین داره. همین طور به آرش کمانگیر و به طور کلی کسانی که فکر میکنن اسرائیل مطلوم واقع شده، توصیه میکنم که یک سری به سایتهای اسرائیلی که معرف محصولات نظامی و موشکی اسراییل هستند بندازن و ببینن اسراییل روی چه خصیصه ای از موشکهاش تاکید داره، خوب من بهتون میگم:برد موشک: تا ایران و لیبی (؟!)میتونین امتحان کنید. به وضوح و صریح نوشته شده. در بسیاری از سایتهای فارسی هم محصولاتشون معرفی شده. یعنی اسرائیل جدای از وجود غیر قانونیش کماکان رفتار مسالمت آمیزی نداره و اصلا کشور مظلومی هم نیست. نظر آرش کمانگیر بیشتر مبتنی بر اینه که چون کانادا و آمریکام بر اساس اشغالگری شکل گرفتن پس اشغالگری لزوما چیز بدی نیست. نظر من اینه که خوب ما خوشبختانه جز بومیان آمریکا نبودیم وگرنه اون موقع ما خیلی زجر می کشیدیم که سرزمین ما تصاحب شده و به ما بدرفتاری میشه و از حقوق عمومی و مساوی خوبی برخوردار نیستیم. ما حتی در اون موقع نبودیم. ما الان داریم زندگی میکنیم و ظلم، جنگ و ویرانی رو که هر روز در فلسطین شاهدش هستیم و نمیتونیم موافق این باشیم که چون کانادا و یا آمریکا الان ایمن هستند پس اسرائیل هم نیتش خیره. ما هیچوقت توی شرایط بومیان و سرخپوستان و همین طور فلسطینیها نیستیم.
اما دلم میخواد این موضوع به بحث گذاشته بشه. البته توصیه میکنم ابتدا متن کمانگیر رو بخونین و سپس نظر بدید. اینم چکیده نظرات من برای آرش کمانگیر هست:
ـ نظر اول من:منظورت از منبع چیه که در جواب بامدادی ذکر کردیشما برای اینکه دقیقا ثابت کنی رفتار اسرائیل با فلسطینیها مثل چه میدونم کانادا با ایرانیهاست چه منابعی داری؟بعدش دوما مهاجرت با جنگ و دیوار کشیدن و تانک و گلوله خراب کردن خونه مردم و اینها به نظرم باید تفاوت واضحی داشته باشه نه؟!یعنی شما میخوای بگی رفتی کانادا و با یکسری داری اونجا یک کشور جدید داخل کانادا راه میندازی و هیشکی هم بهت چیزی نمیگه؟! همین قدر مساوی هستید با اسرائیلی ها؟!ای ول به دولت فخیمه کانادا! چقدر بیخیاله. بریم زیرابتو بزنیم تا کانادا رو فروپاشی و تقسیم نکردی:-))
- نظر دوم:ببین مشکل اینجاست که تو داری چیزی رو تائید میکنی که مصداقش رو در مورد چیز دیگر نقض میکنیخوب گیریم که وضع مناطق حفاظت شده و یا اینکه موج های اول مهاجرت به کانادا و یا امریکا تاسف بار بوده و برای بومیان اونجا بد بوده و این حرفها. منم منکرش نیستم ولی چرا همین مسئله رو در مورد اسرائیل تائید می کنی؟!یعنی اسرائیل چه داره که از نظر تو موجه جلوه میکنه اینکارش ولی برای اونها نه؟! واضح بگو لطفادر ثانی یعنی شما تائید میکنی که مثلا هر کی پا شد بره هر سرزمینی که دوست داشت و پسندید و اونجا جنگ و دعوا و اینا راه بندازه تا یه کشور جدید تشکیل بده و همه هم تائیدش کنن؟! به خاطر اینکه شمام مهاجرت کردی و دیدی که وضع فلانجا و بیسار جا بد و یا خوب بوده؟این مقایسه ای که کردی اولا اصلا صحیح نیست و در ثانی خیلی احساسیه. چون در شرایطش قرار گرفتی وگرنه مثلا فرض کن الان یک عده بیان بگن ایران سرزمین موعود آریایی هاست و هی کم کم جمع بشن و شهرهای خاصی از ایران رو تصاحب کنن و بعدشم حکومت تشکیل بدن و دیوار بزنن و دو کشورش کنن و صد در صد قدرتهای بزرگ هم ازشون حمایت خواهند کرد و این حرفا. تو این مورد رو تائید میکنی؟!
- نظر سوم (شخصی):فکر کنم لحنم یه ذره تند بود شرمنده… اینم بگم که من خودمم غربت و مهاجرت و اینها رو در سطح کمتری نسبت به تو چشیدم… اگه تند بود شرمنده
- تا یادم نرفته بگم که نظر بامدادی این بوده:به نظرم باید بیشتر محتاط باشی وقتی روی مرزهای اینچنینی قدم بر میداری. کانادای امروز رو که به یک زندگی مسالمتآمیز با مردمان بومیش رسیده نمیشه با اسرائیل امروز که رسما عربهای فلسطینی رو انسانهایی درجه دوم تلقی میکنه و داستانش رو همه میدونیم مقایسه کرد.البته بحث من متنفر بودن از اسرائیل هم نیست چرا که اسرائیل فقط یک نام است. البته و به درستی میتوانی اتفاقی را که امروز در اسرائیل میافتد با نسلکشیهایی که در صدههای نه چندان دور در آمریکای شمالی اتفاق افتاد مقایسه کرد.از تاریخ دور که بگذریم و امروز را نگاه کنیم، وضعیت اسرائیل از لحاظ نقض حقوق عربها از حقوق بدیهی انسانی خود، تقریبا در جهان منحصر به فرد است.
مقاله وبلاگ خیابان شماره 11
من از اسرائیل متنفر نیستم
امروز دیدم که کمانگیر مطلبی نوشته که چرا از اسراییل متنفر نیست وطبق معمول مثل بعضی مواقع تیرش در دو کیلومتری هدف نشست.و راجع به همه چیز حرف زد مگر اصل موضوع. البته تلاش وی در این زمینه را نمی خواهم به هیچ وجه بی ارزش کنم. (همیشه یاد بحثش با آقای تشیعی می افتم که به راحتی از اصل موضوع دور می افتد و به حاشیه های بی اهمیت می پردازد.)من هم میخواهم سعی کنم به سهم خودم این مطلب را توضیح بدهم و البته بیشتر بپردازم به ریشه دشمنی ایران و اسراییل. چون به هر حال بخواهیم یا نخواهیم اسراییل امروز به بخشی جدانشدنی از زندگی ما ایرانیان تبدیل شده است.بارها از کسانی که از اسراییل متنفرند این سوالات را پرسیده ام و البته هیچ گاه جواب واضح و صریحی نگرفته ام.۱- این ایران (جمهوری اسلامی) و شخص خمینی بود که دشمنی با اسراییل را آغاز کرد.۲- این خمینی بود که گفت اسراییل باید از بین برود.۳- آن نمیدانم کدام شیر ناپاک خورده ای که گفت «راه قدس از کربلا می گذرد» یک ایرانی مسلمان بود.۴- ایران به فلسطین و لبنان کمک تسلیحاتی و مالی می کند.جهت اطلاع دوستان عزیز بگویم که در عرف بین الملل معنای این حرفها میشود «تهدید نظامی». به همین وضوح و سادگی.مثلا اگر عربستان هر روز در رسانه هایش اعلام کند ایران باید از بین برود (به هر دلیل) و شاهزاده فلان بن آل سعود اعلام کند اگر هر عرب یک سطل آب بریزد ایران را آب خواهد برد آیا این حق ایران نیست که برای دفاع از خودش برد موشکهایش تا ریاض برایش مهم باشد؟اینکه اسراییل با فلسطینی ها چه کار می کنند یک موضوع دیگر است که نباید اساس سیاست خارجی ما در تنظیم روابط با اسراییل باشد به همین دلیل که رفتار روسیه با مسلمانان چچن ملاک روابط ما با روسیه نیست (و حتی برای خوش آیند بیشتر روسها٬ آیت الله خامنه ای به عنوان روسیه شناس بزرگ هم معرفی میشوند.)من هم موافق کشته شدن هیچ انسانی نیستم ولی گمان می کنم خالد مشعل و حسن نصرالله با پولهایی که از جمهوری اسلامی می گیرند بیشترین کمک را برای شعله ور نگاه داشتن آتش به اسراییل می کنند. (هر چند که معتقدم که اسراییل هم از این جنگ فرسایشی خسته شده و مایل به خاتمه دادن به آن است.) چون اگر آتش این جنگ بخوابد هم پولهای ارسالی ایران به این رهبران فاسد تمام میشود و هم دادگاههای احتمالی برای رسیدگی به جنایات آن ها را متهم خواهند شناخت.نکته مهم دیگری که به نظر من شاید مهمترین نکته است و بسیاری توجه کافی به آن نمی کنند وابستگی نژادی و تاریخی روحانیت شیعه به جبل عامل لبنان است که دکتر اسماعیل نوری علا به بهترین شکلی آن را در یک سری مقاله توضیح داده (یک - دو - سه - چهار - پنج) و با دانستن آن دلیل حمایت بی دریغ جمهوری اسلامی از لبنان و فلسطین تا حدود زیادی روشن می شود.در خاتمه باز هم تاکید می کنم دشمنی با اسراییل ساخته سران جمهوری اسلامی است. وگرنه اسراییل با ایران هیچ دشمنی تاریخی نداشته است. حتی خیابانی به نام خیابان ایران و خیابان دیگری به نام خیابان کورش در شهرهای اسراییل وجود دارد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|