سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۶ - ۱۳ نوامبر ۲۰۰۷
تقلب ، تخصص ایرانیان
از اون قدیم ندیم ها ایرانی ها در دور زدن موانع معروف بودند. از ماجرای کارگرهای ایرانی در ژاپن با اون سکه های یخی رو بگیر تا همین شیوه جدید دور زدن محدودیت های کارت سوخت که چند هفته ای است مردم از اون استفاده می کنند!!!ماه رمضان پارسال ، موقعی که داشتم با کمک دوستان صندلی های سالن امتحانات رو برای مراسم افتاری جمع می کردیم ، یک دفعه از لای یکی از صندلی ها چند تیکه کاغذ بر روی زمین افتاد. اول فکر کردم یک تقلب ساده ماله یکی از دانشجویان دانشگاه هست که زیر صندلی جا گذاشته بود. ولی بیشتر که دقت کردم دیدم اصلا هم ساده نیست...
وقتی تقلب رو دیدم کلی کیف کردم!!؟ ببین طرف چه قدر وسواس داشته تو این موضوع. تمامی موارد رو که می خواست تقلب کنه رو گردآوری کرد. بعد هم همه رو تایپ و پرینت کرده. اون هم تو این ابعاد به این کوچیکی. اگر به ابعاد انگشت های دست من که در تصویر زیر مشاهده می کنید دقت کنید کاملا ابعاد رو درک می کنید.
چند وقت پیش هم یکی از دخترهای دانشگاه برای تقلب در جلسه امتحان از هندزفری بلوتوث استفاده کرده بود!!! ماجرا این طور بود که این خانم یک عدد هندزفری بلوتوث رو در گوش خود قرار میده و مقنعه خودش رو طوری جلوی صورتش میاره تا تابلو نشه. بعد هم از طریق یکی از دوستان خودش در خارج از سالن جواب تمامی سئوالات رو می گیره. این داستان در چند جلسه ادامه پیدا می کنه تا اینکه در یکی از امتحانات ، مراقب سالن دست ایشون رو برای همه رو می کنه.پس نتیجه می گیریم که ایرانی ها در این مورد حسابی معرف جهانیان هستند و حداقل تو این مورد هیچ کسی رو دست ما بلند نمی شه. اگه شما هم موردی رو دیده اید یا شنیده اید همین جا بیان کنید.منبع : وبلاگ مهربان بلاگ
mahkame - اتریش - وین |
حالاکجاشو دیدی؟؟؟ |
سهشنبه 3 اردیبهشت 1387 |
|
نوه ی ابلیس - ایران - گرگان |
دوستان عزیز
نمی دانم چرا همه دارند گیر میدن به دانشجویان و دانش آموزان .این همه
توی بازار مردم را سر کیسه میکنند و این همه در قضیه انتخابات تقلب کردن و میکنند .ووو ....هیچکسی جیکش در نمی آد حالا یک دانشجوپی یکی دو تا سوال آنهم به اندازه دو بند انگشت تقلب کرده ببین چه قشقره ای به پا کردند. |
سهشنبه 3 اردیبهشت 1387 |
|
hamiyan - انگلیس - لندن |
......تقلب وجعل به هیچ عنوان در فرهنگ و در ذات پاک ایرانی نمی گنجد.....از موقعی که ایران در بند تازی وتازی نامه بوده واست این فرهنگ درجامعه گسترش پیدا کرده است. |
سهشنبه 3 اردیبهشت 1387 |
|
harfe_hesab - استرالیا - ادلاید |
بابا به خدا ما ایرانیا خوبیم...من هر وقت این هندیا و پاکستانیا رو میبینم به ایرانی بودنم افتخار میکنم! اینا در [...]بازی به مراتبی رسیدن!! |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
20258096 - ایران - امل |
خواهش میکنم تقلب کردن از اصول مهم برای ماست که بدون اون امتحان معنی نداره در حقیقت ما امتحان درسی نمیدیم بلکه امتحان تقلب میدیم برای اشنایی با انواع اون کتاب خودم رو که به چاپ دهم هم رسیده رو پیشنهاد میکنم |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
دربه در - ایروووون - تهروووون |
به قول مولا علی جمله زیبایی میفرماید : الناس علی دین ملوکهم
یعنی مردم بر دین حاکمانشان هستند
وقتی حاکمان ما متقلب و دزد هستن با گذشت 30 سال این فرهنگ را به مردم خود نیز منتقل میکنند . |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
mah1 - ایران - تهران |
hamiyan شوخی میکنی! چی تازی مازی در اوردی. ایرانیها باهوش کم ندارن و بعضی از همین باهوشان از هوششون اینجوری استفاده میکنن همین .. |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
hamid-masal - ایران - ماسال |
زرشک. این که چیزی نیست من خودم روی بدنه خودکار با سوزن تقلبی نوشتن. مغز ما ایرانیا واسه اینکار زیاد کار میکنه |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
acid_pro - اتریش - وین |
اصلی ترین علت ریا و تقلب فقر هست که بعد از تشریف فرمایی اسلام ناب محمدی به ایران این ریا کاری و تقلب در بین ایرانیان پدید آمده و در دوران جمهوری اسلامی تشدید شده است. |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
malihe - ایران - تهران |
نوه ی ابلیس - گرگان
یک ضرب المثل خیلی قشنگ داریم که می گه «« تخم مرغ دزد شتر دزد می شود»» البته تقلب سر درس و کلاس خیلی مزه میده ولی آخرو عاقبت ممکنه عشق به تقلب یه موارد دیگه سرایت کنه و ......! |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
علی آقا - ایران - آبادان |
آقا منم از هندزفری بلوتوث استفاده میکنم و موهامو میارم روش هنوزم کسی مچمو نگرفته از 7 تا امتحان تا حالا اینجوری پریدم |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
elora - نروژ - اسلو |
وقتی از یه انسان توقع بیش از حد دارند که تو مدارس ادم عینه کتابها رو بلد باشه یا باید خر خونی کرد یاتقلب یا هر دو .سیستمه که مشکل داره وگرنه هر کسی دوست داره وجدانشو پاک نگهداره.تقلب کن تا زنده بمانی شده راه تنفس ایرانی. |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
shelman83 - انگلستان - لستر |
از منم تقلب با موبایل و هندزفری گرفتند...و اون درسم رو توی اون ترم0.25 رد کردند... حالا بماند که چند تا امتحان با موفقیت از همبن روش پاس شد. ولی مراقب خیلی نا مرد بود که گیر داد...البته با بلوتوث نبود با تماس و کاملا زنده لووووووول |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
نوه ی ابلیس - ایران - گرگان |
دربه در - ایروووون - تهروووون
عزیزم نمی شه یک ضرب المثل ایرانی بزنی که من بفهمم که چی می گی این همه ما دانشمند خوب داریم و بعد تو !!!من می خواهم یک چیزی را بهت بگم وقتی ما ایرانی جماعت بهترین پزشک را داشتیم و بهترین ریاضیدان را داشتیم و ما که بهترین ستاره شناس را داشتیم آیا این اعراب پا پتی و سوسمار خور کجا بودند ؟؟؟من تاسف می خورم که یک ایرانی آنچه که خود دارد ز بیگانه تمنا می کند . یک کمی تامل کن و به ایرانی بودن خودت افتخار کن موفق باشی . |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
نوه ی ابلیس - ایران - گرگان |
malihe - ایران - تهران
عزیزم شتر دزد که هیچ !!ما هواپیما دزد و یا کشتی دزد و من حتا آسمان خراش دزد هم دیده ام و مثل اسلام گرایان که برجهای دو قلو را دزدیدند و الان اگر خوب نگاه کنی هیچ اثری از آن برجها و یا حتی آدماش هم نیست!!!!!!!!!!! |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
parviz1 - انگلستان - کترینگ |
بچه ها منم یاد یک تقلب زمان خودمون افتادم.اون زمانها که موبایل و این بازیها نبود .کلاس شیشم ابتدایی ما یک همکلاسی داشتیم که حیونی داشت سه ساله میشد و اون موقعها هم اگر کسی سه سال تو یک کلاس رد میشد دیگه اسمشو هیچ مدرسه ای نمینوشتن ما هم دیدیم که این حسن بابا دیگه روز شب نداره و خیلی ناراحته.راستی از این جهت میگفتیم بهش بابا چون ریش و سبیلی داشت و از همه بزگتر بود و هیکلی هم بود.بهر حال با چندتا از بچه ها قرار که هر جور شده نزاریم رد بشه و از طرفی هم برای شیشمیها امتهان نهایی و تو یک مدرسه دیگه و معلمهای دیگه و خلاصه داستانی بود.ما هم شیش نفر مرد تو کلاس پیدا کردیم و گفتیم مثلا رضا اسم حسن بابا رو روی ورقه خودت تو امتحان حساب بنویس و بهمین ترتیب تمام درسهای سخت رو تو خودمون تقسیم کردیم و اون سال حسن بابا خرداد قبول شد ولی شیشتا از بچه های زرنگ و با حال نفری یک دونه تجدید آوردیم که یاد همشون بخیر باشه و امیدوارم که همگی زنده و سالم و با نوه های شیتونشون حالا حالاها حال کنند و خوش باشن. |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
ayaz-m - سوئد - گوتنبرگ |
من یه بار به جای یه نفر امتحان دادم و مراقب شک کرد و اون یکی مراقبو هم صدا کرد. ولی من انقدر خونسرد بودم که بعد از کمی وارسی کارت جعلیم بی خیال شدن و رفتن. یادش بخیر کلی حال داد. |
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 |
|
دربه در - ایران - تهران |
نوه ابلیس - ایران - گرگان
مولا علی بیشترین ارادت را به ایرانیان داشت و حضرت سلمان فارسی را فقط به منزل خودش راه میداد .
یادت باشه امثال مثل تو در زمان پهلوی داشتن این مملکت و با همین ایده اداره میکردن که نتیجه اش با اوون همه رفاه و آزادی یک انقلاب شد . این مملکت اگر خبر نداری 97 % شیعه هستن .
یادت باشه نه مثل آخوندا از اوون طرف بیوفت نه مثل پهلوی از این طرف که این مردم نه از افراط خوششون میاد نه از طفریت
در ضمن مولا علی کلامش برای هر ایرانی آزاده بالاترین و زیباترین کلامه اگر شما متوجه نمی شی مشکل شماست . |
پنجشنبه 5 اردیبهشت 1387 |
|
پری دریائی - ایران - تهران |
خدا این مقنعه ها رو از ما نگیره . من یه دفعه تو دانشگاه سر امتحان طراحی زبان با ضبط خبر نگاری تقلب کردم !آی ی ی ی ی!حالی داد!نگو و نپرس. |
پنجشنبه 5 اردیبهشت 1387 |
|
iranppp - آلمان - دوسلدورف |
تشریف بیارید آلمان وسر کلاسهاش بشنید تا ببینید متقلب در هر ملیتی هست از همه متقلب تر خود آلمانی هان(بر عکس شهرتشون).خوشبختانه ما ایرانیها (صرف نظر از تبلیغات منفی وفیلمهایی مثل 300 وبتی محمودی و....)در آلمان مهاجران خوشنامی هستیم. |
پنجشنبه 5 اردیبهشت 1387 |
|
نوه ی ابلیس - ایران - گرگان |
دربه در - ایران - تهران
دوست عزیز کاش بیشتر می دانستی !!!! |
پنجشنبه 5 اردیبهشت 1387 |
|
parand2008 - فرانسه - نانسی |
parviz1 - انگلستان - کترینگ
بامزه بود اقا پرویز
من همیشه می ترسیدم لو برم برای همین تقلب نمی کردم زما ن ما هم خیلی ناظم و مدیر...بعد کلی ما را میترسوندند |
جمعه 6 اردیبهشت 1387 |
|
ezatdf - ایران - تهران |
بگذارید منم یه خاطره از تقلب رساندن در دوران راهنمایی تعریف کنم یکی از همکلاسی هام توی درس املا خیلی ضعیف بود و هیچوقت از سه و چهار بالاتر نمیگرفت و از این جهت تو مدرسه خیلی معروف بود خیلی هم تلاش می کرد و من هم کمکش می کردم ولی باز هم نمی شد آخرش دیدم چاره ای نیست ثلث سوم بود و امتحان بین چند کلاس بصورت مشترک برگزار می شد بهش گفتم من دوتا املا می نویسم یکی به اسم خودم و دومی هم اسم تو رو رو ورقه می نویسم خلاصه اینکار رو کردم خیلی سخت بود چون برای اینکه شک برانگیز نشود من باید با دو خط متفاوت می نوشتم ولی با توجه به اینکه معلمها سه بار هر جمله را می خوندند امکان پذیر بود آخرش هم اون چهارده گرفت و من هم که همیشه بیست می گرفتم شانزده گرفتم |
جمعه 6 اردیبهشت 1387 |
|