ده فیلم مستندی که دنیا را تکان داد
ده فیلم مستندی که دنیا را تکان داد
آیا سینمای مستند قدرت تغییر جهان و یا تغییر وضعیت انسان را دارد؟ آیا فیلم مستندی هست که بتواند ادعا کند در تغییر وضعیت جهان یا انسان سهمی هر چند کوچک داشته است؟
نمایی از «پیروزی اراده» ساخته لنی ریفنشتال
جان گریرسن مستندساز انگلیسی که بیشتر مورخان سینما او را به عنوان پدر سینمای مستند میشناسند، معتقد بود سینمای مستند و غیرداستانی هدفی دارد و آن تغییر جهان است. گریرسن نیز همانند برشت معتقد بود که هنر باید چکش باشد نه آینه. اندیشهای که وظیفه هنر و سینما را تغییر جهان یا بهبود وضعیت انسان میدانست، اندیشهای غالباْ مارکسیستی است. لنین، سینما را مهمترین هنرها نامید و توسعه آن را از اهداف اصلی دولت انقلاب برشمرد.
در طول یک قرن گذشته سینماگران انقلابی و مارکسیست بسیاری از لف کولهشف و آیزنشتین گرفته تا جیلو پونتهکوروو، میگوئیل لیتین، گلوبر روشا و ژان لوک گدار با اندیشه تأثیرگذاری بر وضعیت جهان فیلم ساختند. مستندهای بسیاری نیز ساخته شد که دنیا را تکان دادند و حیرتزده کردند. اما هیچ کدام به آن شکل که گریرسن مدعیاش بود، نتوانستند سرنوشت جهان را تغییر دهند.
اما مجموعهای از ۱۰ فیلم مستند که ماه گذشته به انتخاب مارک کازینزز مورخ و منتقد سینما در مؤسسه بیافآی (BFI) لندن به نمایش در آمد، مدعی تغییر وضعیت سیاسی و اجتماعی جوامعی بودند که این فیلمها، آنها را تصویر کرده بودند. به نظر مارک کازینزز، یک توافق جمعی در این مورد وجود دارد که یک فیلم مستند درست میتواند بر تاریخ اثر گذاشته و دنیا را تفییر دهد.
پوستر فیلم «بولینگ برای کلمباین» ساخته مایکل مور
کازینز به عنوان مبتکر و بانی این برنامه، فیلمهای مستند متفاوتی را از سراسر جهان انتخاب کرد که از نظر زیباییشناسی و فرم سینمای مستند، هیچ اشتراک قابل ملاحظهای بین آنها نبود و تنها محور مشترک بین آنها، رابطه آنها با تاریخ و رویدادهای سیاسی و اجتماعی مهمی بودند که در آنها به تصویر کشیده شده بود. از مستند لنی ریفینشتال در باره هیتلر گرفته تا مستند مایکل مور درباره فرهنگ داشتن اسلحه در آمریکا و مستند گزارشی حسین ترابی در باره انقلاب ایران با عنوان «برای آزادی»
کازینز در مقالهای که در مجله سایت اند ساوند ویژه سینمای مستند منتشر شده، در باره شیوه انتخاب خود چنین توضیح میدهد:«من همیشه گفتهام که باید فیلمهای عثمان ثمبن را ببینیم. نه به خاطر آن که آنها اطلاعات زیادی درباره جامعه پسا استعماری در اختیار ما میگذارند؛ بلکه به خاطر این که آنها فیلمهای بزرگیاند. ما به خاطر آن چه که فیلمهای برگمن در باره سوئد دهه شصت به ما میگوید، به دیدن فیلمهای او نمیرویم. البته فیلمهای ثمبن، تا حد زیادی نشاندهنده محیط فرهنگی و اجتماعی کشورش هست و ساختارهای قدرت در این جامعه، رفتار اجتماعی و نشانههای مربوط به لباس را به ما معرفی می کند. همان کاری که فیلمهای اسکورسیزی در مورد نیویورک میکند. اما این، هدف این فیلمها نیست.
جان پیلگر
اکنون به عنوان بانی و مبتکر برنامه ۱۰ فیلم مستند بی اف آی در ساوث بنک (South Bank) مجبور بودم چرخشی ۱۸۰ درجه انجام دهم. از این رو مسائل زیباییشناسی را کنار گذاشتم تا مسائل تجربی (empirical) را مطرح کنم. این که چه فیلمهایی تأثیر آشکاری بر فضای اجتماعی و سیاسی و قضایی جامعه خود گذاشتند. در این مورد تصمیم گرفتم محوریت فیلمهای انگلیسی را کنار بگذارم و فیلمهایی از چین، ژاپن، آمریکا، آلمان، فرانسه و ایران را در برنامه بگنجانم.»
به اعتقاد مارک کازینز هر کدام از این فیلمها به نوعی توانستند تغییر مهمی در سیاست، حکومت، قانون یا رفتار جامعه خود به وجود آورند. فیلم مستند چینی هشنگ، رودخانه الگی (Heshang, The River Elegy) ساخته ژیا یون (محصول ۱۹۸۸) مستندی است که ۲۰۰ میلیون چینی آن را تماشا کردند و توانست تا حدی فضای سیاسی چین را تغییر دهد. این فیلم می گوید تاریخ چین، تاریخ شکست و عقبنشینی است و به رابطه بین چین و دمکراسی غربی میپردازد و فیلمی است که منجر به شورشهای میدان «تیان آن من» و سرکوب وحشیانه جوانان چینی در ۱۹۸۹ شد.
نمایی از مستند «مکلیبل» ساخته فرانی آرمسترانگ
فیلم مستند میناماتا: قربانیان و دنیایشان (Minamata: The Victims and Their Worlds) ساخته تسوچیمونوریاکی (۱۹۷۲) مستندی ارژینال در باره محیط زیست است و مبارزه عدهای از ماهیگیران را علیه کمپانی چیسو نشان میدهد که با ریختن ضایعات جیوه متیل به رودخانه آن را آلوده میکنند. مبارزهای که باعث تغییر روش کمپانی چیسو و همین طور تغییر قوانین قضایی ژاپن گردید.
مستند مک لیبل (Mc Libel) ساخته فرانی آرمسترانگ (۲۰۰۵) از انگلستان مستندی علیه کمپانی مکدونالد است و هلن استیل و دیو موریس را نشان میدهد که مک دونالد را به خاطر تبلیغ در مدارس بریتانیا به دادگاه حقوق بشر میکشانند و باعث میشوند مکدونالد از تبلیغ در مدارس دست بردارد.
مستند حماسی و اپرایی پیروزی اراده (Triumph of the Will) ساخته لنی ریفنشتال (۱۹۳۶) نیز مستندی است که در تحکیم پایههای قدرت هیتلر و فراگیر شدن اندیشههای او نقش مهمی داشت و تصویری قدرتمند، شکستناپذیر و اسطورهای از پیشوا در ذهن مردم آلمان ساخت.
پوستر فیلم مستند «پیروزی اراده» ساخته لنی ریفنشتال
مستند مایکل مور با عنوان بولینگ برای کلمباین (Bowling for Columbine) نیز مستندی جسورانه است که در آن فیلمساز با سبکی آمیخته از سبک مستندهای اخلاقگرایانه جان پیلگر و طنز ویرانگر انیمیشن خانواده سیمپسون، فرهنگ داشتن اسلحه در آمریکا را به شدت مورد انتقاد قرار میدهد. بولینگ برای کلمباین، فروشگاه والمارت آمریکا را مجبور کرد فروش گلوله اسلحه را متوقف کند.
همین طور مستند نوآرگونه ارول موریس، خط باریک آبی (The Thin Blue Line) باعث لغو حکم اعدام رندال آدمز، زندانی زندان تگزاس شد. یک پلیس اهل تگزاس با شلیک گلوله به قتل میرسد و رندل آدمز آسمانجل به جرم قتل او دستگیر و به اعدام محکوم میشود. ارول موریس با شنیدن حرفهای مظنون، پلیس و آدمهای درگیر در حادثه و بازسازی صحنههای قتل به شیوه فیلمهای نوآر موفق میشود رأی دادگاه ایالت تگزاس را برگردانده و بیگناهی آدمز را اثبات کند.
«اندوه و افسوس» ساخته مارسل افولس
مستند گزارش اتیوپی (Ethiopia Report) ساخته مشترک مایکل بوئرک و محمد امین برای بیبیسی نیوز (۱۹۸۴) یکی دیگر از ۱۰ فیلم مستند مجموعه است که دنیا را تکان داد. مایکل بوئرک با رویکردی لیبرال و پسا استعماری، قحطیزدگان اتیوپی را به تصویر کشید و موجب بهبود زندگی هزاران افریقایی گردید.
اندوه و افسوس (The Sorrow and the Pity) ساخته مارسل افولس( ۱۹۷۰) در ۲۴۸ دقیقه یکی از شاهکارهای مستند است که نگاهی غیرمتعارف، انتقادی و افشاگرانه به نهضت مقاومت فرانسه دارد. افولس با استفاده از تصاویر آرشیوی و گفتگو با برخی افراد شرکتکننده در نهضت مقاومت، در نگرش فرانسویها به خود و تاریخ کشور خود تغییر ایجاد میکند.
مرگ یک ملت: توطئه تیمور (۱۹۹۴) را جان پیلگر ژورنالیست و مستندساز سرشناس انگلیسی ساخته و نشان میدهد که چگونه دخالت بریتانیا و ایالات متحده باعث نسلکشی در تیمور شرقی و جنگ داخلی ۱۹۷۵ در این کشور شد.
«خط باریک آبی» ساخته ارول موریس
فیلم مستند «برای آزادی» ساخته حسین ترابی (۱۳۵۷) گزارشی تصویری از روزهای انقلاب ایران است که روزهای پایانی حکومت شاه، تظاهرات مردم انقلابی و خشمگین در خیابانها و ورود آیتالله خمینی به ایران را نشان میدهد. این نخستین بار است که فیلمی درباره انقلاب ایران از یک فیلمساز ایرانی در بریتانیا به نمایش در آمد. فیلم زیرنویس انگلیسی نداشت. چون نسخه ۳۵ میلی متری آن دیر به دست مسئولان بیافآی رسیده بود. از این رو متن نوشته شدهای، همزمان با نمایش فیلم برای تماشاگران پخش شد.
مارک کازینز «برای آزادی» را تصویری اسپیلبرگی از انقلاب ایران معرفی کرده و در توضیح علت انتخاب آن به عنوان یکی از ۱۰ فیلمی که دنیا را تکان داد گفته است:«برای آزادی فیلمی است که نقش مهمی در پیروزی انقلاب ایران داشته و هر سال از تلویزیون ایران نشان داده می شود.»
اما مارک کازینز اشتباه میکند. چون برای آزادی مدتهاست که به طور کامل، نه در تلویزیون ایران و نه در هیچ جای دیگر به نمایش در نیامده است. من که سال گذشته نسخهای ویدیویی و کامل از آن را از دوست منتقد و مستندسازم پیروز کلانتری برای نوشتن مقالهای درباره سینمای مستند انقلاب قرض کرده و دیدم، فهمیدم که چرا این فیلم در شرایط فعلی نمیتواند به طور کامل از تلویزیون ایران به نمایش در آید.
«برای آزادی» ساخته حسین ترابی
محمد تهامی نژاد مورخ و محقق ارزشمند سینمای ایران در باره آن مینویسد:«برای آزادی فیلمی است حدوداْ گاهشناسانه که لحظات مهمی از حوادث روزهای انقلاب در هر دو سوی قدرت را ثبت کرده است. از جمله نقش برخی نیروهای شناخته شده سیاسی در راهپیماییها و تودههای مردم و رهبران مذهبی را در جوار تغییرات سیاسی میبینیم و شاهدیم که چگونه انقلاب به اوج خود نزدیک میشود. فیلم از نظر جامعهشناسی گروهها و جماعات حاضر در فرایند انقلاب و نحوه پاسخگویی آنها به محرکهای بیرونی باارزش است. فیلم با عزاداری برای شهدای فاجعه سینما رکس آبادان شروع میشود و با حضور در بهشت زهرا و یاد شهدای انقلاب پایان می گیرد.» (سینمای مستند ایران، ص ۱۲۶)
با این که این فیلم گزارش تصویری زنده و دقیقی از روزهای انقلاب است. اما به دلیل نگاه باز و آزادانه فیلمساز به طیفها و گروههای سیاسی متنوع شرکتکننده در انقلاب و حضور برخی رهبران و شخصیت های سیاسی و مذهبی کناره گرفته از قدرت، امکان نمایش به صورت کامل در ایران را ندارد.
آیتالله خمینی در نمایی از مستند «برای آزادی»
یکی از جذابترین صحنههای فیلم، یورش مردم انقلابی و مسلح به درون سفارت آمریکا در تهران است. دوربین همزمان با نیروهای انقلابی وارد سفارت می شود و تسخیر سفارت و دستگیری کارکنان آن را به نمایش میگذارد. بخش مهمی از زمان فیلم را مصاحبه یکی از خبرنگاران با شاپور بختیار پس از خروج شاه از کشور تشکیل میدهد. مصاحبهگر (یا فیلمساز) در ابتدای مصاحبه میگوید مصاحبه ما به منظور ثبت در تاریخ است. به نظر میرسد او به اهمیت تاریخی و سندیت این فیلم برای نسلهای آینده آگاه است.
قدرت فیلم مستند در صراحت، راستگویی و ثبت و نمایش حقیقت است. شاید انتظار این که فیلم مستند بتواند تغییری در وضعیت جهان و مردم ایجاد کند، انتظار بیهودهای باشد. اما فیلم مستند حداقل باید شهامت بیان حقیقت را داشته باشد و به تماشاگرش دروغ نگوید.