بررسی واقع بینانه شرایط منتهی به پذیرش قطعنامه ۵۹۸
بررسی واقع بینانه شرایط منتهی به پذیرش قطعنامه 598
*مهدی واحدیان اردکانی
قطعنامه ۵۹۸ یک سال پس از تصویب بالاخره در ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ با پذیرش رسمى از سوى جمهورى اسلامى به جنگ بین ایران و عراق خاتمه داد و صلحى نسبى را در منطقه برقرار کرد. اگرچه ترتیبات و مقررات قطعنامه به راحتى اجرا نشد و به دلیل اختلافات نظر دو طرف در تفسیر و اجراى مقررات آن و از همه مهم تر کارشکنى هاى عراق ، روند اجراى آن خصوصاً در ابتدا با مشکلاتى مواجه شد ولی به هر حال تصویب قطعنامه ۵۹۸ در ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ (۲۹ تیر ۱۳۶۶) براساس هفت منشور حکایت از آن داشت که اعضاى شوراى امنیت به ویژه اعضاى دائمى آن تصمیم جدى گرفته بودند تا صرف نظر از علت و انگیزه جنگ بین دو دولت به آن پایان دهند.
این قطعنامه با قطعنامه هاى پیشین شورا متفاوت بود. مهم ترین تفاوت آن از نظر صورى، قرار گرفتن آن در قالب فصل ۷ منشور ملل متحد بود که آن را از حالت توصیه خارج و براى دوطرف جنگ لازم الاجرا مى کرد. از نظر محتوایى نیز این قطعنامه از قطعنامه هاى پیشین جامع تر بود و در آن سعى شده بود برخى دیدگاهها و خواسته هاى ایران مورد توجه قرار گیرد.
این نوشتار به بررسى مختصر دلایل اقدام شوراى امنیت براى تصویب این قطعنامه، بررسى تحولات نظامى جنگ در سالهاى پایانى و برخى دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوى ایران پرداخته است.
زمینه هاى تغییر مفاد قطعنامه ۵۹۸ به وسیله سازمان ملل
رد قطعنامه هاى شوراى امنیت توسط جمهورى اسلامى ایران به دلیل یکطرفه بودن اکثر مفاد این قطعنامه ها ، ناتوانى شوراى امنیت سازمان ملل را در حل مشکل جنگ ایران و عراق بیش از پیش به نمایش مى گذاشت.
این مسأله موجب شد تا شوراى امنیت در مواجهه با آخرین موضع ایران در قبال قطعنامه ۵۸۸ به این نتیجه برسد که تا زمان ملحوظ نمودن برخى نظرات ایران، از صدور هرگونه قطعنامه دیگرى خوددارى کند. این نتیجه در کنار دو مسأله اساسى دیگر باعث شد شوراى امنیت اقدام به تصویب قطعنامه اى نماید که در آن تاحدودى نظرات ایران، بویژه در زمینه تعیین متجاوز منعکس شده باشد. این دو مسأله عبارت بودند از:۱ - پیروزى هاى بزرگ و استراتژیک ایران در جبهه هاى جنگ بویژه در دو عملیات والفجر ۸ و کربلاى ۵۲- به توافق رسیدن آمریکا و شوروى در مورد حل چندمنازعه منطقه اى ازجمله جنگ ایران وعراق
با درنظرداشتن مسائل فوق، دبیرکل سازمان ملل نسبت به مؤثرافتادن قطعنامه هاى ۵۸۲ و ۵۸۸ اظهار بدبینى کرد و پس از توضیحات خود با ذکر افزایش حملات به کشتى هاى تجارى و نفتى در خلیج فارس، از گسترش بیش از حد جنگ و تهدید صلح جهانى اظهار نگرانى کرد. پس از این گزارش ، دبیرکل طى مشورت هاى خود با اعضاى دائم شوراى امنیت، بیانیه اى را به عنوان رئیس شورا در تاریخ یکم دى ماه سال۶۵ منتشر کرد که توسط نماینده آمریکا قرائت گردید. پس از بیانیه مذکور، دبیرکل مجدداً از اعضاى شوراى امنیت درخواست کرد تا مساعى خود را جهت یافتن راه حل اساسى ، براى پایان یافتن جنگ به کار گیرند. شوراى امنیت نیز پس از استماع نظرات دبیرکل آمادگى خود را براى یافتن راه حلى جدید براى پایان دادن به جنگ اعلام نمود و از اسفندماه سال ۶۵ (همزمان با موفقیتهاى ایران در عملیات کربلاى ۵ ) گروه کار ویژه اى مرکب از اعضاى دائم شوراى امنیت (آمریکا، شوروى سابق، چین ، فرانسه و انگلیس) به منظور بحث و تبادل نظر پیرامون بررسى راههاى پایان جنگ ایران و عراق تشکیل شد. نتیجه کار این گروه که جلسات کار خود را به صورت محرمانه برگزار مى کرد تحت عنوان قطعنامه ۵۹۸ منتشر شد.
تأثیر دو ابرقدرت در جنگ و پایان آن
هماهنگى و توافق دو ابرقدرت که پس از پایان جنگ جهانى دوم بى سابقه بود دو ویژگى مهم داشت که هر دو بر جنگ ایران و عراق و پایان آن تأثیر گذاشت. یکى دامنه گسترده گفت وگوهاى خلع سلاح و کنترل تسلیحات و دیگرى حل و فصل درگیریهاى محلى با اعاده نقش سازمان ملل متحده. از همین رو بین المللى شدن جنگ ایران وعراق، آهنگ خطر را براى دو ابرقدرت به صدا درآورد و سیاست هاى گورباچف و مشکلات آمریکا زمینه را براى هماهنگى ابرقدرتها و اقدام مشترک براى پایان دادن به جنگ ایران و عراق فراهم ساخت. آنها هرکدام از نقطه نظر منافع خود و تهدیدات و خطراتى که از تداوم جنگ متوجه شان مى شد بر پایان آن تأکید کردند و با استفاده از مکانیزم هایى که در اختیار داشتند بر جمهورى اسلامى ایران فشار آوردند.
برخورد منفى ایران با قطعنامه هاى صادره از موضع قدرت نظامى
جمهورى اسلامى ایران به دلیل جو حاکم بر شوراى امنیت که به شدت متأثر از سیاستهاى دو ابرقدرت شرق و غرب بود و نیز به دلیل ماهیت قطعنامه هاى صادره از سوى این شورا، هیچگاه قطعنامه هاى صادر شده را مورد تأیید قرار نداد و ضمن رد مستدل آنها ، خواستار برخورد عادلانه شورا با موضوع جنگ شد. مواردى همچون عدم استفاده از لفظ منازعه یا جنگ در قطعنامه ها و یا عدم گنجاندن ماده اى جهت شناسایى آغازگر جنگ و ... از دلایلى بود که ایران جهت رد قطعنامه ها به آنها استناد مى نمود. علاوه براین ایران با ادامه عملیات نظامى در جبهه هاى جنگ اصرار داشت حقوق تضییع شده خود را بدون اتکا به قدرتهاى بزرگ به دست آورد. این مسأله در کنار عدم تأثیرپذیرى ایران از سیاستهاى دو ابرقدرت باعث مى شد تا ایران مستقل از جو حاکم بر روابط بین الملل حرکت کند که تحمل این مسأله براى قدرتهاى بزرگ دشوار بود.
پیروزیهاى بزرگ ایران در جبهه هاى جنگ
ادامه تحرکات ایران در جبهه هاى جنگ، موفقیت در عملیات کربلاى ۵ ، والفجر ۸ وتصرف منطقه فاو، عملاً ارتباط عراق با خلیج فارس را قطع کرد و ایران را در کنار کشور کویت که یکى از اصلى ترین حامیان اقتصادى عراق در جنگ بود قرار داد. تصرف منطقه شلمچه نیز ایران را به شهر استراتژیک بصره که براى عراق اهمیتى خاص داشت نزدیک نمود و باعث تغییر موازنه جنگ به نفع ایران شد.درچنان وضعیتی امیدوارى قدرت هاى بزرگ و کشورهاى منطقه نسبت به مقاومت عراق هم به شدت کاهش یافت؛ در نتیجه در شرایطى که احتمال موفقیت هاى ایران روبه افزایش و مقاومت عراق روبه کاهش گذارده بود، پایان جنگ، "بدون طرف پیروز" مى توانست تأمین کننده حداقل خواسته هاى دوابرقدرت از پایان جنگ ایران وعراق باشد.
بررسى وضعیت عینى جنگ در سالهاى پایانى
بررسى تحولات نظامى جنگ پس از حمله سراسری عراق به ایران در شهریور ۱۳۵۹ و متوقف شدن ماشین جنگى این رژیم در اوائل سال ۱۳۶۰ و همچنین بازپس گیرى خرمشهر در ۳خرداد سال ۱۳۶۱ نشان از تغییر روند جنگ به سود ایران داشت. بعد از فتح فاو و عملیات موفق کربلاى ۵ تحلیلگران غربى و شرقى از احتمال پیروزى قریب الوقوع ایران در جنگ و سرنگونى رژیم بعث سخن مى گفتند اما از بهار سال ۱۳۶۷ تحولات جنگ به نحو غافلگیرانه اى در عرض سه ماه به زیان ایران و به سود عراق تغییر یافت که منجر به تغییر وضعیت نظامى عراق از سوى سران حکومت این کشور شد.
روند جنگ در دو سال آخر به گونه اى بود که دشمن در منطقه جنوب با تهدید جدى اى مواجه نبود . این موضوع فرصت لازم را به دست داد تا ارتش عراق استراتژى خود را در جنوب از پدافند به آفند تغییر دهد. از سوى دیگر تشدید فشارهاى ایران باعث شد تا سازمان رزم عراق فراخوانى نیروها را از یک نوبت تا قبل از سال ۱۳۶۵ به ۳۰ نوبت دراین سال افزایش دهد و در هردوره نیز صدهزارتن از مشمولان جدید خود را براى اعزام به صحنه نبرد آماده و روانه کند؛موضوعى که به گسترش چشمگیر سازمان رزم عراق منجر شد. همزمان با این تحولات و با توجه به این که حمایت هاى مردمى هسته مرکزى دفاع و قدرت نظامى ایران را تشکیل مى داد ، نوعى گرایش نسبت به این تحلیل پدید آمد که تغییر روحیه مردم ایران مى تواند تنهاعامل شکست جمهورى اسلامى باشد. در نتیجه این تحلیل، عراق مرحله دیگرى از حملات موشکى و جنگ شهرها را با هدف درگیرکردن مستقیم مردم با نتایج خسارت بار جنگ آغاز کرد.
تغییرات در موازنه جنگ
پس از درگیری هاى ایران با آمریکا در سال ۱۳۶۶ در خلیج فارس و عدم تعرض جدى به استحکامات عراق در همین سال و ایجاد یک فضاى تنفسى براى عراق ، در حالى که نیروهاى نظامى ایران پس از عملیات والفجر ۱۰ به شهرهاى خود برگشته و نیروهاى سیاسى سرگرم انتخابات مجلس بودند، در ساعت ۵ بامداد روز یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ ارتش عراق با اجراى آتش توپخانه سنگین و حملات شیمیایى علیه نیروهاى ایرانى ، تهاجم خود را به فاو آغاز کرد. این در حالى بود که از سال ۱۳۶۶ به بعد کل نیروهاى ایرانى مستقر در تمامى منطقه جنوب کمتر از صدگردان و نیروهاى عراقى مشتمل بر ۳۰۵ گردان درگیر و ۱۳۰ گردان احتیاط بودند.
در توضیح دلایل تغییر جغرافیاى جنگ از سوى ایران باید گفت این اقدام ناشى از بن بست جبهه هاى جنوبى بود. سقوط فاو استراتژى سیاسى سابق ایران مبنى بر متقاعدکردن کشورهاى حامى عراق براى دادن امتیاز به جمهورى اسلامى به دلیل برترى قدرت تهاجمى ایران در مقایسه با عراق و همچنین دراختیار داشتن مناطقى از خاک عراق را آسیب پذیر کرد .
سقوط شلمچه
عراق پس از حمله به فاو و تصرف این شهر در زمانى کمتر از ۴۸ ساعت، نقل و انتقالات از منطقه فاو را با هدف آمادگى براى عملیات بعدى آغاز نمود و سرانجام ۳۸ روز پس از حمله به فاو در ساعت ۸ روز ۴ خرداد ۱۳۶۷ به منطقه شلمچه حمله کرد.در آن زمان هرچند نیروهاى خودى از زمان و مکان تهاجم دشمن مطلع بودند ولى شلمچه تنها در مدت ۸ ساعت سقوط کرد .
در واکنش به شکست شلمچه ایران اقدامات زیر را انجام داد.۱) افزایش فعالیت دیپلماتیک و اعمال فشار براى تغییر دربندهاى قطعنامه ۵۹۸ به سود جمهورى اسلامى ایران۲ ) دعوت از مردم و بسیج آنها براى حضور در جبهه هاى جنگ۳) اقدام به تغییرات جدید در سطوح عالى فرماندهى نظامى که بارزترین آن انتصاب هاشمى رفسنجانى به عنوان جانشینى فرماندهى کل قوا در ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ بود.
سقوط جزایر مجنون
یک ماه پس از سقوط شلمچه، دشمن با استفاده گسترده از سلاحهاى شیمیایى در بامداد ۴ تیرماه ۱۳۶۷ به جزایر مجنون حمله کرد و با آغاز تاریکى ، مناطق مزبور را از تصرف نیروهاى ایرانى درآورد و بدین ترتیب موقعیت خود را تثبیت کرد. محسن رضایى حمله به جزایر مجنون را اوج قدرت عراق دانسته است . یادآورى مى شود باز پس گیرى تمام مناطق جنوب در مدت ۳ ماه موقعیت سیاسى- نظامى عراق را به طور درخور توجهى بهبود بخشید و ایران را در موضع آسیب پذیرى قرار داد.
حمله موشکى آمریکا به هواپیماى مسافربرى ایران
شکست هاى نظامى ایران افزون بر مسائل مزبور متأثر از حضور نظامى گسترده آمریکا در خلیج فارس و گشوده شدن جبهه اى جدید و نامتقارن در مقابل ابر قدرت آمریکا بود که پیشرفته ترین سلاح هاى روز را در اختیار داشت و بدون هیچ محدودیتى جنگ خود را آغاز کرده بود.
جدا از درگیرى هاى مستقیم نظامى، ناو هواپیمابر وینسنس در یک اقدام ضد انسانى در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (هشت روز پس از سقوط جزایر) با شلیک دو فروند موشک به سوى هواپیماى غیرنظامى جمهورى اسلامى ایران که از بندر عباس عازم دبى بود ۲۹۰ تن انسان غیرنظامى را به کام مرگ فرستاد.
تداوم تهاجم به عراق
پس از سقوط جزایر مجنون و احتمال حمله عراق به جبهه شمالى، نیروهاى خودى براى تمرکز توان و خارج کردن ابتکار عمل از دست نیروهاى عراق تصمیم گرفتند مناطق تصرف شده در جبهه هاى شمالى شامل حاج عمران، پنجوین و ماؤوت را که در سال ۱۳۶۶ و اردیبهشت ۶۷ با عملیات کربلاى ،۱۰ نصر ۴ و نصر ۸ و بیت المقدس ۶ آزاد شده بود تخلیه کنند.
سپس نیروهاى دشمن در ۲۱ تیر ۱۳۶۷ و با یک عملیات گسترده و استعداد ۱۱ لشکر منطقه وسیعى در غرب عین خوش، موسیان و جنوب دهلران را به تصرف خود درآوردند.
تصرف دهلران با توجه به زمان کم آن و تصرف مقر فرماندهى نیروى زمینى ارتش بیشتر شبیه به یک فاجعه بود تا شکست نظامى. پیشروى عراق در خاک ایران بازتاب گسترده اى داشت؛ زیرا این براى نخستین بار پس از عقب نشینى سال ۱۹۸۲ میلادى بود که عراق به خاک ایران وارد مى شد. مجموع این عوامل پیش زمینه لازم را براى اتخاذ تصمیم نهایى ایران مبنى بر عقب نشینى فراهم آورد.
از سوى دیگر پس از عقب نشینى ایران از برخى از مناطق همچون حلبچه در ۲۲ تیر ۱۳۶۷ و ادامه حملات عراق و تشدید فشارهاى بین المللى به ایران جلساتى در داخل کشور با هدف اتخاذ تصمیم نهایى درباره جنگ تشکیل شد و در نشست مشترک سه قوه که اعضاى شوراى نگهبان نیز در آن حضور داشتند، شرایط نظامى- سیاسى کشور مورد بحث قرار گرفت. امام نیز در روزهاى ۲۳ و ۲۴ تیر ماه نشست هاى مشورتى جداگانه اى انجام دادند ولى نشست نهایى و اصلى طبق دستور امام با حضور ۴۰ تن از شخصیت هاى کشورى و لشکرى در روز ۲۵ تیر تشکیل شد.
چند روز پس از تشکیل این جلسه اعلام شد: طى بحث هایى که صورت گرفت مجموعه شرایط، جمهورى اسلامى را به این نتیجه رساند که براى مصلحت انقلاب قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شود.
بدین ترتیب دو روز پس از پیش روى هاى عراق در خاک ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ جمهورى اسلامى ایران با ارسال نامه اى به خاویر پرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل، رسماً قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.
در هر صورت قطعنامه ۵۹۸ با تدبیر حضرت امام پذیرفته شد. با این تصمیم هر چند مردم و رزمندگان شگفت زده شدند اما امام خمینى به آنها سفارشى کردند: «این روزها ممکن است بسیارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند که هرچند این مسأله به خودى خود یک ارزش بسیار زیبا است اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست».در آن زمان مردم، مسؤولان و رسانه هاى گروهى از پرداختن به جزئیات دلایل سیاسى پذیرش قطعنامه خوددارى کردند اما به نظر مى رسد در حال حاضر، مسؤولان خواهند توانست به طور شفاف شرایط آن روز کشور، فشارهاى بین المللى براى در انزوا قرار دادن جمهورى اسلامى و نیز در تنگنا قرار دادن ایران از نظر اقتصادى، سیاسى و نظامى را براى مردم و افکار عمومى تبیین کنند تا از هرگونه قضاوت ناروا اجتناب شود.
صرف نظر از زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوى جمهورى اسلامى دلایل مختلف پذیرش آن از جمله دلایل سیاسى بسیار با اهمیت هستند.
اگرچه دلایل اقتصادى و نظامى و ملاحظات دیگر نیز در پذیرش قطعنامه مزبور نقش داشتند اما به نظر مى رسد دلایل سیاسى وجه غالب این روند محسوب مى شود. هرچند تاکنون مسؤولان رسمى کشور دلایل سیاسى آن را به صورت رسمى و روشن اعلام نکرده اند اما از محتواى اظهارات آنها مى توان استنباط کرد که تحولات بین المللى و منطقه اى از جمله دلایل پذیرش این قطعنامه بوده است. از این رو زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در کالبد شکافى دلایل قبول آن مى تواند راهگشا باشد. هاشمى رفسنجانى، امام جمعه موقت تهران و جانشین وقت فرماندهى کل قوا در خطبه هاى نماز جمعه تهران در ۲۸ مرداد ۱۳۶۷ با بجا ارزیابى کردن زمان پذیرش قطعنامه مى گوید: «از دیدگاه دیگر ما به مسائلى رسیدیم که آن موقع [چند ماه زودتر از پذیرش قطعنامه] نمى رسیدیم. رفع ادعاى جنگ طلبى ما و صلح طلبى عراق، از جمله دستاوردهایى بود که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در زمان فعلى به دست آمد.»
در ۲۱ مرداد ۱۳۶۷ آیت الله خامنه اى، رئیس جمهور وقت کشور ، در خطبه هاى نماز جمعه تهران عنوان کردند: «اعلام قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ایران دو فایده اساسى داشت: اول این که آتش بس را به صلاح انقلاب و کشور دانستیم و دوم این که با اعلام قبول قطعنامه، ماهیت رژیم عراق على رغم ادعاى صلح طلبى، آشکار شد و تحولات بعدى اصالت هر دو مصلحت را مشخص کرد... رژیم عراق در مقابل این حرکت غیر منتظره جمهورى اسلامى ایران درماند. اگر طالب پوشاندن چهره جنگ طلبانه خود بود باید آتش بس را قبول مى کرد. اگر مى خواست زیر بار نرود، چهره منافقانه این رژیم افشا مى شد و این هر دو به نفع کشور ما بود.»
منابع:۱- نگاهى اجمالى به قطعنامه هاى شوراى امنیت در مورد جنگ ایران و عراق- على رضا خداقلى پور فصلنامه نگین ایران- شماره ۴۲- تصویب قطعنامه ۵۹۸ و اسناد آن در سازمان ملل- مجید مختارى و محمدعلى خرمى- فصلنامه تاریخ جنگ شماره ۱۰۳- بررسى تحولات نظامى جنگ در سال ۶۷- احسان خرم دره فصلنامه نگین ایران شماره ۲