عروس خانم، بنده وکیلم؟ گفتگو با یک عاقد در استرالیا
عروس خانم، بنده وکیلم؟ گفتگو با یک عاقد در استرالیا
محمد جعفر بهرادی چهره ای شناخته شده در بین جامعه ایرانیان مقیم استرالیاست .او بیش از بیست و یک سال است که در استرالیا زندگی می کند و علاوه برفعالیت های فرهنگی بیشماری همچون برگزاری مراسم شب شعر، جلسات حافظ شناسی و تدریس عرفان کتب آسمانی ، به عنوان عاقد نیز شناخته می شود.
آقای بهرادی 21 سال در استرالیا به عنوان عاقد به کار مشغول بوده است آقای بهرادی 75 سال دارد و در 21 سال گذشته برای بیش از هزاران عروس و داماد صیغه عقد را جاری ساخته و در مراسم ازدواج آنان ، بعنوان عاقد حضور داشته است.
آنچه که در پی می آید ماحصل گفتگویی است که با آقای بهرادی :
تحصیلات جنابعالی چیست و در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید؟
در سال ۱۳۳۹ از دانشگاه تهران فارغ التحصیل رشته حقوق شدم و سپس در شیراز به کار قضاوت پرداختم. پس از مدتی، چون طبعم با کار قضاوت نساخت به عنوان وکیل پایه یک در تهران ادامۀ کار دادم و سپس در سال ۱۳۵۶ ایران را به مقصد آمریکا ترک کردم و پس از ۸ سال زندگی در آنجا تصمیم گرفتم به استرالیا بیایم. پس از مهاجرت به استرالیا بیشتر به کارهای مختلف فرهنگی پرداختم و هر از چند گاه به عنوان مشاور حقوقی ایران، به جامعۀ ایرانی خدمت کردم ولی بیشترین فعالیتم مربوط به اجرای مراسم عقد در استرالیاست.
آیا از زندگی در استرالیا راضی هستید ؟
بله، یکی از دلایلم حضور هر سه فرزندم در اینجاست.
شما تاکنون چند بار در مراسم ازدواج، صیغۀ عقد خوانده اید؟
شاید در آمریکا و استرالیا بیش از ۱۰۰۰ بارخطبۀ عقد خوانده ام .
چه تفاوتهایی بین ازدواج در ایران و استرالیا وجود دارد ؟
من۴۴ سال پیش با همسرم ازدواج کردم و قبل از ازدواج ، بیست یا ۳۰ برگ کاغذ که هر کدام یک عنوان داشت به همسرم دادم و از او تقاضا کردم که نظراتش را در خصوص هر یک از عناوین مثلاً راجع به مسافرت، طلا، جواهر، عشق و... بنویسد. چون اعتقاد داشتم که با چند بار نشست و برخاست و یا شام خوردن به خصوصیات کامل اخلاقی همسر آینده ام پی نمی برم.
بارزترین تفاوت در میزان مهریه است که برخلاف ایران در بسیاری از مراسم ازدواج و بزعم من در بیش از ۸۵ درصد مراسم، بحث مهریه نمی شود. تفاوت دیگر در عدم مداخلۀ خانواده عروس و داماد در چگونگی برگزاری مراسم است. معمولاً در ایران بستگان مثل:عمو، دایی، خاله و... زیاد در کارها مداخله می کنند ولی در اینجا بیشتر خود دختر و پسر تصمیم گیرندگان اصلی هستند. همچنین، تفاوت دیگر مربوط به سن است. در ایران سن ازدواج نسبت به اینجا بسیار کمتر است.
جوانترین عروس و دامادی که در استرالیا عقد کردید چند ساله بودند ؟
عروس ۱۶ سال داشت و داماد ۲۱ سال .
و مسن ترین عروس و داماد ؟
داماد یک ایرانی ۶۴ ساله و عروس یک انگلیسی ۶۲ ساله بود.
بالاترین میزان مهریه ای که داشتید چقدر بوده ؟
۱۹۹۶ سکه بهار آزادی.
جالب ترین خاطره ای که از مراسم ازدواج در استرالیا بیاد دارید چیست ؟
یک روز برای اجرای مراسم، به یک عروسی افغانی در سیدنی رفتم. عروس، پدر خود را از دست داده بود و طبق رسوم افغانی ها، برادر بزرگ بعنوان بزرگتر عروس بود. وقتی به مجلس وارد شدم همه ناراحت بودند و سگرمه ها در هم بود و وقتی علت را جویا شدم متوجه شدم که چون داماد به مادر عروس سلام نکرده، برادر عروس ناراحت شده و می خواهد مجلس عروسی را به هم بزند و من پا در میانی کردم و ماجرا را فیصله دادم.
به نظر شما دلایل عمده طلاق ایرانیان دراسترالیا چیست ؟
حمایت بی حد و حصر دولت استرالیا از زنهاست و بهمین دلیل است که بر اساس آمار، در استرالیا از هر سه ازدواج یکی منجر به طلاق می شود. البته این حمایت برای تمام زنان استرالیایی وجود دارد. به نظرم برخی زنان ایرانی از زنان استرالیایی تبعیت می کنند و طلاق می گیرند تا آزادی و استقلال مالی بیشتر به دست بیاورند و بیشتر خانم های ایرانی و استرالیایی که وضع مالی خوبی ندارند بعد از طلاق منزل و امکانات از دولت می گیرند.
آیا تمام مشکلات طلاق از خانم هاست ؟
خیر. خصوصیات اخلاقی و کم تجربگی بعضی از مردها نیز دلیل طلاق ایرانیان است. همچنین می توان به کمی ایمان و آزادی بیش از حد کشورهای غربی نیز اشاره کرد. بعنوان مثال مردی که ۱۵ سال با زنش در ایران زندگی کرده و زنش از زندگی با او راضی است و وقتی به استرالیا می آید هر شب به باشگاه برای قمار برود اینجا دیگر تقصیر با زن نیست. مردها در خارج، باید ایمان بر انسانیت و ایمان بر رسالت اخلاق داشته باشند. در ایران مردانی بودند که حتی پس از اینکه همسرشان نقص عضو می گرفت با او تا آخر عمر زندگی می کرند ، اما در اینجا با کوچکترین ایرادی، زن تهدید به طلاق می شود .
خاطره ای شیرین و بیاد ماندنی از ازدواج خودتان دارید ؟
خاطرۀ شیرین بصورت یک گفتار و یا یک اتفاق بیاد ندارم ولی خاطرۀ شیرین من از ازدواج، فرزندانم هستند. وقتی آنها را می بینم که به خانه و خانواده علاقه مند هستند و به ارکان خانواده احترام می گذارند شیرین ترین لحظات زندگی ام است ولی در ازدواج ما یک اتفاق نادر بوقوع پیوست.
چه اتفاقی؟
من۴۴ سال پیش با همسرم ازدواج کردم و قبل از ازدواج ، بیست یا ۳۰ برگ کاغذ که هر کدام یک عنوان داشت به همسرم دادم و از او تقاضا کردم که نظراتش را در خصوص هر یک از عناوین مثلاً راجع به مسافرت، طلا، جواهر، عشق و... بنویسد. چون اعتقاد داشتم که با چند بار نشست و برخاست و یا شام خوردن به خصوصیات کامل اخلاقی همسر آینده ام پی نمی برم. همسرم نظراتش را دربارۀ هریک از عناوینی که من انتخاب کرده بودم نوشت و کاغذها را به من برگرداند.
آیا همسرتان همانگونه که برایتان نوشته بودند، در زندگی زناشویی عمل کردند؟
دقیقاً . الان وقتی به این نوشته ها نگاه می کنم می بینم که مطابق با حقایق وجودی ایشان است.
چه توصیه ای برای زن و شوهرهای جوان دارید ؟
به گوهر اخلاق و ایمان خود را مزین کنید. حریم خانه و خانواده مقدس است به آن احترام بگذارید.