تن فروشی " عوامل و راهکارها "

تن فروشی " عوامل و راهکارها "

تن فروشی یکی از معضلات جامعه امروز ما است و هر چه قدر هم که رسانه ها، و سازمان های آمار ایران بخواهند از این مسئله فرار کنند، باز این پدیده ناهنجار جلوی آنها و جامعه خود نمایی می کند. این پدیده روز به روز در جامعه عینیت بیشتری می یابد و لاجرم باید بدون هیچ پیش داوری و بدون هر گونه تعصبی به این پدیده مانند تمام ناهنجاریهای اجتماعی پرداخت و راه حلی منطقی، درست و انسانی برای آن پیدا کرد. این نوشته با نگاهی به مقاله ای که در سایت ایونا به چاپ رسیده نگاشته شده است و سعی بر نقد ریشه های این مقاله دارد و از رهگذر این نقد سعی می کنم نظرات خودم در مورد این پدیده را جلوی روی خواننده قرار بدهم. البته این نظرات تنها زاده تفکر من نیست و خیل عظیمی از زنان و مردان آزاده اینطور می اندیشند و این راه حل را می برگزینند و آنرا راه حل برای برون رفت از وضع فعلی می دانند.

برای اینکه خواننده مجبور نباشد به متن چاپ شده در ایونا مراجعه کند در طی مقاله نکاتی که در خور توجه بیشتر و نگاه عمیق تر هست از منبع ذکر خواهد شد. مسئله بعدی این است که با توجه به اینکه آمار در ایران ضعیف است و یا اینکه آماری از این دست ناهنجاریها با صلاحدید اجازه بروز ندارند من مجبور هستم شما را برای اثبات آماری نوشته هام به جامعه آماری در محیط زندگی تان رجوع بدهم. اما در مقاله ایونا آمده است که مهدیزاده یکی از کارشناسان سازمان بهزیستی در این خصوص گفت : "زنان آسیب دیده در اجتماع بسیار زیاد می باشند ولی آمار دقیقی از آنها وجود ندارد و همچنین روسپیگری یک پدیده آنومی می باشد ". ممکن است این آمار در تمام نقاط کره خاکی مطمئنا یکسان نیست اما عوامل به وجود آورنده آن تقریبا یک ریشه دارند و مشتق مکانی از آن نمی تواند در اصل موضوع تغییری حاصل کند.

در ضمن کل مقاله چاپ شده در ایونا از یک ضعف درک عمومی مسئله زنان عاجز است و عدم درک تفاوت بین تن فروش (کسی که در ازای پول بدنش را می فروشد) و کسی که آزادانه با افراد مختلفی آمیزش دارد، می باشد و در جای جای مقاله این دو را با هم یکی در نظر گرفته است. اما من در این نوشته کنونی این اشتباه را تکرار نمی کنم و فقط به معضل تن فروشی در اجتماع می پردازم و در مورد گروه دوم که هم می تواند در زندگی مردان و هم در زندگی زنان جریان داشته باشد، حرفی به میان نمی آورم !

1- تن فروش یک انسان است ؟

برخورد به تن فروشی متاسفانه در جامعه ما تبدیل شده به برخورد با تن فروش. این برخورد شکل سطحی، غیر نتیجه گرا و از سربازکن با این پدیده اجتماع است. برخورد با معلول یک ناهنجاری جاری اجتماع به جای برخورد با عامل نتیجه ای عکس دارد. این شکل برخورد در شیوه نگاه سنتی و غیر علمی و احساسی مسئولان نهفته است که برای خارج شدن از این وضع باید این شکل نگاه را باید تغییر داد.

 متاسفانه این شکل نگاه در سایتی که خود را خبرگذاری زنان ایران می نامد هم شیوع چشمگیری دارد و فضای مسمومی بر مقاله حاکم کرده است که در ابتدای آن می خواهد با توصیف وضع ظاهری و توصیف صحنه کنار خیابان ایستادن تن فروشان این جمله را در ذهن متبلور کند که :" اگر فردی تن خود را نفروشد کسی آنرا نمی خرد." یا برعکس. این دقیقا باز به دام سطحی نگری افتادن است که خواسته یا ناخواسته بدان گرفتار آمده است و تن فروش را عامل تباهی و ایجاد ابتذال در جامعه معرفی می کند.

در اینجا نمی گنجد که معنای فلسفی و ادبیاتی "ابتذال" بیان شود و شمردن نمونه هایی از اجتماع نشان داده شود و قلب معنایی که در کاربرد کلمه ابتذال به کار رفته به روشنی بیان شود و تنها می توان آنرا گوشزد کرد اما این مسئله اهمیت خود را رنگ می بازد وقتی جمله مثل :" روسپیگری یکی از ناهنجاری های اجتماعی است که با آن مواجه هستیم و در تعاریف اجتماعی به افرادی که از خانواده طرد و برای برآورده شدن خواسته ها و امیال نفسانی خود به جامعه و دیگران پناه می برند اطلاق می شود ."  مخصوصا اگر این جمله توسط یکی از مبارزین با آسیبهای اجتماعی بیان شود و در آن از فرهنگ تعاریف اجتماعی فاکت بیاورد.

قسمت اول جمله که یک امر بدیهی است، مشکلی نیست اما وقتی از تن فروش (که به بیان ایشان روسپی!) صحبت می شود ایشان خیلی راحت و بدون فکر و تعمق تن فروش را کسی می نامد که از خانواده طرد شده و دنبال هوی و هوس خودش می رود. ایشان فراموش می کنند که تن فروش فردی قربانی سیستم موجود است. و تن فروشی ناهنجاری ذاتی این سیستم است. آیا کسی که دنبال یک لقمه نان برای خود و فرزندانش حاضر می شود مورد انواع شکنجه های روحی و جسمی قرار بگیرد از خانواده طرد شده یا دنبال ارضای هوی نفسانی خود است ؟ دوره زمانی برخورد سطحی با این پدیده ها دیگر تمام شده و اکنون انگشت اشاره به سمت شماست که چرا تا به حال با این تعاریف درخشان تان نتوانستید حداقل از رشد فزاینده تن فروشی در امروز جامعه ایران بکاهید.

تعریف از تن فروش کسی است که اتفاقا از خانواده طرد نشده بلکه به خاطر سیاست های اقتصادی نادرست و نبود برابری در جامعه، از داشتن شغل و درآمد محروم شده و برای تامین مایحتاج زندگی خود و عموما افرادی که با او زندگی می کنند مجبور به تن فروشی است. روی کلمه "اجبار" کمی بیشتر زمان بگذارید و به معنای آن فکر کنید. اجباری که از طرف اجتماع به سوی تن فروشان تحمیل می شود وگرنه عقل سلیم می پذیرد که برای هیچ و پوچ فردی خود را مورد آماج حملات و تجاوزات جسمی و روحی قرار دهد ؟ جواب دادن شما به این سوال می تواند کلیدی برای فهم پدیده تن فروشی باشد.

تن فروشان مخالف با آن چیزی که آقا یا خانم رضوی طهماسبی بیان کرده اند، نه تنها لذتی نمی برند بلکه ذره ذره بدن و ذهن شان خرد می شود آنهم برای به دست آوردن اولین نیازهای زندگی یک انسان مانند خوراک و لباس و مسکن. این تنها یک بی انصافی نیست که از سوی شما و دیگر مسئولان روا داشته می شود بلکه یک برخورد اشتباه و نابودکننده پایه های زندگی اجتماعی است. باید هر چه سریعتر در نگاهتان تجدید نظر کنید و آنرا طی یک نوشته به جامعه بیدار ما تحویل دهید.

نتیجه از بحث بالا اینکه تن فروش هم مانند بقیه انسانهای این اجتماع می باشد و اگر هم معضلی وجود دارد آن معضل تن فروش نیست بلکه سیستم به وجود آورنده تن فروشی است که باید مورد ماخزه قرار بگیرد. می بینیم که برخورد قضایی و انتظامی با تن فروشان مشکلی را حل نکرده و این بار دیگر به یاد می آورد که باید ریشه ها را زد و آنها را خشکاند.

2- عوامل تن فروشی چیست ؟

در بالا به این نتیجه رسیدیم که تن فروش خود قربانی تن فروشی زاده جامعه است و باید پایه های این جامعه را از نو بر زمین بگذاریم تا با پدیده هایی مثل تن فروشی و اعتیاد در جامعه رو به رو نباشیم. اما عوامل تن فروشی را می توان فرموله کرد.

در مقاله مورد ذکر آمده است :" به گفته کارشناسان پدیده روسپیگری یک درد اجتماعی می باشد که دلایل بسیاری دارد : تردید درباره قدرت جنسی ، لذت طلبیها ، وسوسه های ناشی از دیدن و شنیدن و لمس کردن ، بی ایمانی و ضعف ایمان از جمله این موارد است."

من به این کارشناسان متبحر احسن می گویم که حتی فقر را به عنوان مهمترین عامل در این چند دلیل آمده ذکر نکرده است. البته در نقاط دیگر در این مقاله اینطور نبوده و بعضی ها به فقر هم اشاره کرده اند. اما اینکه در تحلیل این بیماری اجتماع ما به فقر و نبود عدالت اجتماعی به مثابه مهمترین عامل نگاه کنیم و آنرا ریشه اصلی بیاییم تا اینکه این عامل را هم کنار بقیه بیاوریم تفاوت زیادی است. نمی خواهم اهمیت موضوعات دیگر مثل نداشتن آموزش های جنسی در سطح اجتماع، سیستم آموزشی غلط و فقر فرهنگی ناشی از آن را لوث کنم اما اگر مشکل "برابری همراه با آزادی" برای اجتماع حل نشود این پدیده لاینحل باقی می ماند و چه بسا ابعاد وحشتناک تری پیدا خواهد کرد.

جالب اینجاست که در خبری که در همین سایت آمده است بیان شده است که زنانی که طلاق گرفته اند بیشتر رو به تن فروشی آورده و همچنین دست به ازدواج  موقت مکرر می زنند. این نمود اجتماعی مسئله تامین مالی نبودن زنان و مستقل نبودن آنان را بیشتر در چشم می آورد و اینکه در حال حاضر این آمار نشان می دهند که زنان بیشتر از مردان گرفتار عدم برابری اقتصادی و اجتماعی هستند و همین وضع باعث می شود می شود که زنان طفیلی وجود شوهر شوند و بدون وجود شوهر نتوانند موارد اولیه برای زندگی را به راحتی تامین کنند و به سمت تن فروشی برای تامین احتیاجات اولیه یک انسان برسند. تا به حال فکر کرده اید که چرا به زنانی که طلاق گرفته اند یا شوهرشان را در اثر مرگ از دست داده اند، می گویند "زنان بی سرپرست" و چرا در مورد مشابه برای مردان نمی گویند "مردان بی سرپرست" ؟ این اصطلاح جدا از این طرز تلقی اشتباه که "مردان را پاسبان زنان می داند"  این را بیان می کند که زنان از نظر مالی وابسته شوهر خود هستند و این وضع اسفناک در جامعه ما وجود دارد که باید هر چه زودتر خاتمه یابد.

در جای دیگری از مقاله، اینترنت (بخوانید فیلترنت) و ماهواره و فیلم ویدئویی و موسیقی های مبتذل را از عوامل موثر این پدیده اجتماعی می دانند و این سوال را بر می انگیزند که اگر اینطور است مثلا در جوامع غربی چرا تعداد تن فروشان کمتر از جوامع جهان سومی است. البته در رهگذر این مقایسه در نظر بگیرید که در آن کشورها مافیای سکس به طور گسترده ای فعالیت دارند و در ضمن نابرابری اقتصادی هم در همان جوامع یکی از ارکان نظام های اقتصادی شان را تشکیل می دهد. پس تعجبی ندارد که آن جوامع هم با معضل تن فروشی دست به گریبان باشند اما مطمئنا این مثال نقضی برای عامل بودن اینترنت و ماهواره بر تن فروشی دارد. اگر شما همه وسایل ارتباط جمعی را هم از صافی های دقیق بگذرانید باز به علت وجود فقر و تبعیض شاهد تن فروشی خواهید بود چون همواره کسانی که قربانی این بی عدالتی شده اند می خواهند شکم خود و فرزندان و افرادی که با آنها زندگی می کنند را سیر کنند. این عاملی که ذکر کرده اید متاسفانه هیچ ربطی به تن فروشی ندارد و دقت شما را در بیان گفتاری صحیح می طلبد.

دو مورد دیگر که باز هم متذکر می شوم این است که غیر از فقر به عنوان مهمترین عامل، کم سوادی و بیسوادی، نبود آموزش های جنسی، و باند ها و مافیا در گسترش این پدیده اجتماعی نقش عمده ای ایفا می کند و لازم است سریعا اجتماع این دو موضوع را حل و فصل کند.

 

3- برخورد انسانی با تن فروشان و از بین بردن پدیده تن فروشی

در جایی از مقاله مذکور آمده است که : "شخصیت این افراد را دروغگویی ، بی هویتی ، سنگدلی ، نبود شخصیت ثابت و چند شخصیتی ، تنفر ازخانواده های سالم و خوشبخت واحساس رو به تمام شدن تشکیل می دهد." با آنکه از نظر روانشناختی کسی که در روز بارها مورد حملات جنسی از سوی خریداران قرار می گیرد بیشتر از آنکه روحیه مهاجم داشته باشد دارای روحیه تدافعی می باشد اما اگر حتی فرض نویسنده این جمله بر آسیب های روانی ناشی از تن فروشی را درست تلقی کنیم، می بینیم که این پدیده زاده نظام سرمایه داری امروز (که نه فقط در ایران بلکه در دنیا جریان دارد) با روح و روان انسان ها چه می کند و نابرابری می تواند یک انسان را تا چه حد تغییر دهد و آنرا اسیر آلام و مصائب گوناگون کند. من بر عکس نگارنده این مقاله که خواسته از تن فروشان چهره یک گرگ درنده را تحویل دهد، در ذهنم تن فروشی و عوامل آن را غولی بی شاخه و دم در برابر سعادت و رهایی واقعی تمام انسان های دنیا می بینیم.

برخورد با تن فروشان باید همراه با احترام باشد و حقوق فردی و اجتماعی شان از بین نرود. و بر عکس باید بر ضد تن فروشی متمرکز شد و سعی کرد ریشه های این قضیه را خشکاند. به وجود آوردن خانه هایی  امن برای این قشر آسیب پذیر، به وجود آوردن مشاغل و درآمد مکفی برای زندگی از اولین قدم های یک جامعه بیدار برای مهار تن فروشی است. این نکته هم قابل ذکر است که برخوردهای تا کنونی دقیقا نتیجه عکس در پی دارد و برخوردی سطحی با تن فروشی است.

چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید تن فروشی در سطح دنیا از به نظام سرمایه داری متکی است و مانند بقیه آسیب های اجتماعی پایه ای اقتصادی و بر پایه شیوه تولید دارد. پدیده هایی نظیر تن فروشی از به حاشیه راندن انسانیت ناشی شده است و بر ما است که هر چه سریعتر انسانیت و حرمت انسان را نمایندگی کنیم و سعی در تغییر وضع کنونی داشته باشیم. در پایان از تمام نهادهای مدافع حقوق انسان، و رهایی بخش اجتماع می خواهم که با همبستگی به این وضع رسیدگی کنند و هر چه زودتر این آلودگی اجتماع را از بین ببرند.

 

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.