نظرات مردم آمریکا در مورد ایران!
برای یافتن جواب به این سوال ها همکارمان داریوش همایی، با چند شهروند آمریکایی در مناطق مختلف آن کشور گفتگوهایی انجام داده است.
در این رشته گفتگو ها اول خود مصاحبه شونده را می شناسید. اسمش چیست؟ کجا زندگی می کند؟ چه کاره است؟ بعد ازآن می خوانید که او در مورد ایران چه می گوید. در بخش دوم این گفتگوها او با جردن و جانت، دو دختر اهل کلرادو صحبت کرده است.
ازتو، جردن، از توشروع می کنم. همینکه می گم ایران، چه چیزی به ذهنت می آد؟
زن ها. زن های اونجا. و داستان هایی که در باره آن ها خوندم.
چه داستان هایی؟ داستان در باره چی؟
درباره آموزش، در باره دانشگاه ها.
اسلام
|
خب. بگو تا اونجا که می دونی وضع زن های ایران از نظر آموزش، از نظر تحصیلات دانشگاهی، چطوره.
خیلی عالی نیست. بخصوص وضع آموزش زن ها خوب نیست.
می دونی که توی ایران بیشتراز شصت درصد کس هایی که می رن دانشگاه دخترهستند؟
نه. نمی دونستم. اینو نمی دونستم.
بیشتر کس هایی که ازشون می پرسم ایران چه چیزی به ذهنتون می آره میگن مسئله هسته ایی، بمب اتمی، جنگ عراق و چیز های اینطوری. چطور شد که تو گفتی آموزش. برام جالبه.
فکر کنم برای اینکه اینجا یه خانم ایرانی که دانشگاه درس می ده یه کتاب نوشت در مورد وضع دخترها توی دانشگاه های ایران و توی چند تا کانال رادیو تلویزیونی هم در مورد کتابش با او حرف زدن. برای همین تحصیلات دختر ها به ذهنم اومد.
خب. قبل از اینکه با دوستت حرف بزنم چیز دیگه ایی هم داری اضافه کنی؟
آره. وقتی پرسیدی راجع به ایران چی می دونم دوست داشتم در مورد چیز های بیشتری حرف بزنم. کاش وقتی اسم ایران را آوردی چیزهای بیشتری به ذهنم می آمد. از اینکه آدم نادانی هستم خوشم نمی آد. نمی خوام نفهم جلوه کنم.
فکر می کنی چراچیز دیگه ایی به نظرت نیومد که بگی؟ چرا اینطوریه؟
فکر کنم چون تنبلی کرده ام و به اندازه کافی در این باره چیز نخوندم. یه دلیل دیگه هم اینه که به نظرم منابع خبری ما اینجا تو آمریکا آنقدر محدود و یکطرفه ست که بعضی وقت ها فکر می کنی ارزششو نداره که سعی کنی از چیز ها سر در بیاری.
برای خبر و اطلاعات روزانه بیشتر چه چیز هایی را دنبال می کنی ؟
کانال های تلویزیونی، کانال های ایالتی اینجا، کلرادو. البته نیویورک تایمزهم که یه روزنامه سراسریه خوبه. ولی راستشوبخواین مدتیه بهش نگاه نکرده ام.
خب. جانت حالا نوبت توه. حتماٌ وقنی با جردن حرف می زدم فرصت کردی در مورد جواب هات فکر کنی. تو بگو با شنیدن ایران چی به ذهنت میاد.
به فکر اسلام می افتم.
خیلی خب. به فکر اسلام می افتی. راجع به اسلام چه فکری می کنی؟
من. من خسته شده ام از شنیدن این چیز هایی که مردم می گن. اینکه اسلام یه دین خشنه. من یه دوست مسلمان دارم. ولی ما دوست های خوبی هستیم.
سلاح های اتمی
|
این دوستت اصلش ایرانیه؟ کجاییه؟
نه. از تانزانیا ست.
خب. برگردیم به ایران. در باره چیز هایی که پرزیدنت بوش در مورد ایران می گه. اینکه ایران ممکنه بمب اتم بسازه، این حرف نگرانت نمی کنه؟
آره. خیلی نگران می شم.
فکر می کنی چه کاری از دستت بر می آد؟
فکر می کنم این تهدیدیه که فقط از جانب آن کشور نیست.این تهدید از همه کشورهایی که این تکنولوژی را دارن ناشی می شه. در مورد کره شمالی هم نگرانم، از اینکه ممکنه کره شمالی سلاح اتمی داشته باشه نگرانم. البته شاید هم نداشته باشه. راستش، نگرانی من از یک کشور بخصوص نیست. از کل وضع فعلی یه. از اینکه آن کشور هایی که این سلاح را دارن ممکنه به فکر استفاده از آن بیفتن. نمی دونم چکار باید کرد.
چیز هایی که رییس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد، گفته را شنیدی؟
آره شنیدم. از طریق پدر و مادرم شنیدم. ولی پدر و مادرم جمهوریخواه هستن، از حزب پرزیدنت بوش. برای همین به چیز هایی که می گن با احتیاط گوش می دم. همه را دربست قبول نمی کنم. پدر و مادرم خیلی محافظه کارن.
وتو؟ تو نیستی.
من خیلی سعی می کنم عقایدمو خودم بهشون برسم و ذهنمو باز نگه دارم. سعی می کنم داخل یک جعبه، چه جمهوریخواه چه دمکرات، نگنجم. البته اگه بخوام تعریفی از نظرات خودم بدم باید بگم که مثل بیشتر دوستام درمجموع فکر می کنم باید خیلی از محافظه کارها فاصله گرفت. در عین حال اینم بگم که دوستهایی دارم که طرفدار سرسخت جرج بوش هستن
Source : BBC Persian