داستان
+67
رأی دهید
-5
پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸ - ۱۹ دسامبر ۲۰۱۹
دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت.
+192
رأی دهید
-10
یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۹ آگوست ۲۰۱۸
هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند.
+182
رأی دهید
-20
جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟
+169
رأی دهید
-14
جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵
مرد فقیری بود که آه در بساط نداشت و به هر دری که می زد کار و بارش رو به راه نمی شد.
+139
رأی دهید
-18
چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶ - ۲۵ اكتبر ۲۰۱۷
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
+403
رأی دهید
-33
جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵
هم رشته ای داشتم که شیفته یکی از دختران هم دوره اش بود.
+344
رأی دهید
-21
جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵
پیرمردی ۸۵ ساله که سر و وضع مرتبی داشت، در حال انتقال به خانه سالمندان بود.
+296
رأی دهید
-15
دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ - ۲۶ اكتبر ۲۰۱۵
خیلی کوچک بودم، اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم.
+166
رأی دهید
-31
جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵
مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهم'ی دارد
+706
رأی دهید
-48
چهارشنبه ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۲ آوریل ۲۰۱۵
وقتی که نوجوان بودم، یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم.
+154
رأی دهید
-32
جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵
شهری بود که همه اهالی آن دزد بودند...!
+410
رأی دهید
-55
جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵
در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت.
+388
رأی دهید
-19
جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵
ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم