فیلم جعفر پناهی نماینده فرانسه در رقابت اسکار ۲۰۲۶ شد
رأی دهید
فیلم آقای پناهی که در دوره اخیر جشنواره کن رونمایی شد، جایزه معتبر نخل طلایی را از آن خود کرد. او هنگام دریافت این جایزه در مراسم اختتامیه کن از ایرانیان خواست اختلافات را کنار بگذارند و برای آزادی ایران تلاش کنند.
این فیلم داستان گروهی از زندانیان سابق را روایت میکند که با مردی روبهرو میشوند که گمان میکنند همان نگهبانی است که آنها را شکنجه کرده است. آنان پس از به اسارت گرفتن او، باید تصمیم بگیرند که آیا انتقام بگیرند یا نه.
این فیلم هم مانند «دانه انجیر معابد» که سال گذشته از سوی آلمان به رقابت اسکار معرفی شد، از بختهای اصلی قرار گرفتن در میان پنج نامزد نهایی است.
این در حالی است که روز گذشته فیلم «علت مرگ نامعلوم» ساخته علی زرنگار به عنوان نماینده امسال سینمای ایران به آکادمی اسکار معرفی شد.
فرانسه آخرین بار در سال ۱۹۹۳ با فیلم «ایندوچین» ساخته رژیس وارنیه توانست اسکار بهترین فیلم خارجی (بینالمللی) را به دست آورد.
--------------
جعفر پناهی، کارگردان و فیلمنامهنویس نامدار ایرانی، یکی از چهرههای شاخص سینمای مستقل جهان است که آثارش نه تنها در ایران بلکه در سطح بینالمللی نیز با تحسین فراوانی روبرو شده است. او با سبکی منحصر به فرد و رویکردی واقعگرایانه به مسائل اجتماعی و سیاسی، توانسته است روایتگر دغدغههای طبقات فرودست، زنان و کودکان در جامعه ایرانی باشد.
پناهی کار خود را به عنوان دستیار کارگردان در کنار عباس کیارستمی آغاز کرد، تجربهای که تأثیر عمیقی بر شکلگیری سبک هنری او گذاشت. فیلمهای اولیه او مانند «بادکنک سفید» و «آینه» نشاندهنده نگاه دقیق و حساس او به دنیای کودکان و معصومیت آنها بود، نگاهی که بعدها در آثارش به شکلی عمیقتر و بالغتر دنبال شد.
یکی از ویژگیهای برجسته سینمای پناهی، رویکرد او به سینمای واقعگرا و شبهمستند است. او اغلب از بازیگران غیرحرفهای استفاده میکند و تلاش دارد تا خطوط میان واقعیت و داستان را محو کند.
فیلم «طلای سرخ» نمونهای بارز از این رویکرد است که به مسائل طبقاتی و خشونت در جامعه میپردازد. این فیلم، با بهرهگیری از جزئیات دقیق و روایتی آرام، به شکلی موشکافانه به زندگی یک پیتزافروش فقیر میپردازد و او را در بنبستهای اجتماعی و اقتصادی به تصویر میکشد. این شیوه روایت، به مخاطب اجازه میدهد تا به عمق زندگی شخصیتها نفوذ کند و با مشکلات آنها همذاتپنداری کند.
پس از حوادث سال ۱۳۸۸ و محرومیت از فعالیت حرفهای، مسیر هنری پناهی وارد فاز جدیدی شد. او که با حکم قضایی از ساخت فیلم به مدت ۲۰ سال منع شده بود، با ساخت فیلمهای مخفیانه و زیرزمینی، مقاومت هنری خود را به نمایش گذاشت.
فیلم «این یک فیلم نیست» که در آپارتمان شخصی او ساخته شد، یک بیانیه سینمایی علیه سانسور و محدودیتهای اعمال شده بود. این فیلم، با استفاده از یک دوربین خانگی و تنها با حضور خودش، تصویری از تنهایی یک هنرمند در حبس خانگی ارائه میدهد و به سوالات بنیادین درباره آزادی بیان و نقش هنر در یک جامعه بسته میپردازد.
مقاومت پناهی در برابر محدودیتها، نه تنها به سبک هنری او عمق بخشید، بلکه او را به نمادی از هنرمندانی تبدیل کرد که برای بیان حقیقت، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند. فیلم «پرده» که در یک خانه متروکه فیلمبرداری شد، یک اثر کاملاً استعاری و نمادین است که به موضوعات روانشناختی و سیاسی میپردازد.
او در این فیلم، از فضای بسته برای بیان مفاهیم گستردهتر استفاده میکند و تماشاگر را به سفری در دنیای درونی یک هنرمند در معرض خطر میبرد. این رویکرد، در فیلمهای بعدی او مانند «تاکسی» نیز ادامه پیدا کرد.
فیلم «تاکسی»، یکی از مشهورترین آثار پناهی در دوران ممنوعیت، یک نمونه کامل از خلاقیت او در شرایط دشوار است. پناهی در این فیلم، خود را در نقش یک راننده تاکسی در خیابانهای تهران قرار میدهد و با نصب دوربینهای مخفی در داخل خودرو، به ضبط گفتگوها و اتفاقات روزمره میپردازد.
این فیلم، با لحنی طنزآمیز و در عین حال تلخ، به مسائل مختلف اجتماعی، از قاچاق فیلمهای خارجی گرفته تا سانسور و محدودیتهای موجود در جامعه، میپردازد. «تاکسی» به عنوان یک اثر درخشان از سینمای مستقل، برنده خرس طلایی جشنواره فیلم برلین شد و نشان داد که هنر میتواند حتی در سختترین شرایط نیز راه خود را پیدا کند.
در سالهای اخیر، پناهی با فیلم «خرس نیست» یک بار دیگر به جشنوارههای بینالمللی بازگشت. این فیلم نیز که در ادامه سبک واقعگرایانه و انتقادی او ساخته شده، به بررسی تعارض میان سنت و مدرنیته، خرافات و واقعیت، و نقش هنر در مواجهه با چالشهای اجتماعی میپردازد.
پناهی در این فیلم، مرزهای میان واقعیت و فیلم را بیش از پیش محو میکند و مخاطب را به تفکر درباره نقش هنرمند در مواجهه با مشکلات پیرامون خود وا میدارد.
در نهایت، میتوان گفت که جعفر پناهی نه تنها یک کارگردان موفق، بلکه یک هنرمند متعهد است که از سینما به عنوان ابزاری برای بیان حقیقت و نقد اجتماعی استفاده کرده است. آثار او، با وجود تمام محدودیتها، همچنان زنده و پویا هستند و به عنوان نمادی از مقاومت هنری در برابر سانسور و سرکوب شناخته میشوند.
او با هر فیلم جدید، اثبات میکند که هنر میتواند محدودیتها را در هم بشکند و صدایی برای کسانی باشد که صدایشان شنیده نمیشود.
