مادر و دختر ایرانی بعد از ۱۷ سال دوری در آلمان به هم رسیدند

بی بی سی: آن چیزی که ستاره فرخی، پناهجویی ایرانی ساکن آلمان از سر گذرانده را کمتر مادری تجربه کرده است. او توانست بعد از هفده سال دوری از دخترش سپیده، او را دو سال پیش در آلمان ملاقات کند و در آغوش بگیرد.

ستاره ۴۴ ساله و اهل کرمانشاه است و به گفته خودش در ایران قربانی کودک همسری و ازدواج اجباری از سوی خانواده شده بود.


۱۵ ساله بود که مجبور به ازدواج شد و دخترش سپیده را در ۱۶ سالگی به دنیا آورد. او می‌گوید: «در واقع من در آن سن حتی به بلوغ جسمی و جنسی هم نرسیده بودم که ازدواج کردم. به اجبار خانواده‌ها بود. من اصلا راضی نبودم ... موقعی که کمی بزرگتر شدم، دخترم را داشتم. ۱۷ یا ۱۸ سالم که شد تازه فهمیدم که من قربانی شده‌ام».

ستاره می‌گوید سنش برای یک زندگی مشترک و بچه‌داری بسیار پایین بود و درکی از آن نداشت: «ما مثل دو هم‌بازی با هم بزرگ شدیم. می‌توانم ادعا کنم آن موقع اگر گریه می‌کرد نمی‌دانستم آیا شیر می‌خواهد، آیا جایش کثیف است یا چیزی نیاز دارد. سنم خیلی کم بود و آماده نبودم برای یک زندگی مشترک و بچه هم خیلی سریع به دنیا آمد».

به گفته ستاره فرخی، پدر بچه بعد از اختلافات فرهنگی و مذهبی دخترش را در سن ۸ سالگی از او گرفت.

او می‌گوید سپیده کلاس دوم دبستان بود که این خاطره تلخ تا ابد در ذهن او و خودش حک شد.

ستاره آخرین دیدارش با دختر خود را خوب به یاد دارد: «با توجه به سختگیری‌های پدر که اصلا اجازه نمی‌داد من بچه‌ام را ببینم، دادگاه تعیین کرده بود که توی ماه بتوانم حداقل یک بار بچه را در ملاءعام یعنی در خیابان ببینم. او از ماشین پدرش پیاده شد و من هم همینطور. ما همدیگر را بغل کردیم و همینطور روی زمین نشستیم و گریه کردیم. قادر به توصیفش نیستم».

به گفته ستاره فرخی، بعد از آخرین دیدار این مادر و دختر، پدر دیگر سپیده را برای ملاقات نبرد و به او گفت که مادرش مرده است. آنجا بود که فصل جدیدی در زندگی ستاره و سپیده آغاز شد و آنها دیگر هیچ خبری از هم نداشتند.

«یادم می‌آید که روزهای تولدش برایش کادو می‌گرفتم و در تنهایی مثل دیوانه‌ها فقط گریه می‌‎کردم. خیلی برایم سخت بود».
ستاره و سپیدهمهاجرت به آلمان
ستاره در شب سال نو ۲۰۱۶، مانند صد‌ها هزار پناهجو از طریق ترکیه، یونان و مسیر بالکان به آلمان پناهنده شد و آنجا به عنوان آرایشگر مشغول به کار شد.

او می‌گوید که اکانتهای فیسبوک و اینستاگرامش را عمومی کرده بود و مطمئن بود که یک روز سپیده او را پیدا خواهد کرد و دقیقا همین اتفاق افتاد.

دخترش سپیده که حالا خود زنی ۲۶ ساله شده، توانست او را چند سال پیش از طریق اینستاگرام پیدا کند و به او پیام دهد.

ستاره می‌گوید: «هیچ وقت یادم نمی‌رود. شماره تماسم را گذاشتم اما سپیده و من نمی‌توانستیم تا چند روز با هم صحبت کنیم. دوربین را بازمی‌کرد و گریه‌کنان می‌‌پرسید مادر خودتی؟»

آنها ماه‌ها با هم با کمک یک روانپزشک در تماس بودند تا بالاخره سپیده توانست به آلمان برود.
ملاقت ستاره و سپیده در فرودگاه دوسلدورفتابستان ۲۰۲۲ لحظه‌ای که ستاره و سپیده سالیان سال برایش روز شماری کرده‌اند، فرا رسید. آنها بعد از ۱۷ سال دوری، همدیگر را در آغوش گرفتند و نزدیک به نیم ساعت گریستند، همدیگر را بوسیدند و اشک‌های ذوق همدیگر را پاک ‌کردند.

سپس مجددا به هم خیره می‌شدند، گریه می‌کردند و لبخند می‌زدند. سپیده در آن لحظه تنها جمله‌ای که قادر به گفتنش بود این بود که «امیدوارم هیچ مادر و فرزندی از هم جدا نشوند».

بعد از یک سال و نیم دوباره به سراغ ستاره و سپیده رفتم تا بدانم حالا چه حسی دارند. هر دو به تازگی به فاصله سه روز تولد داشته‌اند و مشغول هستند. ستاره همچنان در آرایشگاه کار ‌می‌کند و سپیده که پناهندگی دریافت کرده ‌است مشغول مراحل ادغام و یادگیری زبان است.

سپیده که موهای خود را حالا کوتاه کرده است، در خانه مادرش ستاره چای می‌نوشد و می‌گوید: «هنوز احساس می‌کنم برایم مثل یک خواب است. مثل خوابی که همه چیز با جزییات یادت می‌آید اما نمیتوان باورش کرد. یک شوک روحی. ما کلی خاطره داریم در این یک سال و نیم اما اصلا جایگزین آن هفده سالی که از دست دادیم نمی‌شود».

سپیده مادرش را بزرگترین سرمایه زندگی‌اش خطاب می‌کند و می‌گوید: «الان که مامانم را دارم خیلی حالم خوبه».

ستاره که عاشقانه دخترش را نگاه می‌کند در انتهای صحبت‌های دخترش می‌گوید:«خاطراتی با دخترم تجربه کردم که اصلا فکرش رو نمی‌کردم. ما داریم با هم بزرگ می‌شویم. شناختن او خیلی برایم سخت بود. چون در یک دنیای دور از من بزرگ شده بود. اما با گذشت زمان می‎‌بینم خیلی چیزها به من شباهت دارد. ساعت‌ها بهش زُل می‌زنم. می‌توانم بگویم که دوباره با او متولد شدم».

شاید هر کسی درد و غمی که ستاره و دخترش سپیده در این سالها کشیده‎‌اند را درک نکند. اما شیرین بودن چنین لحظه‌‍‌ای برای هر کس قابل حس کردن است.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۸
PERTAPANI - بن، آلمان
خیلی از آقایان ایرانی در نهایت پست فطرتی برای انتقام گرفتن از همسر طلاق گرفته شون بچه رو محروم میکنند از دیدن مادر متأسفانه این پست فطرتی رو من چندین بار از آقایان ایرانی دیده ام ولی اون بچه یا بچه ها وقتی بزرگ شدند اون پدر سنگدل رو ول کردند و رفتند نزد مادرشون، قوانین عقب مانده هم کمک می کنه به این ظلم و ستم
‌سه شنبه ۰۷ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۳
۳۸
felicia.H - مخلن(مالین)، بلژیک
پناهندگی ودیدارتون مبارک.ولی تازه اول دردسرتونه.البته کردها تاچندسال اول هی بژی کردستان بژی کردستان میکنن و از کردستان بزرگ حرف می زنن وبااین خیالا زندگی میکنن.بیست سال بعدمیفهمن که هیچ جاایران نمیشه.
‌سه شنبه ۰۷ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۶
۴۶
ماینر - اسن، آلمان
در کل کار خیلی بد و ناپسندی که بچه از مادر جدا بشه،ولی خدا رو شکر که خوب ماندی و بقیه عمرت هم کنار دخترت در جمهوری دموکراتیک آلمان به خوبی و خوشی سپری کنی.
‌سه شنبه ۰۷ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۸
۴۱
BlackJack - لندن، انگلستان

بنظر من هر جا قوانین به نفع یک جنس در جامعه باشد سوء استفاده هم بیشتر خواهد بود. الان در اروپا و مخصوصا کشورهای اسکاندیناوی زنان تقریبا هفتاد درصد مشاغل جامعه رو بدست گرفتند و کافیست شما از همکار زنتان حتی بطور سازنده انتقاد کنید مطمئن باشید که با شغلتان باید خداحافظی کنید دقیقا عین بسیجیها و حزب ملاهیای ایران فرقه درست کردند. یک برچسب misogynist هم بهتون میزنن. در عقب مانده بودن قوانین رژیم اسلامی هیچ شکی نیست ولی پست فطرتی در هر دو جنس هست فقط باید محیط آماده باشد.
‌سه شنبه ۰۷ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۴
۱۷
koros_nl - آمستردام، هلند
دوست عزیز من منظورم به این خانم و عده ای از بانوان که مورد ظلم و ستم قرار می‌گیرد نیست ، وقتی خانم‌ها به روش عربهای تازی با مبلغ مهریه خودشون را در معرض فروش قرار میدن نباید توقع برابری و عشق را داشته باشن! موقع مهریه مردها رو زندان میکنن، مرد باید مثل خر کار کنه که خانم به هیکل و قیافش برسه، آخر سر هم خانمه مظلومه!
‌سه شنبه ۰۷ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۰
۴۵
سیمرغ ایران - برلین، آلمان
خوب مگه مردها موقع عقد هفت تیر گذاشتن رو سرشون که باید فلان قدر مهریه کنید خوب به اندازه وسعشون قول مهریه بدهند
‌سه شنبه ۰۷ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۷
۳۸
PERTAPANI - بن، آلمان
ازدواج یک قرارداد دو طرفه است اگر آقا قبول میکنه که مهریه سنگین باشه خب تقصیر خودشه در ضمن من قضاوت یک طرفه نمی کنم شاید مقصر هر دو باشند ولی اون بچه هیچ تقصیری نداره و مرد نباید از بچه به عنوان وسیله واسه انتقام سواستفاده کنه
‌چهارشنبه ۰۸ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۴
۳۸
PERTAPANI - بن، آلمان
اولاً من خودم ده سال در نروژ و سوئد زندگی کرده ام اینجوری ها هم نیست که بشه به این راحتی یکی رو از کار اخراج کرد البته اگر طرف خارجی باشه موضوع دیگری است دوماً اون محدودیت هایی که در جامعه ایران هست باعث شده که مردم نسبت به خیلی از مسائل حساس باشند ولی در کشورهای شمال اروپا چیزهایی مثل غیرت و ناموس و اینجور چیزها کمتر حساسیت بوجود میآره و مردها دست و بالش بازه واسه هر تغییر و تحولی واسه همین مردها در اونجا اعتراضی به شرایط ندارند و بهشون خوش میگذره
‌چهارشنبه ۰۸ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۹
۴۱
BlackJack - لندن، انگلستان
بسته گی به نوع و تخصص کار دارد, در کارهای مدیریتی رده متوسط به بالا تقریبا زنها در اسکاندیناوی هفتاد در مشاغل را بعنوان برابری جنسیتی تصرف کرده اند / مرجع اداره آمار. مقاله های نیویورک تایمز یا بقیه روزنامه های آنلاین رو هم بخوانید, شده دهه پنجاه میلادی منتهی برعکس آن با سلطه زنان.
‌پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.