کشف نامه‌ای از یک برادر دوران ساسانی به خواهرش

ایسنا نوشت: یافته‌های غار «هستیجان»، که با غارت گسترده مواجه شده است، به بررسی باستان‌شناسان گذاشته می‌شود. به این بهانه یک پوست‌نوشته از مجموعه‌ای که به خارج از ایران منتقل‌شده نیز منتشر شده است. نامه‌ای از یک برادر (احتمالا) ساسانی به خواهرش.

«هستیجان»، غاری در دلیجان از توابع استان مرکزی است که کاوش‌های باستان‌شناسان تاریخ این غار را به اواخر دوره ساسانی نسبت داده است. باستان‌شناسان تا سه چهار ماه پیش از وجود چنین غاری اطلاعی نداشتند. مصطفی ده‌پهلوان ـ رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ـ گفته است: نه در نقشه باستان‌شناسی و نه در گزارش‌های باستان‌شناسی به نام این غار اشاره‌ای نشده بود، تا اینکه یکی از کارشناسان زبان پهلوی در خارج از کشور متوجه چرم‌نوشته‌هایی شد که اطلاعات ذی‌قیمتی را در اختیار می‌گذاشت. او در ادامه با پیگیری متوجه شد بسیاری از این آثار از کشور خارج شده است و با پرس‌وجو متوجه شد خاستگاه این چرم‌نوشته‌ها غاری در استان مرکزی است. بنابراین کاوش اضطراری در غار هستیجان آغاز شد.


بررسی‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از چرم‌نوشته‌ها و اسناد نوشتاری از این غار غارت شده و به خارج از ایران منتقل شده است. اکنون پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری قرار است در نشستی با عنوان «میراث در خطر ایران: در پرتو اسناد نوشتاری و مدارک نویافته از غار هستیجان» به بررسی آنچه بر این غار گذشته است، بپردازد.

به همین بهانه یکی از اسناد نوشتاری به‌دست آمده از غار هستیجان، از سوی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری منتشر شده است. این پوست‌نوشته نامه‌ای است خصوصی متعلق به اواخر عصر ساسانی یا آغاز عصر اسلامی، که در منطقه‌ای میان قم و کاشان نوشته شده و نشان از رواج سواد و کتابت در میان عامه مردم ایران پیش از اسلام دارد.

برای این نامه، چنین متنی ترجمه شده است: مرواید، خواهر گرامی که ایزدان او را خوشبخت‌تر کنند. هر خوشبختی برای خواهرم باد. من به دست بختک، یک شیشه روغن برایت فرستادم. از تندرستی و آسایش خودت و فرخزاد برای من نامه بنویس و از (تندستی) من و کودکانم آسوده‌خاطر باش. روغن را زود بفرست.

این توضیح داده شده که این پوست‌نوشت جزئی از بایگانی بزرگی از اسناد پهلوی است که در یک یا چند مرکز اداری در منطقه‌ای میان شهرهای امروز قم و کاشان در اواخر عصر اسلامی نوشته شده‌اند و امروزه در مجموعه‌های مختلفی از جمله در برکلی، برلین و لس‌آنجلس نگهداری می‌شوند. کهن‌ترین سند از این مجموعه یک سند حقوقی از سال دوم هزمز شاهنشاه است.

این سند به شماره Berk.۲۴۵ در کتابخانه بنکرافت در برکلی کالیفرنیا در ایالات متحده نگهداری می‌شود.

نشست اسناد نوشتاری و مدارک نویافته از غار هستیجان، سه‌شنبه ۲۱ آذرماه از ساعت ۱۴ تا ۱۸ در تالار همایش‌های موزه ملی ایران برگزار می‌شود، و علی دارابی ـ معاون میراث فرهنگی ـ، احسان قاضی‌زاده هاشمی ـ عضو کمیسیون فرهنگی مجلس ـ، مصطفی ده‌پهلوان ـ رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ـ، جبرئیل نوکنده ـ رییس کل موزه ملی ایران ـ، محمدرضا نعمتی ـ سرپرست گروه کاوش هستیجان ـ، خداداد رضاخانی ـ پژوهشگر دانشگاه لایدن هلند ـ، اسماعیل شراهی ـ کارشناس اداره کل استان مرکزی ـ و نیماآصفی - پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ـ سخنران‌های آن خواهند بود.

ورود به این همایش برای عموم آزاد است. همچنین تماشای آن از تلویزیون اینترنتی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به نشانی tv.richt.ir امکان‌پذیر است.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۷
azadi2011 - تورنتو، کانادا

درود بر این عزیزان که فرهنگ باستانی »ایرانیان« را رصد، و آنرا از دستبرد چغولیسم محفوظ نگه می دارند
دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۶
۳۸
PERTAPANI - بن، آلمان

این که چیزی نیست از این مهمترهاش غارت شد و کسی خبر نداره!! شرف، غیرت، وطنپرستی، انسانیت، جوانمردی، راستگویی خلاصه هر فضیلتی که بود رفت بر باد فنا
دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۹
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین

بسیار بسیار جالب است. تقریبی که بگوییم، نامه‌ی روی سخن، مربوط به ۱۴۵۰ سال پیش است. همچنین سپاس خدمت کارشناس زبان پهلوی، که متن چرم‌نوشته را، به‌ پارسی برگرداندند (~ترجمه کردند). / در پاراگراف پنجم متن بالا -که برگردان‌ به‌ پارسی متن نامه نوشته شده-، چند نکته جای بررسی‌ دارد؛ ۱) نام شوهرخواهر نویسنده یا نام فرزند خواهر نویسنده، "فرخزاد" بوده است. - ۲) در میانه‌ی متن نامه، نویسنده خطاب به خواهرش گفته "یک شیشه روغن برایت فرستادم"، اما در سطر آخر نیز گفته "روغن را زود بفرست". # یعنی منظورش این بوده که روغنی که برای خواهرش فرستاده را، خواهرش نیز پس از دریافت آن، باید روغن را برای شخص دیگری بفرستد؟. - ۳) قبل از جمله‌ی بالا، نویسنده نامه نوشته "من به دست بختک". # یعنی واژه‌ی "بختک" در ۱۵۰۰ سال پیش در ایران، به‌معنای "پیک ~ چاپار" بوده؟، اما در حال حاضر، بختک معنی دیگری دارد، که در اصل می‌شود همان فلج خواب که حالت سنگینی‌ فیزیکی‌ بر اندام شخص هنگام خواب یا هنگام بیداری ایجاد می‌شود. / پی‌نوشت؛ در زبان روسی، به "بختک" گفته می‌شود "ساحره‌ی شب ~ ساحره‌ی شبانه".
دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۲
۳۴
ایران جویدان - جیبوتی، آنگولا

اره اکنون پژوهشگران میراث فرهنگی می خواهن نشستی برگزار کنن که ما از غافله عقب موندیم تا بقیه اش رو هم کسای دیگه از رژیم ولایت مداران حضرت مهدی ندزیدن خودمون دست بکار شیم و مابقیشو بالا بکشیم که مشخص بشه ارادت ما به ولایت وحضرت مهدی و اسلام ناب محمدی چقدر بیشتره😂
دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۶
۳۷
azadi2011 - تورنتو، کانادا
سپاس از کامنت خوب و روشنگر شما، متن نامه را شما در کجا خواندید؟ کجا یافتید،
دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۲
۳۶
Munchen - مونیخ، آلمان
آثار تاریخی و فرهنگی واقعی ایران مثل این مورد بسیار با ارزش و با اهمیت هست ،چراکه یادآور ایران واقعی، قبل از حمله جانوران وحشی و متحجر مسلمان به ایران (درست همانطور که داعش سعی داشت اروپا و خاورمیانه را تسخیر کند) هستند.
دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۲۱:۰۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
گرامی‌، سپاس از لطف و توجه شما. همانگونه که در کامنت اول‌م نیز عرض کردم، ترجمه‌ی نامه‌ی روی سخن، در پاراگراف پنجم متن بالا هست، که آن‌را اینجا نیز قرار می‌دهم؛ "برای این نامه، چنین متنی ترجمه شده است؛ [مرواید، خواهر گرامی که ایزدان او را خوشبخت‌تر کنند. هر خوشبختی برای خواهرم باد. من به دست بختک، یک شیشه روغن برایت فرستادم. از تندرستی و آسایش خودت و فرخزاد برای من نامه بنویس و از (تندستی) من و کودکانم آسوده‌خاطر باش. روغن را زود بفرست.]" / --- توضیح بنده؛ البته در سطر آخر نامه، واژه‌ای که مترجم زبان پهلوی -(با سپاس دوباره از ایشان)- آن‌را به‌پارسی برگردان و در پرانتز قرار داده، به‌احتمال زیاد، نه "تندستی"، و بلکه واژه‌ی "تندرستی" می‌بایست باشد، که حرف "ر" از قلم افتاده بوده. --- بازهم تکرار می‌کنم، که چرا مترجم از واژه‌ی فارسی‌ "بختک" استفاده کرده؟، بی‌شک می‌بایست از واژه‌ی "پیک"، -و با به زبان کهن‌تر که بگوییم-، از واژه‌ی "چاپار" استفاده می‌کرده. --- سلامت باشید ~
‌سه شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۶
۳۸
PERTAPANI - بن، آلمان
احتمالاً بختک نام کسی بوده که این پیغام را میبرده چون نام وزیر انوشیروان هم بختک بوده
‌سه شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۵
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
درود بر هوش و ذکاوت شما ~ بنده اگر صد‌سال هم فکر می‌کردم، نمی‌تونستم به موردی که حدس زدید برسم. آفرین بر شما. / پس حالا به برکت حدس درست شما، مورد شماره‌ی ۲-یی که در اولین کامنت‌م نوشته بودم -"روغن را زود بفرست"- نیز روشن شد، یعنی خانم مرواید یا مروارید (خواهر نویسنده‌ی نامه)، جلوتر در نامه‌ای (چرم‌نوشته‌ی) از او تقاضای نوعی روغن معطر یا روغنی مخصوص کرده بوده، که حال نویسنده‌ی این نامه، همراه چرم‌نوشت، روغن را نیز به دوست یا چاپار آشنای خود که نام‌اش "بختک" بوده داده تا به‌دست خواهر او برساند، و سپس خواهر هم بتواند آن شیشه روغن را برای شخص دیگری بفرستد -حالا یا آن شخص هم‌محل خواهر ایشان بوده یا نیاز به این بوده که خواهر نیز از چاپار محل زندگی‌ خود برای ارسال آن روغن ویژه استفاده کند - البته شاید هم روغن مصرف پزشکی‌ داشته و آشنای خواهر او، نیاز فوری به این روغن داشته. برای همین، نویسنده‌ی نامه، به خواهرش گفته "روغن را زود بفرست". --- عجب ماجرایی شد، بسیار جذاب. بازهم سپاس برای هوش خوب شما ~
‌سه شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲ - ۱۷:۳۵
۳۸
PERTAPANI - بن، آلمان
از لطف شما سپاسگذارم ولی من هیچ هوشی بکار نبردم فقط در واژه یاب جستجو کردم تا ببینم معنی این کلمه چیست و دیدم بین تمام معانی نوشته شده به نام وزیر انوشیروان هم که اتفاقاً بختک بوده اشاره شده
‌سه شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲ - ۲۰:۵۲
۳۷
azadi2011 - تورنتو، کانادا
سپاس ، بزرگوارید
‌سه شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۹
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
سپاس خدمت گرامیان "PERTAPANI - بن، آلمان" و "azadi2011 - تورنتو، کانادا". / --- این نکته رو هم اضافه کنم که در ارتباط با نام خواهر نویسنده‌ی نامه که در متن "مرواید" عنوان‌شده، در منابع اینترنتی سایت‌های ایرانی مرجع اسم و فامیل، چنین نامی‌ موجود نیست، و به‌احتمال زیاد، واژه‌ی "ر" از قلم افتاده بوده، و نام ایشان "مروارید" بوده، اما شاید هم در آن دوران باشکوه قبل از اسلام و حتا دوران آغاز اسلام در سرزمین پارس ~ ایران، این نام "مرواید" وجود داشته، که در این‌صورت، گویش آن این‌گونه بوده؛ "Marvayad" و یا "Morvayad". --- در هر حال، چه نام‌های -هم زنانه و هم مردانه‌-ی خوش‌آهنگی تا قبل از اسلام در پرشین ~ ایران بوده، همچون؛ "آناهیتا، افشین، آبتین، شیوا، مروارید، مرواید، گشتاسب، آرمیتا، روزبه، بهروز، و بسیار نام‌های دیگر شیوا و خوش‌آهنگ پارسی"، و اما بعد از حمله‌ی تازیان و گسترش اسلام در ایران، نام‌ها شد؛ "جعفر، تقی‌، نقی‌، موچول، اصغر، اکبر، اعظم، باقر(بی‌قر)، کاظم، و و و"، به بیان دیگر؛ "چی‌ بود!، و بعد چی‌ شد!!!". بگذریم، --- سلامت باشید همگی‌ ~
‌چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۵
۶۷
خوش باور - تهران، ایران
عالی گفتی ولی غم انگیز ، متاسفانه
جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۸
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.