(ویدیو) لحظات دلهرهآور نجات دانش آموزان گرفتار در ارتفاع ۲۷۴ متری
رأی دهید
دانش آموزانی که از پس از چند ساعت از داخل یک تلهکابین در پاکستان نجات پیدا کردند تجربه خود را از این حادثه و هراس از مرگ روایت کردند.
به گزارش فرارو، شش دانش آموز و دو معلم که درون این تلهکابین و بالای یک دره گرفتار شده بودند پس از ۱۶ ساعت نجات یافتند. کودکان نجاتیافته میگویند که بارها در این مدت با خود فکر کردند که جان خود را از دست خواهند داد.
آنها اکنون از مقامها خواستهاند که با ساخت جاده و پل به سمت روستایشان کمک کنند تا دیگر مجبور به استفاده از تلهکابین نشوند.
اسامه شریف، یکی از کودکان نجات یافته میگوید: داستانهایی درباره وقوع معجزه شنیده بودم اما یک نجات معجزهآسا را به چشم خودم دیدم.
کودکانی که در این تلهکابین گرفتار شده بودند با استفاده از تلفن همراه با والدین خود در تماس بودند. آنها پس از چند ساعت شاهد پرواز بالگردها بالای سرشان بودند.
تلهکابینهای ساخت داخل به طور گسترده در ایالت کوهستانی ایالت خیبر پختونخوا در پاکستان مورد استفاده قرار میگیرند. بسیاری از ساکنان منطقه هر روز برای مراجعه به محل کار و تحصیل خود از این تلهکابینها استفاده میکنند.
این در حالی است که کار تعمیر و نگهداری این تلهکابینها به خوبی انجام نمیشود و به این ترتیب هر سال شماری از ساکنان در جریان حوادثی که برای تلهکابینها روی میدهد کشته و مجروح میشوند.
پلیس پاکستان روز چهارشنبه اعلام کرد صاحب تلهکابین حادثهدیده را به دلیل عدم رعایت نکات ایمنی بازداشت کرده است.
دیدگاه خوانندگان
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) اپتدا اینکه، جای بسیار خوشحالیست که تمام دانشآموزان نجات پیدا کردند و سالم هستند، اما یک سوال!؛ چرا آنها با چنین شرایط سخت باید حتما درس بخوانند؟، آخرش هم حتا اگر دکتر و مهندس شوند، آیا در کشور فقیرشان، کار برای ایشان هست؟ و بازهم آیا اگر بتوانند به کشورهای دیگر روند، آیا به آنها کار میدهند؟. چرا افرادی که تا قبل از ایشان در همین کشورشان درس خواندند و مهندس و دکتر شدند، کاری برای سیستم ترانسپورت چنین جاهای صعبالعبوری انجام ندادند؟، پس درس خواندن آنها نیز هیچ ارزشی برای کشورشان نداشته که حال درس خواندن این دانشآموزان در چنین شرایط سخت ترانسپورتی و بدوی بخواهد نفعی برای خود آنها و کشورشان داشته باشد، ایشان فقط وقت و انرژی خود را تلف میکنند، و در اصل، آب در هاون میکوبند. / انسانها یکسان نیستند، و بنا به کشور و فرهنگ و ملیتی که در آن زاده شدند، از جهت سطح شایستگی، غربالگری میشوند، و چه بد، زمانیکه این جایگاهها باهم عوض شود، که فاجعه ایجاد میشود. (ادامه....)
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۰
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) از سالیان سال پیش، در فروشگاههای خارکف، تمام کارکنان افرادی هستند که یا از دهاتهای خارکف برای کار به شهر خارکف آورده شدند، و یا از دهاتهای شهر پالتاوا که بین خارکف و کییف قرار دارد. این افراد دارای اخلاقیات عجیبوغربی هستند و بهشدت هم همانند هزار سال پیش که اینجا هنوز بتپرستی بوده، از همان قواعد بتپرستی و یکسری رفتارهای منشأگرفته از آن بهره میبرند و بین خودشان یک قبیلهی بدوی هستند، و در آن روی سکه، سطح فهم و درکشان نیز بسیار پایینتر از نورم است. برای نمونه، من گاهی که در یکی از صندوقهای سوپرمارکت ایستادهام، نفر جلویی من شخصیست که سگ همراه دارد، و در این زمان، من و او درست روبروی صندوقدار هستیم. من به سگ -با همین زبان روسی- سلام میکنم و میگویم؛ *هاپو جان سلام، چطوری؟*. سگ به من نگاه میکند، و در این لحظه، میبینم که صندوقدار جواب سلام من را میدهد! -صاحب سگ هم تعجب میکند-، بعد دوباره خطاب به سگ میگویم؛ *سگجون، اوضاع خوراک مخصوصی که صاحبت برات میخره خوب هست؟*. و باز در این لحظه، صندوقدار جواب من را میدهد که اوضاع زندگیاش بد نیست!. (ادامه....)
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۳) چندی پیش در یکی از کانالهای مستند امریکا که اینجا دوبله به روسیاش را میبینیم، رفته بودند به اطراف فلسطین که تپهمانند بود. یک خانوادهی عرب بومی که چندین فرزند داشتند و در جایی خیمهمانند با بدویترین حالات زندگی میکردند، پسر بزرگشان مدرسهای بود. یکروز دوربین همراه با او راهی مدرسه شد. این پسر ۱۱-۱۲ ساله، هر روز همراه با قاطرشان، مسیری بسیار سخت را از بین تپهها و مکانهایی بسیار صعبالعبور طی میکرد، تا سرانجام پس از یک ساعت، به مدرسهی صحرایی برسد، سپس افسار قاطر را به سنگی میبست، میرفت چند ساعت سر کلاس، و بعد همان راه سخت را دوباره به تپهی خودشان بازمیگشت. او برای فیلمبردار توضیح داد که وقتی بزرگ شود، دوست دارد مثل پدرش چند عدد احشام داشته باشد و کار کشاورزی هم انجام دهد و اصلا از خواندن و نوشتن خوشش نمیآید و دوست ندارد که مهندس یا دکتر شود. / اینجا بود که برای *من مخاطب* این سوال پیش آمد، که گرامی، پس اصلا چرا اینهمه سختی بهخود میدهی؟، از همین حالا روزها پیش پدرت بمان، و گوسفند و بز را بچران، و نه اینکه آب در هاون بکوبی.
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۴) پینوشت؛ راستی!، تولدم هم مبارک (26 آوگوست - ۴ شهریور، که امروز هست)، سالروز هفت-ماهه زادهشدنم خجسته باد، که سرانجام 43 ساله شدم، --- و باز هم راستی!، چرا 43 ساله شدم؟، بهتر نیست که دیگر آب در هاون نکوبم؟ :)))
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸
۴۲
mitra55 - تهران ، ایران
تولدتان مبارک هموطن در صلح و آرامش و هرآنچه دوست دارید باشید.
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۳
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
بانوی گرام، سپاس فراوان از توجه شما و پیام تبریک که لطف فرمودید ~ آرزوی سلامتی جاودان و برکات مینوی و مادی برای همگان دارم ~ با احترام ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۱
۵۹
ضدبشر - گراتس، اتریش
تولدت مبارک. همیشه خوش و خرم باشی
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
گرامی، سپاسگزارم از لطف و توجه شما. همیشه سلامتی و برکات روزافزون باشه برای همگی./ امسال تازه متوجه شدم، که هر سال که میگذره، یکسال به سن آدم اضافه میشه ؛))) ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
یکشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۶
۶۱
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
مبارکا باشد. از برای من هر یک سال که گذرا میشود، جسمانی بیشتر ولی روحی جوانتر.
یکشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۴
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
بانوی گرام، سپاس فراوان از توجه و پیام تبریک که لطف فرمودید. امید آنکه، شما و همگی، هم از جهت جسمی و هم روحی، هر روز بهتر و خوشبختتر باشید ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
دوشنبه ۰۶ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۰
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
بانوی گرام، سپاس فراوان از توجه و پیام تبریک که لطف فرمودید. امید آنکه، شما و همگی، هم از جهت جسمی و هم روحی، هر روز بهتر و خوشبختتر باشید ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
دوشنبه ۰۶ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۰
۶۱
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
مبارکا باشد. از برای من هر یک سال که گذرا میشود، جسمانی بیشتر ولی روحی جوانتر.
یکشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۴
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
گرامی، سپاسگزارم از لطف و توجه شما. همیشه سلامتی و برکات روزافزون باشه برای همگی./ امسال تازه متوجه شدم، که هر سال که میگذره، یکسال به سن آدم اضافه میشه ؛))) ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
یکشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۶
۵۹
ضدبشر - گراتس، اتریش
تولدت مبارک. همیشه خوش و خرم باشی
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
بانوی گرام، سپاس فراوان از توجه شما و پیام تبریک که لطف فرمودید ~ آرزوی سلامتی جاودان و برکات مینوی و مادی برای همگان دارم ~ با احترام ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۱
۴۲
mitra55 - تهران ، ایران
تولدتان مبارک هموطن در صلح و آرامش و هرآنچه دوست دارید باشید.
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۳
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۴) پینوشت؛ راستی!، تولدم هم مبارک (26 آوگوست - ۴ شهریور، که امروز هست)، سالروز هفت-ماهه زادهشدنم خجسته باد، که سرانجام 43 ساله شدم، --- و باز هم راستی!، چرا 43 ساله شدم؟، بهتر نیست که دیگر آب در هاون نکوبم؟ :)))
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۳) چندی پیش در یکی از کانالهای مستند امریکا که اینجا دوبله به روسیاش را میبینیم، رفته بودند به اطراف فلسطین که تپهمانند بود. یک خانوادهی عرب بومی که چندین فرزند داشتند و در جایی خیمهمانند با بدویترین حالات زندگی میکردند، پسر بزرگشان مدرسهای بود. یکروز دوربین همراه با او راهی مدرسه شد. این پسر ۱۱-۱۲ ساله، هر روز همراه با قاطرشان، مسیری بسیار سخت را از بین تپهها و مکانهایی بسیار صعبالعبور طی میکرد، تا سرانجام پس از یک ساعت، به مدرسهی صحرایی برسد، سپس افسار قاطر را به سنگی میبست، میرفت چند ساعت سر کلاس، و بعد همان راه سخت را دوباره به تپهی خودشان بازمیگشت. او برای فیلمبردار توضیح داد که وقتی بزرگ شود، دوست دارد مثل پدرش چند عدد احشام داشته باشد و کار کشاورزی هم انجام دهد و اصلا از خواندن و نوشتن خوشش نمیآید و دوست ندارد که مهندس یا دکتر شود. / اینجا بود که برای *من مخاطب* این سوال پیش آمد، که گرامی، پس اصلا چرا اینهمه سختی بهخود میدهی؟، از همین حالا روزها پیش پدرت بمان، و گوسفند و بز را بچران، و نه اینکه آب در هاون بکوبی.
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) از سالیان سال پیش، در فروشگاههای خارکف، تمام کارکنان افرادی هستند که یا از دهاتهای خارکف برای کار به شهر خارکف آورده شدند، و یا از دهاتهای شهر پالتاوا که بین خارکف و کییف قرار دارد. این افراد دارای اخلاقیات عجیبوغربی هستند و بهشدت هم همانند هزار سال پیش که اینجا هنوز بتپرستی بوده، از همان قواعد بتپرستی و یکسری رفتارهای منشأگرفته از آن بهره میبرند و بین خودشان یک قبیلهی بدوی هستند، و در آن روی سکه، سطح فهم و درکشان نیز بسیار پایینتر از نورم است. برای نمونه، من گاهی که در یکی از صندوقهای سوپرمارکت ایستادهام، نفر جلویی من شخصیست که سگ همراه دارد، و در این زمان، من و او درست روبروی صندوقدار هستیم. من به سگ -با همین زبان روسی- سلام میکنم و میگویم؛ *هاپو جان سلام، چطوری؟*. سگ به من نگاه میکند، و در این لحظه، میبینم که صندوقدار جواب سلام من را میدهد! -صاحب سگ هم تعجب میکند-، بعد دوباره خطاب به سگ میگویم؛ *سگجون، اوضاع خوراک مخصوصی که صاحبت برات میخره خوب هست؟*. و باز در این لحظه، صندوقدار جواب من را میدهد که اوضاع زندگیاش بد نیست!. (ادامه....)
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) اپتدا اینکه، جای بسیار خوشحالیست که تمام دانشآموزان نجات پیدا کردند و سالم هستند، اما یک سوال!؛ چرا آنها با چنین شرایط سخت باید حتما درس بخوانند؟، آخرش هم حتا اگر دکتر و مهندس شوند، آیا در کشور فقیرشان، کار برای ایشان هست؟ و بازهم آیا اگر بتوانند به کشورهای دیگر روند، آیا به آنها کار میدهند؟. چرا افرادی که تا قبل از ایشان در همین کشورشان درس خواندند و مهندس و دکتر شدند، کاری برای سیستم ترانسپورت چنین جاهای صعبالعبوری انجام ندادند؟، پس درس خواندن آنها نیز هیچ ارزشی برای کشورشان نداشته که حال درس خواندن این دانشآموزان در چنین شرایط سخت ترانسپورتی و بدوی بخواهد نفعی برای خود آنها و کشورشان داشته باشد، ایشان فقط وقت و انرژی خود را تلف میکنند، و در اصل، آب در هاون میکوبند. / انسانها یکسان نیستند، و بنا به کشور و فرهنگ و ملیتی که در آن زاده شدند، از جهت سطح شایستگی، غربالگری میشوند، و چه بد، زمانیکه این جایگاهها باهم عوض شود، که فاجعه ایجاد میشود. (ادامه....)
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۰
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) اپتدا اینکه، جای بسیار خوشحالیست که تمام دانشآموزان نجات پیدا کردند و سالم هستند، اما یک سوال!؛ چرا آنها با چنین شرایط سخت باید حتما درس بخوانند؟، آخرش هم حتا اگر دکتر و مهندس شوند، آیا در کشور فقیرشان، کار برای ایشان هست؟ و بازهم آیا اگر بتوانند به کشورهای دیگر روند، آیا به آنها کار میدهند؟. چرا افرادی که تا قبل از ایشان در همین کشورشان درس خواندند و مهندس و دکتر شدند، کاری برای سیستم ترانسپورت چنین جاهای صعبالعبوری انجام ندادند؟، پس درس خواندن آنها نیز هیچ ارزشی برای کشورشان نداشته که حال درس خواندن این دانشآموزان در چنین شرایط سخت ترانسپورتی و بدوی بخواهد نفعی برای خود آنها و کشورشان داشته باشد، ایشان فقط وقت و انرژی خود را تلف میکنند، و در اصل، آب در هاون میکوبند. / انسانها یکسان نیستند، و بنا به کشور و فرهنگ و ملیتی که در آن زاده شدند، از جهت سطح شایستگی، غربالگری میشوند، و چه بد، زمانیکه این جایگاهها باهم عوض شود، که فاجعه ایجاد میشود. (ادامه....)
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۰
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) از سالیان سال پیش، در فروشگاههای خارکف، تمام کارکنان افرادی هستند که یا از دهاتهای خارکف برای کار به شهر خارکف آورده شدند، و یا از دهاتهای شهر پالتاوا که بین خارکف و کییف قرار دارد. این افراد دارای اخلاقیات عجیبوغربی هستند و بهشدت هم همانند هزار سال پیش که اینجا هنوز بتپرستی بوده، از همان قواعد بتپرستی و یکسری رفتارهای منشأگرفته از آن بهره میبرند و بین خودشان یک قبیلهی بدوی هستند، و در آن روی سکه، سطح فهم و درکشان نیز بسیار پایینتر از نورم است. برای نمونه، من گاهی که در یکی از صندوقهای سوپرمارکت ایستادهام، نفر جلویی من شخصیست که سگ همراه دارد، و در این زمان، من و او درست روبروی صندوقدار هستیم. من به سگ -با همین زبان روسی- سلام میکنم و میگویم؛ *هاپو جان سلام، چطوری؟*. سگ به من نگاه میکند، و در این لحظه، میبینم که صندوقدار جواب سلام من را میدهد! -صاحب سگ هم تعجب میکند-، بعد دوباره خطاب به سگ میگویم؛ *سگجون، اوضاع خوراک مخصوصی که صاحبت برات میخره خوب هست؟*. و باز در این لحظه، صندوقدار جواب من را میدهد که اوضاع زندگیاش بد نیست!. (ادامه....)
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۳) چندی پیش در یکی از کانالهای مستند امریکا که اینجا دوبله به روسیاش را میبینیم، رفته بودند به اطراف فلسطین که تپهمانند بود. یک خانوادهی عرب بومی که چندین فرزند داشتند و در جایی خیمهمانند با بدویترین حالات زندگی میکردند، پسر بزرگشان مدرسهای بود. یکروز دوربین همراه با او راهی مدرسه شد. این پسر ۱۱-۱۲ ساله، هر روز همراه با قاطرشان، مسیری بسیار سخت را از بین تپهها و مکانهایی بسیار صعبالعبور طی میکرد، تا سرانجام پس از یک ساعت، به مدرسهی صحرایی برسد، سپس افسار قاطر را به سنگی میبست، میرفت چند ساعت سر کلاس، و بعد همان راه سخت را دوباره به تپهی خودشان بازمیگشت. او برای فیلمبردار توضیح داد که وقتی بزرگ شود، دوست دارد مثل پدرش چند عدد احشام داشته باشد و کار کشاورزی هم انجام دهد و اصلا از خواندن و نوشتن خوشش نمیآید و دوست ندارد که مهندس یا دکتر شود. / اینجا بود که برای *من مخاطب* این سوال پیش آمد، که گرامی، پس اصلا چرا اینهمه سختی بهخود میدهی؟، از همین حالا روزها پیش پدرت بمان، و گوسفند و بز را بچران، و نه اینکه آب در هاون بکوبی.
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۴) پینوشت؛ راستی!، تولدم هم مبارک (26 آوگوست - ۴ شهریور، که امروز هست)، سالروز هفت-ماهه زادهشدنم خجسته باد، که سرانجام 43 ساله شدم، --- و باز هم راستی!، چرا 43 ساله شدم؟، بهتر نیست که دیگر آب در هاون نکوبم؟ :)))
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸
۴۲
mitra55 - تهران ، ایران
تولدتان مبارک هموطن در صلح و آرامش و هرآنچه دوست دارید باشید.
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۳
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
بانوی گرام، سپاس فراوان از توجه شما و پیام تبریک که لطف فرمودید ~ آرزوی سلامتی جاودان و برکات مینوی و مادی برای همگان دارم ~ با احترام ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۱
۵۹
ضدبشر - گراتس، اتریش
تولدت مبارک. همیشه خوش و خرم باشی
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
گرامی، سپاسگزارم از لطف و توجه شما. همیشه سلامتی و برکات روزافزون باشه برای همگی./ امسال تازه متوجه شدم، که هر سال که میگذره، یکسال به سن آدم اضافه میشه ؛))) ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
یکشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۶
۶۱
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
مبارکا باشد. از برای من هر یک سال که گذرا میشود، جسمانی بیشتر ولی روحی جوانتر.
یکشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۴
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
بانوی گرام، سپاس فراوان از توجه و پیام تبریک که لطف فرمودید. امید آنکه، شما و همگی، هم از جهت جسمی و هم روحی، هر روز بهتر و خوشبختتر باشید ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
دوشنبه ۰۶ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۰
۴۲
mitra55 - تهران ، ایران
تولدتان مبارک هموطن در صلح و آرامش و هرآنچه دوست دارید باشید.
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۳
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
بانوی گرام، سپاس فراوان از توجه شما و پیام تبریک که لطف فرمودید ~ آرزوی سلامتی جاودان و برکات مینوی و مادی برای همگان دارم ~ با احترام ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۱
۵۹
ضدبشر - گراتس، اتریش
تولدت مبارک. همیشه خوش و خرم باشی
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
گرامی، سپاسگزارم از لطف و توجه شما. همیشه سلامتی و برکات روزافزون باشه برای همگی./ امسال تازه متوجه شدم، که هر سال که میگذره، یکسال به سن آدم اضافه میشه ؛))) ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
یکشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۶
۶۱
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
مبارکا باشد. از برای من هر یک سال که گذرا میشود، جسمانی بیشتر ولی روحی جوانتر.
یکشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۴
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
بانوی گرام، سپاس فراوان از توجه و پیام تبریک که لطف فرمودید. امید آنکه، شما و همگی، هم از جهت جسمی و هم روحی، هر روز بهتر و خوشبختتر باشید ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
دوشنبه ۰۶ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۰
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۳) چندی پیش در یکی از کانالهای مستند امریکا که اینجا دوبله به روسیاش را میبینیم، رفته بودند به اطراف فلسطین که تپهمانند بود. یک خانوادهی عرب بومی که چندین فرزند داشتند و در جایی خیمهمانند با بدویترین حالات زندگی میکردند، پسر بزرگشان مدرسهای بود. یکروز دوربین همراه با او راهی مدرسه شد. این پسر ۱۱-۱۲ ساله، هر روز همراه با قاطرشان، مسیری بسیار سخت را از بین تپهها و مکانهایی بسیار صعبالعبور طی میکرد، تا سرانجام پس از یک ساعت، به مدرسهی صحرایی برسد، سپس افسار قاطر را به سنگی میبست، میرفت چند ساعت سر کلاس، و بعد همان راه سخت را دوباره به تپهی خودشان بازمیگشت. او برای فیلمبردار توضیح داد که وقتی بزرگ شود، دوست دارد مثل پدرش چند عدد احشام داشته باشد و کار کشاورزی هم انجام دهد و اصلا از خواندن و نوشتن خوشش نمیآید و دوست ندارد که مهندس یا دکتر شود. / اینجا بود که برای *من مخاطب* این سوال پیش آمد، که گرامی، پس اصلا چرا اینهمه سختی بهخود میدهی؟، از همین حالا روزها پیش پدرت بمان، و گوسفند و بز را بچران، و نه اینکه آب در هاون بکوبی.
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۴) پینوشت؛ راستی!، تولدم هم مبارک (26 آوگوست - ۴ شهریور، که امروز هست)، سالروز هفت-ماهه زادهشدنم خجسته باد، که سرانجام 43 ساله شدم، --- و باز هم راستی!، چرا 43 ساله شدم؟، بهتر نیست که دیگر آب در هاون نکوبم؟ :)))
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) از سالیان سال پیش، در فروشگاههای خارکف، تمام کارکنان افرادی هستند که یا از دهاتهای خارکف برای کار به شهر خارکف آورده شدند، و یا از دهاتهای شهر پالتاوا که بین خارکف و کییف قرار دارد. این افراد دارای اخلاقیات عجیبوغربی هستند و بهشدت هم همانند هزار سال پیش که اینجا هنوز بتپرستی بوده، از همان قواعد بتپرستی و یکسری رفتارهای منشأگرفته از آن بهره میبرند و بین خودشان یک قبیلهی بدوی هستند، و در آن روی سکه، سطح فهم و درکشان نیز بسیار پایینتر از نورم است. برای نمونه، من گاهی که در یکی از صندوقهای سوپرمارکت ایستادهام، نفر جلویی من شخصیست که سگ همراه دارد، و در این زمان، من و او درست روبروی صندوقدار هستیم. من به سگ -با همین زبان روسی- سلام میکنم و میگویم؛ *هاپو جان سلام، چطوری؟*. سگ به من نگاه میکند، و در این لحظه، میبینم که صندوقدار جواب سلام من را میدهد! -صاحب سگ هم تعجب میکند-، بعد دوباره خطاب به سگ میگویم؛ *سگجون، اوضاع خوراک مخصوصی که صاحبت برات میخره خوب هست؟*. و باز در این لحظه، صندوقدار جواب من را میدهد که اوضاع زندگیاش بد نیست!. (ادامه....)
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) اپتدا اینکه، جای بسیار خوشحالیست که تمام دانشآموزان نجات پیدا کردند و سالم هستند، اما یک سوال!؛ چرا آنها با چنین شرایط سخت باید حتما درس بخوانند؟، آخرش هم حتا اگر دکتر و مهندس شوند، آیا در کشور فقیرشان، کار برای ایشان هست؟ و بازهم آیا اگر بتوانند به کشورهای دیگر روند، آیا به آنها کار میدهند؟. چرا افرادی که تا قبل از ایشان در همین کشورشان درس خواندند و مهندس و دکتر شدند، کاری برای سیستم ترانسپورت چنین جاهای صعبالعبوری انجام ندادند؟، پس درس خواندن آنها نیز هیچ ارزشی برای کشورشان نداشته که حال درس خواندن این دانشآموزان در چنین شرایط سخت ترانسپورتی و بدوی بخواهد نفعی برای خود آنها و کشورشان داشته باشد، ایشان فقط وقت و انرژی خود را تلف میکنند، و در اصل، آب در هاون میکوبند. / انسانها یکسان نیستند، و بنا به کشور و فرهنگ و ملیتی که در آن زاده شدند، از جهت سطح شایستگی، غربالگری میشوند، و چه بد، زمانیکه این جایگاهها باهم عوض شود، که فاجعه ایجاد میشود. (ادامه....)
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۰
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) اپتدا اینکه، جای بسیار خوشحالیست که تمام دانشآموزان نجات پیدا کردند و سالم هستند، اما یک سوال!؛ چرا آنها با چنین شرایط سخت باید حتما درس بخوانند؟، آخرش هم حتا اگر دکتر و مهندس شوند، آیا در کشور فقیرشان، کار برای ایشان هست؟ و بازهم آیا اگر بتوانند به کشورهای دیگر روند، آیا به آنها کار میدهند؟. چرا افرادی که تا قبل از ایشان در همین کشورشان درس خواندند و مهندس و دکتر شدند، کاری برای سیستم ترانسپورت چنین جاهای صعبالعبوری انجام ندادند؟، پس درس خواندن آنها نیز هیچ ارزشی برای کشورشان نداشته که حال درس خواندن این دانشآموزان در چنین شرایط سخت ترانسپورتی و بدوی بخواهد نفعی برای خود آنها و کشورشان داشته باشد، ایشان فقط وقت و انرژی خود را تلف میکنند، و در اصل، آب در هاون میکوبند. / انسانها یکسان نیستند، و بنا به کشور و فرهنگ و ملیتی که در آن زاده شدند، از جهت سطح شایستگی، غربالگری میشوند، و چه بد، زمانیکه این جایگاهها باهم عوض شود، که فاجعه ایجاد میشود. (ادامه....)
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۰
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۲) از سالیان سال پیش، در فروشگاههای خارکف، تمام کارکنان افرادی هستند که یا از دهاتهای خارکف برای کار به شهر خارکف آورده شدند، و یا از دهاتهای شهر پالتاوا که بین خارکف و کییف قرار دارد. این افراد دارای اخلاقیات عجیبوغربی هستند و بهشدت هم همانند هزار سال پیش که اینجا هنوز بتپرستی بوده، از همان قواعد بتپرستی و یکسری رفتارهای منشأگرفته از آن بهره میبرند و بین خودشان یک قبیلهی بدوی هستند، و در آن روی سکه، سطح فهم و درکشان نیز بسیار پایینتر از نورم است. برای نمونه، من گاهی که در یکی از صندوقهای سوپرمارکت ایستادهام، نفر جلویی من شخصیست که سگ همراه دارد، و در این زمان، من و او درست روبروی صندوقدار هستیم. من به سگ -با همین زبان روسی- سلام میکنم و میگویم؛ *هاپو جان سلام، چطوری؟*. سگ به من نگاه میکند، و در این لحظه، میبینم که صندوقدار جواب سلام من را میدهد! -صاحب سگ هم تعجب میکند-، بعد دوباره خطاب به سگ میگویم؛ *سگجون، اوضاع خوراک مخصوصی که صاحبت برات میخره خوب هست؟*. و باز در این لحظه، صندوقدار جواب من را میدهد که اوضاع زندگیاش بد نیست!. (ادامه....)
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۱
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۳) چندی پیش در یکی از کانالهای مستند امریکا که اینجا دوبله به روسیاش را میبینیم، رفته بودند به اطراف فلسطین که تپهمانند بود. یک خانوادهی عرب بومی که چندین فرزند داشتند و در جایی خیمهمانند با بدویترین حالات زندگی میکردند، پسر بزرگشان مدرسهای بود. یکروز دوربین همراه با او راهی مدرسه شد. این پسر ۱۱-۱۲ ساله، هر روز همراه با قاطرشان، مسیری بسیار سخت را از بین تپهها و مکانهایی بسیار صعبالعبور طی میکرد، تا سرانجام پس از یک ساعت، به مدرسهی صحرایی برسد، سپس افسار قاطر را به سنگی میبست، میرفت چند ساعت سر کلاس، و بعد همان راه سخت را دوباره به تپهی خودشان بازمیگشت. او برای فیلمبردار توضیح داد که وقتی بزرگ شود، دوست دارد مثل پدرش چند عدد احشام داشته باشد و کار کشاورزی هم انجام دهد و اصلا از خواندن و نوشتن خوشش نمیآید و دوست ندارد که مهندس یا دکتر شود. / اینجا بود که برای *من مخاطب* این سوال پیش آمد، که گرامی، پس اصلا چرا اینهمه سختی بهخود میدهی؟، از همین حالا روزها پیش پدرت بمان، و گوسفند و بز را بچران، و نه اینکه آب در هاون بکوبی.
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۴) پینوشت؛ راستی!، تولدم هم مبارک (26 آوگوست - ۴ شهریور، که امروز هست)، سالروز هفت-ماهه زادهشدنم خجسته باد، که سرانجام 43 ساله شدم، --- و باز هم راستی!، چرا 43 ساله شدم؟، بهتر نیست که دیگر آب در هاون نکوبم؟ :)))
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
بانوی گرام، سپاس فراوان از توجه شما و پیام تبریک که لطف فرمودید ~ آرزوی سلامتی جاودان و برکات مینوی و مادی برای همگان دارم ~ با احترام ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۱
۵۹
ضدبشر - گراتس، اتریش
تولدت مبارک. همیشه خوش و خرم باشی
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
گرامی، سپاسگزارم از لطف و توجه شما. همیشه سلامتی و برکات روزافزون باشه برای همگی./ امسال تازه متوجه شدم، که هر سال که میگذره، یکسال به سن آدم اضافه میشه ؛))) ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
یکشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۶
۶۱
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
مبارکا باشد. از برای من هر یک سال که گذرا میشود، جسمانی بیشتر ولی روحی جوانتر.
یکشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۴
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
بانوی گرام، سپاس فراوان از توجه و پیام تبریک که لطف فرمودید. امید آنکه، شما و همگی، هم از جهت جسمی و هم روحی، هر روز بهتر و خوشبختتر باشید ~ وقت خوش ~ سلامت باشید همگی ~
دوشنبه ۰۶ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۰
۴۲
mitra55 - تهران ، ایران
تولدتان مبارک هموطن در صلح و آرامش و هرآنچه دوست دارید باشید.
شنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۳