کریم دستمالچی؛ از خرید خانه برای روح‌الله خمینی در پاریس تا تیرباران در زندان اوین

 کریم دستمالچی پشت صادق قطب‌زاده و شهاب‌الدین اشراقی آبان ۱۳۵۹ دیده می‌شود. این برنامه در سرای دستمالچی در بازار تهران برگزار شد.
رادیو فردا، بابک غفوری آذر
در میان هزاران نفری که سال ۱۳۶۰ به دلایل مختلف از سوی حکومت جمهوری اسلامی اعدام شدند، نام کریم دستمالچی به دلیل فعالیت‌هایش در زمان انقلاب از جمله خانه‌ای که در پاریس برای بنیان‌گذار جمهوری اسلامی خرید، متفاوت است.

برای او فاصله زمانی خریدن خانه برای روح‌الله خمینی تا تیرباران شدن به دست حکومتی که آقای خمینی بنیان گذاشت کمتر از دو سال و نیم طی شد. این روایتی از زندگی و سرگذشت یکی از چهره‌های شناخته بازار تهران در انقلاب سال ۵۷ است.

پیرو راه پدر در حمایت از محمد مصدقکریم دستمالچی در سال‌های جوانیکریم دستمالچی در خانواده معروف و ثروتمند دستمالچی که از چند دهه پیش از انقلاب ۵۷ در بازار تهران فعال بودند، به دنیا آمد. پدرش عبدالرحیم دستمالچی همراه افراد دیگری از جمله محمدحسن شمشیری، ابوالقاسم لباسچی، محمود راسخ‌افشار و محمود مانیان از حامیان شناخته شده محمد مصدق و جبهه ملی در بازار تهران محسوب می‌شد.


این افراد بنیان‌گذاران جمعی به نام «جامعه بازرگانان، اصناف و پیشه‌وران» در بازار تهران شدند که نقش مهمی در جهت‌دهی سیاسی به فعایت‌های بازاریان داشت.

کریم دستمالچی پیش از انقلاب در آلمان تحصیلاتش را در رشته مهندسی برق به پایان رسانده و امور مالی خانواده از جمله چندین مغازه در بازار تهران و سرای معروف به دستمالچی را مدیریت می‌کرد.

او در مقطع انقلاب همراه اغلب دوستان پدرش در جامعه بازرگانان، اصناف و پیشه‌وران برای پایان دادن به نظام شاهنشاهی فعالیت می‌کرد.

مهم‌ترین اقدام این گروه تأمین مالی برخی هزینه‌های انقلاب بود. کریم دستمالچی در همین راه بود که هزینه خرید خانه برای روح‌الله خمینی در پاریس را پرداخت.
کریم دستمالچی در مقطع انقلاب سال ۱۳۵۷پس از اخراج روح‌الله خمینی از عراق، او با تعدادی از همراهانش روز ۱۴ مهر ۱۳۵۷ وارد پاریس، پایتخت فرانسه شد. به پیشنهاد ابوالحسن بنی‌صدر، آقای خمینی در آپارتمانی که محل سکونت احمد غضنفر‌پور و همسر آن زمانش سودابه سدیفی بود، ساکن شد.

ابوالحسن بنی‌صدر، از همراهان روح‌الله خمینی و نخستین رئیس جمهور اسلامی، بهار سال ۱۳۶۳ در گفت‌وگویی برای انتشار در پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد نحوه ورود و اقامت آقای خمینی در پاریس را چنین به یادآورده بود: «من در برلین بودم که پسر ایشان، احمد خمینی به پاریس تلفن کرده بود که فوراً با ما تماس بگیرند و من تماس گرفتم. گفتند یک جایی برای ایشان تهیه کنید، همین. در پاریس که نمی‌شود ۲۴ ساعته جا پیدا کرد. آقای احمد غضنفرپور و خانمش که بعداً بهای این خدمت را گران پرداختند همین‌جا همسایه ما خانه داشتند ... ما از آن‌ها خواستیم که آن خانه را تخلیه کنند. {در فرودگاه} آقای قطب‌زاده به خمینی پیشنهاد کرد که خانه بچه‌های موسی‌صدر آماده است. گفت نه. رو به من کرد و گفت کجا برویم؟ گفتم بفرمایید با ماشین برویم و یک خانه‌ای در همسایگی ما برای شما تهیه دیدیم. گفت بفرمایید برویم.»
ابوالحسن بنی‌صدر همراه احمد خمینی و داریوش فروهر در روزهای منتهی به انقلاب سال ۵۷ در نوفل‌لوشاتوخرید خانه برای خمینی در پاریس
حضور روح‌الله خمینی و همراهانش در آپارتمانی کوچک که امکانات زیادی برای رفت‌وآمد و بازدید افراد نداشت از همان روز ابتدایی با مشکل روبه‌رو شد و تمام اطرافیان آقای خمینی به فکر فراهم کردن محل اسکان دیگری برای او افتادند. این چنین بود که رهبر انقلاب سال ۵۷ به دهکده‌ نوفل‌لوشاتو در حاشیه پاریس رفت.

با پیش‌بینی احتمال اقامت طولانی‌مدت آقای خمینی در پاریس، نیاز به وجود خانه‌ای برای سکونت او و خانواده‌اش از دغدغه‌های اصلی اطرافیان رهبر انقلاب بود. در تهران بازاریانی که حامی مالی اصلی انقلاب محسوب می‌شدند، آماده پاسخ به رفع این نیاز بودند. در رقابت میان جریان‌های سیاسی فعال در بازار، کریم دستمالچی در ارتباط با صادق قطب‌زاده هزینه خرید خانه به نسبت بزرگی در ورسای پاریس را پرداخت کرد و این خانه در میانه آبان سال ۵۷ همان روزهایی که کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی به دیدار روح‌الله خمینی رفت، به نام آقای قطب‌زاده خریداری شد.
وضعیت فعلی خانه‌ای که با سرمایه کریم دستمالچی در منطقه ورسای پاریس به نام صادق قطب‌زاده برای اسکان روح‌الله خمینی خریداری شداین اتفاق در حالی افتاد که جریان دیگری در بازار که نزدیک به بخش سنتی و مذهبی‌ و هیئت مؤتلفه اسلامی بود عملاً در ارتباط مستقیم با روحانیون اطراف آقای خمینی در نوفل‌لوشاتو هزینه‌های جاری اقامت او را می‌پرداختند. استقرار روح‌الله خمینی در نوفل‌لوشاتو و تبدیل شدن آن دهکده به مرکز رهبری انقلاب ایران، تمایل به جابه‌جایی آقای خمینی را نزد او و اطرافیانش کم کرد.

روند سریع انقلاب به گونه‌ای پیش رفت که نیازی به خانه خریداری شده برای روح‌الله خمینی پیش نیامد. در این میان همان طیف بازاریان نزدیک به مؤتلفه با سرمایه علا میرمحمدصادقی یکی از چهره‌های شاخصش هزینه بیمه هواپیمایی که روح‌الله خمینی و اطرافیانش را به تهران برد، پرداخت.
بازار تهران، میدان جدال حاکمان و مخالفان
پس از پیروزی انقلاب، به فاصله کوتاهی فاصله گرفتن جریان نزدیک به جبهه ملی که طیفی از نیروهای لیبرال قائل به جدایی مذهب از سیاست را نمایندگی می‌کرد با رهبران حکومت برآمده از انقلاب آشکار شد. کریم سنجابی ۲۶ فروردین ۱۳۵۸ به نشانه اعتراض از سمت وزیر امورخارجه دولت مهدی بازرگان کناره‌گیری کرد و از تابستان سال ۱۳۵۸ جبهه ملی تبدیل به یکی از گروه‌های سیاسی منتقد شد با این همه همچنان اجازه انتشار روزنامه را داشت.
از آخرین شماره‌های منتشر شده روزنامه «پیام جبهه ملی» که در آن از حمله به این روزنامه خبر داده شده بود
۲۷ تیرماه سال ۱۳۵۹ دفتر روزنامه پیام جبهه ملی با حضور مأموران مسلح دادستانی انقلاب بسته و انتشار این روزنامه متوقف شد اما انتشارش از دی ماه سال ۵۹ به صورت سه شماره در هفته تا نیمه‌های خرداد سال ۱۳۶۰ ادامه پیدا کرد.

در این شرایط بازار تهران یکی از محل‌هایی بود که منازعات جاری در میان جریان‌های سیاسی مختلف جامعه در آن نمود مشخصی داشت. کریم دستمالچی یکی از افراد مؤثر در این تحولات بازار بود. او که از اعضای مهم و موثر جامعه بازرگانان، اصناف و پیشه‌وران بود، امکانات به نسبت گسترده‌اش را در اختیار جریان سیاسی متبوعش قرار داد.

جامعه بازرگانان، اصناف و پیشه‌وران که از زیرمجموعه‌های جبهه ملی به شمار می‌رفت، جریان مقابل هیئت موتلفه اسلامی در بازار محسوب می‌شد. اسدالله لاجوری از چهره‌های شناخته شده هیئت موتلفه اسلامی بود که در بازار تهران مغازه داشت و شهریور سال ۱۳۵۹ با حکم محمد بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور به سمت بسیار مهم و حساس دادستان انقلاب تهران رسید. او در این سمت نقش مهمی در سرکوب مخالفان و منتقدان روح‌الله خمینی ایفا کرد.
حامی منتقدان در بازار تهرانصادق قطب‌زاده در مقام وزیر امور خارجه جمهوری اسلامینیمه دوم سال ۱۳۵۹ منازعات میان حزب جمهوری اسلامی با منتقدان و مخالفانش شدت گرفت. حزب جمهوری اسلامی که اعضای ارشدش از جمله محمد بهشتی، اکبر هاشمی‌رفسنجانی، محمدجواد باهنر و علی خامنه‌ای از شاگردان روح‌الله خمینی و مورد حمایت او بودند، کنترل نهادهای مهمی از جمله مجلس، دادستانی‌ها و دادگاه‌های انقلاب و دولت به نخست وزیری محمدعلی رجایی را در دست داشت و آشکارا به دنبال حذف تمام رقبایش بود.

خرداد سال ۱۳۵۹ نواری از صحبت‌های حسن آیت، مسئول سیاسی حزب جمهوری اسلامی منتشر شد که او از برنامه این حزب برای کنترل کامل قدرت صحبت می‌کرد.

مخالفانِ حزب جمهوری اسلامی را طیف گسترده‌ای از جریان‌های سیاسی تشکیل می‌دادند که اغلب از متحدان روح‌الله خمینی در سرنگونی حکومت پهلوی به شمار می‌رفتند. ابوالحسن بنی‌صدر شاخص‌ترین فرد این جریان بود که مقام رئیس جمهوری را در اختیار داشت. جبهه ملی، نهضت آزادی و چهره‌هایی چون صادق قطب‌زاده از دیگر اعضای این جریان بود.

از سوی دیگر سازمان مجاهدین خلق همراه گروه‌های چپ‌گرای دیگری چون پیکار در راه آزادی طبقه کارگر، طیف اقلیت سازمان فداییان خلق، رنجبران و راه کارگر به عنوان گروه‌های متشکل و در مواردی مسلح، به شدت از حزب جمهوری اسلامی انتقاد می‌کردند. در مقابل، حزب توده و طیف اکثریت فدائیان خلق حامی حزب جمهوری اسلامی بودند.

آبان ماه سال ۱۳۵۹، صادق قطب‌زاده به دنبال بیان اظهارات انتقادی درباره شرایط کشور و نبود آزادی در یک برنامه تلویزیونی، با حکم دادستانی انقلاب بازداشت شد. بازداشت این چهره شناخته شده که پیشتر مسئولیت‌هایی چون ریاست سازمان صدا و سیما و وزارت امور خارجه را برعهده داشت، با واکنش‌های گسترده‌ای بویژه در بازار تهران روبه‌رو شد. بازداشت آقای قطب‌زاده طولانی نشد و او با دستور رهبر وقت جمهوری اسلامی آزاد شد.
آگهی سخنرانی صادق قطب زاده در سرای دستمالچی. منتشر شده در روزنامه انقلاب اسلامیپس از آزادی در حالی که اشتیاق فراوانی برای شنیدن واکنش قطب‌زاده نسبت به این اتفاق وجود داشت، اعلامیه‌ای در چند روزنامه از جمله کیهان، میزان و انقلاب اسلامی منتشر شد که در آن از سخنرانی او در سرای دستمالچی خبر داده می‌شد. این اعلامیه به امضای جریانی به نام «بازاریان متعهد و مبارز تهران» منتشر شد.

انتشار این بیانیه با واکنش جریان وابسته به حزب جمهوری اسلامی و موتلفه در بازار روبرو شد که در روزنامه جمهوری اسلامی خود را بازاریان متعهد و مبارز تهران معرفی می‌کردند و می‌گفتند انجام این دعوت از سوی شخص کریم دستمالچی صورت گرفته است. انتشار این بیانیه نشان می‌داد که حساسیت‌ها نسبت به آقای دستمالچی نزد جریان قدرتمندی در جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرده است.
روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۵ آبان ۱۳۵۹سخنرانی صادق قطب‌زاده روز ۲۴ آبان سال ۱۳۵۹ در سرای دستمالچی بازار تهران البته انجام نشد. او پس از دیداری با آیت‌الله خمینی از سوی رهبر جمهوری اسلامی دعوت به سکوت شد و به همین دلیل باوجود حضور در محل سخنرانی، تنها از حاضران تشکر کرد و به جای او، شهاب‌الدین اشراقی داماد آقای خمینی صحبت‌هایی در لزوم کاهش از تشنج و حفظ وحدت بیان کرد.

با این همه آن روز بازار تهران شاهد تظاهرات منتقدان و مدافعان حزب جمهوری اسلامی بود که به خشم اطرافیان روح‌الله خمینی و سران حزب جمهوری اسلامی انجامید آن چنان که روزنامه رسمی حزب جمهوری اسلامی در مطالبی به شدت از انجام دعوت از سوی کریم دستمالچی انتقاد کرد.

در همین زمان انتقادهای جامعه بازرگانان، اصناف و پیشه‌وران از حزب جمهوری اسلامی و دولت محمدعلی رجایی افزایش قابل توجهی پیدا کرد. دی ماه سال ۱۳۵۹ بیانیه‌ای از سوی این تشکل خطاب به محمدعلی رجایی صادر شد که در آن به صراحت خواستار کناره‌گیری نخست‌وزیر وقت می‌شد.

ابوالقاسم لباسچی از اعضای جبهه ملی و از مسئولان جامعه بازرگانان، اصناف و پیشه‌وران درباره آن بیانیه‌ و نقش کریم دستمالچی، اواخر سال ۱۳۶۱ در پاریس به پروژه تاریخ شفاهی هاروارد چنین گفته بود: «یک اعلامیه دادیم که شما لیاقت یک شاگرد بازاری را ندارید. مملکت ما در یک وضعی است که خیلی بحرانی است و باید یک رجل سیاسی قوی بتواند این مملکت را اداره بکند. آن اعلامیه را از طرف جامعه این {دستمالچی} تصویب کرد که با امضا بگذاریم که اثری داشته باشد.»
مطلب روزنامه کیهان در روز ۱۸ اسفند ۱۳۵۹ علیه کریم دستمالچی و ابوالقاسم لباسچیمشابه اتفاقی که‌ اواخر آبان در بازار تهران روی داد در روزهای پس از ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۹ هم تکرار شد. در آن روز هنگام سخنرانی ابوالحسن بنی‌صدر در دانشگاه تهران درگیری‌های گسترده‌ای میان حامیان و مخالفان او رخ داد و آقای بنی‌صدر هم در صحبت‌هایش خواستار معرفی اخلالگران شد و اسامی تعدادی از اعضای سپاه پاسداران و حزب جمهوری اسلامی را به عنوان اخلالگران برنامه معرفی کرد.

پس از این سخنرانی، التهاب در جامعه ایران افزایش قابل توجهی پیدا کرد. در بازار تهران هم اعتراض‌هایی رخ داد که به درگیری‌هایی انجامید. روز ۱۷ اسفند اعتصابی در بازار تهران در حمایت از ابوالحسن بنی‌صدر و فردای آن روز در حمایت از حزب جمهوری اسلامی برپا شد.

روزنامه کیهان روز ۱۸ اسفند ۱۳۵۹ با انتقاد شدید از کریم دستمالچی و قاسم لباسچی، این دو نفر را از مسئولان برپایی اعتصاب در حمایت از بنی‌صدر دانسته بود.
سال سرنوشت
سال ۱۳۶۰ التهاب‌های سیاسی در جامعه ایران به اوج رسید. جبهه ملی اردیبهشت ۱۳۶۰ در بیانیه‌ای با اشاره به افزایش حملات به اعضا و هواداران گروه‌های سیاسی منتقد، ایران را «سرزمینی بی‌ترحم و بدون مسئول» نامید که در آن «کشتار مردم بی‌عقوبت‌ترین جرائم است.»

مهدی فتاپور از اعضای طیف اکثریت فداییان خلق به رادیو فردا می‌گوید در همین روزها کریم دستمالچی را در چند جلسه به عنوان نماینده جبهه ملی برای بررسی برگزاری مناظره‌های سیاسی با نمایندگان حکومت در رادیو و تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی دید و با او درباره لزوم شرکت در این مناظره‌ها گفت‌وگو کرد. جبهه ملی همراه سایر گروه‌های سیاسی منتقد حکومت، از شرکت در این مناظره‌ها خودداری کرد. نمایندگان حزب توده، طیف اکثریت سازمان فداییان خلق و جنبش مسلمانان مبارز از حاضران در این مناظره‌ها با نمایندگان حزب جمهوری اسلامی بودند.
درخواست جبهه ملی از مردم برای شرکت در راهپیمایی روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰خرداد ۱۳۶۰ موضوع تصویب لوایحی در مجلس درباره بودجه، پاکسازی‌ها و مجازات، به موضوع دیگری برای منازعه حامیان و منتقدان حکومت تبدیل شد. جبهه ملی روز ۱۳ خرداد با انتشار بیانیه‌ای در روزنامه پیام جبهه ملی خواستار برگزاری راهپیمایی در روز ۲۵ خرداد در اعتراض به این لوایح و در صدر آنها لایحه معروف به قصاص شد که مفاد بحث‌انگیزی منطبق بر برداشت‌های فقهای شیعه از دین اسلام داشت.

جبهه ملی در بیانیه خود این لایحه را «بازی با حیثیت انسانی و نابودی شان آدمی و اختلال در عدالت قضایی» دانسته بود. این در زمانی بود که اختلاف‌های ابوالحسن بنی‌صدر با حزب جمهوری اسلامی به اوج رسیده بود.

روز ۱۸ خرداد دادستانی انقلاب جمهوری اسلامی با صدور دستوری، حکم به توقیف روزنامه‌های «انقلاب اسلامی» (متعلق به ابوالحسن بنی‌صدر)، «میزان» (متعلق به نهضت آزادی)، «آرمان ملت» (متعلق به حزب ملت ایران)، «پیام جبهه ملی» (متعلق به جبهه ملی)، «نامه مردم» و «عدالت» داد. این تصمیم با واکنش‌های اعتراضی گسترده‌ای در شهرهای مختلف روبه‌رو شد و از روز ۱۹ خرداد تجمعات پرتعدادی در نقاط مختلف برگزار شد.
بازار تهران یکی از اصلی‌ترین مراکز اعتراض مخالفان توقیف روزنامه‌ها بود که با حضور مدافعان حکومت جمهوری اسلامی به درگیری کشیده می‌شد. روح‌الله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی روز ۱۸ خرداد در یک سخنرانی شدیداللحن با هشدار نسبت به تظاهرات و اعتصاب در بازار، آن را «حرام» و «راهپیمایی مقابل اسلام و رسول اکرم» دانست. این سخنان نشان می‌داد حساسیت‌های نسبت به اتفاقات در بازار تهران نزد عالی‌رتبه ترین مقام جمهوری اسلامی به اوج رسیده است.

روز ۲۰ خرداد روح‌الله خمینی، ابوالحسن بنی‌صدر را از فرماندهی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی برکنار کرد و عملاً زمینه برکناری او فراهم شد.

روز ۲۲ خرداد ابوالحسن بنی‌صدر در بیانیه‌ای از مردم خواست نسبت به هرگونه تلاش برای برکناری او مقاومت کنند. متن این بیانیه روز ۲۴ خرداد توسط احمد غضنفرپور در صحن مجلس خوانده شد. این اقدام خشم حامیان روح‌الله خمینی را برانگیخت و موجب درگیری‌هایی در داخل مجلس شد.

در این شرایط جبهه ملی بر تصمیم خود برای برگزاری راهپیمایی در روز ۲۵ خرداد در میدان فردوسی تهران پافشاری کرد. ابوالحسن بنی‌صدر سال‌ ۱۳۸۹ در یک نشست پرسش و پاسخ در پاریس گفت که قرار بود همزمان با راهپیمایی ۲۵ خرداد، اعتصاب‌ و تجمع در بازار تهران هم انجام شود و او با حضور در این محل‌ و حرکت همراه جمعیت به خلع سلاح کمیته‌ها در سطح شهر اقدام کند.
۲۵ خرداد ۱۳۶۰؛ جدال در خیابانصبح روز ۲۵ خرداد روح‌الله خمینی در یکی از شدیداللحن‌ترین سخنرانی‌هایش پس از انقلاب ۵۷ با حمله به مخالفانش، جبهه ملی را بخاطر مخالفت با لایحه قصاص «مرتد» نامید و از مردم خواست تا به خیابان‌ها بیایند. آقای خمینی همچنین از نهضت آزادی که پیشتر احتمال حضور اعضایش در راهپیمایی می‌رفت، مهلت چند ساعته داد تا موضعش را در این باره روشن کند.

به فاصله چند ساعت پس از سخنرانی روح‌الله خمینی، بیانیه‌ای با امضای مهدی بازرگان، دبیرکل نهضت آزادی در خبرهای ساعت ۲ بعدازظهر رادیوی رسمی جمهوری اسلامی پخش شد که در آن از پای‌بندی این جریان به جمهوری اسلامی خبر داده می‌شد.

از ظهر روز ۲۵ خرداد طرفداران حکومت جمهوری اسلامی راهی خیابان‌های مرکزی شهر تهران و بازارش شدند. نیروهای نظامی هم با اسلحه مانع از شکل‌گیری هرگونه راهپیمایی شدند. با این همه، درگیری‌های پراکنده‌ای در خیابان‌های اطراف میدان فردوسی تهران رخ داد.

شدت واکنش‌ها به جبهه ملی به گونه‌ای بود که چهار روز پس از ۲۵ خرداد، محمدرضا مهدوی‌کنی، وزیر کشور وقت جمهوری اسلامی با پیشنهاد کمال‌الدین نیک‌روش، شهردار وقت تهران برای تغییر نام خیابان مصدق به ولی‌عصر موافقت کرد. این خیابان پیش از انقلاب ۵۷، پهلوی نام داشت.
خبر تغییر نام خیابان «مصدق» به «ولی‌عصر» در روزنامه اطلاعات روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰سازمان مجاهدین خلق روز ۲۵ خرداد اعضا و هوادارانش را به خیابان‌ها نفرستاد و ترجیح داد ۵ روز بعد همزمان با بررسی طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور در مجلس به تظاهرات خیابانی دست زند.

روز ۲۵ خرداد و روزهای پس از آن، تعداد زیادی از اعضا و هواداران جبهه ملی و دیگر گروه‌های مخالف حکومت بازداشت شدند. این در زمانی بود که ابوالحسن بنی‌صدر و رهبران و چهره‌های شاخص تمام احزاب منتقد و مخالف حکومت برای حفظ جانشان مجبور به زندگی مخفی شده بودند. کریم دستمالچی از افرادی بود که در همین روزها در محل کارش بازداشت شد.

ابوالقاسم لباسچی شیوه بازداشت کریم دستمالچی را در گفت‌وگو با تاریخ شفاهی هاروارد این چنین به یاد آورده بود: «روز پیشش در یک جلسه با هم بودیم. به او گفتم شما نرو. همین الان من جو را بد می‌بینم، شما نرو در مغازه. گفت نه اگر احیاناً قرار باشد بگیرند هزارتا بعد از تو نوبت من نمی‌شود. به من چکار دارند. بعد اتفاقاً همان روز رفتند گرفتندش. من این‌ور و آن‌ور زدم بلکه بتوانیم آزادش کنیم. حتی خانمش از طریق قوم و خویش‌هایشان یک آخوندی را دیده و قول آزادی‌اش را گرفته بود.»
تیرباران در روزهای مرگ
پس از درگیری‌های شدید روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ و با برکناری ابوالحسن بنی‌صدر اعدام‌های گسترده در قالب تیرباران در زندان‌های مناطق مختلف ایران آغاز شد. کریم دستمالچی هم یکی از همین اعدام‌شدگان بود.

بنا بر بیانیه‌ای که روز ۲۲ تیر در رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی از جمله رادیو و تلویزیون و روزنامه‌های کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی به نقل از دادستانی انقلاب اسلامی منتشر شد آقای دستمالچی یکی از ۱۲ نفری بود که یکشنبه شب ۲۱ تیرماه ۱۳۶۰ در محوطه زندان اوین مقابل جوخه‌های آتش قرار داده شده بود. احمد جواهریان یکی دیگر از چهره‌های شناخته شده بازار هم همراه کریم دستمالچی تیرباران شد.
خبر تیرباران کریم دستمالچی در صفحه اول روزنامه کیهان در ۲۳ تیر ۱۳۶۰بنا بر بیانیه دادستانی انقلاب جمهوری اسلامی، آقای دستمالچی به جرم آنچه «ایجاد اغتشاش در بازار مسلمین و به تعطیل کشاندن آن، کوشش در جهت بی ‌اعتبار کردن جمهوری اسلامی ایران از طریق مصاحبه با تلویزیون‌های خارج از کشور، ارتباط با سران جبهه ملی جهت راهپیمیایی ۲۵ خرداد، کمک مالی به گروهکهای ضد انقلاب، تصویب منشوری علیه جمهوری اسلامی ایران» خوانده شده بود «مفسد فی‌الارض و باغی» دانسته و مقابل جوخه‌های آتش قرار گرفته بود.

روزنامه کیهان علاوه بر این اتهامات، نوشته بود که کریم دستمالچی «مالک سرای دستمالچی و از افراد فعال در اعمال ضدانقلابی بود. او با عوامل ضدانقلاب در خارج از کشور نیز همکاری داشت و عامل توزیع روزنامه‌های آرش، ارگان ارتش به اصطلاح آزادی‌بخش و یکی از مبلغین ابوالحسن بنی‌صدر رئیس جمهور مخلوع بود. وی در جریان خلع ید از ابوالحسن بنی‌صدر از کسانی بود که قصد داشت بازار را به تعطیلی بکشاند.»

حسین موسویان، رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران که سال ۱۳۶۰ از اعضای هیئت اجرایی این جبهه بود در گفت‌وگو با رادیو فردا، اعدام کریم دستمالچی را اقدامی برای مرعوب کردن و ترساندن بازاریان از مقاومت و ایستادگی در مقابل تصمیمات حکومت دانست.
حامیان اعدام کریم دستمالچیصفحه اول نشریه «کار» متعلق به فداییان اکثریت در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۰اعدام کریم دستمالچی بازتاب گسترده ای در رسانه‌های بین‌المللی داشت از جمله خبرگزاری‌های یونایتدپرس و آسوشیتدپرس و روزنامه نیویورک‌تایمز در گزارش‌هایی به انتشار خبر آن پرداختند.

در داخل ایران، علاوه بر رسانه‌های رسمی و نزدیک به حکومت، نشریه کار متعلق به طیف اکثریت سازمان فداییان خلق روز ۲۴ تیر ۱۳۶۰ در صفحه اول خود با وابسته دانستن کریم دستمالچی و احمد جواهریان به آنچه «امپریالیسم آمریکا» خواند، اعدام آنها را «مبارک و فرخنده» دانست که به نوشته این نشریه «کوخ‌نشینان را شادمان و امپریالیسم آمریکا را عزادار کرد».

طیف اکثریت سازمان فداییان خلق آن زمان همراه حزب توده ایران از عملکرد حکومت جمهوری اسلامی در سرکوب مخالفان و گروه‌های سیاسی حمایت می‌کرد.

فرخ نگهدار از مسئولان فداییان اکثریت درباره دلایل اعلام حمایت آن سازمان از اعدام کریم دستمالچی و احمد جواهریان حاضر به گفت‌وگو با رادیو فردا نشد اما مهدی فتاپور از دیگر مسولان آن سازمان با «غلط و اشتباه» دانستن آن سیاست گفت که انتشار آن نوشته در همان زمان هم عجیب و متأثرکننده بود. آقای فتاپور با زشت توصیف کردن آن مطلب می‌گوید با دیدنش عصبانی شده و اعتراضش را به مسئولان وقت نشریه بیان کرده بود.
سرنوشت خانه پاریس
با اعدام کریم دستمالچی، بخشی از اموال او مصادره شد و مسئولان حکومت نام سرای دستمالچی را هم در بازار تهران به سرای آزادی تغییر دادند. از دارایی‌های آقای دستمالچی اما خانه‌ای که در پاریس برای اقامت احتمالی روح‌الله خمینی خریده بود، مدت کوتاهی محل زندگی ابوالحسن بنی‌صدر و خانواده‌اش شد.
آقای بنی‌صدر پس از خروج از ایران ابتدا همراه سازمان مجاهدین خلق و چند گروه مخالف دیگر حکومت جمهوری اسلامی، از اعضای ائتلافی با نام «شورای ملی مقاومت» بود. در همان زمان به گفته خودش در گفت‌وگو با تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، صادق قطب‌زاده به او پیام داده بود که می‌تواند در آن خانه ساکن شود.

آقای بنی‌صدر گفته است که تا زمان زنده بودن آقای قطب‌زاده از پذیرش پیشنهاد او خودداری کرده بود اما پس از اعدامش آن را پذیرفت و با انجام یک بازسازی چند ماهه در آن اقامت کرد.

مهران مصطفوی، داماد آقای بنی‌صدر به رادیو فردا می‌گوید پس از جدایی نخستین رئیس جمهور ایران از شورای ملی مقاومت، او برای چند ماه در نیمه اول سال ۱۳۶۴ در خانه‌ای که در اصل متعلق به کریم دستمالچی و از نظر حقوقی به نام صادق‌ قطب‌زاده بود اقامت کرد اما چون این خانه نزدیک به یک دبستان بود، بخاطر تهدیدهای امنیتی متوجه آقای بنی‌صدر، پلیس خواستار تغییر محل سکونت او شد. به این ترتیب ابوالحسن بنی‌صدر به خانه‌ای رفت که دولت فرانسه در اختیار او قرار داد. خانه‌ای که تا پایان عمر در آن سکونت داشت.
ابهام در محل خاکسپاری
به تازگی یک گروه تحقیقی با نام «راست‌یاد» از طریق یک پژوهش طولانی، موفق به ثبت و راستی‌آزمایی بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ مورد از اعدام‌های سیاسی سال ۱۳۶۰ از طریق تطیبق بیانیه‌های دادستانی‌های و دادگاه‌های انقلاب در آن سال با باقیمانده‌های قبرهای افراد اعدام شده آن سال و فهرست‌های سازمان‌های سیاسی شده است.

این گروه اما موفق به پیدا کردن قبری برای کریم دستمالچی در بهشت‌زهرای تهران نشد. مشخص نیست آیا آقای دستمالچی در بهشت‌زهرای تهران به خاک سپرده شد یا نه.

کریم دستمالچی حالا نامی است در میان هزاران اعدام شده سیاسی سال ۱۳۶۰. او بخشی از سرمایه‌اش را برای انقلاب سال ۵۷ خرج کرد اما نصیبش از حاکمان آن انقلاب، مرگ بود.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.